بازی و انواع آن

  بازی کودکان را باید جدی‌ترین کار آنان قلمداد کرد. بازی، تلاش و فعالیت لذت‌بخش خوشایند و مفرحی است که برای رشد همه‌جانبه کودک ضروری است. کودکان خردسال نمی‌توانند افکار و عقاید خود را به راحتی با کلام بیان کنند، بنابراین معمولا از طریق بازی خود را ابراز می‌کنند.[1]
  بازی، عبارت است از فعالیتی که بدون وجود نیروی خارجی(زور و اجبار) و کاملا اختیاری و بدون هدف و منظور خاص انجام می‌شود، به‌طوری که انجام آن سبب لذت و آرامش گردد. تفاوت بازی با کار در انگیزه انجام فعالیت می‌باشد. اگر فعالیتی به منظور رسیدن به هدف خاص و مشخص دنبال شود، آن را کار می‌نامند و اگر هدف، صرفا لذت و خوشی باشد آن فعالیت را بازی می‌نامند.[2]
  پیاژه، فعالیتی را بازی می‌داند که دارای هدف نباشد، اختیاری باشد، لذت‌بخش باشد، سازمان‌دهی نداشته باشد و از هرگونه کشاکش و پرخاشگری آزاد باشد.
 
انواع بازی
بازی فعال یا پرانرژی
  فعالیت‌هایی مانند بالا رفتن، دویدن، خزیدن، نشستن، ایستادن، پریدن، پرتاب کردن، لگد زدن و گرفتن اشیاء برای رشد فیزیکی بدن بسیار اهمیت دارند. بازی‌های فعال و پرجنب‌وجوش، سبب به دست آوردن قدرت و چالاکی و ایجاد هماهنگی در حرکات می‌شوند.
 این بازی‌ها درست از زمان تولد کودک شروع می‌شوند. آنها بازوهایشان را می‌جنبانند، در هوا لگد می‌پرانند، دست دراز می‌کنند، غلت می‌زنند و به نظر می‌رسد که همه این فعالیت‌ها از منبع انرژی سرشار آنها سرچشمه می‌گیرد. بازی‌های پرانرژی، اغلب اولین نوع بازی‌هایی هستند که پدیدار ‌شده و به مدت زیادی ادامه می‌یابند و در دوران بزرگسالی خود را در قالب ورزش نشان می‌دهند.
 
بازی مهارتی و اکتشافی
  بازی مهارتی و اکتشافی، معمولا در حدود سه‌ماهگی یعنی هنگامی که کودکان به بازی با انگشتان مشغول هستند، آغاز می‌شود. این بازی برای رشد محسوس کودک در زمینه خوب حرکت کردن، هماهنگی میان حرکات چشم و دست و مانند آن ضروری است. این بازی کودک را وادار می‌کند تا در پیرامون خود جستجو کرده و از طریق حواس خود(بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی) ویژگی‌های محیط خود را کشف کند.
 
بازی تقلیدی
  کودکان، اعمالی را که بارها توسط دیگران تکرار می‌شود به ذهن می‌سپارند و سرلوحه کار خود قرار می‌دهند. این خصوصیت در رشد اجتماعی و درک کودک بسیار مهم است. بازی تقلیدی، نشان می‌دهد که کودک کارهای گوناگون را مشاهده می‌کند، تکراری شدن آنها را تشخیص می‌دهد و نتیجه‌گیری می‌کند که این اعمال از اهمیت بسیاری برخوردارند. بازی تقلیدی، بلافاصله و در یک لحظه آغاز می‌شود، به‌طوری که حتی یک نوزاد(زیر دو سال) ممکن است زبانش را به دفعات بیرون بیاورد یا از شخص بزرگسالی که در کنار اوست، تقلید کند.
  در دوران دبستان کودک در بازی تقلیدی خود، بیشتر نقش مربیان و معلمان را در نظر دارد. او با تشکیل کلاس درس برای خود سعی می‌کند تا آنچه را که مربی او انجام داده، تجربه نماید. ایفای این تجربه، عاملی مهم در تشکیل شخصیت کودک است، به صورتی که تا سال‌های سال نحوه رفتار معلم و مربی که در بازی کودک به‌ویژه در سنین پیش‌دبستانی و دبستان از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است. در دوران دبستان، کودک به مرور با صاحبان مشاغل دیگر نیز برخورد می‌کند و از نقش آنها متاثر می‌شود و این اثر را در بازی خود منعکس می‌کند.
  هنگامی که کودک به سنین نوجوانی نزدیک می‌شود، الگوی رفتاری او نیز تغییر می‌یابد. از این سنین، کودک(نوجوان) توجه خود را معطوف به چگونگی رفتار همسالان خود کرده و از تقلید رفتار بزرگسالان اجتناب می‌کند. در واقع این امر، آغازی است برای چگونگی همخوانی با گروه‌های اجتماعی و ایفای نقش واقعی زندگی.
 
