با افرادی که آنها را دوست نداریم چگونه رفتار کنیم

گاهی ما در تله این تصور می‌افتیم که آدم‌های خوبی هستیم. فکر می‌کنیم قرار است هرکسی را که با ما در ارتباط است دوست داشته باشیم؛ حتی اگر چنین اتفاقی نیفتد. این امر اجتناب ناپذیر است، شما با افراد بدقلقی روبرو خواهید شد که در مقابل طرز فکر شما قرار خواهند گرفت؛ افراد زیرک این را می‌دانند.آنها همچنین درک می‌کنند که اختلاف یا هم عقیده نبودن، نتیجه تفاوت در ارزش‌ها است.کسی که شما دوستش ندارید، ذاتا انسان بدی نیست. دلیل این‌که از او خوش‌تان نمی‌آید این است که ارزش‌های شما با او فرق دارد و این تفاوت، باعث قضاوت می‌شود.

زمانی که بپذیرید به دلیل تفاوت ارزش‌ها، همه شما را دوست نخواهند داشت و شما هم قرار نیست همه را دوست داشته باشید، این فهم می‌تواند برانگیختگی هیجانی را از این موضوع دور کند. و حتی منجر به این شود که با پذیرفتن این اختلاف نظر، بهتر با این افراد کنار بیایید.افراد باهوش، نسبت به کسانی که دوست‌شان ندارند صبروتحمل نشان می‌دهند؛ نه این‌که نادیده گرفته یا مطرودشان کنند.البته، ممکن است شما با انتقادهای پی در پی او خوار شوید، بابت جوک‌های شرم آورش، دندان‌های‌تان را به هم بسابید، یا از این‌که مدام دوروبر دختری می‌پلکد، سرتاسف تکان دهید، اما چیز بدی نیست اگر نسبت به کسی احساس محبت و علاقه کمتری داشته باشیم.

شما به افرادی که نظرات متفاوتی دارند نیاز دارید و نباید از بحث کردن بترسید. این‌ها همان تیپ اشخاصی هستند که جلوی کارهای احمقانه در یک سازمان را می‌گیرند.ممکن است کار راحتی نباشد اما تحمل‌شان کنید. اغلب همین افراد هستند که وادارمان می‌کنند تا بینش‌های جدیدی پیدا کنیم و موفقیت گروه کمک می‌کنند. یادتان باشد، شما هم کامل نیستید، اما دیگران تحمل‌تان می‌کنند.

با افرادی که از آنها خوش‌شان نمی‌آید با نزاکت رفتار می‌کنند.احساس شما به یک نفر هر چه که هست، او با عقاید و رفتارهای شما کاملا آشناست و تاحدود زیادی همان را به شما برخواهد گرداند. اگر با آنها با بی‌ادبی رفتار کنید، آنها هم احتمالا تمام احترام و نزاکت را کنار گذاشته و با شما با بی‌ادبی و گستاخی رفتار خواهند کرد. بنابراین، این وظیفه شماست که باادب و مهربان، منصف و متین باقی بمانید.داشتن چهره‌ای با سیاست، مهم است. شما باید بتوانید به وضوح، مانند یک حرفه‌ای و مثبت عمل کنید. با این روش، در برابرشان تسلیم و کوچک نشده یا در تله رفتار مشابه آنها نمی‌افتید.

غیرمعمول نیست که افراد توقعات غیرواقعی از یکدیگر داشته باشند. ممکن است انتظار داشته باشیم دیگران دقیقا همانجوری رفتار کنند که ما می‌کنیم، یا در موقعیتی خاص، همان چیزی را بگویند که ما اگر بودیم می‌گفتیم. با این‌ حال ، این توقعات غیرواقعی نیستند. مردم ویژگی‌های شخصیتی اصلاح ناپذیری دارند که تا حدود زیادی چگونگی رفتار و واکنش‌شان را مشخص می‌کند. این‌که از دیگران توقع داشته باشیم مانند ما رفتار کنند، یعنی خودمان را آماده ناامیدی و ناکامی کرده‌ایم.

اگر همیشه دقیقا همان احساس همیشگی را نسبت به کسی دارید، انتظارات‌تان را تا اندازه مناسبی تعدیل کنید. بدین صورت شما از نظر روانی آماده خواهید بود و رفتار او شگفت‌زده‌تان نخواهد کرد.افراد باهوش همیشه همین کار را می‌کنند. آنها تقریبا هیچ‌وقت از رفتار کسی که دوستش ندارند متعجب نمی‌شوند.

