تاریخچه افسردگی

این اختلال از زمان بابلی ها مورد شناسایی قرار گرفته بود. کلمه ی ""Depression یا افسردگی از عبارت لاتین  Deprimere به معنای در هم فشرده شدن گرفته شده است. از این رو افسردگی به معنای احساس در هم فشرده شدن روح، غم یا بی ارزشی است. در اواخر قرون وسطی، رهبران مذهبی اروپا بر این عقیده بودند که افسردگی به واسطه ی نفوذ و تسلط ارواح شیطانی بر انسان به وجود می آید. مارتین لوتر، اصلاح طلب مذهبی آلمانی نوشت:"تمامی سنگینی روح و مالیخولیا از شیطان سرچشمه می گیرد". در واقع همین  اصطلاح مالیخولیا  یا ملانکولیا، به افراد افسرده اشاره داشت و چنین افرادی جن زده، شیطانی، مالیخولیای یا ملانکولیک خوانده می شدند. به همین دلیل سالیان دراز افسردگی، با روش هایی مانند شلاق زدن(برای خرج کردن ارواح شیطانی و جن)، حجامت، جن گیری و سال های اخیر با دوش گرفتن آرامش بخش تحت درمان قرار می گرفت. در نهایت با کشف داروی ضد افسردگی در دهه ی 60 میلادی  و تسکین افسردگی با تجویز این داروها، کم کم روش های خرافی برچیده شد.

 احساس افسردگى معمولاً به عنوان «اندوه» و «سوگ یا داغدیدگی» شناخته می‌شوند. یعنى در موقعیتهایى که انتظار می‌رود شادی‌بخش باشد به احساس اندوه ختم می‌شود مثلاً در هواى بارانى، پس از تولد فرزند، پس از نقل‌مکان به یک منزل جدید، منازعه اى که در مصاحبت با دوست و یا همسر به‌وجود می‌آید. اما این احساس اندوه به‌سرعت با از بین رفتن موقعیت برطرف می‌گردد.
همچنین پس از از دست دادن یکى از نزدیکان، پایان یافتن یک رابطه مهم، معمولاً افراد چیزى را تجربه می‌کنند که سوگ نامیده می‌شود.
ویژگیها و نشانه‌هاى سوگ با افسردگى مشابه می‌باشد. این دو پدیده کاملاً طبیعى بوده و حتى فقدان آنها در هر فردى ممکن است در درازمدت براى فرد مضر باشد. در هر دو مورد پس از طى فرآیند مربوطه فرد به زندگى عادى خود بر می‌گردد. ولى در عده‌اى از ما این احساس داشتن غم براى زمان بیشترى ادامه پیدا کرده و احتیاج به مراقبتهاى ویژه بهداشتى ضرورت می‌یابد.

افسردگى کلینیکى در صورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى و یا نظایر آن شود و این در واقع اقدامات فورى پزشکى و بهداشتى را طلب می‌کند.

اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها نفر را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه و سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.

شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى و ژنتیک و تحقیقات کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى در واقع یک اختلال در مغز می‌باشد. تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته است که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده و ارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. از همین شواهد بدست آمده در به‌دست آوردن داروهاى مناسب استفاده شایانى می‌شود.


علل و عوامل افسردگی

 

علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى، بیولوژیکى و محیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.

در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند. به‌طور کلى مشخص شده است که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل و انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

این فعل و انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال و رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد.

 

 


 

 

*عوامل ژنتیکى

 

 

ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانواده‌ها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمی‌باشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.

 

 

 

 

 

*عوامل بیولوژیکى

 

 

تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درون‌ریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است.

 

 

 

 

 

*عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)

 

 

فاکتورهاى استرس‌زاى اجتماعى و روانى به‌عنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌شمار می‌رود. به‌طور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس‌زاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

٭ رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى
استرسها و موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

عده‌اى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

٭ عوامل شخصیتى
همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.

٭ عوامل یاد گرفته شده
بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمی‌دانند و به‌تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید می‌آید.

٭ تفکر منفى
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى می‌گردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.

