من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمیپسندم؛
اگر میخواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض میکنید ولی محبت خود را از او قطع نمیکنید.
از تو میخواهم مشکل مراحل کنی؛
اگر کودک کاری انجام داده که باعث رنجش شما شده، به او بگویید که دچار مشکل شدهاید. مثلا ً به او بگویید: «صدای بلند تلویزیون باعث میشود دچار سردرد شوم» و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمیبیند خود را موظف میداند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.
خـودت تـصـمـیم بگیر؛
کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: «بچهها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید.» اگر بعد از ۵ دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: «خوب میبینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید.» این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات میدهد، زیرا آنها میدانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.
احساس تو را درک میکنم؛
وقتی کودک عصبانی میشود جملاتی را به کار میبرد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً میگوید: «از تو متنفرم» یا «خیلی بدی». جملاتی هستند که همه ذهن او را پرکرده است. شما میتوانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.
آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شدهای؟
« افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین
میگویند: «عدالت را رعایت کنید و منصف باشید» و این جملات زمانی مطرح
میشوند که کودک میخواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که
برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم «انصاف و عدالت این
است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز دارید و
خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این
است اجرای عدالت. گمان نمیکنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و
آنتی بیوتیک مصرف میکند لازم باشد شما هم آنتیبیوتیک مصرف کنی”!
مناسب سن خودت رفتار کن!
گاه والدین به رفتار کودک انتقاد میکنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر
بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست
و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ سالهای که نمیداند
چه میخواهد و گریه میکند، یا کودک ۴سالهای که از محدود شدن در صندلی
اتومبیل ناراحت است و گریه میکند، هر دو متناسب سنشان عمل میکنند؛ اگر چه
ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید
«مناسب سن خودت عمل کن» بگویید: «به نظر میرسد خیلی عصبانی هستی»،
«میدانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شدهای» این جملات به
کودک آرامش میدهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنهآمیز استعداد ذاتی
دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب میآید. این پدر یا
مادر جادوگری است که از واژهها استفاده میکند و با بیان این واژهها،
مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار میکند و مانع از پدید آمدن
رابطهای مثبت بین پدر و مادر با کودک میشود. « آخر چند بار باید یک چیز
را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ …» این پدر و مادرها
شاید ندانند که سخنان طعنهآمیز و کنایهدار جملاتی هستند که برخوردی
متقابل طلب میکنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای
توهینآمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشههای خیالی انتقام، پر
میسازد و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش میشود.
به تو قول میدهم که …
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با
فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای
تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار میکند که «وعده داده
نشدهاش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعدهها باعث میشوند که
توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده میشودکه
او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب میآورد و فکر
میکند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل
عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد. از طرفی نباید
از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را
اصلاح کنند. وقتی کودک وعدهای ناخواسته میدهد، وعدهای که متعلق به خود
او نیست، در واقع چکی بانکی میکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما
نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریبآمیز باشیم.
چـرا مـثـل … نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـیکـنـنـد در مرتبه پایینتری قرار
گرفتهاند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که
کودک خود را پایینتر از دیگری احساس کند، روحیه خود را میبازد و دست از
فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر
اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را میپرسید که خودتان جواب را میدانید؟ انتظار دارید کودک چه
پاسخی بدهد؟ وقتی میپرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه
میزند و میگذرد. اگر از رفتار او رنجیدهاید بگویید: «من متاسفم که
مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن».
ندو وگرنه میافتی!
علیرغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث
میشود کودک بیفتد، زیرا به او القا میکنید منتظرید که او به زمین بخورد و
این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این
موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفشهایت مطمئن باش». در
این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کردهاید نه ناتوانی کودک.
شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر
چه ظاهراً شرایط را شاد میکند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که
کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث میشود احساس بدتری پیدا کند. شما به
عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار
او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.