فرقی نمی‌کند شما تلاشی بکنید یا نه، بعضی‌ها می‌توانند همیشه ما را کلافه و خشمگین کنند. مهم است که یادبگیرید چگونه احساس درماندگی‌تان را هنگام مواجهه با کسی که رنج‌تان می‌دهد، کنترل کنید. به‌جای این‌که فکر کنید این شخص چقدر آزاردهنده است، روی این متمرکز شوید که چرا شما چنین واکنشی دارید.گاهی چیزی که ما در دیگران دوست نداریم، همان چیزی است که درخودمان هم دوستش نداریم. ضمنا، آن‌ها چنین رفتاری را خلق نمی‌کنند، فقط اجرایش می‌کنند.

محرک‌هایی را که ممکن است موجب بغرنج شدن احساسات‌تان شوند شناسایی کنید. سپس خواهید توانست از آنها اجتناب کرده، کمترشان کرده، و یا حتی واکنش‌تان را تغییر دهید. یادتان باشد: تغییر استنباط، رویکرد و رفتارخودتان راحت‌تر است تا این‌که از کسی بخواهید شخص دیگری باشد.

بعضی از ویژگیها شخصیتی ممکن است همیشه کلافه‌تان کنند. شاید همکاری باشد که مرتبا مهلت‌های سررسید را فراموش می‌کند، یا کسی که همیشه جوک‌های زننده و ناجور تعریف می‌کند.بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی ناراحت و کلافه‌تان می‌کنند و چه کسانی برانگیزاننده این حالات هستند. با این روش، می‌توانید خود را برای چیزی که دوباره اتفاق می‌افتد آماده کنید.

اگر بتوانید مکث کرده و برخود مسلط شوید و به بخش روشنفکرانه مغزتان مراجعه نمایید، بهتر خواهید توانست گفتگو کنید و از قضاوت دور بمانید. یک نفس عمیق و یک قدم به عقب برداشتن، می‌تواند به آرامش و پیشگیری از واکنش تندتان کمک کند، بدین ترتیب می‌توانید با قلب و ذهنی بازتر به جلو بروید.

اگر افراد خاصی مدام عصبی‌تان می‌کنند، به آرامی به آنها بفهمانید که رفتارشان یا طرز ارتباط‌شان مشکلی برای شماست. از زبان تهمت آمیز دوری کنید و در عوض سعی کنید از این فرمول استفاده نمایید ” وقتی تو …. من احساس ….” برای مثال، “وقتی در جلسه وسط حرف من می‌پری، احساس می‌کنم برای حرف‌های من ارزشی قائل نیستی.” سپس چند لحظه صبرکنید تا جواب‌شان را بشنوید.ممکن است دریابید او نفهمیده که شما حرف‌تان هنوز تمام نشده بوده، یا همکارتان آنقدر درمورد ایده شما هیجان‌زده بوده که با اشتیاق وسط حرف شما پریده است.

اگر همه این‌ تکنیک‌ها هم جواب ندهد، افراد باهوش بین خودشان و کسانی که ازآنها خوش‌شان نمی‌آید، فاصله‌ای ایجاد می‌کنند. عذرخواهی کرده، بهانه بیاورید و به راه‌تان ادامه دهید. اگر در محل کار هستید، به اتاق دیگری بروید یا درانتهای دیگر میز کنفرانس بنشینید.با کمی فاصله، دورنما و همدلی خواهید توانست با افرادی که دوست‌شان دارید و همچنین با کسانی که دوست‌شان ندارید تعاملات داشته باشید.

بعضی از افراد بدون اینکه شما آسیبی به آنها رسانده باشید میانه خوبی با شما ندارند. این گروه از افراد در هر موقعیتی به فکر تحقیر و تمسخر شما هستند و شما ناآگاه از دلیل واقعی این اتفاق، از آنها نفرت و کدورت به دل می گیرید. دلیل این اتفاق این است که شما نسبت به این افراد در موقعیت اجتماعی یا شغلی بهتری هستید و به دلیل وجود حسادت این افراد نمی توانند پیروزی ها و موفقیت های شما را تحمل کنند و با تحقیر سعی در پایین آوردن اعتماد به نفس شما دارند.