 

 

 

 

 

*مصرف داروها

 

 

٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند و داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید مقاله «آیا مصرف ویتامین به در مان افسردگی کمک می‌کند؟»
٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.

 

 



 

عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:

 اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.

اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.

اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.

اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.

اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد.

اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد


علائم و نشانه های افسردگی

افسردگی ممکن است به صورت های زیر زندگی آدمی را تحت تأثیر قرار دهد:

1) تغییرات در احساسات و ادراکات:

- گریه های مکرر یا فقدان پاسخ دهی عاطفی

- ناتوانی از لذت بردن از هر چیزی

- احساس نا امیدی یا بی ارزشی

- احساس افراطی گناه یا خود سرزنشی

- فقدان صمیمیت نسبت به خانواده و دوستان

- بدبینی نسبت به آینده

- احساس درماندگی

– افکار خودکشی

- غمگینی، اضطراب، خشم و دیگر عواطف ناخوشایند

2) تغییرات در رفتار و نگرش:

- فقدان علاقه به فعالیت های قبلی و کناره گیری از دیگران

- غفلت از مسئولیت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصی

- تحریک پذیری و به آسانی دستخوش خشم شدن

- فقدان انگیزه به منظور پیگیری اهداف

- نارضایتی کلی از زندگی

- کاهش توان حافظه، ناتوانی در تمرکز، بلا تصمیمی و آشفتگی

- تغییرات شناختی

- کاهش توانایی رویارویی با مسائل روزمره

 3) تغییرات جسمانی و شکایات بدنی:

- خستگی مزمن و فقدان انرژی

- فقدان کامل اشتها یا خوردن اجباری

- بی خوابی، بیداری زود هنگام صبحگاهی یا خواب بیش از حد

- سردردها ، پشت دردها و سایر شکایات مشابه بدون دلیل

- مشکلات گوارشی شامل درد معده، تهوع، اشکال در هضم و تغییر در کارکردهای روده ای مثل یبوست

- چرخه های نامنظم قاعدگی

- کاهش یا افزایش غیر متعارف وزن

- فقدان یا کاهش تدریجی میل جنسی

توجه به این نکته ضروری است که با توجه به علائم و انواع افسردگی گفته شده، وجود برخی از علائم در افراد، دلیل بر بیماری و اختلال نیست، بلکه هدف صرفا شناسایی انواع افسردگی می باشد و تشخیص بایستی صرفا توسط افراد متخصص صورت گیرد.

.

 

انواع افسردگی

همان طور که گفته شد افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زود گذر تا یک اختلال شدید را در برمی گیرد. برای فهم بهتر این نکته، لازم است اشاره ای به انواع افسردگی داشته باشیم:

 

افسردگى شدید (عمده) (Major Depression)

 

 

نوعى از افسردگى که بیش از هفته‌ها و یا ماهها طول می‌کشد و شامل نشانه‌ها و رفتارهاى عمیقى است که عملکرد شغلى، روابط بین فردى و رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد.

 

 

 

 

 

 اختلال افسرده خویى (Dysthymia)

 

 

این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد و با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان و نوجوانان) همراه است که در بخش عمده روز دوام دارد و اکثر روزها وجود دارد.

معمولاً مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو و ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند و افرادى جدى، کج‌خلق و درونگرا هستند.

 

 

 

 

  

اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)

 

 

در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق و با دوره‌هاى محدودتر همراه است. این نوع افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود و تأثیر کمترى درزندگى فرد می‌گذارد.

 

 

 

 

 

اختلال افسردگی پیش از قاعدگی

 

 

این نوع افسردگی در زنان و پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد و با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها و خواب، سردرد و موارد دیگر همراه است. همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند.

 

   

 

 

اختلالات خلقی یا افسردگی فصلی

نوعی یا  دوره ای از افسردگی است که معمولا در پاییز و زمستان تجربه می شود و یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است. احتمالا نور ناکافی تغییرات معنی داری را در سطوح برخی از هورمون ها به ویژه "ملاتونین" ایجاد می کند و از طرفی تغییرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می کند، می گردد و این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.

