اسلام برای هر یک از دو عنصر اساسی بنیان خانواده یعنی زن و مرد کارکردها، وظایف و مسئولیت هایی اعم از حقوقی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی تعیین کرده تا هر یک از آنها با عمل بدان، موجبات به وجود آمدن سعادت، خوشبختی، صمیمیت، صفا و تفاهم در نهاد خانواده را فراهم آورند. مسلم است که ناهنجاری ها و مشکلات متعددی که در خانواده ها بروز می کند اغلب به دلیل نادیده گرفتن این وظایف و مسئولیت هاست که از سوی زن یا مرد یا هر دو آنها صورت می گیرد.
در اینجا وظایف و مسئولیت های اخلاقی مردان در قبال همسران خود را از دیدگاه آیات و روایات در قالب مقاله حاضر تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم که امید است بتواند نقشی هر چند کوچک در گرمتر شدن کانون روابط عاطفی و صمیمی میان همسران داشته باشد. اینک با هم آن را از نظر می گذارنیم.
ضرورت مودت و محبت در خانواده
نیکی کردن در حق دیگران، امری پسندیده است که این امر نسبت به زن و همسر در آیات و آموزه های وحیانی قرآن و دستورهای معصومان(ع) بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.
تأکید خداوند بر نقش احسان در حق دیگران، به ویژه در حق زن از سوی شوهر، آن چنان است که پیامبر(ص) با آن که در شرایط دشواری قرار گرفته بود و از سوی برخی از زنانش مورد اذیت و آزار واقع می شد، با این همه به گونه ای رفتار نیک و حسنه ای درپیش گرفت که اعتراض خداوند را برانگیخت و خداوند به طور صریح در سوره تحریم خواستار تغییر رویه پیامبر(ص) درخصوص نرمی و عطوفت بیش از اندازه در حق کسانی شد که حضرت را می آزردند.
به سخن دیگر مدارا و احسان و نیکی پیامبر در حق زنان خود آن قدر زیاد بود که برخی از زنان از این توجه و التفات و محبت فراوان سوءاستفاده می کردند و رویه ضداخلاقی اذیت و آزار را در پیش می گرفتند. از این رو خداوند به نوعی به این سوءاستفاده های ناروای برخی از زنان اعتراض می کند و خواستار بازگشت به رویه اعتدال می شود تا زنان خودسر از این همه مهر و احسان و نیکی پیامبر سوءاستفاده نکنند.
از آیات بسیاری در قرآن می توان دریافت که بنیاد خانواده باید بر عشق و مودت درونی و مهر و محبت بیرونی استوار باشد. به این معنا که زن و شوهر زمانی می توانند خانواده را به سوی آرامش سوق دهند که عواطف و احساسات در کنار رفتار پسندیده و احسان و نیکوکاری، نقش اساسی را در زندگی ایشان ایفا کند و چنین رفتار و کرداری بر رفتار هر دو آنان به ویژه بر رفتار شوهر به سبب قدرت ذاتی و نقش مدیریتی اش، حاکم باشد و شوهر در عملکرد خویش مهرورزی و احسان و نیکوکاری را رویه خود قرار دهد.
بهترین سبک زندگی
بهترین و کامل ترین سبک زندگی خانوادگی آن است که براساس عشق و علاقه و احساسات پی ریزی و مدیریت گردد؛ زیرا هدف از ایجاد خانواده و بستن پیمان زناشویی، دست یابی به آرامشی است که به طور طبیعی تنها از این راه به دست می آید. از این رو در آیات قرآن، همواره سخن از زوجیت برای دست یابی به آرامش مطرح است و حکمت و علت ایجادی زن و شوهر و زوجیت را دست یابی به آن دانسته است.
بر این اساس در آموزه های اسلامی و وحیانی همواره بر احسان و معروف به ویژه از سوی شوهر در حق زن تأکید می شود.
احسان در مفهوم قرآنی، مرتبه تعامل و برخورد ارتباطی با دیگری برپایه عواطف و احساسات است و این که براساس اصول عقلی و عقلایی رفتار نشود و رفتاری خشک و بی احساس را در حق طرف مقابل درپیش نگیرد بلکه از در نیکی و احسان درآید.
