ترس های دوران کودکی، نیاز به درمان دارند؟

به‌نظر شما تا چه سنی می‌توان ترس‌های کودک را نادیده گرفت؟ آیا ترس مقتضای سن کودک است؟ حتما کودک شما هم با ترس‌هایی مواجه است.
 به‌نظر شما تا چه سنی می‌توان ترس‌های کودک را نادیده گرفت؟ آیا ترس مقتضای سن کودک است؟ حتما کودک شما هم با ترس‌هایی مواجه است؛ ترس از افراد غریبه، تاریکی، حیوانات، توفان یا هر چیز متفاوت و جدید... بسیاری از والدین با مشکلاتی از قبیل ترس کودک از حیوانات ، ترس از تاریکی ، ترس از غریبه‌ها و... مواجه می‌شوند و واقعا نمی‌دانند که چگونه رفتاری باید در مقابل این ترس‌ها داشته باشند.
ترس در کودکان
خیلی از آنها تلاش زیاد می‌کنند تا به کودک خود نشان دهند که ترس او موردی ندارد و هیچ جای ترس وجود ندارد. اما گویا هر چه بیشتر تلاش می‌کنند کودکشان در ترس خود مصمم‌تر می‌شود. در برخورد با چنین ترس‌هایی والدین در اولین گام باید دلایل آنرا مشخص کنند. برخی از این ترس‌ها طبیعی بوده و لازم نیست والدین حساسیت زیادی در مورد آنها نشان دهند و برخی بنا به دلایلی رخ می‌دهند که لازم است در رفع این ترس‌ها مورد توجه قرار گیرند.



گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

برای به حداقل رساندن ترس در آنها راهنمایی‌هایی برایتان داریم. قبل از هر چیز باید بدانید که هر ترسی سن و الگوی مخصوص به خود را دارد. به‌عنوان نمونه، ترس از صداهای بلند در ۲ سالگی به اوج می‌رسد. اشیای بزرگ مانند قطار، وسایل پرسروصدا مانند جاروبرقی و... او را می‌ترساند اما اگر ترس، شکل نمادین خود را داشته باشد، نیازی به نادیده گرفتن آن وجود ندارد. وقتی تشویش کودک آنقدر جدی است که جلوی توانایی‌های او را می‌گیرد، مداخله والدین ضروری است.

بسیاری از کودکان خردسال ۳، ۴ یا ۵ ساله از تاریکی می‌ترسند اما اگر فرزند شما خواب راحتی در شب ندارد، مداخله شما مناسب و ضروری است. همان‌طور که نادیده گرفتن ترس‌های بچه‌ها منطقی نیست، هیچ‌گاه نباید به ترس‌های آنها واکنش بیش از حد نشان دهید. در واقع، پاسخ منطقی و رفتار متعادل شما می‌تواند جلوی پیشرفت ترس را بگیرد. مسخره کردن، عصبانی شدن و انتقاد بی‌موقع، اضطراب کودک را افزایش می‌دهد. برای نمونه، جملاتی نظیر «چه بچه ترسویی!» یا «بچه گربه به اون کوچولویی که کاری با تو نداره!» تاثیر منفی دارند چون کودک مجبور می‌شود ترس خود را مخفی کند، نه اینکه آن را به فراموشی بسپارد.

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود

توجه و همدردی بیش از حد نیز نادرست است. اگر در پی بروز ترس او را در آغوش بکشید و نوازش کنید به او پیام می‌دهید که خطر واقعی است. مردی که هنوز از گربه‌ها می‌ترسد، تاکنون فرصت مناسبی برای برقراری ارتباط صحیح با حیوانات نداشته است. والدین او، در زمان کودکی‌اش، احتمالا با نزدیک شدن یک گربه، او را در آغوش می‌گرفته و می‌گفته‌اند: «نترس! نمی‌ذارم گربه نزدیکت بشه!» و این‌چنین ترس او را ریشه‌دار کرده‌اند. نکته‌ بعدی حمایت کردن از کودک است. به او اطمینان بدهید هیولایی در زیر تختخوابش نیست و او را تشویق کنید در حضور شما زیر تخت را نگاه کند. نیازی نیست در مورد هیولا نطق کنید.

چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟
در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟
روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.

کلید اصلی کمک به کودکان برای از بین بردن ترس آنها، تحسین و تشویق در انجام رفتارهای جسورانه است. اگر او برای مواجه شدن با یک حیوان یا موقعیت جدید از کنار شما برمی‌خیزد، تشویق‌اش کنید. او را در آغوش بگیرید و به او لبخند بزنید تا از این تایید شما حس خوبی پیدا کند

یادتان باشد اگر ترس کودک، فعالیت‌های زندگی‌اش را مختل می‌کند، تلاش شما باید بیشتر باشد. کمک خواستن از افراد متخصص و کارشناس می‌تواند راهگشا باشد.

یکی از ترس های شایعی که در میان کودکان وجود دارد ترس از دکتر و آمپول است. اگه شیطونی کنی، می‌گم آقای دکتر بهت آمپول بزنه!» این جمله تکراری و کلیشه‌ای پدر و مادرهاست برای زمان شیطنت فرزندان کوچک‌شان. بسیاری از ما برای آرام‌کردن کودک‌مان، او را از آمپول می‌ترسانیم، غافل از اینکه زمانی فرا می‌رسد که نیاز داریم او را با این وسیله درمانی آشتی دهیم.

پیش از آنکه کودک‌تان را به محیط‌های درمانی مانند بیمارستان و درمانگاه یا اتاق تزریقات ببرید، بهتر است مسایلی را برای کودک خود روشن کنید. برای مثال، برای فرزندتان به زبان ساده و با پرکردن چند لیوان آب و خالی‌کردن آن در یک ظرف بزرگ‌تر توضیح دهید که خون در سراسر بدن می‌چرخد و داروهای تزریق شده به بدن مانند سربازهای کوچک به جنگ میکروب‌ها می‌روند. بهتر است این توضیحات را با حرکات پر سر و صدای شبیه به یک جنگ واقعی ادا کنید تا علاقه کودک به مطلب بیشتر شود. بهتر است از اسباب‌بازی‌فروشی، یک کیف کمک‌های اولیه یا کیف پزشکی تهیه کنید که در این جعبه‌ها به صورت مدل، گوشی، آمپول، دماسنج و چراغ‌قوه وجود دارد.

از عکس کمک بگیرید. این عکس‌ها را از کتاب‌های پزشکی انتخاب کنید. شما می‌توانید از خودتان عکس بگیرید. برای مثال، عکس اول، روی صندلی نشسته‌اید. عکس دوم، پرستار به شما نزدیک شده است. عکس سوم، پرستار در حال پرکردن آمپول است. عکس چهارم، آمپول را به بازوی شما نزدیک کرده‌اند و در عکس آخر، سوزن در ماهیچه شما فرو رفته است.

عکس‌ها را به او نشان دهید و در هر مرحله از میزان ترسش جویا شوید. اگر میزان اضطراب او زیاد نبود، بگذارید عکس بعدی را ببیند. آن‌قدر این تمرین را انجام دهید تا مشکلی در نگاه کردن به عکس نداشته باشد. کودک را از نزدیک با تزریقات آشنا کنید. مشاهده کودکانی که از آمپول نمی‌ترسند و حتی دردشان هم نمی‌گیرد، بسیار موثر است. کودکان‌تان را در تجربه‌های واقعی دخالت دهید. بهتر است او را به پزشک یا پرستار مربوطه معرفی کنید و به او بگویید در صورت همکاری پاداش خوبی در انتظار اوست. همیشه به یاد داشته باشید که هدف شما پیشرفت تدریجی است، بنابراین انتظار زیادی از او نداشته باشید.