تاریخچه قصه درمانی

استفاده از قصه و داستان و روایت برای آموزش و شناساندن حقیقت، شیوه‌های درست زندگی، اخلاقیات و روش‌های دستیابی به کمال و موفقیت به اندازه تاریخ بشر قدمت دارد به گونه‌ای که حتی یکی از رویکردهای مهم کتاب‌های مقدس انجیل و قرآن برای آموزش شیوه‌های درست زندگی و کشف حقایق استفاده از استعاره‌ها، روایت‌ها و قصه‌های اقوام و مردمان مختلف است.

علاقه درمانگران به استفاده از قصه‌گویی با کار ریچارد گاردنر در سال ۱۹۷۱ شروع شد وی از فن قصه‌گویی متقابل در روان‌درمانی کودک استفاده کرد. در این فن از کودک خواسته می‌شود داستانی دارای آغاز، میانه و پایان بگوید. سپس درمانگر موضوعات روان‌تحلیل‌گرانه مرتبط با مسائل کودک را انتخاب می‌کند و در داستانی مشابه داستان کودک به کار می‌برد و آن را بیان می‌کند .در این داستان، درمانگر راه‌حل‌های سالم‌تر و بالغانه‌تری را برای رویارویی با مشکلات ارائه می‌کند.

در سال‌های اخیر اهمیت قصه‌گویی کودکان در رشد مهارت‌های مباحثه و گفت‌و‌گوی آنها در سطحی گسترده آشکار شده است. قصه‌سازی کودک، فرایندهای رشد هیجانی و شناختی او را تسهیل می‌کند و به او دیدگاه نو و خلاقی از دیگران و روابط بین افراد ارائه می‌کند. در همین مورد برخی پژوهشگران از توانایی قصه‌گویی کودکان برای ارزیابی و سنجش مشکلات و توانایی‌های مختلف آنها استفاده کرده‌اند. طبق پژوهش فیشر (۲۰۰۶)، کودکان دچار بی‌اختیاری ادرار با کمک استعاره‌های داستان خود را جدا از ترس‌های خویش در نظر گرفتند و این بهبودی تا یکسال بعد از انجام مداخله همچنان ادامه داشت. لمبارد (۲۰۰۸)، در پژوهشی با بررسی اثربخشی قصه‌درمانی بر کودکان مادران مبتلا به سرطان سینه نشان داد که این کودکان توانستند از طریق قصه‌درمانی، آزادانه تجربه‌‌های خود را مطرح و به آن معنای تازه‌ای ببخشند که معنای هر یک از این کودکان برحسب سن رشد و زبان، منحصربه فرد و متفاوت از یکدیگر بود. تلفیق قصه‌درمانی با رویکرد شناختی‌رفتاری می‌تواند باعث کاهش معنادار وسواس فکری-عملی کودکان شود. (گریفین، ۲۰۰۳)

علاوه بر این، پژوهش‌های متعدد دیگری انجام شده‌است، که از آن‌جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد، استفاده از قصه‌درمانی برای کاهش اضطراب و افزایش احساس مسلّط بودن و شایستگی و امیدواری کودکان (هنی و کوزلوفسکا، ۲۰۰۲)، درمان اختلال سلوک (آراد، ۲۰۰۴)، درکار با کودکان ناشنوا و نیمه‌شنوا (فارلانگر،۱۹۹۹)، پژوهشهای فرید برگ(۱۹۹۴) برای درمان دو مورد اضطراب جدایی و ترس، وب وبرت (۱۹۹۴) در مراقبت از خردسالان دارای اختلال رفتاری و هیجانی، هرمن (۱۹۹۷) در کمک به کودکانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند. سرانجام اینکه مونترو ورنی (۲۰۰۲) نیز به این نتیجه رسیدند که فن قصه‌درمانی و کتاب‌درمانی برای اصلاح اعمال کودکان و ترغیب آنها به انجام کارهای صحیح تأثیر زیادی داشته است.

بطور کلی مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که رویکردهای داستانی در روان‌شناسی تا کنون بر چند محور زیر متمرکز بوده اند:

۱٫ استفاده از قصه به مثابه یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی

۲٫ استفاده از قصه در جایگاه ابزاری تشخیصی

۳٫ استفاده از قصه در حکم روشی برای پرورش تواناییهای کودکان

منابع:

اصغرزاده سلماسی، فرزانه و پورشریفی، حمید. (۱۳۹۰). تأثیر قصه‌درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک، فصلنامه‌ علوم تربیتی،۴(۱۴)، ۲۴-۱۳
یوسفی لویه، مجید و متین، آذر. (۱۳۸۵). تأثیر قصه درمانی بر راهبردهای رویارویی کودکان با مشکلات یادگیری، پژوهش در حیطه کودکان استثنایی ،۲۰(۲)، ۶۲۲-۶۰۳
شیبانی، شهناز. یوسفی لویه، مجید و دلاور، علی.(۱۳۸۵). تأثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی در کودکان افسرده، پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، ۶(۴)، ۹۱۶-۸۹۳
یوسفی لویه، معصومه. دلاور، علی و یوسفی لویه، مجید. (۱۳۸۷). تأثیر قصه‌درمانی بر کاهش‌نشانه‌های اختلالهای اضطرابی دانش‌آموزان مضطرب پایه چهارم ابتدایی،پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، ۸(۳)، ۲۹۴-