دروغ هایی که هرگز نباید به فرزندتان بگویید
گاهیاوقات دروغ میگوییم تا از فرزندمان مراقبت کنیم، هر چه نباشد، آنها را خیلی دوست داریم و نمیخواهیم آسیبی ببینند. اما این را هم میدانم که دروغ گفتن نهتنها نفعی برای فرزندانمان ندارد، بلکه باعث میشود آنها هم دروغگو شوند، و مسلما ما چنین هدفی نداریم. پس بیایید دیگر دروغ نگوییم و با خودمان و فرزندانمان صادق باشیم.
برخی از دروغ هایی که والدین هر روز می گویند؛ بدون آنکه متوجه باشند
شاید بگویید من هرگز به فرزندم دروغ نگفتهام. اما من فکر میکنم گفتهاید! شاید حتی خودتان هم متوجه این مسئله نشده باشید. در این مقاله چند نمونه از دروغهایی را میخوانید که والدین اغلب به فرزندانشان میگویند، البته راهحلهای بهتری بهجای دروغ گفتن را هم خواهید خواند. باید تأکید کنم که اینها فقط مثالهایی هستند تا بیشتر متوجه دروغهای کوچکی شوید که همیشه به فرزندتان میگویید؛ شاید هم راهحلهای مخصوص به خودتان را پیدا کنید
۱. دیگه هیچ وقت برات چیزی نمی خرم
بهجای آنکه او را تهدید کنید که دیگر هرگز برایش چیزی نخواهید خرید، او را از چیزی محروم کنید که اکنون و اینجا دارد. اینطوری میفهمد که رفتارش چه عواقبی دارد. مثلا پسرتان با خواهرش دعوا میکند و شما میخواهید دعوا را تمام کند، میگویید دیگر هرگز برایت چیزی نمیخرم تا او را متوجه عاقبت کارش کنید، ولی اینطوری او بالاخره خواهد فهمید که شما دروغ گفتهاید. تنبیه واقعگرایانهای داشته باشید، مثل محروم کردن چند ساعته از تبلت یا دستگاه بازی و یا از او بخواهید در اتاقش بماند و به کاری که کرده فکر کند.
۲. هیچ وقت نمی ذارم اتفاق بدی برات بیفته
حتما بهعنوان پدر یا مادر چنین قصدی دارید، اما چنین چیزی امکانپذیر نیست. شما نمیتوانید ۱۰۰ درصد مواقع از فرزندتان محافظت کنید. در عوض، واقعیت را به او بگویید، اما طوری که حس کند از او حمایت میکنید و در عین حال نسبت به خطرات حقیقی آگاه شود. چیزی بگویید مثل این: «همیشه سعی میکنم از تو محافظت کنم، اما آدمهای بدی هم هستند که باید مراقبشان باشی، بههمینخاطر میخواهم در فروشگاه مدام کنار من باشی، چون آدم بدها بچهها را از پدر و مادرشان میگیرند. من مواظب تو هستم، اما اگر تو از من دور شوی، من دیگر آنجا نخواهم بود و ممکن است خودت را به خطر بیندازی.»
دروغ هایی که هرگز نباید به فرزندتان بگویید
شاید چنین حرفی ترسناک باشد، اما حقیقت دارد. مسلما شما دوست ندارید باعث اضطراب بیمورد فرزندتان شود، بنابراین پیشنهاد میکنم کلمات و جملات مناسبی انتخاب کنید. به او بفهمانید بچهدزدی بهندرت اتفاق میافتد، اما باز هم همهی بچهها و پدرها و مادرها باید مراقب باشند. اینطوری، هر وقت بیرون میروید، او مراقب غریبهها خواهد بود.
۳. پارک تعطیله
شما بهخوبی میدانید که پارک تعطیل نیست، اما وقت ندارید فرزندتان را به پارک ببرید، چون کارهایی دارید که باید انجام دهید. بهجای دروغ گفتن، صادق باشید. «بابا نمیتواند امروز تو را به پارک ببرد، چون باید برای آخر هفته خرید کنیم تا بتوانیم غذا بخوریم و در ضمن کارهای دیگری هم دارم که امروز باید انجام بدهم.» شاید کودکتان غر بزند و اعتراض کند، اما اشکالی ندارد، حقیقت زندگی را میآموزد. اینکه همیشه نمیتواند هر چه میخواهد را بهدست بیاورد. گفتن حقیقت باعث میشود شما پدر یا مادر راستگویی هم جلوه کنید، چون او کمکم آنقدر بزرگ خواهد شد که تشخیص بدهد دربارهی تعطیلی پارک دروغ میگویید.
