برای رسیدن به موفقیت چگونه ذهن خود را تغییر دهیم

احتمال دستیابی به موفقیتتان را با تغییر ذهنیت افزایش دهید. در زمینه هدف بهبود شخصی، ارزیابی استراتژیک احتمال موفقیت شما می‌تواند یک ویژگی انگیزه بخش بزرگ باشد. ذهن انسان بسیار پیچیده است و اضافه کردن عادت‌های جدید به آن می‌تواند کاری سخت و طاقت‌فرسا باشد. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که می‌خواهید کار جدیدی را شروع کنید اما تفکرات منفی و ترس از شکست مانع از آن می‌شود که شما به کار خود ادامه دهید. اما می‌توان با استفاده از شیوه‌ای خاص ذهن را وادار کرد تا عادت‌های جدید را قبول کرده و یا عادت‌ها بد قبلی را کنار بگذارد.

فرض کنید که می‌خواهید سیگار کشیدن را کنار بگذارید (یا هر عادت بد دیگری را)؛ شما به طور معمول فکر می‌کنید که، اگر من سیگار بکشم، شکست خورده‌ام، اما اگر شما ذهن خود را باز کرده و به شیوه‌های زیادی که می‌توانید با آن‌ها سیگار نکشید بیندیشید، شما موفقیت را قابل قبول‌تر و امکان‌پذیرتر خواهید دید. برای مثال، من به جای سیگار کشیدن به شنای سوئدی می‌پردازم، من به جای سیگار کشیدن مجله می‌خوانم و یا من به جای سیگار کشیدن قهوه می‌نوشم. به عبارتی دیگر، تنها یک راه برای شکست و چندین راه برای موفقیت وجود دارد. احتمال موفقیت شما به نظر بسیار قوی‌تر است و شما توانایی پیشگویی خود را برآورده می‌کنید.

این‌گونه ذهنیت می‌تواند به شما کمک کند تا یک عادت مثبت مانند 20 دقیقه در روز ورزش کردن را در خود نهادینه کنید. به شکست به عنوان اینکه شما در روز 20 دقیقه ورزش نکنید، نگاه کنید. سپس بسیاری از نتایج مطلوب را در نظر بگیرید (من 20 دقیقه در زمان نهار پیاده‌روی خواهم کرد، من قبل از صبحانه در کوچه به آرامی می‌دوم، من برای رفتن به کنسرت و یا برنامه طنز موردعلاقه‌ام دوچرخه سواری خواهم کرد و یا من در حالی که در باشگاه بر روی تردمیل می‎‌دوم کارهایم را در ذهنم بررسی خواهم کرد. با این‌گونه ذهنیت‌ها اراده شما و شانس شما برای موفقیت افزایش خواهد یافت.

تبدیل شدن از یک فروشنده ی جز به رهبر کسب و کار به تغییرات ذهنی ای نیاز دارد که باعث موفقیتتان در کسب و کار خواهند شد. عوامل اصلی ای که باعث تقویت نقاط قوت تان به عنوان یک کارآفرین موفق خواهند شد ذکر خواهند گردید.در انتهای دیگر طیف، آن دسته از مهارت ها، رفتارها و رویکردهایی وجود دارند که به شما کمک خواهند کرد تا به کارآفرین موفقی تبدیل شوید.

در ابتدای شروع کسب و کار، بسیاری از ما می دانستیم که باید کاری انجام دهیم، همانطور که پیش رفتیم، تلاش نمودیم، شانس های زیادی به دست آوردیم، و امتیازات فراوانی کسب نمودیم، خلاقیت به خرج دادیم، و یا گاهی چیزهایی را از کارهای دیگران اقتباس نمودیم.هرچند در بعضی مراحل سفر کسب و کارتان، خلاقیت لازم است اما این روش، رویکرد قابل قبولی نیست و به. یک استراتژی پایدار تر برای رشد پایدار نیاز است.

برای یک فروشنده ی جزء این موضوع می تواند یک چالش ذهنی باشد. با این حال، هنگامی که شما یک تیم رو به رشد دارید، این امر بسیار مهم خواهد بود زیرا آنها به وضوح به جهت و هدف نیاز دارند.لذا این موضوع یک امر کلیدی برای آنها به شمار می آید بنابراین به استراتژی ای نیاز است که به تیمتان جهت دهد و هدفشان را مشخص سازد.با وجود چنین استراتژی ای، تیم شما با یک برنامه ی عملی تر مواجه خواهد شد و اهداف سه ماهه ی خود را با اهداف بلندمدتش هماهنگ خواهد نمود. علاوه بر این هر کدام از اعضای تیم یاد خواهند گرفت تا اهداف کوتاه مدت خود را با اهداف بلندمدت و نحوه ی عملکردشان هماهنگ سازند.

کل مفهوم جریان داشتن، حرکت به سوی یک چیز است: توانایی تمرکز بر رشد کسب و کار و حرکت به سوی جلو. نقش مدیرعامل اساسا ایجاد مهارت برای دستیابی به اهداف است تا بتواند به درستی نقش رهبر ارشد را درک کرده و بر آنچه واقعا مهم است تمرکز نماید. با این حال، در ابتدای رشد کسب و کار، احتمالا حس می کنید هر روز بیشتر و بیشتر در کسب و کارتان فرو می روید و در آن غرق می شوید.در این مرحله حیاتی بهتر است که زمان خود را صرف کار بر روی کسب و کار خود کنید و از چسبیدن به یک مرحله و غرق شدن در کارتان امتناع نمایید. بله، این یک اقدام جادویی برای شروع خواهد بود، اما بدون تلاش هماهنگ برای تمرکز بر روی کارهایی که در مرحله بعدی کسب و کار باید انجام شوند هیچ اتفاق تازه ای رخ نخواهد داد.

شما باید از اهداف روز به روز فراتر رفته و بر یک تصویر بزرگ تر تمرکز کنید و با همین روش، کسب و کار خود را با ارائه رهبری و هدایت، شناسایی و حذف موانع و حرکت به جلو؛ رسیدگی به نیازهای مردم، استفاده از پروسه ها و سیستم های مناسب، فرهنگ درست و رفتار مناسب مدیریت کنید.

جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940