چنان که خداوند عفو و گذشت را مصداقی از احسان و نیکی برمی شمارد. بنابراین شخص باید در زندگی خویش رفتار خود را براساس عفو و گذشت و مانند آن قرار دهد و در حق همسر خویش گذشت را اصل قرار داده و از گناه و خطای وی چشم پوشی کند. بلکه در حق همسر خویش راه ایثار و گذشت کامل را درپیش گیرد و یک گام فراتر از احسان گام بردارد. از این رو ایثار که به معنای از خودگذشتگی است از سوی شوهر امری پسندیده در زندگی اجتماعی به ویژه اجتماعی خانوادگی تلقی می شود، درحالی که براساس اصول عقلی و عقلایی محض، انسان زمانی که خود نیازمند است از چیزی نمی گذرد و عقل حساب گر و عرف عقلایی سنجش گر، حاضر نمی شود که از خود برای دیگری مایه بگذارد و نسبت به حق و حقوق خویش چشم پوشی کند ولی این عواطف و عشق و مهر و محبت است که انگیزه می شود تا شخص در حق دیگری به ویژه زن خویش شیوه احسان و ایثار را در پیش گیرد و نسبت به وی بسیار نرم و لطیف و از روی خودگذشتگی و عفو رفتار کند.
عشق و عاطفه
به هر حال از نظر آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، بهترین و کامل ترین شیوه زندگی خانوادگی، بنیان گذاری اصول آن، براساس احسان و عواطف و عشق و احساسات است و بیان حقوق متقابل زن و شوهر تنها برای حفظ و نگه داری خانه و خانواده از بروز بحران و یا جلوگیری و یا بازدارندگی از آن در شرایطی می باشد که عواطف و احساسات در میان زوج کاهش یافته و به نحوی باید این بنیاد هم چنان برای بقای شرایط زندگی خانوادگی به ویژه برای کودکان و پرورش و تربیت آنان حفظ شود.
بنابراین هرگاه احسان و عواطف نتوانست حضور یابد و به کار خود ادامه دهد آن گاه است که عقل و عقلا گام در میدان می گذارند و به مدیریت بحران می پردازند تا شرایط تعدیل شود و خانه و خانواده از بحران رهایی یابد.
تأکید قرآن بر عناصر عاطفی در خانواده
آیات قرآن همواره بر عناصر احساسی و عشقی و جنبه های عاطفی تأکید ورزیده است؛ در آیه 781 سوره بقره هر یک از دو سوی معادله یعنی زن و شوهر را پوشش و لباس یک دیگر معرفی می کند که هم زشتی ها را می پوشاند و هم آنان را زینت می بخشد و از گرما و سرما در امان می دارد. زن و شوهر می بایست این گونه باشند و در کنار هم یکدیگر را بپوشانند و زینت بخشند و از ناملایمات زندگی و توفان های بنیادافکن حفظ کنند.
این نقش برای شوهر بیش تر مورد تأکید است؛ زیرا شوهر دارای قدرت و توان جسمی و زور بیش تر است و خشم وی می تواند تبعات و آثار منفی به دنبال داشته باشد. از این رو شوهر در زندگی باید به جای هرگونه رفتار بیرون از دایره احسان و معروف خودداری کند و نیکی و رفتار هنجاری و پسندیده را اصل در رفتار و کردار خویش قرار دهد.
قرآن در آیه 981 سوره اعراف نخست به مسئله یگانگی و تساوی ماهیت زن و مرد اشاره می کند که هر دو را از نفس واحدی آفریده و از نظر ماهیت هیچ گونه تفاوتی ندارند و آنگاه به هدف زوجیت آنان اشاره کرده می فرماید که هدف از جفت قراردادن زن و مرد آن بوده که در کنار هم بتوانند عواطف و احساسات خود را ارضا کنند و به آرامش روحی و روانی و امنیت دست یابند.
قرآن آن چنان در روابط زن و شوهر به عواطف و احساسات و عشق و علاقه تاکید می کند که گویی جز رابطه احسان و عاطفه نمی بایست در میان ایشان رابطه دیگری حکم فرما باشد. به این معنا که زن و شوهر باید روابط میان خویش را براساس مودت و دوستی و صفا قرار دهند و از رحم و مهرورزی هرگز دریغ نورزند.
مودت و محبت، دوپایه ضروری زندگی
در آیه 12 روم، خداوند ایجاد زوجیت و آفرینش به شکل مکمل بودن را یکی از نشانه های بزرگ خود می شمارد که آدمی با تامل در آن می تواند به وجود باریتعالی پی ببرد؛ زیرا خداوند چنان زن و شوهر را جفت و مکمل یکدیگر قرار داده که نمی توانند بدون هم به کمال و بلکه آرامش دست یابند.