بازی سازنده
  بازی سازنده، به معنای ساختن اشیائی همچون برج‌های ساختگی کودکان(مانند ساختمان‌سازی) است. این بازی‌ها، سبب ایجاد مجموعه‌ای از حرکات مفید و ظریف حسی و درک پیوسته و نمادین می‌شود. در ساختن اشیاء، کودک علاوه بر اینکه باید از توانایی در دستکاری اجزاء سازنده برخوردار باشد، باید بتواند ساختمانی که در ذهن دارد، بسازد.[7]
 
بازی نقش(بازی تخیلی)
  در بازی تخیلی، کودک چیزهایی را به موقعیت موجود اضافه می‌کند. تمایل دارد یا تصور می‌کند که برخی چیزها واقعیت دارند در حالی که واقعیت ندارند. او به عروسکش غذا می‌دهد در حالی که هیچ غذای واقعی وجود ندارد و مشخصا عروسک نمی‌تواند چیزی بخورد.
  درباره کودک، اشیاء یا نشانه‌ای جانشین چیز دیگری می‌شود یا به عنوان نشانه یا نماد چیز دیگری به‌کار می‌رود. یک جعبه نماد یک ماشین، یک عروسک نماد یک بچه و ... به این علت است که بازی تخیلی بعضی مواقع بازی نمادین نیز نامیده می‌شود.
بازی باقاعده یا حل معما
  این بازی‌ها، معمولا در حدود چهار سالگی، یعنی هنگامی که گروه‌های کوچک کودکان فی‌البداهه گفتن قاعده‌های بازی دسته‌جمعی و اجرای آنها را آغاز می‌کنند، شروع می‌شود. بازی گروهی که به صورت مسابقه‌ای و مبارزه‌طلبی باشد، در کودکان بزرگتر و اشخاص بالغ سبب باقاعده شدن موضوعات به‌طور روزافزون و متوالی می‌شود.[9]
  بیشتر اوقات هنگامی که می‌بینیم کودکان ظاهرا اسباب‌بازی یا دیگر وسایل خود را اوراق می‌کنند، نباید تصور کنیم که فقط می‌خواهند خود را سرگرم کنند بلکه به احتمال قوی سعی دارند چیزی را بفهمند. این بازی را بازی حل معما می‌نامند.
 
اهمیت بازی حل معما
·        مهارت‌های فکری کودک را توسعه می‌دهد
·        کنجکاوی کودک را تشویق و تحریک می‌کند
·        موجب اعتماد به نفس می‌شود.
 
ارزش‌های بازی
ارزش جسمانی: کودک در بازی می‌پرد، از پله‌ها بالا و پایین می‌رود، دولا و راست می‌شود، رکاب می‌زند، اسباب و وسایل را جابه‌جا می‌کند و ... در تمام این حالات از عضلات و اندام‌های مختلف کمک می‌گیرد و این عمل سبب تقویت آنان می‌شود. بازی، مکانیسم‌های داخلی بدن مانند گردش خون، تنفس، اعصاب، هضم و جذب، دفع و ... را تنظیم می‌کند.
 
ارزش درمانی: فروید را پدر بازی‌درمانی می‌نامند زیرا از نظر وی، بازی نه تنها می‌تواند به کمک برای رفع نیاز جسمی‌اش کمک کند، بلکه فرصتی به وجود می‌آورد تا کودک بتواند از نظر روانی نیز ارضا گردد. کودک، از طریق بازی فشارهای درونی خود را تخلیه می‌نماید. کودک، در هنگام ارضای نیاز روانی خود آگاهی نداشته و این کار ناخودآگاهانه انجام می‌گیرد ولی در حالتی که کودک نیازهای جسمی خود را مرتفع می‌سازد از کار خود مطلع بوده و این عمل با قصد و اراده قبلی صورت می‌گیرد.
 
ارزش اجتماعی: کودک، در خلال بازی به کشف محیط خود می‌پردازد و از طریق بازی نخستین گام‌ها را برای اجتماعی شدن برمی‌دارد. او همکاری و تعاون با گروه را می‌آموزد، یاد می‌گیرد که چگونه بر دیگران تاثیر گذارد و چگونه از دیگران تاثیر پذیرد.
  از نظر "آدلر" بازی کودک، نوعی وقت‌کشی نیست بلکه اشتغال به حرفه است که باعث مهارت و شکوفایی استعدادهای اجتماعی افراد می‌گردد. کودک از طریق بازی و همانندسازی خود با بزرگسالان تصویر خود را به عنوان شهروندی که باید مسئولیت‌ها و نقش‌های مناسبی را در یک نظم اجتماعی به عهده گیرد، گسترش داده و به عنوان شخصیتی موجود و مستقل در یک جامعه آزاد جلوه‌گری می‌کند. بدین طریق کودک با هر تغییری در روابطش با جهان، به‌طور مستمر خود را از نو کشف می‌کند. تصویرش را از "خود" تا آنجا که می‌تواند و در توان دارد، مورد تجدیدنظر قرار می‌دهد.
 
ارزش آموزشی: ماریا مونته سوری معتقد است: "شناخت هرچه بیشتر کودک، باعث تربیت هرچه بهتر وی خواهد شد." خانم مونته سوری از وسایل بازی مختلفی برای آموزش و تعلیم کودکان استفاده نمود. کودک در خلال بازی از حواس مختلف خود کمک می‌گیرد. او صداهای مختلفی از قبیل صدای رعد، قطار، غرش هواپیما، ترمز اتوموبیلی که روی آسفالت کشیده می‌شود، صدای ظروفی که شکسته می‌شوند، صدای حیوانات مختلف را می‌شنود. کلفتی، نازکی، نرمی و زبری اشیاء و بوهای مختلف را حس می‌کند و این کار سبب تقویت حواس او می‌گردد.