چهارساله ازدواج کردم هم خودم هم شوهرم هردوتحصیلکرده و شاغلیم ب شوهرم اعتماد صد درصد داشتم تا ی دوسال بعد ازدواج پیامک عاشقانه تو گوشیش دیدم البته همیشه گوشیش ازم دور میکرد و میگفت ی چیزشخصیه منم چون اعتمادکامل داشتم برام مهم نبود تا اینکه بعد اون پیامک دیگه اعتمادم بکلی ازبین رفت و تمام کاراشو ریزب ریز زیرنظر گرفتم دیدم تلفن هایی داره گه جلوم جواب نمیده و... منم چون دیگه مشکوک شده بودم تلفن هایی که مشکوک بود
رو پیداکردم هرچندگوشیش رمزداربود ب زنیکه زنگ زدم تا گفتم رابطت باشوهرمن چیه قطع کرد دیگه جواب نمیداد ب شوهرم گفتم کلاکتمان کرد رابطه ای داره هرچند اون زن تو شهر دیگه خوزستانه دیگه دوساله زندگیم شده شک و تردید وخودخوری و دعواو..تا بعدا که چندشماره دیگه بازم تو گوشی شوهرم پیداکردم که بازم زن بودن وقتی دید بهش شک کردم اول شماره ها رو ب اسم دوستاش سیو کرد وبعد اینکه کلا هرچندمیدونم تماس و پیامک باهم دارن ولی پاک میکنه تا نبینم چندبار که بهش گفتم چ با زبون خوش چ بادعوا کلا کتمان میکنه حالا من رفتم باکلی دردسر مشخصات کامل دارندگان سیم کارتا رو پیداکردم که همع هم ب اسم خودشونن و تو خوزستانن درخواست پرینت تلفن شوهرمم دادم اینم میدونم که متاهلن حالا نمیدونم چیکارکنم؟برم سراغشون؟از چ راهی وارد شم تا دست از سرزندگیم بردارن؟از راه تهدید؟ابروریزی؟اینقد زندگیم نابود شده که همش دارم پروفایل شماره ها روچک میکنم تا ب چیزی برسم عکس خودشونو سیو کردم مرتب انلاین بودن شوهرم و اونا رو چک میکنم ببینم باهم انلاینن؟زندگیم کلا نابودشده؟بی اعتمادی تمام زندگیمو گرفته؟جالب اینه روابط سکسی خیلی خوبی باشوهرم دارم وهمیشه هم خودش اینو میگه.یعنی اصلا تو روابط نزدیکی ازش دریغ نمیکنم.نمیدونم مشکلش چیه که مرتب با این جور زنا درتماس و چته؟ایا دوستی و روابط بینشون قبلا بوده؟اینم بگم شوهرم قبل ازدواج دوسالی تو اون شهرکارمیکرد؟مشکلات دیگه ای هم هست تو زندگیم ولی مشکل اصلیم این قضیه ست
با سلام حجتی هستم
دوست خوبم شما چرا باید خودتون رو نابود کنید؟
چرا باید جسم و روح تون ک اصلی ترین ابزار هست و تا اخر عمر همرات هستش نابود میکنی با افسردگی و خود خوری و تنش ؟
عزیزم چرا وجود خودتو فراموش کردی و وقف تعقیب شوهر کردی؟
تا زمانیکه ب وجود خودت بها ندادی کسی این بها رو بهت نمیده
هرکس ارزش خودش رو داره و شخصیت خودش شما باید محترم بودن خودتو حفظ کنی ارامشت رو
شما خودتون شخصیتتون ارامشتون اعصابتون رو مستقیما ب شوهرتون و دوستیاش وصل کردین
کنترل گری رو بزار کنار به وظایف خودت عمل کن و بدون کسی ک میره بازار فقط ب اجناس نگا میکنه اخرش بر میگرده ب لباسی ک تن خودش هست
توصیه میکنم جوری ارامش اعصابت رو حفظ کن و رفتار و وظایف خانم بودنت و همچنین ارزش خودت رو شناختن ک بهانه نشه برا شوهرت ک چون زنم افسردس چون بم گیر داد چون کنترلم کرد بی اعتماد شده بود مجبورم کرد برم سمت بقیه
خودتو گم کردی تو لایق ارامش هستی و ارامش روحتو ب هیچ کس وصل نکن
اگر یادگرفتی ارامش خودتو در اولویت بذاری نتیجه بهتر میگیری تا چک کردن انلاینی عالم و ادم و روانی کردن خودت
سپاس 🌹