ایجاد علاقه و مهر و محبت در میان زن و شوهر به گونه ای که بتوانند همواره در کنار هم زندگی کنند و دمی از هم دور نگردند و در صورت دوری احساس تنهایی و اضطراب و تشویش نمایند. خود نشانه ای از نشانه های بزرگ خداوند است.
در آیه فوق، معیار زندگی خانوادگی براساس دو اصل مودت و محبت نهاده شده است. مودت به معنای عشق و علاقه درونی و محبت به معنای بروز و ظهور آن به اشکال مختلف است. بنابر این هر کسی که در جست و جوی آرامش خانوادگی است می بایست این دو معیار را در زندگی خود داشته و حفظ کند که عبارت از عشق درونی و باطنی و آشکار کردن آن به شکل مهر و محبت است.
البته قرآن در این آیه می فرماید که خداوند عشق درونی و ابراز آن به شکل محبت و مهر را در آدمی به ودیعت نهاده و هرگاه زن و مردی با هم پیمان زناشویی می بندند به این دو چیز می رسند و خداوند شرایط را به گونه ای فراهم می آورد که این گونه شوند ولی گاه انسان به علل مختلفی چون دوری از فطرت پاک خویش از این دو چیز در می ماند و اندک اندک شرایط را به گونه ای فراهم می کند که هم عشق و مودت باطنی از میان می رود و هم امکان ابراز و اظهار آن از دست می رود و این گونه است که دیگر درکنار همسر خویش احساس آرامش نمی کند. در اینجاست که حقوق خود را مطرح می سازد تا با بازسازی خانه براساس الگوهای عقلی و عقلایی، زمینه های بازگشت مودت و محبت فراهم آید و زندگی دوباره به مدار مهر و محبت و عشق بازگردد.
هدف از بیان این مطالب در قرآن این است که همواره احسان و عشق و علاقه و مهر و محبت، به عنوان یک اصل در زندگی حاکم و جاری باشد. زیرا هدف از ایجاد خانواده دست یابی به آرامش روانی و عاطفی است که بی وجود آن هرگز تحقق نخواهد یافت. هر کسی که بخواهد به زندگی کامل دست یابد می بایست اصل احسان و عشق و علاقه را مقدم دارد و بیان حقوق تنها برای مدیریت خانواده در برابر بحران است.
اگر میان زن و شوهر، عشق و علاقه و مهر و محبت حکومت کند، دیگر سخن گفتن از حقوق، بی معنا خواهد بود؛ زیراحکومت عاطفه و عشق و مهر، حکومت بر دل هاست و هر کدام از مرد و زن بی اراده در اثر مهر و محبت، به کارهای بزرگ دست می زنند. این را بارها در خصوص مهر مادران نسبت به فرزندان شاهد بوده ایم. چنین حالتی می تواند در میان همسران نیز این گونه رفتارهای بیرون از عقل حسابگر پـدید آورد و مردان، جان خویش را فدای همسران کنند و یا زنان در برابر شوهر خویش ایثارگرانه عمل نمایند.
در روایتی است که معصوم (ع) به زنی خطاب می کند که در برابر همسر و جفت خویش کنیز باش تا شوهرت نیز برده تو شود: (کونی له امه یکن لک عبدأ.) معنی این حدیث آن است که همچنانکه اطاعت دوطرفه است، مهر و محبت و عشق و علاقه نیز دوسویه می باشد و اگر شخصی در برابر همسرش کنیزوار عمل کند شوهر نیز متأثر از عواطف و احساسات همانند بردگان برای او کار می کند و هیچ توقع و انتظار زیاده نخواهد داشت.
زن، خیر شوهر
قرآن از همسر خوب و نیکو به خیر تعبیر کرده است.
خیر به معنای چیزی است که گرایش و رغبت همگانی بدان وجود دارد. به این معنا که همسر خوب کسی است که از نظر همگان مورد تایید و توجه است و هر کسی آرزو دارد دارای چنین همسری باشد؛ زیرا ملاک های انسانی را چنان فراهم آورده که هر انسانی به طور طبیعی آن را می ستاید و می پسندد بطوری که از نظر زیبایی، انسانی طبیعی و در حد اعتدال کامل است و نقص و عیبی در ظاهر وی نیست. از نظر بینشی و نگرشی و اخلاق فردی و رفتار اجتماعی نیز در مسیر تکاملی قرار دارد و اصول و مبانی فطری را در خود بروز و ظهور داده است. نمونه های عینی آن را قرآن در آسیه (س) و مریم دختر عمران (س) در میان زنان و حضرت ابراهیم (ع) و دیگر پیامبران (ع) در میان مردان مطرح می کند.
