افرادی که ناچارند با فردی مبتلا به پارانوئید تعامل داشته باشند، شرایط دشواری را تجربه می کنند.
                                                       (مصطفی آفریدون .....لیلاچهرازی)
شاید تاکنون اصطلاح «پارانوئید» به گوش تان خورده باشد که به طور معمول با اصطلاح بدبینی یا سوء ظن از آن یاد می شود. افرادی که ناچارند با فردی مبتلا به پارانوئید تعامل داشته باشند، شرایط دشواری را تجربه می کنند.
این ویژگی منفی گاهی آن قدر در فرد عمیق است که روان شناسان شخصیت او را با همین ویژگی، شناسایی و نام گذاری می کنند.
افراد بدبین که با این ویژگی شناخته می شوند در روابط فردی، اجتماعی و کاری خود موجب آزار دیگران می شوند و آن ها را به ستوه می آورند. بدترین شرایط را همسران این افراد تجربه و تحمل می کنند.
شماری از مردم بدون دلیل، سوء ظن دارند تا جایی که این افکار «پارانوئید»، کار و زندگی خانوادگی آنان را مختل کرده است. به همین سبب در این نوشتار به معرفی نشانه ها و مسائل درباره این اختلاف می پردازیم.


ویژگی های شخصیتی فرد مبتلا به پارانوئید
سوء ظن بی شک نشانه «پارانوئید»، نداشتن اعتماد دایم است. افراد دارای «اختلال شخصیت پارانوئید»،همواره حالت آماده باش به خود می گیرند زیرا دنیا را مکانی تهدیدآمیز تلقی می کنند.
این افراد همیشه مراقب هستند و حتی ممکن است در جست وجوی نشانه های تهدیدآمیز برآیند. افرادی که از «پارانوئید» رنج می برند، نمی توانند از ترس های خود رهایی یابند؛ آنان همواره منتظر فریب و نیرنگ دیگران هستند و در وفاداری و صداقت آنان شک دارند.
حساسیت افراد مبتلا به پارانوئید به دلیل این که فوق العاده گوش به زنگ اند، به چیزهای خیلی پیش پا افتاده توجه می کنند. ممکن است در مواردی که هیچ گونه تقصیری ندارند، احساس گناه کنند، در نتیجه تمایل دارند حالتی تدافعی و مخالفت جویانه داشته باشند.
هنگامی که مرتکب خطایی می شوند، نمی توانند حتی کوچک ترین انتقاد را بپذیرند. با این وجود از دیگران بسیار زیاد انتقاد می کنند. سرد و گوشه گیر این افراد، جدای از آن که ناسازگار و جدی اند، از نظر عاطفی نیز اغلب با دیگران تفاوت دارند، آنها به نظر سرد می آیند و در برابر دیگران از ابراز صمیمیت پرهیز می کنند.
به خاطر عقلانیت و واقع گرایی، به خودشان می بالند. آنها در جامعه عملکرد شایسته ای از خود نشان می دهند و ممکن است در جست وجوی یک جایگاه اجتماعی باشند.

علل شکل گیری پارانوئید
ژنتیک (وراثت)- تحقیقات اندکی درباره نقش وراثت در پیدایش «پارانوئید» صورت گرفته است. بعضی مطالعات نشان داده  اند وقتی یکی از دوقلوهای یک تخمکی همسان مبتلا به اسکیزوفرنی، علایم پارانوئید از خود نشان می دهد، دیگری نیز به طور معمول چنین است. تحقیقات اخیر نشان داده است اختلال پارانوئید در افراد مبتلا به «اسکیزوفرنی» متداول تر است.
زیست شیمی- مصرف داروهایی نظیر آمفتامین ها، کوکائین، ماری جوانا، PCP،LSD یا دیگر محرک ها و ترکیبات روان گردان، ممکن است به علایمی از تفکر یا رفتار پارانوئیدی منجر شود. بیمارانی که اختلال های ذهنی شدید نظیر «اسکیزوفرنی پارانوئید» دارند ممکن است در اثر مصرف این داروها، علایم وخیم تری داشته باشند. استرس- بعضی دانشمندان معتقدند «پارانویا» ممکن است واکنشی در برابر سطوح بالایی از فشار زندگی باشد. نکته ای که از این عقیده حمایت می کند، این است که «پارانویا» بیش تر میان مهاجران، اسیران و زندانیان جنگی و افرادی که متحمل فشارهای شدید هستند، شایع است.

راه های درمان پارانویا
دارو درمانی- درمان به وسیله داروهای ضدجنون، ممکن است به بیمار پارانوئید کمک کند تا بر برخی علایم بیماری غلبه کند، هرچند ممکن است عملکرد بیمار بهبود یابد اما نشانه های «پارانویا» باقی می مانند. برخی مطالعات خاطرنشان کرده است نشانه های بهبودی پس از درمان دارویی ظاهر می شود. این یافته ها هم چنین پیشنهادی را طرح می کنند که در برخی موارد، کاهش «پارانویا»، ناشی از دلایل روان شناختی است تا عملکرد دارویی. روان درمانی- گزارش هایی که از بررسی موارد فردی،ارائه شده است چنین پیشنهاد دهد که یک موقعیت ویژه برای ابراز سوء ظن و خود تردیدی که به وسیله روان درمانی به وجود می آید، می تواند به عملکرد بیمار پارانوئید در جامعه کمک کند. انواع دیگر روان درمانی شامل هنردرمانی، خانواده درمانی و گروه درمانی است.


