اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم ، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. در بیشتر مواقع باید روش باجراتی را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است ، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخدهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست. نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. به عبارت دیگر بیان این جمله که چیزی را شکستم یا به کسی صدمه زدم ، برای این که عصبی بودم ، شیوه نامعقولی برای اجتناب از مسوولیت است. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم ؛ بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم.
شیوه کنترل خشم
وقتی با ما بدرفتاری می شود یا ناکام می شویم ، باید به یاد داشته باشیم که در مقابل خشم یک فرد مقابله کننده هستیم و باید بتوانیم از مهارت های مختلفی برای کنترل خشم خود استفاده کنیم. مهارت های مخلتفی برای کنترل خشم وجود دارد که به چند مورد به شرح زیر اشاره می شود:
خشم احساسی طبیعی است اما وقتی این احساس به رفتار تبدیل میشود، در واقع نوع واکنش ماست که مساله اصلی بهشمار میآید.
: خشم یک احساس است و همه ما در زندگی خود برخی مواقع آن را تجربه میکنیم.
وجود این احساس کاملا طبیعی بوده و به منزله مشکل نیست، اما وقتی این احساس به رفتار تبدیل میشود و پس از ایجاد این احساس، واکنش از خود نشان میدهیم در واقع نوع واکنش ماست که مساله اصلی بهشمار میآید
ذهن را تابع خود کنید
دیسپنزا نویسنده کتاب “evolve your brain” یا “مغز خودتان را رشد دهید” است. وی به خاطر شرکت در فیلم مستند “?what the bleep do we know“ یا “چه چیزی می دانیم؟ “مشهور شد. دیسپنزا می گوید ما می توانیم مغز خود را مجدد برنامه ریزی و به اصطلاح سیم کشی کنیم تا به عادات بد خاتمه دهیم، روش زندگی مان را تغییر دهیم و بدن خود را بهبود بخشیم. او نمونه عملی فلسفه خودش است. در اثر یک تصادف چندین استخوان کمر وی شکست. تشخیص پزشکان این بود که او دیگر نمی تواند راه برود. دیسپنزا توانست بدون درمان پزشکی بدن خود را شفا دهد.
آیا بیمار مبتلا به آلزایمر یک حادثه هیجانی را به یاد می آورد؟
فکر می کنید بیماران مبتلا به آلزایمر به حادثه ای که باعث هیجان در آنها شده است چه احساسی دارند؟ مثلا اگر یک مراقب آنها را عصبانی کرده باشد آیا آنها این موضوع را به خاطر می آورند و این عصبانیت تا چه مدت با آنهاست؟ اصلا وقتی این بیماران چیزی به خاطر نمی آورند، چه اهمیتی دارد که چطور با آنها برخورد شود؟ برای پاسخ به این سوالات مروری بر مطالعات در این زمینه داشته ام که به دو مفهوم در ادبیات مربوط برخورد کردم: تقویت حافظه هیجانی و احساس بدون حافظه. در ادامه به بررسی این دو مفهوم در بیماران مبتلا به آلزایمر میپردازم که کمک می کند به سوالات فوق پاسخ دهیم و سپس به کاربردهای این یافته ها اشاره می کنم
روانشناسی در سینما
هانیبال لکتور را در فیلم سکوت برهها به یاد دارید؟ روانشناس دیوانهای که برای پیدا کردن یک قاتل زنجیرهای خیلی خطرناک که روزی یکی از بیماران خودش بوده...
بیمار روانی،
جنایتکار یا یک افسرده آرام همیشه حضور خیلی چشمگیری در سینما داشته است. البته
در بسیاری از این فیلمها یک شخصیت بیمار روانی وجود دارد که بالاخره هم کنترل
خودش را از دست میدهد و جنایتی مرتکب میشود. اینجاست که پای روانشناسها وسط میآید
تا با کمک پلیس، قضیه را حل و فصل کنند.
هانیبال لکتور را در فیلم سکوت برهها به یاد دارید؟ روانشناس دیوانهای که برای پیدا کردن یک قاتل زنجیرهای خیلی خطرناک که روزی یکی از بیماران خودش
بوده، به افسر افبیآی کمکهای روانشناسانه میکند؛ البته از همانجا در زندان.
چرا به دنبال خشک کردن ریشه «روانشناسی ورزشی» هستیم؟
رییس انجمن علمی رفتار حرکتی و روانشناسی ورزشی معتقد است: واگذاری روانشناسی ورزشی از وزارت علوم به وزارت بهداشت، همانند درختی میماند که با زدن شاخههای آن موجب رکود و کجروی آن میشویم.
دکتر مهدی نمازیزاده در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به حذف روانشناسی ورزشی از کنکور ارشد سال 96- 95 و واگذاری این رشته به وزارت بهداشت افزود: به عنوان یکی از پیشکسوتان رشته روانشناسی ورزشی به شدت مخالف این حذف و همچنین واگذاری روانشناسی ورزشی به وزارت بهداشت هستم. زیرا این مساله سبب ایجاد تضاد بین حفظ جامعیت این علوم و جنبههای سیاستگذاری و برنامهریزی آن میشود. اگر قرار است سیاستگذاریها و برنامهریزیها بین وزارت علوم و بهداشت تفکیک شود، بهتر است سیاستگذار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باشد و مجری وزارت بهداشت. حتی به اعتقاد من در صورت نیاز بهتر است یک کمیسیون مشترک بین این دو نهاد در جهت حفظ جامعیت و سیاستگذاریهای وزارت علوم ایجاد شود
روان شناسی موفقیت در ورزش
استرس
افزایش یافته در ورزشکاران می تواند منجر به اثرات منفی فیزیکی و روانی بر روی
آنان و کاهش توان و کارائی ورزشکار گردد، ورزشکار عرق سرد می کند و درباره نتیجه
رقابت خود نگرانی مضاعفی دارد و در می یابد که تمرکز کافی را برای انجام رقابت
ندارد.
این امر مربیان را بر آن داشت که به رشته روانشناسی ورزشی و نقش بخصوص آن در مدیریت استرس ورزشکاران علاقه مند شوند و این علاقه مندی بخصوص در مورد تکنیک هایی بود که سبب کاهش استرس و افزایش تمرکز ورزشکار می شدند. روانشناسی ورزشی یک ابزار بسیار قدرتمند درپیروزی یک ورزشکار به حساب می آید و تاکید روز افزونی بر آن می شود. تاکید بر چهار ویژگی ذهنی ورزشکاران اساس این رشته می باشد که در زیر به آنها می پردازیم