زن و مرد، مکمل یکدیگر
قرآن زندگی خانوادگی را بهترین و کامل ترین نوع زندگی بر می شمارد و آن را براساس فطرت و غریزه طبیعی انسانی می داند و هرگونه زندگی در بیرون از چارچوب زندگی خانوادگی را زندگی ناقص و معیوب قلمداد می کند، زیرا در تحلیل قرآنی از همان آغاز آفرینش مرد، جفت و زوجی برای همسری وی از نفس و جانش آفریده شده که افزون بر نیازهای روحی و روانی و جنسی، زمینه تکامل و کمال یک دیگر را فراهم می آورند.
زن و مرد در تحلیل قرآنی، موجودی مستقل و دارای روح و روان جداگانه هستند، از این رو هر کسی می بایست پاسخ گوی رفتار و کردار و افکار خویش باشد و هر کسی بار خویش را بر دوش می کشد و در قیامت زن و مرد هر یک جداگانه دارای اراده و خواسته های مستقل خواهند بود و مجازات و پاداش مستقلی می گیرند اما با این وجود در زندگی دنیوی به گونه ای آفریده شده اند که باید مکمل یک دیگر باشند. به سخن دیگر زن و مرد در زندگی خلقی و دنیوی خویش موجوداتی وابسته به یک دیگر هستند و مرد به عنوان قوام و ستون همسر خویش شناخته می شود که بدان تکیه کرده به کمال خویش می رسد.
از این رو در تحلیل قرآن از زن در دنیا به عنوان جفت و همسر مرد یاد می شود که باید با تکیه بر مرد و قوامیت او به کمال خویش دست یابد. این گونه است که زن و مرد به عنوان همسر یکدیگر باید در کنار هم باشند تا به کمال لایق و شایسته خویش برسند وگرنه دچار نقص و کمبود و عیب خواهند بود.
معناشناسی احسان و معروف
قرآن به دو چیز به عنوان بنیاد و اساس رفتار شوهر در حق زن خویش توجه می دهد و آن عبارت از «احسان» و «معروف» است. احسان از واژه حسن گرفته شده که در زبان پارسی به معنی نیکی کردن است. این واژه، در حوزه های مختلف، معانی متعدد دارد. با این همه، تمامی معانی گفته شده، در یک امر مشترک می باشد و آن مسئله زیباشناختی به عنوان مؤلفه و مقوم اصلی است. هر چیزی هرچند خیر و خوب باشد، ولی نیکو نیست. نیک و نیکو چیزی است که از نظر ذوقی و عاطفی و زیبایی، شخص را به وجد و ذوق می آورد. از این رو در واژه حسن و احسان تأکید بسیاری بر جنبه های روان شناختی و زیباشناختی آن شده است. نیکو، هر امر پسندیده ای است که زیبایی را نیز همراه خود دارد و زمینه اعجاب و شگفتی دیگران را فراهم می کند و عواطف و احساسات آنان را برمی انگیزد.
حسن خلق که در آیات قرآنی از آن سخن به میان آمده و حتی پیامبر با عنوان «علی خلق عظیم» مورد تمجید و ستایش خداوند قرار گرفته به معنای نرم خویی، پاکیزه گفتار بودن و با روی گشاده و زیبا با دیگران برخورد کردن است. (جامع السعادات، ج1، ص306)
بنابراین با توجه به کاربردها و مصادیقی که قرآن برای حسن خلق بیان داشته می توان گفت که احسان به معنای رفتارها و هنجارهای نیک و حتی فراتر از آن است. اما معروف به معنای هر امر پسندیده عقلایی است که خردمندان بدان گرایش دارند و از نظر ایشان امری هنجاری و پسندیده است و آن را نیکو شمرده و خواهان دستیابی به آن یا اجرای آن در خود و یا جامعه می باشند.