 

 

 

 

 داغدیدگی یا واکنش سوگ

 غمی است که در اثر فوت نزدیکان بوجود می‌ آید. وقتی رابطه ی مهمی پایان می یابد، بیشتر بازماندگان حالتی را تجربه می کنند که معمولا این حالت نیز کاملا عادی است، مگر آنکه واکنش های سوگبه صورت طولانی باقی بماند.

 اختلال دلبستگی واکنشی

وابستگی های بیمار گونه ی دوران کودکی که از آن به عنوان  افسردگی های دوران کودکی یاد می شود، تحت این گروه طبقه بندی می شود.


افسردگی در گروههای مختلف

افسردگی در جوانان

 

 


 

افسردگى یکى از شایعترین اختلالات روانى است که با علائم کاهش انرژى و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بى اشتهایى و افکار مرگ و خودکشى در شخص همراه است. از علائم شاخص افسردگى کاهش انرژى، بى حوصلگى و عدم تمرکز مى باشد، که در افرادى که داراى فعالیتهاى فکرى هستند بخصوص دانشجویان منجر به بروز اختلال در امور تحصیلى و شغلى، اشکال در تکمیل تکالیف، و کاهش انگیزه براى انجام طرحهاى تازه مى گردد.
میزان افسردگى دانشجویان می‌تواند به عنوان شاخص اساسى سلامت روانى آنان به شمار آید، بنابراین دانشجوى مبتلا به اختلال افسردگى ممکن است علاقه به امور درسى و آموزشى را از دست بدهد و احساس پوچى و بى ارزشى و بى اهمیتى به وى دست دهد. لذا در چنین شرایطى نمى توان تلاش ذهنى هدفمند و جهت‌دار و در عین حال خلاق را از آنها انتظار داشت. همچنین به معیارهاى این گروه سنى یعنى توانمندى، سلامتى، هوش، جذابیت و ... بى علاقه شده و احساس ناتوانى مى کنند.
از طرف دیگر در توانایى تحلیل که لازمه فعالیتهاى آموزشى است دچار ضعف عمده مى گردند، که منجر به نارضایتى از خود در جوان دانشجو گشته و باعث شدت بیمارى مى گردد.
شایعترین علائمى که خود دانشجویان در مطالعات مختلف گزارش نمودند شامل موارد زیر مى شود: بى حوصلگى، کاهش قدرت تمرکز و یادآورى، احساس از دست دادن علاقه، احساس غمگینى، کاهش توانائیهاى جسمانى، نا امیدى نسبت به آینده، سخت بیدار شدن در صبح، احساس خستگى دائم، خسته کننده بودن کارهاى روزمره.
  با توجه به اثرات ناخوشایند و مخرب بیمار افسردگى در روند زندگى و عملکرد قشر جوان  توصیه مى شود که  براى فعالیتهاى درمانى و جلوگیرى از شدت علائم اقدام نمایند.

 

 


 

 

افسردگى در کودکان و نوجوانان

 

 

مطالعات و بررسیهاى انجام شده نشان داده است که افسردگى در کودکان و نوجوانان نیز وجود دارد که با افسردگى در بزرگسالان شباهت دارد.
تفاوت عمده افسردگى در کودکان و نوجوانان با بزرگسالان در دو مورد است: به جاى خلق افسرده ممکن است در کودکان و نوجوانان خلق تحریک‌پذیر باشد، و نرسیدن به وزن مورد انتظار (کاهش و یا افزایش وزن) در آنها دیده شود.
کاهش اعتماد به نفس، بی‌تفاوتى، سطح پایین انرژى، گوشه‌گیرى اجتماعى، آشفتگیهاى خوردن و خوابیدن، دیدگاه بدبینانه آشکار در مورد آینده و اعتقاد و اقدام به خودکشى از دیگر علائم و نشانه‌هاى افسردگى در این گروه سنى می‌باشد. در نوجوانان رفتارهاى ضداجتماعى و منفی‌کارانه، مصرف الکل و دارو و مواد مخدر ممکن است مشاهده گردد.
افسردگى در کودکان و نوجوانان بیشتر از بقیه سنین با خودکشى همراه می‌باشد. فقط در سال ١٩٩٦ خودکشى به‌عنوان سومین عامل مرگ و میر در افراد ٢٤-١٥ ساله و چهارمین علت مرگ و میر در افراد ١٤-١٠ سال بوده است. علاوه بر عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک چندین عامل استرس‌زاى اجتماعى می‌تواند بر خلق کودک تاثیر بگذارد، از قبیل ناهماهنگ بودن و آشفتگى در خانواده، طلاق، مورد آزار و بی‌توجهى واقع شدن، شکست تحصیلى، وضعیت اجتماعی و اقتصادى ضعیف و داغدیدگى.
.

