خطراتی که کارکرد و تعادل سیستم خانواده را تهدید می کنند
خانواده بنیادیترین نهاد اجتماع است و حفظ کارکردهای آن برای جامعه اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل باید آن را از آسیبهای تغییراتی که در گذر زمان در جامعه رخ میدهد، حفظ کرد. تأثیر اینترنت بر زندگی خانوادگی موجب نگرانی برخی جامعهشناسان شده است. اینترنت و فضای مجازی که به وسیله آن ایجاد میشود، به دلیل فقدان وابستگی به زمان و مکان، میتواند تمایز میان فضاهای مختلف را از بین ببرد. به عنوان مثال مرز فضای خانه و محل کار از بین میرود، خانه میتواند بدون هیچ تغییری تبدیل به بخشی از محل کار شود. بسیاری از کارمندان در خانه به کارشان ادامه میدهند از جمله باز کردن صندوق پست الکترونیکی یا به پایان رساندن کارهایی که در طول روز قادر به تکمیل آنها نبودهاند. به این ترتیب تماس و مراوده انسانها با یکدیگر کاهش مییابد و روابط و مناسبات شخصی تحلیل میروند.
از طریق اینترنت، افراد بدون تغییر مکان و پیمودن مسافت از نظر ارتباطی، در کنار دیگری قرار میگیرند و در سمت مقابل میتوانند در یک فضای فیزیکی قرار داشته باشند و با اطرافیان خود ارتباط برقرار نکنند. این مسأله برای اعضای خانواده و بهویژه همسران مخاطرات بسیاری را به دنبال دارد. یکی از نیازهای اصلی انسان برقراری ارتباط با دیگران است و در مورد همسر، انتظار برقراری ارتباط افزایش مییابد، اما زمانی که فرد این نیاز خود را از طریق اینترنت تأمین کند، ارتباط با همسر خود را کاهش میدهد. به این ترتیب یکی از نیازهایی که باید در فضای خانواده تأمین شود برای همسر او بی پاسخ میماند و میزان رضایت او از زندگی خانوادگی کاهش مییابد. علاوه بر این، حضور در فضای مجازی سبک زندگی و فرهنگ را دچار تغییر میکند و ارزشهای جدید، مطالباتی را از همسر به دنبال خواهد داشت که منشأ بسیاری از تعارضات و تضادها میان همسران است. تفاوت میان ارزشها علاوه بر زوجین ممکن است روابط والدین و فرزندان را تحت تأثیر قرار دهد. هر نسل به طور طبیعی با نسل پیش از خود تفاوتهایی دارد، اما اگر تفاوتها در عقاید زیاد باشد از آن به شکاف نسلها تعبیر میشود. اینترنت در افزایش شکاف نسلها مؤثر است، زیرا فرزندان از طریق آن به اطلاعاتی دست پیدا میکنند که والدین فاقد آن هستند. همچنین در تعامل با فضای جهانی، فرزندان به ارزشهایی احساس تعلق میکنند که وابسته به دنیای مدرن است و ممکن است با نظام ارزشی جامعه یا فضای خانوادگی آنها متفاوت باشد و به همین سبب میان والدین و فرزندان تعارضاتی ایجاد شود.
همیشه برای داشتن یک خانواده موفق به دنبال این هستیم که چه باید کرد و چه توانمندی هایی را باید در خودمان ایجاد کنیم تا بتوانیم خانواده ایده آلی را که در ذهن داریم تجربه کنیم اما در کنار این، باید به مواردی که موجب برهم خوردن تعادل خانواده می شود نیز توجه ویژه ای داشت. به عبارت دیگر آن دسته از رفتارها و نگرش هایی که موجب می شوند کارکرد خانواده از حالت طبیعی خودش خارج شود و اعضا در سیستم خانواده احساس آرامش نداشته باشند، باید حذف شوند.
خوشبختانه خطراتی که تعادل سیستم خانواده را تهدید می کنند، دارای علایم هشداری است که پیش از وقوع هر رخداد ناراحت کننده ای، خود را نشان می دهد و با درنظر گرفتن آن ها و تلاش برای رفعشان، می توان علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. از آن جا که خانواده متشکل از والدین و فرزندان است، هرکدام از اعضا به فراخور جایگاهی که دارد، ممکن است با علایم هشداری روبه رو شود که در چهار حوزه رایج تر بیان می شود.
خانواده زن یا شوهر در جریان تمام اتفاقات قرار می گیرند : هر اندازه که به خانواده خود اعتماد داشته باشید و هر چقدر آن ها دیدگاه بی طرفانه ای داشته باشند، بازهم دلیلی ندارد که ریز اتفاقات زندگی خود و همسرتان را به اطلاع آن ها برسانید. حریم خانواده و مرزبندی این حریم با دنیای خارج از آن اصلی است که گاهی فراموش می شود. هر اتفاقی بین شما و همسرتان رخ می دهد، باید در همان دنیای دو نفره تان باقی بماند. فقط مواردی را که باهم توافق دارید مجاز هستید با خانواده درمیان بگذارید.
زن و شوهر بیرون از خانه را به بودن در خانه ترجیح می دهند : اگر دوست دارید زمان کمتری را در خانه بگذرانید و بودن با خانواده برای شما جذابیت به مراتب کمتری از بودن با دوستان و همکاران دارد، این یک علامت هشدار است. این با کار کردن متفاوت است. ممکن است مردان یا زنانی باشند که به واسطه شرایط اقتصادی، ساعات بیشتری را به کار و کسب درآمد می پردازند که مد نظر این مطلب نیستند. مقصود آن زمان های آزادی است که شما ترجیح می دهید تنها یا با دوستان خود سپری کنید تا این که در کنار خانواده باشید.
