مقدمه:
بسیاری از اندیشمندان عقیده دارند که ازدواج با خویشان نزدیک، از قبیل دختر عمو و
پسر عمو و دختر عمه و... صلاح نیست؛ حتی گاهی آن را ممنوع می کنند. این دانشمندان
می گویند: عیب بزرگ در ازدواج های فامیلی، احتمال به وجود آمدن فرزندان معیوب و
ناقص می باشد. گفته اند آمار نشان می دهد که تعداد کودکان معلول و ناقص الخلقه و
عقب مانده روانی و جسمانی، و مبتلای به بعضی بیماری های خونی و ناهنجاری های مربوط
به استخوانها، و کوری توأم با حماقت و بعضی انواع جنون های جوانی و کوری و لالی، در
بین ازدواج های فامیلی بیشتر از سایر ازدواج ها دیده می شود.
البته دانشمندان مدعی نیستند، که وجود کودکان ناقص اختصاص به ازدواج های فامیلی
دارد؛ زیرا در بین سایرین نیز فراوان مشاهده گردیده است ولی با مقایسه معلوم می شود
که در بین ازدواج های فامیلی نسبت به سایرین بیشتر است. و همچنین مدعی نیستند که
همه ازدواج های فامیلی به چنین سرنوشتی گرفتار خواهند شد؛ یا اینکه همه فرزندان این
خانواده ها ناقص خواهند شد. زیرا ازدواج های فامیلی فراوان در اطراف خود مشاهده می
کنیم، که کودکان ناقص در بینشان نیست؛ یا اگر هست شامل همه فرزندان نمی باشد و
محدود به یک فرزند است.
یکی از کارشناسان روانشناسی بنام ونوس الموتی در این مورد می نویسد: «مطالعات
دانشمندان علم ژنتیک نشان می دهد که خیلی از ازدواج های فامیلی موجب خواهد شد که
فرزندان این ازدواجها، عقب افتاده باشند. البته هر ازدواج فامیلی این نتیجه را نمی
دهد، چنانکه هم اکنون میلیونها انسان سالم و شایسته در دنیا زندگی می کنند که از
ازدواج های فامیلی اند. در خیلی از کشورها قبل از هر ازدواجی سعی می شود آزمایش
دقیق ژنیتکی از عروس و داماد بعمل آید که با مثبت بودن نتیجه، این گونه ازدواج ها
صورت می گیرد.»[1]
مشکل کجاست؟
دانشمندان وجود این نواقص را معلول بیماری های ارثی می دانند. و گفته اند: تعدادی
از بیماریها در اثر توارث از پدران و مادران و اجداد به فرزندان منتقل می شود و
عامل توارث را وجود ژن های معیوب و ناقص می دانند، که در یکی از اجداد وجود دارد و
به کودک منتقل می شود. ژن مخصوص گاهی به وسیله پدر، و گاهی به وسیله مادر، و گاهی
به وسیله هر دو به فرزند منتقل می شود. در صورتی که اگر این ژن مخصوص هم از طریق
پدر و هم از طریق مادر به فرزند انتقال یابد، احتمال بروز شدت آن بیماری بیشتر
خواهد بود.[2]
به هر حال تولید کودکان ناقص و معیوب در ازدواج های فامیلی گرچه یک احتمال بیش
نیست، لیکن احتمالی است قوی و قابل توجه و بهتر است حتی المقدور از تحقق آن اجتناب
گردد.
