به فرزندان خود اجازه اشتباه کردن دهید

اغلب برای جلوگیری از احساس افسردگی و پریشانی، فرزندان‌مان را از اشتباه کردن منع می‌کنیم؛ اما فرزندان کوچک نگران به هم ریختگی نیستند. فقط زمانی که بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند از لحاظ اجتماعی آگاهی پیدا می‌کنند که هنگام ارتکاب یک اشتباه، احساس شرمندگی کنند. تنها به‌خاطر واکنش والدین‌شان از اشتباه کردن هراس دارند. برای مثال، وقتی عصبانیت یا تأسف‌مان را بروز می‌دهیم. بسیاری از ما ممکن است سرزنش‌ها و توبیخ‌های دوران کودکی‌مان را به‌یاد بیاوریم که در آن موقع، بی‌نهایت احساس سرافکندگی می‌کردیم و این عوامل بود که باعث می‌شد ما شکست را با ترس مرتبط بدانیم.

بسیاری از والدین وقتی کودک‌شان کاری انجام می‌دهد فوری و وسط کار اشتباه او را تصحیح می‌کنند؛ اما نمی‌دانند که پی‌آمد طبیعی اشتباه فرزندشان نود درصد آموزش را در بردارد. او بیان می‌کند انگیزه‌ی زیادی در کودکان برای خجالت‌زده شدن وجود دارد که نیازی نیست شما آن را تشدید کنید. اگر به یک کودک اجازه دهید روند عواطفش را طی کند، نیازی ندارید به این‌که چیزی بگویید یا کاری انجام دهید. با سرعت و ناگهانی، اشتباه‌ها را تصحیح کردن هم می‌تواند تأثیر عکس بگذارد.

هنگام انجام دو اشتباه نیاز به دخالت شما ضروری است. اول این‌که اگر امنیت فیزیکی کودک‌تان در خطر باشد و دوم این‌که اگر نتیجه‌ی اشتباه یا رفتار نادرست کودک‌تان برای مدت زیادی آشکار نشود. اگر دیدید فرزندتان در حال انجام کار نگران ‌کننده‌ای است که نمی‌تواند پی‌آمد فوری آن را ببیند، پس یک پی ‎آمد برای آن بسازید. می‌توانید دروغ کوچک او را با یک سؤال ظاهراً ساده ‌لوحانه برملا کنید تا بدون خجالت‌ زده کردن فرزندتان نشان دهید که متوجه دروغش شده‌اید.

هر زمان والدین تصمیم ‌‌شان بر این اساس باشد که سعی کنند از چیزی جلوگیری کنند، باعث ایجاد اضطراب در فرزندشان می‌شوند. والدینی که دائماً به فرزندشان کارهایی را که باید بکند تذکر می‌دهند، آن‌ها را به مواظبت بیش از حد سوق می‌دهد. کودکان بیش از آن چیزی که ما فکر می‌کنیم انعطاف‌پذیر هستند و به‌ندرت از تجارب اولیه‌ی خود هراس دارند. آن‌ها نمی‌توانند خطر شرایط را آن‌طور که بزرگ‌سالان می‌توانند درک کنند و به اندازه‌ی بزرگ‌سالان به چیزها توجه ندارند.

اجازه دهید فرزند شما اشتباه کند

یکی از بهترین هدایایی که می‌توانید به کودک‌تان بدهید استقلال در گرفتن تصمیم‌های خودشان است. بسیاری از ما قبل از این‌که پدر یا مادر شویم مدیر بوده‌ایم؛ پس اگر به این مسئله که واگذار کردن کاری است نگاه کنیم، می‌تواند کمک زیادی به ما بکند. وقتی شما کاری یا چیزی را حواله می‌کنید نباید انتظار داشته باشید آن شخص کار را دقیقا مثل خودتان انجام دهد؛ پس شما نیز وقتی تصمیم گرفتن را به عهده‌ی کودک‌تان می‌گذارید نباید انتظار داشته باشید آن‌ها نیز همان انتخاب‌های شما را داشته باشند.

این‌که اجازه دهید کودک شما اشتباه کند، نه‌تنها باعث تقویت اراده‌ی آن‌ها می‌شود؛ بلکه اعتماد به‌نفس و اطمینان خاطر را نیز در شما به‌وجود می‌آورد. با دادن این اطمینان که آن‌ها می‌توانند زندگی را اداره کنند، شما نیز شروع به فهمیدن این موضوع می‌کنید که بله درست است می‌توانند. شما بایستی این حس را به آن‌ها القا کنید که دست‌خوش هر اتفاقی که در زندگی شوند باز هم می‌توانند آن را مهار کنند. اصلی‌ترین چیزی که لازم است به کودکان‌مان انتقال دهیم این مسئله است که آن‌ها لایق و کارآمد هستند.

اگر می‌ خواهید فرزند شما درسی را بیاموزد، باید او را در محیطی قرار دهید که تجربه کند

در ذهن بعضی از پدر و مادرها، تربیت بی‌نقص تربیتی است که در آن فرزندشان هیچ خطایی نکند، هیچ وقت در موقعیت بحرانی قرار نگیرد و درست قبل از آنکه اتفاق بدی رخ دهد، او را از حادثه دور کنند. اما واقعیت این است که چنین روشی که در آن همه چیز جنبه پیشگیرانه دارد فقط منجر به تربیت یک فرزند محافظه کار، نابلد و استریلیزه خواهد شد. آموزش و تربیت هیچ گاه در خلأ اتفاق نمی‌افتد. اگر می‌خواهید فرزندتان درسی را بیاموزد، باید او را در محیطی قرار دهید که تجربه کند. فرزند شما اگر فضایی برای اشتباه کردن و آزمون و خطا نداشته باشد، همیشه کودک باقی می‌ماند، حتی اگر به ظاهر بزرگ شده باشد. چرا که فرق یک انسان بالغ و رشدیافته با کودک همین آگاهی و تجربه‌هایی است که فرد بالغ ذره ذره در زندگی کسب کرده است. اجازه دهید فرزندتان تصمیم بگیرد و عواقب تصمیمات خود را بپذیرد.

فرزند شما اگر فضایی برای آزمون و خطا نداشته باشد، همیشه کودک باقی می‌ ماند

شما مسئول حل کردن مشکلاتی که برای فرزندتان پیش می‌آید هم نیستید. بلکه وظیفه شما این است که فرصت تجربه و آزمون و خطا به فرزندتان بدهید و هر جا نیاز داشت در کنارش باشید تا مشاوره لازم را بر اساس دانش و تجربه‌ای که دارید به او بدهید. فرستادن یکباره فرزندتان به دنیای بزرگسالی عاقلانه نیست اما کنترل دائمی کودک یا نوجوان هم کاری نشدنی است. بهترین راه این است که اجازه دهید فرزندتان قدم‌های کوچکی بردارد و هربار کمی پیش‌تر برود البته همراه با نظارت و مراقبت شما. آن‌قدر نزدیک نایستید که ابتکار و آزادی عمل را از فرزندتان بگیرید و آنقدر هم دور نباشید که در صورت نیاز نتوانید دستش را بگیرید. فرزندتان باید بداند که شما همیشه حمایتش می‌کنید و در صورتی که زمین خورد می‌تواند از کمک شما بهره‌مند شود اما با اتکا به قدرت خودش باید برخیزد.