خیانت در روابط زناشویی عمدتا به رفتارهای خارج از چارچوب خانواده گفته می شود که برخلاف قراردادها و تعهدات همسران که در ابتدای ازدواج گذاشته شده، صورت می گیرد.
گاهی مشکلات آن قدر
پیچیده می شوند که بقا و سلامت زندگی مشترک را به خطر می اندازند. شاید
شنیدنش هم سخت باشد چه برسد به تصور آن. اما گاهی ممکن است این مشکلات باعث
شوند که همسر خیانت کند. بله، خیانت، واژه ای که ترس شدیدی در دل همه
افراد ایجاد می کند و بار آن به قدری سنگین است که هیچ کس حاضر نیست سنگینی
آن را تحمل کند. خیانت، زن و مرد نمی شناسد و وقتی سر و کله اش در زندگی
مشترک پیدا می شود، تر و خشک را با هم می سوزاند و به شدت به بنیان خانواده
آسیب وارد می کند.
«دکتر سید کاظم فروتن» رییس کلینیک سلامت خانواده و
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شاهد، تمام دلایلی را که باعث خیانت می
شود بررسی می کند و راهکارهایی را برای پیشگیری از خیانت و حتی کاهش آسیب
های ناشی از آن برای افرادی که خیانت را در زندگی مشترک تجربه کرده اند،
ارائه می دهد.
خیانت معنا دارد؟!
خیانت به معنای
زیر پا گذاشتن قراردادی است که فرد بین خود و طرف مقابل منعقد می کند و این
قرارداد بدون اطلاع طرف مقابل لغو می شود.
خیانت در روابط زناشویی
عمدتا به رفتارهای خارج از چارچوب خانواده گفته می شود که برخلاف قراردادها
و تعهدات همسران که در ابتدای ازدواج گذاشته شده، صورت می گیرد.
همسران در ابتدای ازدواج به یکدیگر قول وفاداری می دهند که تا آخر عمر با
یکدیگر بمانند و چنانچه این وفاداری بنا به هر دلیل بین زوج ها از بین
برود، خیانت اتفاق افتاده است.
لغت خیانت در عرف رابطه زناشویی، ارتباط
با جنس مخالف دیگر، در خارج از چارچوب خانواده تعریف می شود. خیانت
استحکام خانواده را متزلزل می کند، حتی در شرایطی که همسر فرد متوجه خیانت
او نشود باز هم این آسیب وجود دارد، زیرا خود فرد می داند قول و پیمان
وفاداری را زیرپا گذاشته است. البته بسیاری از افراد برای خیانت خود هزار و
یک دلیل و بهانه می آورند، اما با این حال، دلایل و بهانه ها از آسیب ناشی
از خیانت چیزی کم نمی کند.
شاید این سوال به ذهن خیلی از افراد برسد
که مردان بیشتر خیانت می کنند یا زنان؟ برای پاسخ به این سوال باید فطرت و
درون مایه خلق شده زن و مرد را مورد بررسی قرار بدهیم.
مردها تمایل
دارند بیشتر حمایت کننده باشند در حالی که زن ها تمایل دارند حمایت شوند و
مردها معمولا برای رسیدن به این منظور با بهانه های مختلف می خواهند زن های
زیادی را حمایت کنند و این به غریزه مرد بر می گردد و می تواند ایجاد
انحراف کند.
به دنبال محبت خارج از خانه
برخی از
افراد به دلیل انحرافات جنسی که دارند به همسر خود خیانت می کنند که این
افراد چندان مورد بحث نیستند و بیشتر افرادی که زن و مرد سالمی محسوب می
شوند و بعد از ازدواج خیانت می کنند، مورد بحث قرار می گیرند، همه ما نیاز
به ازدواج، داشتن یک همسر، همراز، همدم و مونس داریم ضمن اینکه برای ارضای
غریزه های طبیعی خود ازدواج می کنیم. هنگام ازدواج کسی به این فکر نمی کند
که بعد از ازدواج با فرد دیگری به غیر از همسر خود ارتباط برقرار کند و عدم
ارضای نیازهای 2 نفر باعث می شود که زن یا مرد خیانت کنند.
وقتی
نیازهای افرادی که به عنوان همسر در کنار یکدیگر زندگی می کنند در خانه و
در چارچوب روابط سالم زناشویی برطرف نشود، فرد این نیازها را در جای دیگری
به غیر از خانه برطرف خواهدکرد. البته برخی از زوج ها وجود دارند که با
وجود عدم ارضای نیازهای خود، به دلیل داشتن ظرفیت وفاداری بالا، وفاداری و
خویشتن داری به همسر خود خیانت نمی کنند.
پس مهم ترین دلیلی که برای
خیانت می توان عنوان کرد عدم ارضای نیازها از سوی همسر است. گاهی ارضای
نادرست و ناقص نیازها دلیل دیگر خیانت می تواند باشد؛ بنابراین توجه به
نیازهای همسر بسیار مهم هستند. وقتی زن بداند با مرد چگونه برخورد کند و در
زمان تقاضای ارتباط زناشویی با همسرش به این شکل باید رفتار کند، مسلما در
چنین شرایطی احتمال اینکه خیانت شکل بگیرد کمتر می شود.
