تشخیص و درمان خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا

کسانی که با وجود برخورداری از سلامت جسمی تایید شده از نظر پزشکان، باز هم فکر میکند بیمار هستند مبتلا به یک بیماری روحی به نام هیپوکندریا و یا خودبیمارانگاری هستند. در ادامه با هونل همراه باشید تا از علائم، علل، نحوه‌ی تشخیص و درمان خود بیمارانگاری بیشتر بدانید.

خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا

حتما تا کنون با کسانی برخورد داشته اید که مدام درحال گفتن جملات منفی و غم‌انگیزی چون: وای من مریض شدم، یک بیماری ناعلاج گرفتم، شاید بیماری من مسری باشد، هیچ کس تابحال به این بیماری مبتلا نشده است، چرا هیچ دکتری متوجه نمی‌شود من مریضی سختی دارم، من از بیماری خود عذاب می‌کشم و... نکته‌ای که در این بین مورد توجه قرار می‌گیرد این است که همه‌ی پزشکان سلامت جسمی این فرد را تایید می‌کنند.

این اشخاص از لحاظ جسمانی بیمار نیستند و صرفا از یک بیماری روحی به نام خودبیمارانگاری رنج می‌برند که نه تنها برای خودشان عذاب آور است بلکه این عذاب را به سایرین نیز منتقل می‌کنند و مدام به دیگران هم گوشزد می کنند که بیمار هستند..

این افراد همواره از درد‌ها و تکالیف فرضی شکایت می‌کند و با استرس و نگرانی بسیار، برای درمان خود تلاش می‌کند؛ به همین دلیل به این بیماری، اختلال یا سندرم بیمار خیالی نیز می‌گویند.
خود بیمار انگار‌ها همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری هستند. این بیماران اشتغال فکری و نگرانی پیوسته‌ای درباره حالت سلامت یا وضعیت اعضای بدن خود دارند و معمولا نیز در مورد عملکرد بدن خویش، دچار شک و تردید شده و شکایت‌های متعددی را از درد‌های جسمانی خود ابراز می‌کنند.

علائم و نشانه های بیماری هیپوکندریا

خودبیمارانگاری زمانی بیماری به حساب می آید که نزدیک به ۶ ماه از شروع آن گذشته باشد و علی‌رغم تأیید سلامت بدن توسط پزشک، فرد هنوز بر بیمار بودنش اصرار داشته باشد، تا آنجا که ترس از بیمار بودن، او را دائم به مراکز درمانی گوناگون بکشاند.

مبتلایان به این بیماری هر کارکرد بدنی‌ای را که عموم مردم بدیهی می‌دانند و توجهی به آن نمی‌کنند به صورت نشانه‌ای از یک بیماری خطیر و درمان ناپذیر در نظر می‌گیرند.
آن‌ها ممکن است فعالیت‌های طبیعی بدن مانند تندی و کندی ضربان قلب، اجابت مزاج، سردرد عادی، عرق کردن، خستگی و حتی مسائل جزئی و غیرطبیعی دیگری، چون بی خوابی، بی اشتهایی یا پراشت‌هایی تب، آبریزش بینی، گلودرد، جوش و دمل‌های کوچک یا دیگر تظاهرات معمولی جلدی و امثال آن‌ها را اغراق آمیز درک کرده، به عنوان علائم یا نشانه‌ای جدی از شرایط بد بیماری خود تصور کنند.

دلایل ایجاد هیپوکندریا یا اضطراب بیماری

دلایل اصلی بوجود آمدن این بیماری، که یکی اضطراب و دیگری افسردگی است و از دیگر علل آن می‌توان به موارد زیر اشاره داشت:

- وجود مادری بیش از حد محافظ و دلسوز در دوران کودکی: مادری که مرتباً کودک را به دلیل کشف زخم، بیماری و... وارسی می کرده و همیشه نگران سلامتی کودک بوده موجب می شود تا این حساسیت بیش از حد به کودک منتقل شود و او این رفتار را یاد بگیرد.

- نفع ثانویه: نقش مریض داشتن باعث می شود تا فرد از مراقبت، دلسوزی و همدلی دیگران بهره مند شود. همچنین بیمار بودن باعث می شود تا فرد از کارهای روزمره خود دست بکشد و به بهانه بیمار بودن آن ها را انجام ندهد و یا به عبارتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند . این مساله می تواند برای فرد بسیار خوشایند باشد در نتیجه باعث تقویت اضطراب بیماری می شود.

- تفکرات سوگیرانه: افرادی که تفکر "فاجعه انگاری" دارند، نشانه های ساده جسمانی را نشانه یک بیماری خطرناک تلقی می کنند و معتقدند حتما یک بیماری جدی دارند. این اشتباه در فرایند تفکر ممکن است سبب اضطراب بیماری شود.
پزشک معمولاً مشکوک به وجود بیماری در فرد می‌شود و فرد با مراجعه به متخصص روانپزشک بیماری‌اش تایید می‌شود، هرچند بیمار معمولاً از رفتن پیش متخصصین روانشناسی سر باز می‌زند.

برای تشخیص بیماری هیپوکندریا یا خودبیمارانگاری در ابتدا باید عدم توهم یا روان‌پریشی و پریشانی بالینی یا اختلال عملکرد مورد بررسی قرار گیرد تا عامل علائمی که فرد دارد، اینها نباشد.
پزشک باید احتمال این مسئله را در نظر بگیرد که بیمار ممکن است دچار اختلالات ذهنی و روانی دیگر باشد که منجر به ترس و نگرانی‌های افراطی او درمورد بیماری‌های جسمی شود، مثل انواع مختلف افسردگی، شیزوفرنی یا اختلال روان‌تنی.

تشخیص بر مبنای شکایت‌های بیمار، سابقه‌ی پزشکی او و معاینات و آزمایش‌های پزشکی خواهد بود. این اختلال ممکن است با علائم حاد اضطراب یا علائم اختلال وسواس فکری-عملی همراه باشد.
درمان این نوع بیماری با داروهای ضداضطراب و مشاورهٔ روان‌شناسی ممکن است. شناخت‌درمانی، رفتاردرمانی، درمان رفتارشناختی و کنترل استرس نیز در درمان هیپوکندریا یا خود بیمار انگاری موثر واقع می‌شود.

متخصصینی که متوجه شباهت‌های این اختلال با اختلال وسواس فکری-عملی شده‌اند، دریافته‌اند که درمان‌های اختلال وسواس فکری-عملی مثل دارو‌های مهارکننده‌ی انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI ها) مانند فلوکستین یا ونلافاکسین می‌تواند برای این افراد مفید باشد.
درمان‌گر‌ها به بیماران کمک می‌کنند که کمتر روی علائم خود تمرکز کنند و درعوض درمورد اینکه چطور استرس، اضطراب و افسردگی‌شان ناراحتی روانی‌شان را بیشتر می‌کند، حرف بزنند.

درمان‌گر‌ها توضیح می‌دهند که اعمالی که بیماران برای از بین بردن اضطرابشان انجام می‌دهند معمولاً همه چیز را بدتر می‌کند (حس کردن داشتن توده، تحقیق کردن درمورد بیماری). آن‌ها همچنین به بیماران تکنیک‌های پرت کردن حواس و ریلکسیشن را آموزش می‌دهند.

جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940