اشتباهات والدین در تربیت کودکان

هنگامی که والدین دارای فرزندی می شوند، تمام سعی و تلاش آن ها بر این است که کودک دلبندشان را در بهترین حالت و امکانات بزرگ کنند، تا هیچ گونه مشکلی برای کودک پیش نیاید. اما برخی از رفتارها و واکنش های خانواده در برابر کودک خود یک مشکل و اشتباه رایج است که باید در جهت اصلاح و بهبود آن ها اقداماتی انجام دهند. برخی از این مشکلات به کلام وابسته هستند و در حقیقت اشتباهات کلامی نام دارند.

شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش می کنید. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنش ها جای خود را به جمله های حقارت آمیز می دهند. مثلا «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش هایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می گویید که در آن لحظه انجام می دهد؛ در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هیچ سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنش ها صرفا عیب جویی از سوی شماست. کودک می اندیشد: «او مرا دوست ندارد. پس باید برای جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنش های شما با ابراز جمله های تحقیرآمیز همراه باشد، این احساس در کودکتان قوی تر خواهد بود.

تنبیه بدنی، تقریبا همه ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونه ای تنبیه بدنی کرده ایم. درک چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار آسان است. کودکانی که مرتب از والدین خود کتک می خورند، بعد از مدتی حساسیت شان در برابر درد کاسته می شود.کودکانی که کتک می خورند، همانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقامجویی در آنان قوی می شود. در ضمن نباید فراموش کرد که کودکان هر آنچه از ما می آموزند، به فرزندان خود منتقل می کنند. هر ضربه ای که به فرزندتان وارد کنید، ضربه ای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبیه بدنی تحقیرآمیز و به کارگیری آن در راه تربیت کودکان، کاملا نامناسب است.

نادیده گرفتن رفتارهای مطلوب: بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند؛ زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می کنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند؛ ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سرمی زند، بشدت مورد مواخذه قرار می گیرند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بی توجهی و بی مهری قرار گیرد، در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر می زند. اگر بر اثر بی توجهی رفتار خوبی از بین رفت، اصلا تعجب نکنید. یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک تشویق و توجه به رفتارهایی است که دوست دارید در آینده بیشتر شاهد آن باشید.

هنگامی که والدین روی فرزندان خود اسم می گذارند و آنان را با همان اسامی صدا می زنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مساله خیلی حساس هستند؛ مثلا هنگامی که والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا می زنند.گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده می کنند، ولی ممکن است گهگاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکس کننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمی شود؛ بلکه آن را وخیم تر نیز می کند.

یک امر عادی و ساده را به صورت مساله ای پیچیده در می آورید و فکر می کنید اگر فرزندتان این طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، یا کمی تب داشته باشد، دیگر دنیا به آخر رسیده است. دائم دست و پایتان می لرزد. خودتان تمام کارهای بچه را انجام می دهید، به جزئیات کارش دخالت می کنید و دیگر فکر نمی کنید بچه باید مستقل بار بیاید.فرزند انسان موجود عجیب و غریبی است. پدر و مادری که زیاده از حد از بچه ها حمایت می کنند، بیش از حد از آنها مواظبت می کنند و حاضر نیستند بچه شان به هیچ قیمتی طعم ناکامی و ناراحتی را بچشد و مرتب مثل یک نوزاد با او رفتار می کنند، فرزندشان برای رویارویی موفقیت آمیز با زندگی تجربه کسب نمی کند و بزرگ هم که شد، حاضر نیست کمترین مسوولیتی به عهده بگیرد.

رشوه دادن نیز همانند روش های دیگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشی که در آن بوضوح به کودک گفته می شود که اگر کاری را بکند (یا نکند) پاداشی دریافت خواهد داشت.«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کنی، تو را می برم سینما.»«اگر شعر را حفظ کنی، تو را می برم مسابقه فوتبال.»این نوع برخوردهای شرطی ممکن است طفل را وادار کند برای به دست آوردن یک هدف آنی، کاری را انجام دهد، ولی بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرف های ما به او القاء می کند به قابلیت او شک داریم. اشکالات اخلاقی زیادی درباره پاداش هایی که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد.بسیار مفیدتر و لذتبخش تر است که جایزه را بدون این که آن را از قبل اعلام کنیم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهیم. جایزه باید نشانگر شخصیت و قدردانی ما باشد.

«اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی، یک کتک مفصل می خوری.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من می دانم با تو. دیگر کمربند را می آورم.»، «صبر کن تا بابا بیاید خانه.» هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود می شنود، ولی بندرت عواقب کار بد خود را می بیند، باید گفت تهدید به تنبیه کردن مبدل به روشی نامناسب و بی حاصل برای مهار رفتار کودک می شود. گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرات و شهامت را می دهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.