در این موقعیت به جای اینکه از آنها رنجش به دل بگیرید نسبت به حس آنها آگاه باشید. به این گروه از افراد حسود و تنگ نظر به صورت قاطع بگویید که از این نوع رفتار خوشتان نمی آید اما سعی کنید با کمک به آنها حس حسادت آنها را از بین ببرید. اگر این فرد همکار شماست با یک هدیه کوچک در روز تولد غافلگیرش کنید و به جای کینه احساسات بد او را نسبت به خودتان خوب و مثبت کنید اما اگر صحبت کردن و مهربانی با این افراد فایده ای ندارد آنها را نادیده بگیرید و تنها به سلام و علیک بسنده کنید.

اگر از یکی از افراد فامیل خود چندان خوشتان نمی آید و او هرازگاهی به بهانه های مختلف سعی در ملاقات با شما دارد سعی کنید محترمانه عذر او را بخواهید. مخصوصا اگر این شخص دنبال کنجکاوی در امور زندگی شما یا ایجاد مشکل در روابط شما با دیگر اقوام است باید بدون خشونت و دلگیری رابطه تان را با این شخص محدود کنید. اما اگر نمی توانید با این شخص قطع ارتباط کنید به خودتان چندان سخت نگیرید. در اوقاتی که با او صحبت می کنید به احساساتی که در مورد او دارید فکر نکنید و تنها شنونده خوبی برایش باشید.

گاهی اوقات شما بدون دلیل از کسی بدتان می آید. این نوع احساسات ممکن است ریشه در گذشته شما داشته باشد. برای مثال با دیدن کسی یاد فردی در گذشته تان می افتید که از او آسیب دیده اید. در این شرایط نسبت به احساسات خود آگاه باشید و دلیل اصلی کدورت را جستجو کنید و بیابید.

اگر در محیط کارتان شخصی وجود دارد که به بهانه های مختلف با شما بحث می کند و شما از او منزجر شده اید، ابتدا محترمانه با خود او صحبت کنید و دلیل این خصومت را بیابید. اگر این واکنش شما نتیجه ای نداشت این موضوع را با مدیر مربوطه در میان بگذارید تا راه حل منطقی برای آن بدهد. راه حل دیگر این است که خودتان را در بحث های این فرد درگیر نکنید و سعی کنید کمتر با او به بحث بپردازید تا از این طریق حس ناراحتی و رنجش کمتری سراغتان بیاید.

گاهی ما در تله این تصور می‌افتیم که آدم‌های خوبی هستیم. فکر می‌کنیم قرار است هرکسی را که با ما در ارتباط است دوست داشته باشیم؛ حتی اگر چنین اتفاقی نیفتد. این امر اجتناب ناپذیر است، شما با افراد بدقلقی روبرو خواهید شد که در مقابل طرز فکر شما قرار خواهند گرفت؛ افراد زیرک این را می‌دانند.آنها همچنین درک می‌کنند که اختلاف یا هم عقیده نبودن، نتیجه تفاوت در ارزش‌ها است.کسی که شما دوستش ندارید، ذاتا انسان بدی نیست. دلیل این‌که از او خوش‌تان نمی‌آید این است که ارزش‌های شما با او فرق دارد و این تفاوت، باعث قضاوت می‌شود.

زمانی که بپذیرید به دلیل تفاوت ارزش‌ها، همه شما را دوست نخواهند داشت و شما هم قرار نیست همه را دوست داشته باشید، این فهم می‌تواند برانگیختگی هیجانی را از این موضوع دور کند. و حتی منجر به این شود که با پذیرفتن این اختلاف نظر، بهتر با این افراد کنار بیایید.افراد باهوش، نسبت به کسانی که دوست‌شان ندارند صبروتحمل نشان می‌دهند؛ نه این‌که نادیده گرفته یا مطرودشان کنند.البته، ممکن است شما با انتقادهای پی در پی او خوار شوید، بابت جوک‌های شرم آورش، دندان‌های‌تان را به هم بسابید، یا از این‌که مدام دوروبر دختری می‌پلکد، سرتاسف تکان دهید، اما چیز بدی نیست اگر نسبت به کسی احساس محبت و علاقه کمتری داشته باشیم.

شما به افرادی که نظرات متفاوتی دارند نیاز دارید و نباید از بحث کردن بترسید. این‌ها همان تیپ اشخاصی هستند که جلوی کارهای احمقانه در یک سازمان را می‌گیرند.ممکن است کار راحتی نباشد اما تحمل‌شان کنید. اغلب همین افراد هستند که وادارمان می‌کنند تا بینش‌های جدیدی پیدا کنیم و موفقیت گروه کمک می‌کنند. یادتان باشد، شما هم کامل نیستید، اما دیگران تحمل‌تان می‌کنند.