یکی از متخصصین می نویسد: هرگاه زوجین به علت داشتن اجداد مشترک، صاحب فرزندان
بیمار شوند، جای تعجب نخواهد بود. زیرا احتمال اینکه هر دوی آنها هتروزیگوت (هم
خون) باشند، به شدت افزایش می یابد. در این قبیل موارد اساس محاسبه احتمالات بر
وجود ژن های نامطلوب اجداد مشترک گذاشته می شود. در اصطلاح علم ژنتیک نتیجه حاصل از
ازدواج بین دو خویشاوند را هم خون گویند. لازم به ذکر است که کلمه هم خون به هیچ
وجه رابطه ای با گروه خون و امثال آن ندارد. بلکه منظور از هم خون همان هموزیگویت
بودن یا خالص بودن فردی از نظر ژنتیکی است. پس به طور خلاصه لازمه هم خونی، در درجه
اول خویشاوند بودن است و خویشاوندی نیز به کسانی گفته می شود که جد یا اجداد مشترک
داشته باشند.[3]
اما باید توجه داشت که اسلام ازدواج خویشاوندی را منع نکرده، بلکه نمونه های بارز
آن در طول تاریخ به چشم می خورد که نه تنها زیانی متوجه فرزندان آنها نشده است؛
بلکه فرزندانی نیرومندتر از دیگران از ایشان متولد شده است. نمونه بارز این ازدواج
خویشاوندی، ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ با حضرت زهرا - سلام
الله علیها - است که پسران ایشان مظهر صلح و قیام و به پا دارنده پرچم آزادی و
انقلاب، و دخترانشان مشعل افروز راه شرم و حیا و روشنگر بزم قدس و تقوی و خطابه
آفرینی بی همتا بوده اند.[4]
چه کار باید کرد؟
با توجه به آنچه که ذکر کردیم و با توجه به مسلمات علمی و تاریخی لازم است چند نکته
را متذکر شویم:
1- دکتر هانا استون و دکتر ابرام استون می گویند: «صفات جسمی و روانی اطفالی که از
والدین خویشاوند، مثل پسر عمو و دختر عمو یا پسردائی و دختر عمه بوجود می آیند، از
لحاظ ارثی تابع همان قوانینی است که در افراد غیر خویشاوند صادق است.» در صورتی که
اگر پدر و مادر خویشاوندی نزدیکی با هم داشته باشند، محتمل است که انتقال صفات ارثی
آنها به اطفالشان به مراتب بیشتر گردد و ژن مخصوص بیماری که در یکی از اجداد وجود
داشته، هم از طریق پدر و هم از طریق مادر به فرزند منتقل شود و در نتیجه کودک، ناقص
و معیوب باشد. در صورتی که این در ازدواج های غیر فامیلی کمتر است. ولی باید توجه
داشت، که اگر دو همسر، دارای هیچگونه بیماری ارثی در اجداد نبوده باشند، کمترین
خطری برای آنها نخواهد داشت.[5]
2- این قانون ژنتیکی (وراثتی) کلیت ندارد، و شامل همه ازدواج های فامیلی نمی شود و
نمی توان همه ازدواج های فامیلی را مردود و ممنوع دانست.
3- افرادی که بخواهند چنین ازدواج هایی را انجام دهند، حتماً به جنبه پزشکی اش دقت
کنند و آزمایش های لازم و دقیق ژنتیکی را انجام دهند و تا مطمئن نشوند که از این
نظر مشکلی ندارند، ازدواج نکنند.
4- آزمایش های ژنتیکی و پزشکی و هر کاری که لازم است در این باره صورت گیرد، باید
قبل از آن باشد که در اثر مطرح کردن ازدواج، میان دختر و پسر، دلبستگی و علاقه ای
به وجود آید و به هم امیدوار شوند. و قبل از آنکه مسئله خواستگاری آنان بین مردم
پخش شود و سر و صدا ایجاد کند، باشد. اگر بناست در نتیجه آزمایشها، قضیه فیصله یابد
و ازدواج صورت نگیرد، هر چه سریعتر تمام شود. چرا که هر چه بیشتر طول بکشد، جدایی
سخت تر می شود و دردسرهایی نیز به دنبال دارد.
5- آن ازدواج های فامیلی که در بین خاندان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ
صورت گرفته مثل ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) و هیچگونه مشکلی به دنبال
نداشته، علتهایی داشته که یکی از آن علتها این بوده که: آنان با علمی که خداوند به
آنان داده، باطن امور را می دانند و از اسرار غیب باخبرند و می دانسته اند که این
ازدواج ها برای آنان، مشکلی را به دنبال نخواهد داشت. پس نباید با استناد به عمل آن
بزرگواران، این قانون مسلم ژنتیکی و پزشکی را نادیده گرفت.[6]
6- زمانی که از نظر مشاوره ژنتیکی و پزشکی مطمئن شدید، می توانید با خویشاوندتان
ازدواج کنید؛ و شاید هم این ازدواج به صلاح تان باشد.
چنان که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «کسی که برای خدا و به خاطر صله
رحم (با یکی از خویشان) ازدواج کند، آفریدگار جهان او را به تاج بزرگی مفتخر و
سرافراز می نماید».[7]
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
📞تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
09374071940 مسعود آفریدون
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.