 

 


 

 

افسردگى در افراد مسن

 

 

در سالهاى اخیر حدود ۲درصد افراد بالاى ٦٥ سال، به غیر از افرادى که در آسایشگاه نگهدارى می‌شوند، از افسردگى رنج می‌برند. تحقیقات ثابت کرده است که درمان و تشخیص این افراد از اهمیت زیادى برخوردار است.
خودکشى در میان افراد مسن‌تر بیشتر از بقیه سنین شایع بوده و از این نظر قابل توجه می‌باشد. مطالعات نشان می‌دهد که سطح اقتصادى ـ اجتماعى پایین، از دست دادن همسر، بیمارى جسمى همزمان، کناره‌گیرى اجتماعى و بازنشستگى با افسردگى سالمندان رابطه دارد.
علائم عمده افسردگى در سالمندان شامل کاهش نیرو و تمرکز، اختلال خواب، کاهش اشتها و وزن، شکایات جسمى، احساس بی‌ارزشى، بدبینى، اختلال حافظه و خودکشى می‌باشد.

 

 

 

 

خانمها و افسردگى

 

 

افسردگى نزد بانوان چیزى حدود ۲برابر بیشتر از آقایان دیده می‌شود. در طول زندگى حداقل ٢٠ درصد بانوان حداقل یک بار تجربه افسردگى کوتاه مدت را داشته‌اند. اگرچه به نظر می‌رسد که افسردگى ارتباط تنگاتنگى با سن یائسگى دارد.

ولى در حقیقت این سنین بارورى و سنین قبل از یائسگى هستند که بیشترین میزان آمار افسردگى در بانوان را تشکیل می‌دهند. از طرفى آنالیزهاى آمارى افسردگى در بانوان نشان می‌دهد که استرسهاى متفاوت، زایمان، تفاوتهاى هورمونى، نقشهاى اجتماعى و رفتارهاى مورد انتظار از زنان بیشتر از مردان روان آنها را به سمت بیمارى افسردگى سوق می‌دهد

 

 بسیاری از مادران پس از زایمان در چند روز یا چند هفته اول بعد از زایمان احساس خستگی و افسردگی دارند . تولد بچه با تغییرات زیادی در زندگی مادر همراه است و تطابق با این وضع جدید نیاز به گذشت زمان دارد . این تغییر کوچک در خلق و خوی مادر شایع بوده و بیماری تلقی نمی شود . از هر 10 خانم 8 نفر بعد از زایمان دچار این حالت می شوند .
افسردگی با شدت بیشتر نسبتا” شایع بوده و در چند هفته تا چند ماه بعد از زایمان دیده میشود و از هر 10 خانم یکنفر بعد از زایمان به آن دچار میشود. از هر 1000 نفر خانم بعد از زایمان 1 نفر دچار بیماری حاد روانی میشود که باید در بیمارستان بستری و درمان شود .

مادری که دچار افسردگی بعد از زایمان شده است ، شدیدا” باید حمایت روحی شود ، این کار از طریق همسر،دوستان ، کارفرما و بستگان او قابل انجام است . مادر را هیچگاه نباید تنها گذاشت و باید تا حدی که امکان دارد استراحت کند .
چنانچه افسردگی خیلی خفیف باشد نیازی به درمان دارویی ندارد و انجام اقدامات حمایتی کافی میباشد و این حالت خود بخود بهبودی مییابد .

اگر علائم افسردگی متوسط یا زیاد باشد و مادر نتواند کار روزانه خودرا انجام دهد، علاوه بر اقدامات حمایتی ، مراجعه جهت درمان دارویی و روان درمانی ، لازم است .