با افرادی که از آنها خوش‌شان نمی‌آید با نزاکت رفتار می‌کنند.احساس شما به یک نفر هر چه که هست، او با عقاید و رفتارهای شما کاملا آشناست و تاحدود زیادی همان را به شما برخواهد گرداند. اگر با آنها با بی‌ادبی رفتار کنید، آنها هم احتمالا تمام احترام و نزاکت را کنار گذاشته و با شما با بی‌ادبی و گستاخی رفتار خواهند کرد. بنابراین، این وظیفه شماست که باادب و مهربان، منصف و متین باقی بمانید.داشتن چهره‌ای با سیاست، مهم است. شما باید بتوانید به وضوح، مانند یک حرفه‌ای و مثبت عمل کنید. با این روش، در برابرشان تسلیم و کوچک نشده یا در تله رفتار مشابه آنها نمی‌افتید.

غیرمعمول نیست که افراد توقعات غیرواقعی از یکدیگر داشته باشند. ممکن است انتظار داشته باشیم دیگران دقیقا همانجوری رفتار کنند که ما می‌کنیم، یا در موقعیتی خاص، همان چیزی را بگویند که ما اگر بودیم می‌گفتیم. با این‌ حال ، این توقعات غیرواقعی نیستند. مردم ویژگی‌های شخصیتی اصلاح ناپذیری دارند که تا حدود زیادی چگونگی رفتار و واکنش‌شان را مشخص می‌کند. این‌که از دیگران توقع داشته باشیم مانند ما رفتار کنند، یعنی خودمان را آماده ناامیدی و ناکامی کرده‌ایم.

اگر همیشه دقیقا همان احساس همیشگی را نسبت به کسی دارید، انتظارات‌تان را تا اندازه مناسبی تعدیل کنید. بدین صورت شما از نظر روانی آماده خواهید بود و رفتار او شگفت‌زده‌تان نخواهد کرد.افراد باهوش همیشه همین کار را می‌کنند. آنها تقریبا هیچ‌وقت از رفتار کسی که دوستش ندارند متعجب نمی‌شوند.

فرقی نمی‌کند شما تلاشی بکنید یا نه، بعضی‌ها می‌توانند همیشه ما را کلافه و خشمگین کنند. مهم است که یادبگیرید چگونه احساس درماندگی‌تان را هنگام مواجهه با کسی که رنج‌تان می‌دهد، کنترل کنید. به‌جای این‌که فکر کنید این شخص چقدر آزاردهنده است، روی این متمرکز شوید که چرا شما چنین واکنشی دارید.گاهی چیزی که ما در دیگران دوست نداریم، همان چیزی است که درخودمان هم دوستش نداریم. ضمنا، آن‌ها چنین رفتاری را خلق نمی‌کنند، فقط اجرایش می‌کنند.

محرک‌هایی را که ممکن است موجب بغرنج شدن احساسات‌تان شوند شناسایی کنید. سپس خواهید توانست از آنها اجتناب کرده، کمترشان کرده، و یا حتی واکنش‌تان را تغییر دهید. یادتان باشد: تغییر استنباط، رویکرد و رفتارخودتان راحت‌تر است تا این‌که از کسی بخواهید شخص دیگری باشد.

بعضی از ویژگیها شخصیتی ممکن است همیشه کلافه‌تان کنند. شاید همکاری باشد که مرتبا مهلت‌های سررسید را فراموش می‌کند، یا کسی که همیشه جوک‌های زننده و ناجور تعریف می‌کند.بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی ناراحت و کلافه‌تان می‌کنند و چه کسانی برانگیزاننده این حالات هستند. با این روش، می‌توانید خود را برای چیزی که دوباره اتفاق می‌افتد آماده کنید.

اگر بتوانید مکث کرده و برخود مسلط شوید و به بخش روشنفکرانه مغزتان مراجعه نمایید، بهتر خواهید توانست گفتگو کنید و از قضاوت دور بمانید. یک نفس عمیق و یک قدم به عقب برداشتن، می‌تواند به آرامش و پیشگیری از واکنش تندتان کمک کند، بدین ترتیب می‌توانید با قلب و ذهنی بازتر به جلو بروید.

