#چگونه_میشود_با_خودکشی_رفت_بهشت #توان_ماندن_ندارم_با_خودکشی_هم_میگن_نمیشه_دیدش_چکار_کنم 📌چندماهی گذشته است،اکنون از اتاق مشاوره به عنوان امن ترین جای دنیا نام می برد........ومن از او بعنوان لیلای قصه های عاشقانه یادمیکنم....لیلایی که فرهادش را درصانحه ی ریزش کوه ازدست داده است...... اولین باری که وارد اتاق مشاوره شد، نگاه رو به پایینش به همراه برانداز نکردن اتاق واز طرفی دیگرنگرش خنثی ایی که نسبت به روانشناس داشت،مشاوره پذیربودنش را در هاله ای ازابهام قرارمی داد. مستاصل بودن ودرماندگی وتاب وتوانی که برایش نمانده بود و سوال تکراری و پریشانی خاص خودش که مدام میپرسید بگوییدالان چکار کنم؟؟نگاه کلیشه ای موجودنسبت به مشاور و راهکار دادن هایش رابازنمایی می کرد.......... 📌 حدس زدنِ اینکه ازیک نبردعاشقانه برگشته بود کاردشواری نبود.مرگِ فرهادش در کوه، عجیب مرا به فکر وا داشت که چه تداعی عجیبی برایم درحال شکل گیری ست.......کوه...... عشق......داستانش حکایت فرهادی بود که قرار نبود بی او به کوه برود....قهرشان را باعث تنهایی و عزایشان میدانست.........روایتی که در قاب من، یک دعوای عاشقانه ِی دو نفره ای بود که به دنبال یک ابله برای باور کردنش میگشتند.... به وضوح میشد تصویرکردسکوت را سکوتی چند روزه از نازی که چندروزی ازدلبری اش مانده بود..... 🔻پر بود از کسی که دیگرنیست.لبریز از بغض هایی که باعلامت سوال بیرون می آمدند. کسایی که میمیرن کجامیرن؟کی میبینمش ؟چگونه میشودباخودکشی رفت بهشت؟اگه دیگه برنمیگرده پس چراهمش منتظرم که برگرده؟چرا به خوابم نمیاد؟پشت هرسوالش پر بود از ساعتها خاطره........ 🔻از دردِ کسی که همه ی خاطراتش را باخود برده بود،به خود می پیچید.....بی قراری اش بیدمجنونی رامیماندکه شن بادِ خاطرات امانش رابریده بود.......ساعتی ازروایت کردن عاشقانه اش میگذشت.گویانتیجه گیری اش تاب وتحمل بیرون رفتن از اتاق مشاوره را برای اوهموار کرده بود"کس چه میداند شاید زندگی کردن تاوان رسیدن به او باشد"
📌اکنون پس از ماه ها، رنج ها به زندگی اش معنای خاصی ازمقاومت داده است..... پس از هربار خروجِ لیلا از اتاق مشاوره؛ میزان رنجِ لیلا مرا به یادگفته های ویکتورفرانکل وکتاب انسان درجستجوی معنا می اندازد. دیگر خوب می داند با خودکشی دردها ورنج ها تمام نمیشوندبلکه رفتارخودکشی کمک میکند تا زیر فشار رنج هایمان شانه خالی کنیم تادیگری این درد را بجای ما بکشد،یادآوری این نکته روزانه به او گوشزد میکند تا انتخاب کند خودش رنج بکشد یا دیگر اعضای خانواده ی دردکشیده اش.......... #عشق_بازی_در_اتاق_درمان #مصطفی_آفریدون_مهر_۹۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.