رفتار پسندیده با زنان
از آن جایی که فطرت پاک و سالم بشر به نیکی و معروف و پسندیده ها گرایش دارد، خداوند از مؤمنان خواسته است که در زندگی خویش همواره راه معروف را در پیش گیرند و هرگونه رفتاری بیرون از دایره معروف به عنوان رفتاری جاهلانه معرفی شده است که دوری شخص از تقوا را نیز به دنبال دارد، زیرا راه کوتاه و آسان دستیابی به تقوا بهره گیری از رفتارهای عرفی و پسندیده عقلایی است که براساس فطرت می باشد.
بر شوهر است که در رفتارهای خویش در خانه نسبت به زن، راه معروف و هنجاری را در پیش گیرد و برخلاف رفتارهای نیک و پسندیده عمل نکند.
شوهر چنانچه به هر علتی از زن خویش زده شود و کراهت در جانش رخنه کند و دیگر کشش و میلی به او نداشته باشد؛ باز خداوند از وی خواسته است که هرگز رفتار معروف و پسندیده را در حق زن ترک نکند.
خداوند در این باره می فرماید: وعاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیراً کثیرا؛ با زنان براساس معروف و پسندیده معاشرت کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد.
پس شاید چیزی را ناخوش دارید و خداوند در آن برای شما خیر زیاد قرار داده باشد (نساء آیه91)
به سخن دیگر در حالت کراهت و ناخوش آمدی نیز می بایست رفتار پسندیده از سوی شوهر ترک نشود. این بدترین حالتی است که می توان در روابط زن و شوهر تصور کرد؛ به این معنا که اگر میان زن و شوهر چنان روابط تیره و تار شود که عشق و جاذبه های عاطفی و روحی دیگر در میان ایشان نباشد و نوعی ناخوشایندی در میان آنان پدید آمده باشد با این همه خداوند باز فرمان می دهد که در این حالت ناخوشی که امری قلبی و بیرون از دایره اختیار و قدرت بشر است شوهر باید با رفتار پسندیده خویش حق زن را ادا نماید.
بنابراین حتی در زمانی که شوهر به طور قلبی و ناخودآگاه از زن خویش خوشش نمی آید در آن زمان نیز نمی بایست رفتار معروف را کنار بگذارد. این همه تأکید قرآن بر رفتارهای احسانی و معروفی از آن روست که زن از نظر اسلام ریحانه و گل لطیف و نرمی است که نمی توان با او رفتاری درشت مآبانه و سخت داشت.
شگفت آن که این رفتار معروف زمانی خواسته شده که زن متهم به مسائل غیراخلاقی است، با این همه از وی خواسته می شود که در حق زن خویش، راه معروف و پسندیده را در پیش گیرد و آبروی او را نبرد بلکه معاشرت خوبی داشته باشد.به هر حال خداوند از شوهر خواسته تا در حق زن خویش شیوه احسان و معروف را در پیش گیرد. براین اساس شوهر باید محبت خود را به زن ابراز کند و از پنهان کردن آن بپرهیزد؛ زیرا زنان با شنیدن محبت مردان اعتماد به نفس خاصی می یابند. از این رو پیامبر بزرگوار(ص) می فرماید: این گفته مرد به همسر خویش که دوستت دارم هیچ گاه از قلب او بیرون نمی رود. (کافی ج5ص965)
هریک از زن و مرد باید به اشکال مختلف مهر و محبت خویش را آشکار سازند. چه این مسئله با گفتن کلمه ای باشد و یا دادن شاخه گلی و یا هر چیزی که زن از آن خوشش می آید. از این رو حتی خریدن تنقلاتی جزئی و چیزهایی که زن بدان علاقه مند است یکی از شیوه های بیان و ابراز مهر و محبت بشمار می رود. پیامبر(ص) دراین باره می فرماید: مردی که برای همسرش لقمه می گیرد نزد خداوند پاداش دارد. (المحجبه البیضاء ج3ص7) به این معنا که این عمل وی نه تنها بازتاب دنیوی و افزایش مهر و محبت میان زن و شوهر خواهد داشت بلکه بازتاب اخروی نیز به ارمغان می آورد و شخص در آخرت ا زپاداش آن بهره مند می شود.
در روایتی آمده است که مردی به حضور رسول خدا(ص) رسید و گفت همسری دارم که هنگام ورود به خانه به استقبالم می آید و چون از خانه خارج می شوم، مرا بدرقه می کند. هرگاه غمگین می شوم، می گوید چه چیزی تو را ناراحت کرده است؟ اگر به خاطر روزی، اندوهناکی، آن را دیگری متکفل است و اگر نگران آخرت هستی، خداوند هم و غم تو را زیادتر کند. رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند کارگزارانی دارد و او از کارگزاران خداست. برای او نصف اجر شهید خواهد بود.»
