💢یکی از واژههای کلیدی در مدل نگرش کارن هورنای به انسانها و شخصیت انسانها، «عصبی» بودن و نمایش رفتارهای نوروتیک است. ما معمولاً عصبی بودن را با عصبانی بودن هم معنا میگیریم. به همین دلیل شاید بد نباشد که نگاهی کوتاه و مختصر – و طبیعتاً غیردقیق – به واژهی عصبانی بیندازیم.
💢عصبانی بودن – که از لحاظ بار معنایی میتوان نزدیک به خشمگین بودن هم در نظر گرفت – یک احساس است. گاهی یک رویداد بیرونی ما را عصبانی میکند و گاهی یک تحلیل درونی. ترافیک، بی احترامی دیگران به ما یا سایر مردم، رفتارهای خشونت آمیز والدین با فرزندان در محیطهای اجتماعی، همه و همه میتوانند در ما احساس خشم و عصبانیت ایجاد کنند. گاهی هم فکر کردن و مرور خاطراتی که با یک همکار قدیمی داشته ایم، برای تجربهی یک عصبانیت عمیق و خشم مهارنشدنی کافی است!
💢به عبارت دیگر، معیارهای مقایسه، اطلاعات قبلی، ارزشها، اصول و فرهنگ و رسانهها، میتوانند مدلهای ذهنی متفاوتی در ما شکل دهند و هر انسانی با توجه به مدل ذهنی خود، نسبت به رویدادهای اطراف خود، به شکل متفاوتی واکنش نشان میدهد.
💢زمانی که از هر احساسی حرف میزنیم، بلافاصله بحث «مدت زمان ماندگاری» آن احساس هم مطرح میشود. هیچ احساسی برای همیشه باقی نمیماند. احساس خشم یا ناراحتی یا خوشحالی یا هر احساس دیگری، پس از یک دقیقه یا یک ساعت یا یک روز به هر حال از بین میرود. اگر احساسی در ما برانگیخته شود و هرگز کاهش نیابد، بدیهی است که ما دچار یک بیماری هستیم!
💢اما وقتی از عصبی بودن حرف میزنیم از یک ویژگی شخصیتی حرف میزنیم. این ویژگی به صورت مقطعی به وجود نیامده که پس از مدت کوتاهی هم تغییر کند. همچنین تنها نماد شخصیت عصبی، عصبانی بودن نیست. یک نفر ممکن است بسیار آرام باشد. رفتار متین داشته باشد. اما از لحاظ شخصیتی، عصبی محسوب شود.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.