آشنایی با هنر درمانی
انجام کارهای خلاق با استفاده از مواد و روش های هنری، دیداری و شنیداری را هنردرمانی می گویند .
استفاده از هنر در درمان به عنوان یک درمان انسان گرایانه است که به طور مناسب برای درمان کودکان پایه ریزی شده و به عنوان درمانی است که بر تعامل بین کودک، محیط و درمانگر مبتنی است .
هدف از فعالیتهای هنردرمانگرانه رشد هویت، شخصیت و نیز برانگیختن احساس موفقیت در کودکان از طریق ابزارهای ابتکاری خودمحور است. هنردرمانی مستلزم توجه به نیازهای روانی بیماران، تفسیر، نیاز به آزادی، اظهار وجود و آرامش است و بر همین اساس نیازمند توجه به جزئیات مهارت های هنری نیست و فعالیت ها و تولیدات هنری را نه به خاطر رویکرد زیبایی شناسانه آن ها، بلکه به دلیل نقش روانکاوانه و درمانگرشان مورد توجه قرار می دهد.
هنردرمانی به طور گسترده برای درمان کم توانی ذهنی، اختلالات یادگیری، ناکامی های تحصیلی، اضطراب، افسردگی و وسواس استفاده می شود. استفاده از نقاشی، مجسمه سازی، عکاسی، کلاژ، موسیقی، نمایش و شعر انواع گوناگون هنردرمانی را تشکیل می دهند که تحت عناوین موسیقی درمانی، نمایش درمانی، قصه درمانی و نقاشی درمانی ارائه می شوند.
هنردرمانی علاوه بر اینکه باعث کاهش مقاومت کودکان نسبت به درمان و تشویق آن ها جهت بیان احساسات و تجارب شخصی می شود، باعث تداوم درمان با درمانگر نیز می شود.
تاریخچه هنر درمانی
هر چند مبحث هنر درمانی از دیر باز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان از جمله ارسطو بوده و کارکردهای درمانی هنر با عناوینی چون “کاتارسیس و “پالایش روانی” از هزاران سال قبل مطرح گشته، اما کاربرد روان شناسانه هنر به شکل امروزی نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه شد و دیری نپایید که هنر و روانکاوی از تاثیرات متقابل یکدیگر بهره ها بردند (توماس و همکاران؛ ترجمه ی مخبر، ۱۳۷۰). فروید در تعدادی از رساله ها و نوشته های خود به روانشناسی هنرمند و تاثیرات روان شناسانه آثار هنری بر مخاطبان اشاره های مستقیمی دارد و فعالیت های هنری را به مانند ابزاری نیرومند جهت تحلیل روان کاوانه شخصیت مورد ارزیابی جدی قرار می دهد. سال ها بعد (1985) کرامر مشخصا با هدف رفع اختلالات هیجانی در کودکان به شیوه ی نقاشی درمانی متوسل شد. وی هدف هنر درمانی را ایجاد موقعیتی برای انتخاب و تغییر رفتارها می داند و به باور او این کار فرصت هایی را برای تجربه دوباره تعارض ها به وجود می آورد، تا از این راه به رفع، تحلیل یا پاسخگویی آنها بپردازد.
سایکودرام
سایکودرام یک فرآیند گروه درمانی است که مسائل درون فردی و بین فردی افراد را از طریق به نمایش درآوردن گذشته، حال و یا پیش بینی موقعیتهای زندگی و ارتباط دادن نقشها به منظور پیشبرد فهم بهتر، تخلیه هیجانی و نقش معکوس به کار میرود. منطق سایکودرام ایجاد تغییر از طریق یادگیری فردی به صورت تعامل درون روانی، بین فردی، فرهنگ و نقشهای تصوری و خیالی است.
سایکودرام روشی است که به فرد کمک می کند تا ابعاد روان شناختی مشکلش را پیدا کند، بنابر این فرد با به نمایش درآوردن آنها و نه فقط از راه گفت وگو به بازنگری مشکل خود می پردازد روان نمایشگری و اجزای وابسته به آن همچون سوسیودرام و اجرای نقش و سوسیومتری را جاکوب مورینو در سال ۱۹۳۰ ابداع کرد.