درمان افسردگی

درمان‌های ضدافسردگی را می‌توان به دو دسته کلی دارویی و غیردارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمان‌ها در مطالعات فراوانی مشاهده شده‌است. در موارد شدید استفاده ازداروهای ضد افسردگی بهترین گزینه‌است. این داروها در دهه‌های اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراونی داشته‌اند به شکلی که امروزه دیگر فاقد عوارض شدید و ناتوان‌کننده هستند. رواندرمانی‌های شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی موثر هستند. در موارد خفیف‌تری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشده‌است، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می‌توانید به همان اندازه که می‌توانید، ورزش معتدل (مـلایـــم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعـی، یـا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان‌ و خانواده‌، خودداری از مصرف الکل، برخورداری ازرژیم غذایی متعادل‌ و کم‌چرب‌، مثبت اندیشی، تماشای فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که می‌تواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما به‌وجود بیاورد.

 درمان دارویی

 

 

اکثر مطالعات  حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.

از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:

ایمى پیرامین (Imipiramine)

آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳تا ۶هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است.

 

 

 

 

 

درمان غیردارویی

 

 

.روان درمانی یک شیوه ی درمانی برای اختلالات روانی و مشکلات روان شناختی و هیجانی است که مبتنی بر رابطه ی منحصر به فرد بین روان درمانگر و مراجع است . در این شیوه از ابزار کلامی و همچنین تکنیک های مختلف برای دست یافتن به تغییر استفاده می شود.

اهداف روان درمانی
  • برطرف شدن علایمی که منجر به پریشانی شده اند
  • تغییر الگوهای رفتاری آشفته
  • بهبود روابط بین فردی
  • مقابله ی بهتر با استرس های زندگی
  • رشد شخصی و بالیدگی فردی
انواع روان درمانی
  • روان کاوی
  • روان کاوی یکی از رایج ترین سبک های روان درمانی است که بر پایه ی نظریه روان تحلیل گری بنا شده است. در این نظریه اعتقاد بر این است که رفتار انسان توسط تجارب گذشته او تعیین می گردد. تمرکز این درمان به روی افزایش آگاهی مراجع از رفتارها و افکار ناهشیار و بدست آوردن بینشی درباره ی احساست و انگیزه هایش است. درمانگران در این شیوه ی درمانی از تکنیک های مختلفی اعم از کاوش تجارب زندگی فرد، مقابله با هیجانها، باورها ورفتارها و تفسیر افکار ورفتارها استفاده می کنند
  • رواندرمانی بین فردی
  • بر روی زندگی فعلی و روابط درون خانواده، محیط کار و محیط اجتماع تمرکز می کند. در این روش درمانی فرد یاد می گیرد که چگونه شیوه ای را که با دیگران تعامل می کند مورد ارزیابی قرار دهد و راهبردهایی را برای حل مشکلات بین فردی بیاموزد. موضوعات رایج درمانی معمولا مربوط به مشکلات مربوط به تعامل با افراد مهم زندگی، مسایل مربوط به داغدیدگی های حل نشده، مشکلات موجود در محیط کار وغیره می شود.
  • رفتاردرمانی
  • هدف رفتار درمانی تغییر رفتارهای ناسالم وناخواسته از طریق دادن پاداش، تقویت و حساسیت زدایی است. حساسیت زدایی یا درمان مواجهه ای فرایندی است که در آن فرد با موضوعی که او را مضطرب می کند مواجهه می شود و با پاسخ های ناخواسته به مقابله می پردازد. در رفتار درمانی معمولا ما به همکاری افراد دیگر به خصوص اعضای مهم خانواده و دوستان نزدیک نیاز داریم.
  • شناخت درمانی
  • هدف شناخت درمانی شناسایی و تصحیح الگوهای فکری تحریف شده است که منجر به بروز عواطف و رفتارهای مشکل ساز می شود. در شناخت درمانی سعی بر این است که الگوهای فکری متعادل تری جایگزین این الگوهای فکری مخرب شوند. همانند رفتار درمانی در درمان شناختی نیز تمرکز بر روی مشکلات فعلی مراجع است تا تعارضات مربوط به گذشته فرد.
  • درمان شناختی _ رفتاری (CBT)
  • شامل ترکیب درمان رفتاری و درمان شناختی است و هدف آن شناسایی باورها ورفتارهای ناسالم و منفی و جایگزین کردن آنها با رفتارها و باورهای سالمتر است. شکل معمول CBTجلسات 45 دقیقه ای هفتگی است و در این درمان به مراجع تکالیف مختلف خا نگی داده می شود.
اشکال روان درمانی
  • درمان انفرادی
  • گروه درمانی
  • زوج درمانی
  • خانواده درمانی
آیا روان درمانی موثر است؟
تحقیقات نشان داده است که بیشتر افرادی که روان درمانی دریافت کرده اند از علایم بیماری رها شده اند و توانسته اند در زندگی خود عملکرد بهتری داشته باشند. روان درمانی نشان داده است که باعث بهبود هیجانها و رفتارهای فرد می شود و با تغییرات مثبتی در مغز و بدن همراه است.
رازداری
اساسی ترین قسمت رواندرمانی راز داری است. مراجعان اغلب اوقات موضوعاتی کاملا محرمانه را در جلسه درمان عنوان می کنند روان درمانگران هم از لحاظ اخلاقی و هم از لحاظ قانونی موظف هستند که راز دار مراجعان خود باشند و اجازه ی مطرح کردن مسایل مرتبط با مراجع را با هیچ فرد ثالثی ندارند.

