افسردگی پنهان: زندگی بدون مرگ
یکی از تشخیصها در تستهای ارزیابی شخصیت در ISTDP مانند سواپ (SWAP) تشخیص افسردگی پنهان است [1]. افسردگی پنهان بلعکس افسردگی در زبان روانپزشکی (افسردگی آشکار) نشانههایی دارد که تشخیص آن به راحتی مقدور نیست. تشخیص و لمس افسردگی عمیق، شدیداً دردناک است و معمولاً افرادی که از آن گریزانند میلی شدید به همواره شاد بودن، درگیر کاری بودن و سرگرم بودن دارند. چگونگی مواجهشدن با این افسردگی درگرو فهم دقیق و لمس آن است.
اغلب ذهن آدم درگیر این خطا میشود که دورههای زندگی مانند جوانی، میانسالی و پیری به یکباره ظاهر میشوند ولی واقعیت این است که آدمی هرلحظه به پیری یا مرگ نزدیک و نزدیکتر میشود و این یک روند دائمی و تدریجی است.پس ذهن برای این که تجربه لحظهای و مداوم را مسدود کند دائم محرکها را جستجو میکند. خود را سرگرم میسازد و در بهترین حالت، با مرگ میجنگد. جنگ با مرگ سیستم جنگوگریز یا تلاش برای بقا را فعال میسازد. در اینجا فرد به دنبال کار میرود تا زنده بماند. ازدواج میکند تا قوانین و سنت را زیر پا نگذارد، سودی کسب کند و مورد تنبیه واقع نشود. غذا میخورد تا از گرسنگی نمیرد. ورزش میکند تا دیر بمیرد و بدنش بیشتر سالم بماند. خوبی میکند تا آدمهای زیادی را دور خود نگه دارد تا از او محافظت کنند یا توشهای برای زندگی مجدد جمع کرده باشد! پول در میآورد و پولهایش را انباشته میکند تا در پیری خرج دوا و دکتر برایش مقدور باشد، شادی میکند، میخندد، مواد مصرف میکند و رابطه جنسی برقرار میکندتا افسردگی بر او غلبه نکند و هر کاری را نه به خاطر آن کار، بلکه برای بقای خویش انجام میدهد. همه کار میکند تا مبادا افسردگی عمیقش و تجربه مرگ بر او چیره شود. انگیزه بیرونی در این سبک از مقابله با مرگ موج می زندو انگیزه بیرونی از این موضع چیزی نیست جز انجام کاری نه برای آن کار بلکه برای بقا از ترس مواجهشدن با واقعیت[2]. (البته زندگی تماماً خالی از این مسائل و بدون انگیزه بیرونی محال است) اینجا خلاقیت کور میشود و فرد جای اینکه زندگی به معنای زایش، پویایی و تولید داشته باشد تنها نمرده است! چرا خلاقیت و تولید کور میشود و افسردگی ریشه میدواند؟ افسردگی فرزند ناخلف حرص و هوس و احساسات عمیق سرکوب شده است. مرگ یا نیستی بهواقع وحشت ناک نیست بلکه این احساسات منجر به افسردگی است که ترسناک است. یونگ میگوید "سایه آدمی معدن خلاقیت و پویایی آدمی است و افرادی که سایه خود را سرکوب کردهاند زندگی اسفناکی خواهند داشت". از این رو است که بسیاری از سنتشکنی و کجروی های بشر عامل اختراعات و کشفهای ماندگاری شدهاند. پس افراد هرچقدر سعی در تلف نشدن به هر قیمتی یا سعی بر حفظ بقای خویش کنند اتفاقاً بیشتر نابود میشوند و در آینده اثری خلاقانه بهجا نگذاشتهاند و بودن و نبودنشان فرقی برای دیگران نمیکند. درک اینکه لحظهلحظه میمیریم یا به مرگ نزدیک میشویم همان آگاهی به افسردگی عمیق است. و چقدر دردناک است لمس این واقعیت که زندگی در حال گذر است و مرگ لحظهلحظه نزدیکتر میشود. و ما با سرگرم کردن خویش تجربه آن را مسدود میکنیم و وقتی این تجربه را مسدود میکنیم در حال مبارزه و جنگ برای بقا هستیم تا لمس زندگی، زایش و پویایی. همانطور که تجربه عشق ریشه در گناه دارد. تجربه زندگی ریشه در مرگ و تجربه شادی اصیل ریشه در لمس افسردگی پنهان.
1-Rocco, D., Abbass, A., Agrosì, V., Bergami, F., Busetto, L. M., Marin, S., & Pezzetta, G. THE EFFICACY OF INTENSIVE SHORT TERM DYNAMIC PSYCHOTHERAPY FOR ANXIETY DISORDERS WHEN PROVIDED BY PSYCHOLOGISTS IN TRAINING.
2-Ng, J. Y., Ntoumanis, N., Thøgersen-Ntoumani, C., Deci, E. L., Ryan, R. M., Duda, J. L., & Williams, G. C. (2012). Self-determination theory applied to health contexts a meta-analysis. Perspectives on Psychological Science, 7(4), 325-340.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.