پارانویا به زبانی ساده
پارانویا یک اصطلاح روان شناختی، روان پزشکی است که در اصل به نوعی آشفتگی فکری یا هذیان دلالت دارد که شامل بدبینی، حسادت، خودبزرگ بینی یا گزند و آسیب است. شکل اسمی و صفتی این اصطلاح به شکل پارانوئید (paranoid) یا پارانویایی (paranoiac) به کار می رود. این اصطلاح در موارد مختلفی به کار برده می شود. از جمله در هذیان پارانویایی، اسکیزوفرنیای نوع پارانوئید، شخصیت پارانوئید و یا مواردی دیگر.
آن چه در مجموع به لحاظ علمی برای عموم قابل توجه وتوضیح است این است که افراد پارانوئیک اغلب نسبت به اطرافیان بدبین هستند. رایج ترین این نوع بدبینی ها در جامعه متوجه مردانی است که به همسران خود بدبین اند. این گونه افراد، به لحاظ نظام فکری تقریبا عادی اند و نیز در خصوص بدبینی که نسبت به کسی دارند، فکری منسجم دارند که می توانند در مورد آن استدلال کنند؛ برای مثال برای بدبینی خود، شواهد متعددی ارائه و از آن دفاع می کنند. شواهدی که آنان ارائه می کنند به سادگی قابل رد یا نفی نیست.
این گونه شواهد می تواند بر وجود یک رابطه بین فرد با دیگری دلالت داشته باشد؛ به عبارت دیگر چنین احتمالی را نمی توان صد درصد رد کرد. برای همین است که این گونه افراد در نظام فکری خود، تاحدی منطقی به شمار می آیند؛ برای مثال مردی که معتقد است همسرش با فلان مرد همسایه ارتباط دارد، شواهدی از قبیل توجه زن به جزئیات زندگی مرد همسایه یا حتی رو برگرداندن از او در خیابان یا کوچه را، دلیل این رابطه می داند. همه این شواهد، در نزد مرد، تفسیرکننده این فکر اولیه یا پیش فرض است که: «همسرش با آن مرد رابطه دارد.» اگر چنین فکری وجود نداشت، آن شواهد یا دیده نمی شد یا به شکل دیگری تفسیر می شد. به این ترتیب فرض اولیه ای که نتیجه بدبینی است، همه شواهد را در حول و حوش خود جمع می کند و به آن معنا می بخشد.

رویارویی با فرد پارانوئید
با شخص پارانوئید نمی توان از راه استدلال برای اشتباه بودن باور خود وارد بحث شد. چرا که اولا چنین استدلال هایی را نمی پذیرد؛ ثانیا با هر استدلالی، شواهد جدیدی را به مجموعه شواهد خود اضافه و آن‌ها را کامل تر می کند. ثالثا با پافشاری در مورد بی گناهی همسر، ممکن است پیش فرض جدیدی به پیش فرض های وی اضافه شود. در این صورت وی احتمال وجود رابطه بین همسرش و کسی که از او دفاع می کند را در ذهن خود شکل می دهد.
فراهم آوردن شرایط جدید برای زدودن سوء ظن بیمار نیز اغلب بی فایده است. زنی که شوهرش به او بدبین بود، به یکی از اطرافیان درباره این مشکل شکایت کرده بود. فرد طرف مشورت به زن توصیه می کند که مدتی از خانه بیرون نرود تا شاید سوء ظن شوهرش از بین برود. زن بعد از مدتی دوباره به پیشنهاددهنده این ایده شکایت می کند و به او گفته بود که می دانی حالا شوهرم به من چه می گوید؟ او می گوید که تو به سراغ آن مرد نمی روی ولی او در خانه به سراغ تو می آید.

به هر حال با توجه به ضرورت ارجاع چنین بیمارانی به روان پزشک (هرچند که آنان درمان را به سادگی نمی پذیرند.) توصیه های زیرا را می توان مدنظر داشت:
۱ - از مجادله با این اشخاص پرهیز کنیم و سعی در تغییر افکار آنان نداشته باشیم.
۲ - سعی در مقابله به مثل با آنان نداشته باشیم.
۳ - در زمینه هایی که او حساسیت دارد، رفتاری حساسیت برانگیز نداشته باشیم. البته اجتناب افراطی از مواردی که او حساسیت دارد نیز گاه به عنوان دلیلی بر تایید پیش فرض های او به شمار می آید.
۴ - رابطه خود را در دیگر زمینه ها با بیمار تقویت و سعی کنیم رضایت خاطر او در آن زمینه ها را فراهم کنیم.مثلا در گفت وگوهای معمولی و در موضوعات عادی سعی کنیم رابطه خوبی با او برقرار و رضایت خاطر او را فراهم کنیم یا در مورد تصمیماتی که ربطی به سوء ظن او ندارد، با او هم اندیشی و هم فکری داشته باشیم.
۵ - بهتر است برای جلوگیری از لوس شدن یا طلبکار بار آمدن بیمار، گاهی که از او ناراحت هستیم ؛ با توجه به مواردی که در بند چهار درباره آن صحبت کردیم، او را با محرومیت مواجه کنیم. به هر حال این اقدامات در اصل درمان کننده این بیماری نیست. به ویژه اگر با شخصیت پارانوئید مواجه باشیم؛ اما این گونه اقدامات تا حدی می تواند از تحریک بیشتر بیمار جلوگیری کند.