در شرایط درمان گروهی، ادراک های مخدوش، نارسائی ارتباطی، پاسخ های عاطفی نارسا، رفتارهای کلیشه ای، عمل های تکانشی و از خودبیگانگی بررسی و تغییر داده می شوند (کوری و همکاران، 1994).
عاملی که موجب غنای روان نمایشگری شده و در نتیجه گسترش کارائی آن را فراهم آورده هنر است. واقعیت نهفته در این پدیدار از چنان ژرفائی برخوردار است که از بطن آن روشی پدید آمده که روان نمایشگری یا تجربه زیبائی آزادی نام گرفته است (فتحی، 1380).
کلرمن (1987) مطالعات تجربی موجود در مورد سایکودرام را خلاصه کرده و اظهار داشته که سایکودرام یک جایگزین معتبر برای دیگر فرایندها به منظور بهبود و تغییر رفتار و بینش است .
سایکودرام فرایندی است که به تسهیل ابراز احساسات در یک موقعیت خودجوشی و دراماتیک به وسیله استفاده از نقش معکوس می پردازد تا روی ارزشهای افراد کارکرده و به آنها در مورد تأثیر این نقشها و رفتارها بازخورد داده شود .
سایکودرام کلاسیک، خودساختار و فرایندی است که می تواند به مراجع در اکتشاف تمامی ابعاد فرد کمک کند. در این ساختار مراجع از مشکلش عبور کرده و به مرحله بالاتری میرسد .
سایکودرام مکتب فکری مستقلی نیست، بلکه مجموعه ای از اصول و روش ها است که تکمیل کننده رویکرد چندوجهی روان درمانی یا رشد و توسعه فردی است. سایکودرام در موقعیتهای غیربالینی نیز استفاده می شود. چنانکه اجرای نقش در تعلیم و تربیت، مشاغل و صنعت و در برنامه های پرورش روحی یا اصلاح ساختار جامعه و حتی پیدا کردن راه حل مسأله یا فقط برای تفریح در زندگی روزمره مناسب است. هرچند که سایکودرام در موقعیت های گروهی و گروه درمانی بیشترین تأثیر را دارد، اما با انطباق روشهای آن در فرایندهای درمانی تحلیل خانواده، زوج درمانی و حتی درمان انفرادی نیز استفاده می شود.
راجرز در مورد این روش گفته است که این روش برای خلاقیت و خودجوشی بسیار مؤثر بوده است، زیرا فرد می تواند در خارج از گروه مشکلاتش را حل کرده و می تواند به افراد دیگر نیز همزمان در خارج از گروه کمک نماید .
سایکودرام در ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه بسیار موفق عمل کرده و یک رابطه دوستانه در یک فضای درمانی ایجاد می نماید و باعث میشود تا افراد دارای بیماری های روحی و روانی بعد از این جلسات به دنبال درمان انفرادی آن باشند .
سایکودرام در اجرای نقش به دنبال آگاهی در مورد انتظارات عملکرد، مهارت های موردنیاز و ایجاد انگیزش است .
اغلب تأثیر عملکردهای نمایشی به صورت تخلیه هیجانی است که در این مورد سه مفهوم باید شرح داده شود. اول این که، نمایش منجر به رهائی عواطف منفی شده، در نتیجه فراخوانی هیجان ها به صورت آزاد شدن خاطرات بد صورت می پذیرد. مفهوم دوم طبق نظر مورینو این است که تخلیه هیجانی ایجاد خلاقیت و خودجوشی کرده، که این خود در ارتباط با حضار فعال و با آموزش بازیگر صورت گرفته و راه حل های جدید ایجاد میکند. سوم طبق نظر بوئل، هنگامی که حضار به طور فعال وارد بازی می شوند، راه حل هائی را بعد از نمایش احساسات شکل گرفته شان برای روبرو شدن با مشکلات زندگی واقعی خود می یابند. در سایکودرام از طریق تخلیه هیجان اغلب بصیرت و آگاهی شکل میگیرد.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.