اگر افراد خاصی مدام عصبی‌تان می‌کنند، به آرامی به آنها بفهمانید که رفتارشان یا طرز ارتباط‌شان مشکلی برای شماست. از زبان تهمت آمیز دوری کنید و در عوض سعی کنید از این فرمول استفاده نمایید ” وقتی تو …. من احساس ….” برای مثال، “وقتی در جلسه وسط حرف من می‌پری، احساس می‌کنم برای حرف‌های من ارزشی قائل نیستی.” سپس چند لحظه صبرکنید تا جواب‌شان را بشنوید.ممکن است دریابید او نفهمیده که شما حرف‌تان هنوز تمام نشده بوده، یا همکارتان آنقدر درمورد ایده شما هیجان‌زده بوده که با اشتیاق وسط حرف شما پریده است.

اگر همه این‌ تکنیک‌ها هم جواب ندهد، افراد باهوش بین خودشان و کسانی که ازآنها خوش‌شان نمی‌آید، فاصله‌ای ایجاد می‌کنند. عذرخواهی کرده، بهانه بیاورید و به راه‌تان ادامه دهید. اگر در محل کار هستید، به اتاق دیگری بروید یا درانتهای دیگر میز کنفرانس بنشینید.با کمی فاصله، دورنما و همدلی خواهید توانست با افرادی که دوست‌شان دارید و همچنین با کسانی که دوست‌شان ندارید تعاملات داشته باشید.

بعضی از افراد بدون اینکه شما آسیبی به آنها رسانده باشید میانه خوبی با شما ندارند. این گروه از افراد در هر موقعیتی به فکر تحقیر و تمسخر شما هستند و شما ناآگاه از دلیل واقعی این اتفاق، از آنها نفرت و کدورت به دل می گیرید. دلیل این اتفاق این است که شما نسبت به این افراد در موقعیت اجتماعی یا شغلی بهتری هستید و به دلیل وجود حسادت این افراد نمی توانند پیروزی ها و موفقیت های شما را تحمل کنند و با تحقیر سعی در پایین آوردن اعتماد به نفس شما دارند.

در این موقعیت به جای اینکه از آنها رنجش به دل بگیرید نسبت به حس آنها آگاه باشید. به این گروه از افراد حسود و تنگ نظر به صورت قاطع بگویید که از این نوع رفتار خوشتان نمی آید اما سعی کنید با کمک به آنها حس حسادت آنها را از بین ببرید. اگر این فرد همکار شماست با یک هدیه کوچک در روز تولد غافلگیرش کنید و به جای کینه احساسات بد او را نسبت به خودتان خوب و مثبت کنید اما اگر صحبت کردن و مهربانی با این افراد فایده ای ندارد آنها را نادیده بگیرید و تنها به سلام و علیک بسنده کنید.

اگر از یکی از افراد فامیل خود چندان خوشتان نمی آید و او هرازگاهی به بهانه های مختلف سعی در ملاقات با شما دارد سعی کنید محترمانه عذر او را بخواهید. مخصوصا اگر این شخص دنبال کنجکاوی در امور زندگی شما یا ایجاد مشکل در روابط شما با دیگر اقوام است باید بدون خشونت و دلگیری رابطه تان را با این شخص محدود کنید. اما اگر نمی توانید با این شخص قطع ارتباط کنید به خودتان چندان سخت نگیرید. در اوقاتی که با او صحبت می کنید به احساساتی که در مورد او دارید فکر نکنید و تنها شنونده خوبی برایش باشید.

گاهی اوقات شما بدون دلیل از کسی بدتان می آید. این نوع احساسات ممکن است ریشه در گذشته شما داشته باشد. برای مثال با دیدن کسی یاد فردی در گذشته تان می افتید که از او آسیب دیده اید. در این شرایط نسبت به احساسات خود آگاه باشید و دلیل اصلی کدورت را جستجو کنید و بیابید.

اگر در محیط کارتان شخصی وجود دارد که به بهانه های مختلف با شما بحث می کند و شما از او منزجر شده اید، ابتدا محترمانه با خود او صحبت کنید و دلیل این خصومت را بیابید. اگر این واکنش شما نتیجه ای نداشت این موضوع را با مدیر مربوطه در میان بگذارید تا راه حل منطقی برای آن بدهد. راه حل دیگر این است که خودتان را در بحث های این فرد درگیر نکنید و سعی کنید کمتر با او به بحث بپردازید تا از این طریق حس ناراحتی و رنجش کمتری سراغتان بیاید.

جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940