زن، امانت خدا
امام صادق(ع) می فرماید کسی که زن می گیرد باید او را اکرام کند و گرامیش دارد.
زن از نظر اسلام مهمان محترمی است که از جنبه احترام، مهمان است و از جهت دخالت در امور زندگی، شریک صاحبخانه (شوهر) و از نظر امور داخلی، مدیر و سرپرست و وقتی بچه دار شود مادر خانواده و مادر اجتماع است، بلکه زن خوب، ملکه ای است در کندوی عسل خانواده.
مرد مسلمان باید متوجه باشد که با گرفتن زن در واقع مسئولیت سنگین امانتی الهی را بر دوش گرفته است. عنوان «امانت خدا» را اگر تحلیل کنیم به این نتیجه می رسیم که گویا پیغمبر اسلام(ص) دست بانویی را گرفته و در خانه دامادی آورده و به او گفته است: این امانتی است از جانب خدا که به دست تو می سپارم. باید او را مطابق امانت خدایی اکرام و احترام کنی و اگر بدرفتاری کرد باید برای خدا صبر و تحمل نمایی.
جالب است که برخی از مردان خدایی برای یادآوری این مسئولیت سنگین، وقتی می خواهند همسر خود را صدا بزنند او را با عنوان «ای امانت خدا» می خوانند رسول خدا(ص) فرمود: برادرم جبرئیل به من خبر می داد و همواره سفارش زنان را می کرد، تا آنجا که گمان کردم برای شوهر جایز نیست که به زنش حتی اف بگوید... شما زنان را به عنوان امانت خدائی گرفته اید (مستدرک 2.155)
علی(ع) نیز فرمود: زنان امانت خدا نزد شما هستند. به ایشان زیان نرسانید و بر آنان سخت نگیرید. (همان) (نگاه کنید به کتاب بهشت خانواده، دکتر جواد مصطفوی ج 1ص001)
علامه طباطبائی و همسر فداکار او
یکی از شاگردان علامه طباطبایی نقل می کند: وقتی خدمت استاد علامه طباطبایی بودم، همسرشان تازه فوت کرده بود. گریه ها و بی تابی های ایشان را فراوان مشاهده می نمودم تا این که به طور خصوصی به ایشان عرض کردم ما صبر و بردباری را باید از شما یاد بگیریم، چطور شما این گونه بی تابی می کنید؟ فرمود: من در طول زندگی، فداکاری ها و از خودگذشتگی های بسیاری را از همسرم دیدم که نتوانستم جبران کنم. در دوران تحصیلم، مشکلات فراوانی داشتم و مشغول مطالعه و درس بودم و از زندگی خبر نداشتم. همسرم در تمام این مدت، زندگی را به خوبی اداره کرد و کوچک ترین اعتراضی ننمود... من در نوشتن تفسیرالمیزان، مرهون خدمات و فداکاری های همسرم هستم. حال چگونه این محبت ها و خدمت ها و از خودگذشتگی ها را فراموش کنم؟ و دوباره اشکش جاری شد.
زن، روح خانه
نقش زن در خانه چنان مهم و سازنده و کلیدی است که بدون او خانه و کاشانه آدمی روح و صفایی نخواهد داشت. مرد هر چقدر که دارای توان بدنی و مالی و اعتباری و جایگاه علمی و اجتماعی مهم و بالا باشد به زن به عنوان یک همسر و آرامش بخش نیاز دارد. خانه ای که در آن زن نباشد همچون بدنی است که روح ندارد و مسلما بدن بی روح مرده ای است که به هیچ کار نیاید و امیدی به حیات آن نمی رود.
با وجود زن، خانه از گرمی عاطفه و محبت سرشار می شود. تصور کنید که همسر خانواده برای چند روزی به مسافرت برود، مرد خانه هر شب که به خانه باز می گردد با خانه ای سرد و بی روح و بی صفا و ساکن و مرده و بی نشاط مواجه می شود و او تازه پس از یک روز کار طاقت فرسا باید چراغ خانه را خود روشن کند و به آن گرمی ببخشد اما هیچ گاه نخواهد توانست جای خالی همسر را پر کند و چه نیکو گفته اند بزرگان که: به خانه ای که نه در آن زن است، زندان است.
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
📞تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0922-638-0616 سلحشور
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.