 

 


 

 






 

 ـ کدامیک برای ما مناسب است ـ روان درمانی یا مصرف قرص؟

 

این بستگی به افسردگی شما و شدت آن دارد. در کل، روان درمانیدر افسردگی خفیف تا متوسط موثر‌تر است. دارو در افسردگی خفیف خیلی موثر نیست. اگرافسردگی شما شدید باشد احتمالا نیاز به مصرف داروی ضد افسردگی برای مدت شش الی نهماه خواهد بود

 پس از بهبود نسبی بادارو های  ضد افسردگی، اغلب افراد  رواندرمانی را روش مناسبی یافته اند . روان درمانی می ‌تواند به شما کمک کند روی مواردیدر زندگی‌تان کارکنید که اگربه آنها توجه نشود ممکن است دوباره افسرده‌شوید.همضدافسردگی‌ها و هم روان درمانی در کمک به افراد جهت بهبود افسردگی متوسط موثرهستند. بسیاری از روانپزشکان معتقدند که ضد افسردگی ‌ها در درمان افسردگی شدید موثر‌ترهستند. برخی افراد فقط ایده دارو را دوست ندارند، عده‌ای  هم ایده روان درمانی رانمی ‌پسندند بنابراین اینکه کدامیک موثرتر است امری نسبی است.در ضمن باید این نکتهرا هم در نظر داشت که مشاوره صحیح و روان درمانی  در برخی نقاط کشور در دسترس نمیباشد

وقتی افسرده باشید تصمیم گیری سخت می ‌شود این را به دوستان،خانواده یا به کسانی که اعتماد دارید، بگویید آنها به شما کمک می ‌کنند تصمیمبگیرید

افسردگی و اینترنت

مزایا و معایب ارتباطات اینترنتی
در مطالعات تازه ای که توسط دکتر رابرت کرات (Dr. Robert Kraut) در دانشگاه اوهایو صورت گرفته، نشان داده شده است که استفاده از اینترنت باعث افسردگی می شود. به تدریج که اجتماع ما بیشتر و بیشتر به ارتباطات اینترنتی وابستگی پیدا می کند، مطالعه این که چگونه این امر در شکل دهی روشهای تعامل ما تاثیرگذار است، اهمیت بیشتری می یابد. آیا با محروم بودن از جنبه های فیزیکی و احساسی گفتگوی مستقیم با یک فرد و یا دریافت نامه ای به خط دوستمان، خود را بیشتر منزوی حس نمی کنیم؟