فرزندان با یکدیگر احساس رقابت شدیدی می کنند : واقعیت این است که بین فرزندان همیشه نوعی حس تلاش برای بهتر بودن وجود دارد. گاهی اوقات والدین نیز یکی از فرزندان را بنا به ویژگی های خاصی که دارد (به طور مثال زیبا بودن، باهوش بودن، تنها پسر یا تنها دختر بودن) مورد توجه ویژه تری قرار می دهند. جدا از این که این نوع رفتار اشتباه است، باید درنظر داشت که همواره فرزندان برای کسب امتیازات بیشتر تلاش دارند خود را در نظر والدین به شکلی برتر نشان دهند. اما این نباید تبدیل به رقابتی شود که بر اساس آن روابط بین خواهران و برادران تان تعریف شود چراکه این حالت در فرزندان ایجاد نگرش های غلطی می کند که بعدها مبنای روابط آن ها در بزرگ سالی نیز می شود.
والدین، فرزندان را در جریان اختلافات شان قرار می دهند : هیچ ضرورتی ندارد فرزندان شما بدانند که همسر شما چه خصوصیات اخلاقی بدی دارد و با او چه مشکلاتی را از ابتدا تا حالا داشته اید. اگر والدین بحث ها و مناقشات خود را در حضور فرزندان انجام دهند، دو پیامد دارد: الف) موجب می شود فرزندان از اختلاف نظر بین والدین سوء استفاده کنند. ب) جایگاه قدرتی که باید والدین در ذهن فرزندان داشته باشند، خدشه دار می شود. بنابراین پر واضح است که اگر در خانواده شما، فرزندان در جریان اختلافات پدر و مادر قرار می گیرند، زنگ خطر به صدا درآمده است.
روابط بین والدین و فرزندان نوجوان همچنین به مشارکت نوجوانان در زندگی خانوادگی، نقش آنان در تصمیمگیری در مورد تعطیلات خانوادگی و کمک به کارهای خانه و ارتباطات، موازنه معقول بین جهانشناسی شخصی و خصوصی آنان و درجهای معقول از آن در کنش با سایرین بستگی دارد. این مسائل میتوانند با پیچیدگیهای بیشتری همراه شوند؛ زیرا آن هنگام که فرزندان به بلوغ میرسند، والدین مسنتر شدهاند و پانزده سال یا بیشتر از آغاز زندگی مشترک آنان گذشته است و رابطه بین خود آنها نیز ممکن است در مرحلهای بحرانی قرار گرفته باشد. چه بسا پدر و مادر درباره الگوهایی که مایلاند به مرحله اجرا درآورند (الگوهایی که شاید متفاوت و حتی متضاد باشند) و نیز در مورد هنجارهایی که خود پذیرفتهاند و هنگام ارائه آنها به فرزندان ناچار میشوند آنها را با وضوح تنظیم و تدوین کنند، خود گرفتار اختلاف سلیقه باشند. ممکن است در این مرحله معلوم شود که ارزشهای هر یک از آنان که محصول فرآیند جامعه پذیری خود او بوده، به مراتب بیش از آنچه که قبلاً تصور میشده، با هم تفاوت دارند. واقعیت این است که هر چه تفاوت منشاء و پیشینه اجتماعی زن و شوهر بیشتر باشد، بروز تضاد شدید والدین با یکدیگر، و بین والدین و فرزندان محتملتر خواهد بود.
نقش کنترلی و نظارتی خانواده نیز که غالباً توسط والدین اعمال میشود، در معرض افول قرار گرفته است. وجود سلسله مراتب و اقتدار در خانواده از ابزارهای لازم برای ایفای نقش نظارتی است که متأسفانه در دهههای اخیر مورد هجوماندیشههای سست بنیاد قرار گرفته است. نفی سرپرستی پدر و حرکت به سمت مدل خانواده افقی که تمامی اعضاء را در یک سطح قرار میدهد، امکان و انگیزه نظارت را از والدین سلب میکند و تضعیف شخصیت والدین در ایفای نقش مسئولانه آنان را به سمت موضعگیریهایی سوق میدهد که میتوان آن در قالبهای مختلفی از کودکآزاری و همسرآزاری گرفته تا بیقیدی و بیمبالاتی مشاهده کرد.
حمایت و مراقبت، از کارکردهای مهم خانواده است که شامل حمایت اقتصادی از اطفال، سالمندان و زنان، مراقبت از کودکان و سالمندان و حمایت از اعضای خانواده در مقابل خطرات و مشکلات میشود. در گذشته تفکیک نقشها میان زن و مرد، زن را مسئول مراقبت از کودکان و مرد را مسئول حمایت اقتصادی خانواده مینمود و سیستم خانواده گسترده شبکه حمایتی از افراد آسیبدیده یا در معرض آسیب در مقابل خطراتی چون طلاق، فوت همسر و والدین، غیبت سرپرست خانواده یا ورشکستگی وی بود. خانواده گسترده نیز که در گذشته به ویژه در اوایل تشکیل خانواده و در هنگام بروز مشکلات، نقش امدادرسانی داشت، امروزه به دلیل ضعف ارتباطات و کاهش همبستگی قادر به ورود ثمربخش در زندگی آنان نیست.
جهت رزرو مشاوره تلفنی با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.