۴. درد نداره، قول میدم
پشت در اتاق تزریقات منتظرید تا نوبت شما شود و کودکتان آمپولش را بزند. او که متوجه این قضیه شده، فریاد میکشد و گریه میکند. شما میخواهید گریهاش را بند بیاورید. اما او گریه میکند، چون میداند شما دروغ میگویید. اولین باری هم که آمپول زده بود، گفته بودید درد ندارد. او این را بهخوبی میداند. او از دردی که کشیده فهمیده شما دروغ گفتهاید. در عوض به او بگویید که درد کمی دارد، اما خیلی زود تمام میشود و یک آبنبات چوبی هم برایش میخرید. توضیح دهید که او برای بهدست آوردن سلامتیاش، به این آمپول نیاز دارد. دروغ نگویید. این دروغ گفتن شما را بهسرعت به آدمِ بد ماجرا تبدیل میکند، چون اگر بگویید درد ندارد و بعد هم درد بگیرد، شما مقصر هستید. حقیقت این است که آمپول زدن درد دارد، اما این درد خیلی زود از بین میرود، پس با این حقیقت شروع کنید؛ خواهید دید که او اعتماد بیشتری به شما خواهد کرد
۵. تو بهترین نقاش دنیایی، کارت فوق العادهست
وقتی خودتان هم واقعا چنین عقیدهای ندارید، فرزندتان را تحسین نکنید. باور کنید یا نه، کودکان آنقدر هم که شما فکر میکنید گول نمیخورند. آنها میتوانند متوجه لحن صدا و زبان بدن بشوند و وقتی شما در گفتارتان صداقت ندارید، او متوجه میشود. در عوض میتوانید خلاقیت او در کارش را تحسین کنید. او را برای کارها و تواناییهایی تحسین کنید که باور دارید حقیقت دارند، نه برای هر کار معمولی که از او میبینید.
۶. وقت خوابه
تازه ساعت ۷:۳۰ است و هنوز موقع خواب کودک نرسیده، چون خودتان قبلا ساعت ۸:۰۰ را زمان رفتن به رختخواب تعیین کردهاید. «وقت آن است که کمکم آماده رفتن به رختخواب شوی.» در اینجا انتخاب کلمهها بسیار مهم هستند. شاید منظورتان این بوده که باید کمکم آمادهی رفتن به رختخواب شود، اما گفتهاید: «وقت خواب است.» وقتی فرزندتان بتواند ساعت را بخواند، باید مدام بگویید منظورتان از گفتن این جمله چه بوده و این جملهای که گفتید چه معنایی دارد! در اینجا ایجاد اعتماد بین شما و فرزندتان است که اهمیت دارد. شاید دروغ کوچک و بیاهمیتی باشد، اما همین دروغهای کوچک و بیاهمیت روی هم جمع شده و تبدیل به مشکل بزرگتر بیاعتماد میشوند
۷. نمی دونم اون نقاشی که روی درِ یخچال چسبونده بودی چی شده.
میدانید چه شده است، چون خودتان آن را بیرون انداختید! مسلما نمیتوانید هر اثر هنری را که فرزندتان خلق میکند نگه دارید، چون جایش را ندارید. بهترین راهحل آن است که به فرزندتان توضیح دهید. کشو یا جعبهای را به او نشان دهید که بهترین و ارزشمندترین کارهایش را آنجا نگه میدارید. اگر او میخواهد مطمئن شود که آثار هنریاش محفوظ میماند، میتواند خودش آنها را در آن جعبه یا کشو بگذارد. اگر جعبه پر شد، وقت آن میرسد که مرتبش کنید و چیزهایی را که دیگر نمیخواهد دور بریزید. این شیوه به او مسئولیت پذیری در قبال آثارش را میآموزد و باعث میشود شما هم بهعنوان یک پدر یا مادر راستگو شناخته شوید.
۸. یه دقیقه ی دیگه اونجا هستم
بله، مسلما نیت خوبی دارید. میخواهید آنجا باشید تا او را در پروژهاش یا هر کار دیگری که دارد کمک کنید. اما خودتان هم کاری دارید که باید تمامش کنید. پس واقعیت را به او بگویید. به او بگویید باید قبضها را پرداخت کنید، و بعد از آن میتوانید به او کمک کنید. با گفتن عبارت یک دقیقهی دیگه، دروغ نگویید، چون ممکن است بیشتر طول بکشد و هر قدر زمان بیشتری بگذرد، شما دروغگوتر میشوید. با گفتن حقیقت و بیان معانی دقیق، از دروغگویی امتناع کنید
۹. اگه نیای، من میرم.
برای وادار کردن فرزندتان به حرکت، بهجای استفاده از روش ترساندن، از عواقب مشخص و واقعی استفاده کنید. میتوانید بگویید: «اگر در عرض ۵ دقیقه کفشهایت را نپوشی و سوار ماشین نشوی، امشب اجازه نداری تلویزیون تماشا کنی.» و هر دفعه این عواقب را هم به او تحمیل کنید. به این روش، فرزندی خواهید داشت که به شما گوش میکند؛ گوش میکند چون حرف شما ارزش دارد، نه بهخاطر ترس از اینکه او را ترک میکنید.
۱۰. برای فلان چیز پول نداریم
بهجای دروغ گفتن، به فرزندتان با زبان خودش توضیح دهید. به او بگویید قرار است خانهی بزرگتری بخرید و بههمینخاطر نمیتوانید فلان چیز را برایش تهیه کنید. به او کمک کنید بفهمد که گاهیاوقات برای انجام کاری که به نفع خانواده است، باید از خودگذشتگی کرد. با این کار نهتنها درس زندگی به او میدهید، بلکه دروغگو هم نمی شوید.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.