اشتباهاتی که افراد باهوش مرتکب می شوند
درگیر شدن در بحثهای بیفایده در باره موضوعات عادی روزمره میتواند افراد باهوش را کاملا کلافه کند. دلیل آن این است که مغز شما دایما غرق در افکار و ایدههای بزرگ است. ایدههایی در زمینه علم، فلسفه و هنر و این ایدهها کمتر در پرحرفیهای رایج روزمره پیدا میشوند. آنچه که شما واقعا میخواهید یک نفر مثل خودتان است که با او درباره موضوعات مهمتان حرف بزنید.
از آن جایی که افراد باهوش به دنبال تمام راهحلها و جوابهای ممکن می گردند، ممکن است نسبت به آدمهایی با هوش عادی، زمان بیشتری طول بکشد تا بتوانند عقیده یا نتیجهگیری خوشان را اعلام کنند. مشکل اصلی شما در این موضوع نهفته است که اغلب اطرافیان شما با شیوههای خاص شما برای پیشبرد کارها آشنا نیستند، بنابر این سردرگم میشوند و شما را به عنوان آدم عجیب و غریب ، درونگرا و یا بیحال و حوصله به حساب میآورند.
نیاز مغز شما به این که به طور مدام با چیزهای جدید، ایدهها و پروژههای بزرگتر به چالش کشیده شود باعث میشود که شغلی که تا حدودی جالب بوده را تبدیل به کاری کند که حوصله شما را سر میبرد تا حدی که انجام کارهای روزانه به یک چالش هر روزه بدل میشود.
متفکر بودن در جهانی که برای عمل بیش از ایدههای بزرگ ارزش قائل میشود، دشوار است. اگر شما با ایدههای مختلف محاصره شده باشید، گاه ممکن است انگیزه لازم برای عمل را از دست بدهید که متاسفانه اغلب مردم به اشتباه تمایل دارند از این حالت به عنوان تنبلی یاد میکنند که این نیز به نوبه خود احساس قدرنشناسی را در بیدار میکند.
این چالش نتیجه طبیعی چالشهای قبلی است. اگر در حین یک مکالمه و پرحرفی عادی کلافه میشوید، اگر در موردی که مطمئن نیستید از صحبت خودداری میکنید، اگر از ایدههای کهنه و قدیمی الهام نمیگیرید، و اگر با ایدهها خوشترید تا اعمال، در چنین حالتی مردم تمایل پیدا می کنند که شما رابه لحاظ اجتماعی آدم بیدست و پایی قلمداد کنند.
عاشق شدن برایتان دشوار است. در نهایت، جستجوی شما برای یافتن یک یار زندگی، کمی سختتر از مردمان عادی است. از آنجا که شما هشیارتر و تحلیلیتر و مستقل تر از دیگران هستید، به طور طبیعی کمی سختتر و دیرتر دل به کسی میبندید.
افراد باهوش چون توانایی و مهارت بیشتری برای فکر کردن دارند، موقع عمل باز هم فکر می کنند و سر خود را با نظریه و تحقیق گرم می کنند.برای موفق شدن تلاش و استمرار و اصرار مهم تر از استعداد است ولی افراد باهوش از آنجا که سریع تر درک می کنند و برای نمره خوب گرفتن به تلاش زیادی نیاز ندارند، در نتیجه، آن زمانی که به تلاش و استمرار برای موفقیت نیاز دارند از پس آن چالش بر نمی آیند.
البته این فقط اشتباه افراد باهوش نیست ولی اگر شما به متخصص ها، افراد معروف و سرشناس یا تحصیل کرده های یک رشته بیش از حد احترام بگذارید، دامی در راه شما نهفته است.بیشتر مردم و از جمله افراد باهوش دستور مقامات را بی چون و چرا اطاعت می کنند، حتی زمانی که می دانند نتیجه اش به ضرر همه است.» متاسفانه افراد باهوش دنباله روهای سر به راهی هستند.
افراد باهوش وقتی می بینند در کاری موفق اند این امر به آنها القا می شود که در همه زمینه های غیرمرتبط هم صاحب نظر هستند! افراد باهوش می خواهند همیشه از «میان بر» به مقصد برسند و به خیال خودشان زرنگی کنند! به همین دلیل بیشتر از افراد باهوش متوسط خطا می کنند.