 بعضی عقیده دارند صحبت کردن از طریق کامپیوتر آسانتر است زیرا آدم احساس راحتی بیشتر می کند و می تواند چیزهایی را که در حضور دیگران به دلایل مختلف نمی تواند بر زبان آورد، بازگو کند.
این امر به سطوح پایین خودآگاهی مربوط می شود. البته این جنبه مثبت این امر است و باید به جنبه منفی آن نیز توجه کرد. افراد معمولاً با درجه پائین تری از خودآگاهی، راحتتر دروغ می گویند. در دنیای امروز، موارد بسیار زیادی وجود داشته است که افراد از طریق اینترنت دروغ گفته اند تا دیگران کار خاصی را برایشان انجام دهند. اتاقهای گپ زنی در اینترنت، نمونه ای از مکانهایی هستند که این دروغگوئیها به وفور در آنجا اتفاق می افتد.
اینترنت، پیشداوریهای ما را نیز کاهش می دهد. هنگامی که ما کسی را بر روی شبکه ملاقات می کنیم نمی دانیم که او چه شکلی است، تنها چیزی که می دانیم این است که به ما چه می گوید. بنابراین ارتباطات اینترنتی، بدون هیچگونه پیشداوری حاصل از ملاقات حضوری، بسیار متفاوت از ارتباطات به شیوه سنتی گشته است.
هر چند ارتباطات از طریق اینترنت برای افراد خجالتی بسیار راهگشا است و دریچه های جدیدی را می گشاید اما از سوی دیگر، می تواند افراد را به زودباوری و قبول آنچه که به آنها ارائه می شود تشویق کند. افراد و گروههای مختلف می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و پیامهای خود را چه خوب و چه بد، در سطح گسترده ای منتشر نماینـد.
به نظر می رسد که اینترنت روشهای ارتباطی ما را در هر دو جنبه مثبت و منفی، دگرگون نموده است. پست الکترونیکی، سرویس سریع و راحتی را برای بسیاری به وجود آورده است ولی از سوی دیگر، هر چند حجم ارتباطات ما زیادتر شده ولی از جنبه های شخصی تر آن دور افتاده ایم.

ارتباط افسردگی با سایر بیماریها

 

افسردگى اغلب به‌طور همزمان با بسیارى از بیماریها مثل بیمارى قلبى، سکته مغزى، سرطان و دیابت می‌تواند بروز پیدا کند.

افسردگى موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمی‌شود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که براى حصول نتیجه خوب از بیماریهاى ناتوان‌کننده بالا باید افسردگى و زمینه آن را به‌درستى تشخیص و درمان کرد.

 

 


 

افسردگى و بیماریهاى قلبى

 

 

شواهد قوى وجود دارد که وجود افسردگى ریسک بیمارى قلبى را در افراد افزایش می‌دهد.
حتى در افرادى که افسردگى خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیمارى قلبى دو برابر بیشتر است.

 

 

 


 

افسردگى و دیابت

 

 

افسردگى در طول زندگى هر شخص را می‌تواند هدف قرار دهد. ولى وقتى شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.

این اتفاق در میان ١٦ میلیون آمریکایى روى داده است. درمان بیمارى افسردگى در بیماران دیابتیک به‌طور قابل توجهى به بهبود کیفیت زندگى و همچنین کنترل دیابت کمک می‌کند.

 

 



 

افسردگى و اضطراب

 

 

تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که افسردگى اغلب با اختلالات اضطرابى مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا ...) همراه است.

اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادى که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیمارى مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیمارى واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا می‌باشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دوره‌هاى اختلال افسردگى عمده دارند

 

 


 

 

افسردگى و چاقى

 

 

به‌طور کلى تحقیقات نشان داده است که در بعضى از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده می‌شود.

در این افراد کاهش وزن به‌طور قابل ملاحظه‌اى به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگى و بهبودى آنان از افسردگى کمک می‌کند.

 

 


 

 

افسردگى و تیرویید

 

 

افسردگى در طیف وسیعى از بیماریها می‌تواند اولین نشان بیمارى باشد مثل کم‌کارى غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتداى درمان علاوه بر معاینه کامل جسمى و عصبى و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوى را انجام دهد.