شبها ..
شبها زمانهایی هستند که بیخواب  و بدخواب می شویم .. غصه می خوریم.. خوابهای دردناک می بینیم .. می ترسیم .. انگار شبها بستری تلخ برای ماجراجویی هاست .. انگار شبها همه چیز بوی دیگری دارد .. شبها ناخودآگاه فعال می شود و بازداریهای روز کاهش می یابد و من وجودی ما فرصتی می یابد تا حواسش فقط به خودش باشد چون دیگر عوامل حواسپرتی خاموش شده اند "من" شروع به ابراز وجود می کند ، یعنی تمام آن علایم می خواهند خبر از حال بد من بدهند ، "منی "که طی روز ازش غافل بودیم ، "منی" که طی روز بهش نه گفتیم و خاموشش کردیم .. شبها بیدار می شود می خواهد چیزی بگوید ...
مراقب "من " خودتون باشید ..


روانشناس مصطفی آفریدون