روش برخورد با انسانهای سوءاستفاده گر
ما در دنیایی زندگی میکنیم که خیلیها ممکن است از نیت خوب ما سوءاستفاده کنند من یکی از طرفدارهای بخشندگیام. این یکی
از بزرگترین لذتهای زندگی است.اما زمانی میرسد که بعضیها کمکم شروع
به سوءاستفاده کردن از بخشندگیتان میکنند.
من فکر میکنم در هر
جمع و گروهی چنین فردی پیدا میشود. کسی که وقتی با شما بیرون میآید،
تظاهر میکند کیفپولش را فراموش کرده، یا طوری برایتان داستانسرایی
میکند که مجبور شوید هزینه شام آن شب را به طور کامل متقبل شوید هیچ، یک
پول دستی هم به او بدهید.
مهمترین و قویترین سلاح این افراد ایجاد احساس گناه و عذابوجدان در شماست. آنها با این وسیله دیگران را کنترل میکنند.
من
مشکلی با کمک کردن به دوستانی که واقعاً نیاز دارند ندارم. وقتی میبینید
یکی از دوستانتان در شرایط سختی است و مشکل دارد، هیچ اشکالی ندارد به او
کمک کنید اما از یک جایی اوضاع بد میشود.
وقتی این کار به شکل عادت درآید.
و
متاسفانه مدتی طول میکشد تا شما متوجه این موضوع میشوید. آنوقت است که
واقعاً گیر میکنید. دوست دارید با آن فرد برخورد کنید اما شجاعت آن را در
خودتان نمیبینید و میترسید که دوستیتان را از دست بدهید.
اگر با آن فرد برخورد کنید، احتمالاً او بحثی راه میاندازد که عذابوجدان بیشتری پیدا میکنید. باعث میشود بخاطر همه موقعیت و امکاناتی که دارید، همه تلاش و زحمتهایی که سر کار میکشید و پاداشهایی که دریافت میکنید، شرمنده شوید. حتی برچسب خساست هم به شما خواهند زد!
بعضی از افراد از بخشندگی سوءاستفاده می کنند
آنوقت باید چه بکنید؟
اولین
کاری که باید بکنید این است که به عقب و به نقطه شروع نگاه کنید.اگر آن
فرد از همان ابتدا سوءاستفادهگر بوده ولی شما تا امروز متوجه آن
نبودهاید، به آن دوستی خاتمه دهید. نداشتن آنها در زندگیتان خیلی بهتر
است چون اینگونه افراد فقط شما را عقب میکشند.
اما اگر آن فرد از ابتدا اینطور نبوده
و در شرایط کنونی دچار مشکل و سختی شده، هنوز جای امیدواری هست.مسئله این
است که این عادت شما برای بخشندگی مداوم به آنها، برای آنها عادت شده است.آنها از شما انتظار دارند که اینطور باشید.اصلاً
نسبت به دریافت این بخشندگیها از شما شرطی شدهاند چون شما همیشه اینکار
را میکنید.آنها اعتیاد ناسالمی به گرفتن و هیچوقت پس ندادن پیدا
کردهاند.این چیزی است که باید درک کنید.
وقتی به طور مداوم برایشان بخشندگی کنید، عادت وابسته شدن آنها به دیگران را فعال کردهاید.
باید برایشان توضیح دهید که برایشان خوب نیست، که هربار نیازهایشان را تامین میکنید، تاکیدی بر این واقعیت است که آنها از عهده انجام کاری برای خودشان برنمیآیند.
این تقریباً نمونهای از همان ضربالمثل قدیمی است که میگویند به جای اینکه به دوستتان «ماهی» بدهید به او «ماهیگیری» یاد بدهید.
اما اگر او برای اینکه برای خودش «ماهیگیری» کند امتناع کرد و از اینکه همیشه برای برآوردن نیازهای خودش از دیگران سوءاستفاده کند راضی است، به هیچ عنوان نباید برای برآورده نکردن خواستههای او کوچکتری احساس عذابوجدانی کنید.
هیچ اجباری ندارید برای کسی که نمیخواهد برای خودش قدمی بردارد، قدم بردارید.آنها باید خودشان یاد بگیرند که چطور از پس نیازهای خودشان برآیند.این را به او بگویید و آنوقت میبینید که دیگر حرفی برای گفتن ندارند چون میدانند که حرفتان حقیقت دارد.
وقتی این را بفهمند آنوقت سعی خواهند کرد که برای آخرین بار به آنچه شما دارید چنگ بزنند. از شما میخواهند که آخرین «ماهی» را هم به آنها بدهید و این آخرین خواسته آنهاست.اما زندگی اینطور پیش نمیرود.
اگر کسی بخواهد سیگار را ترک کند از کسی آخرین سیگار را نمیخواهد. همان لحظه شروع به ترک کردن میکند و دیگر به دنبال سیگار نیست.
بخشنده بودن هیچ اشکالی ندارد، اما ما در دنیایی زندگی میکنیم که خیلیها ممکن است از نیت خوب ما سوءاستفاده کنند، کاری که نه تنها برای ما و بلکه برای خودشان هم مضر خواهد بود.
هر زمان خواستید بخشندگی کنید.بخشندگی کنید تا به دیگران کمک کنید به خودشان کمک کنند.این بزرگترین هدیهای خواهد بود که میتوانید به کسی بدهید، حتی اگر در ابتدا آن را درک نکنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.