هر تصمیمی که می گیرید تماماً بر اساس افکار و احساسات خود شماست؛ اینکه مغزتان تجربیات، رویدادها و اطلاعاتی که از منابع مختلف دریافت می کند را برای نتیجه گیری چگونه پردازش می کند. به این ترتیب پیدا کردن شیوه هایی که با استفاده از آنها می توانید تصمیمات هوشمندانه تری بگیرید چندان هم پیچیده نیست. برای این که تصمیمات هوشمندانه بگیریم می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید.
وقتی پای تصمیم گیری به میان می آید، به حرف افراد باهوش و آگاهی که می شناسید گوش دهید، اما در نهایت، این خود شما هستید که باید تصمیم نهایی را بگیرید. اگر یاد بگیرید به احساس درونی خودتان اعتماد کنید، وقتی چیزی که می شنوید به نظرتان درست می رسد دیگر وقت را تلف نخواهید کرد. و اگر دچار تردید شدید می توانید بفهمید چیزی که شنیده اید درست نیست.
مغز بخشی از بدن همه ی ماست. از آن استفاده کنید. کافی است به اندازه ی نیاز مجموعه ای از مواد غذایی سالم و تازه مصرف کنید، در خوردن زیاده روی نکنید، یک یا دو بار در هفته از خانه بیرون بروید و ورزش کنید، تا سلامت بمانید. اگر تندرستی خود را حفظ کنید، ذهنتان نیز در وضعیت خوبی قرار می گیرد و انعطاف پذیری خود را در گذر زمان حفظ خواهد کرد.
مهم نیست که شما چقدر در کار مشخصی خوب عمل کنید، اگر که اولیت رئیس شما چیز دیگری باشد. مثلا ممکن است در ارتباط برقرار کردن با مشتریان عالی باشید و حتی برای خوب انجام دادن اینکار زمان بگذارید، اما اگر رئیس شما موفقیت شما را منحصراً در سرعت شما در فروش بداند، احتمالا چندان به چشم او نخواهید آمد.اغلب مواقع، افراد با رئیس خود در مورد اینکه کدام قسمتهای عملکرد آنها مهم هستند ارتباط برقرار نمیکنند و وقتی که به خاطر کار خوب خود در زمینۀ x تشویق نمیشوند سردرگم میشوند. زیرا نمیدانند که رئیس آنها زمینۀ y را میخواهد.
اگر قرار است در شغل خود پیشرفت کنید، میبایست با چالشهای جدید روبرو شوید و البته بعضی از این چالشها بسیار مشکل هستند. اما اگر که به “باهوش بودن” عادت دارید و معمولا آنچه میخواهید را راحت بدست میآورید، احتمالا مهارتهای لازم برای زمانی که مسائل سخت میشوند را ندارید.اگر که به انجام کارهای با کیفیت و گرفتن نظرات مثبت عادت دارید، دریافت یک انتقاد میتواند شما را آزار دهد – چرا که چندان تجربهای در دریافت انتقاد ندارید.اما اینکه وقتی به شما میگویند کار شما میتواند بهتر شود، ناراحت شوید و حالت تدافعی بگیرید باعث میشود کمتر حرفهای به نظر بیایید و میتواند باعث خودداری افراد از نظر دادن در مورد کار شما شود.
به یاد داشته باشید، حتی کسانی که در حوزۀ خود بهترین هستند همیشه کار خود را درست انجام نمیدهند… و احتمالا به این جایگاه رسیدهاند زیرا به نظرات دیگران گوش فرا دادهاند بجای آنکه بگذارند این نظرات آنها را اذیت کند.وقتی که در کار خود خوب هستید، راحت است که خیال کنید فقط همین اهمیت دارد. اما در واقعیت داشتن رابطه در محیط کار نیز تا حد زیادی مهم است.
شما نباید با همکاران خود دوستان صمیمی باشید، اما اینکه در مورد بچهها، تفریحات و حیوانات خانگی آنها بپرسید یا اینکه وقتی کسی در مورد آخر هفتۀ خود میگوید به حرف او گوش فرا دهید میتواند تاثیر بسیاری در نگاه آنها به شما داشته باشد و باعث شود شما را به عنوان یک انسان بشناسند.این انجام دادن کارها را بسیار برای شما راحتتر میکند و دفعۀ بعدی میتوانید از آنها کمک بخواهید، نظرشان را در مورد کارهای خود بپرسید یا اخبار جدید را از زبان آنها بشنوید.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.