کودک انرژی زیادی دارد و دائما تمایل دارد که با کنجکاوی کردن بر تجربه های خود اضافه کند. حال ممکن است در این راه، کودک کاری را انجام دهد که از نظر اطرافیانش کار اشتباهی باشد. در این شرایط ایجاد حس کودک بسیار مهم تر از خود کودک است.اگر کودک کار اشتباهی انجام داد، کار بد او را زیر سوال ببرید نه شخصیت خودش رااگر در کودک حس شرم ایجاد شود با خودش می گوید «حتما من بدم که این کار بد رو کردم» و حس بدی به خودش القا می کند. این حس ارتباط مستقیمی با رفتار و واکنش والدین دارد، چون باید کار اشتباه کودک زیر سوال برود نه شخصیت او! کودک به خاطر سرزش شدن، کاهش نشاط پیدا می کند و ممکن است برای جلب توجه دست به کارهای مثبت یا منفی بزند.

نصیحت کردن به معنای آن است که والدین دائما رفتارها و کارهای کودک را یادآوری کنند. مثلا همواره به وی بگویند که اتاقش باید تمیز باشد یا دست به چاقو نزند. والدین باید سه مرحله را رعایت کنند. اول این که کودک را به کارهای خوب تشویق کنند، سپس کارهای خوب را به رفتار خوب و پس از آن به عادت تبدیل کنند. توجه داشته باشید که اگر بچه همیشه در حال شنیدن نصیحت باشد، به تذکر شما عادت می کند و کسل می شود. پس بهتر است به جای نصیحت، با او همراه شوید و رفتار های خوبش را به عادت تبدیل کنید.

کودکان تا سن 6 یا 7 سالگی تمام حرف ها و چیزها را باور می کنند و با دروغ به هیچ وجه آشنایی ندارند. گاهی والدین و مربیان از همین روش برای کودکان استفاده می کنند که کاملا اشتباه است. زیرا هنگامی که کودکان بزرگ تر شوند متوجه دروغ های شما خواهند شد، همین موضوع سبب می شود به شدت نسبت به شما بی اعتماد شود. در نهایت کسی که دروغ را شنیده باشد خودش هم از آن استفاده خواهد کرد. دوستان عزیز توجه داشته باشید که والدین الگوی اصلی کودکان هستند. اگر هم نمی خواهید حقیقت را به کودک بگویید سعی کنید موضوع را از ذهنش پاک کنید یا حواس او را پرت کنید، نه این که به او دروغ بگویید.

بعضی وقت ها کودک درخواستی دارد که برای او یا دیگران موجب خطر می شود. قاطعیت والدین در این مواقع بسیار ضروری است. اگر با کودک مخالفت کنید شروع به گریه کردن، لجبازی، فریاد زدن و کارهای دیگری می کند تا دل شما را برای انجام آن کار به دست آورد و اشتباه ترین کار این است که در برابر مقاومت و اصرارهای کودکتان تسلیم شوید.زیرا شما با مخالفت تان به او نه گفته اید و این نه باید تا انتها ادامه یابد. اگر از مخالفت تان منصرف شوید کودک راه تغییر تصمیم شما را به دست می آورد و به همان کار ادامه می دهد. بهترین کار این است که به کودک بی توجهی کنید تا پس از چند دقیقه خودش از تصمیمش منصرف شود.

کودکان هم مانند انسان های بالغ دارای احساساتی لطیف هستند که ممکن است با دیدن صحنه هایی غمگین یا شنیدن داستانی ناراحت کننده احساسات خود را بروز دهند. یکی از وظایف مهم خانواده این است که هنگام شنیدن درد و دل های کودک آن ها را جدی بگیرند و سعی کنند با او همدلی نمایند. حتی اگر متوجه شدند کودک نمی تواند فراموش کند و حالش خوب شود، بهتر است او را از خانه خارج کنند و ساعتی را بیرون از خانه باهم وقت بگذرانند. این باعث می شود که کودک احساس کند در برابر احساسات خود یک پشتوانه ی محکم کنار خود دارد و به راحتی می تواند حرف دلش را با والدین خود در میان بگذارد.

این ها همه اشتباهاتی کلامی رایج والدین در تربیت کودکان هستند که تاکنون وجود دارند و باید به طور کاملا جدی رفع شوند. نادیده گرفتن هرکدام از این ها ممکن است در کودک تاثیرات بدی برجای بگذارد و به مرور زمان در آینده خودش را نشان دهد. کودک نباید نادیده گرفته شود، او شدیدا به خانواده نیاز دارد و خانواده هم برای بزرگ کردن کودکی پویا تلاش می کند. این چرخه ای ست که همیشه ادامه دارد و شما که پدر و مادری با درک و فهیم هستید باید تلاش کنید که بی نقص و کامل باشد.

جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940