برای اینکه همسرمان خیانت نکند چکار کنیم؟
خیلی از خانم ها درباره نیاز جنسی آقایان چیزی نمی دانند و همین مسئله
باعث می شود که مرد بخواهد پاسخ به نیاز جنسی خود را در بیرون از خانه جست و
جو کند. برخی از مردها تصور می کنند که همسر خود را از لحاظ عاطفی ارضا می
کنند در حالی که چنین چیزی وجود نداشته است. بارها از زبان مردان می شنویم
که می گویند: «من بهترین طلا را برای همسرم خریدم و تا جایی که در توانم
بوده است برای همسرم خرج کرده ام ولی نمی دانم چرا به من خیانت کرد؟»، این
دسته از مردها تصور می کنند انجام چنین کارهایی برای جلب محبت زن کافی است
در حالی که ابعاد موضوع خیلی فراتر از این حرف هاست.
یه سوزن به خودت بزن...
وقتی که خیانت اتفاق می افتد، فردی که مورد خیانت قرار گرفته است طرف
مقابل را محکوم می کند در حالی که هر 2 نفر باید در رابطه با رفتارهایی که
در زندگی مشترک انجام داده اند، خوب فکر کنند. فردی که مورد خیانت واقع شده
است، باید از خود بپرسد: «من چه کارهایی در زندگی مشترک انجام داده ام که
زمینه را برای خیانت همسرم ایجاد کرده است؟» مردی که همسرش خیانت کرده باید
کارهایی را که در زندگی مشترک انجام نداده، جست و جو کند؛ مثلا وقتی که به
همسرش حتی یک بار نمی گوید که دوستش دارد یا اینکه چه لباس قشنگی پوشیده و
چه سفره قسنگی درست کرده است و... چه توقعی دارد؟
زن ها زمانی که از محبت همسرشان اشباع نمی شوند با 2 راه مواجه می شوند، راه اول اینکه نیازهای خود را سرکوب می کنند و افسرده می شوند یا اینکه راه دوم را انتخاب می کنند و در صورت نداشتن ظرفیت و وفاداری به سمت بیرون از خانه و مردهای دیگر گرایش پیدا می کنند.
نقطه مقابل خانم ها، آقایان قرار دارند؛ آن دسته از خانم هایی که با نیازهای همسرشان آشنایی ندارند، چه توقعی دارند که مرد زندگی شان سر از بیرون از خانه و روابط پنهانی در نیاورد؟ زمانی که مرد برای ارضای نیاز جنسی خود به سمت همسرش می رود و بارها طرد می شود و نیاز جنسی اش تنها به شهوانی بودن تغییر می شود، بدون اینکه شناخت یا مطالعه ای نسبت به نیاز جنسی مرد و جود داشته باشد، در چنین شرایطی احتمال اینکه مرد خیانت کند وجود دارد.
خانم ها باید بدانند که مردها از نظر
غریزی بصری هستند و هر تصویری در بیرون از خانه می تواند آنها را دچار
هیجان کند و این هیجانات باید به صورت سالم در مرد توسط همسر ارضا شوند تا
به انحرافات بیرون از خانه تبدیل نشوند. مردها گاهی برای کاهش خستگی و فشار
ناشی از کار، ارتباط جنسی برقرار می کنند و برخی خانم ها به دلیل نداشتن
شناخت کافی از مرد، او را رد می کنند یا بدرفتاری می کنند، در چنین شرایطی
احتمال اینکه مرد به فرد دیگری به غیر از همسرش گرایش پیدا کند، وجوددارد.
پس در مسئله خیانت باید زن و مرد به رفتارهای خود نگاه دقیق تری داشته
باشند البته طرح این مسائل برای تایید خیانت نیست و خیانت رفتار اشتباه و
نادرستی محسوب می شود ولی به طور کلی عدم شناخت نیازها و برطرف نکردن
نیازها به شکل صحیح می توانند مهمترین دلایل خیانت باشند. وقتی اعتقادات
ضعیف و توان مقابله با وسوسه های شیطانی وجود نداشته باشد، افراد در صورت
فراهم شدن زمینه، نیازهای عاطفی و جنسی خود را در جای دیگری خارج از خانه
ارضا می کنند.
اینها مستعدترند!
افرادی که قبل از ازدواج دوستی های بی بند و بار دارند و خارج از چارچوب
اخلاقی رفتار می کنند و حتی رابطه جنسی هم دارند، بیش از بقیه افراد که به
صورت سالم ازدواج می کنند و تجربه چنین دوستی هایی را ندارند، مستعد خیانت
هستند. این افراد بعد از ازدواج دچار مشکل با درجات متفاوت می شوند درست
مثل فردی که سال ها غذای ناسالم خورده و کبد او مشکل پیدا کرده است.
افرادی که رفتارهای لجام گسیخته پیش از ازدواج داشته اند، باید آن رفتارها را کنار بگذارند و درمان بشوند، زیرا همین رفتارها به شکل عادت در می آید و به صورت خیانت در زندگی مشترک ادامه پیدا می کند. اگر ظرفیت های کم و نواقص ناشی از روابط بی بند و بار قبل از ازدواج به کمک یک مشاور خوب درمان شوند. انتظار می رود که خاطرات روابط ناسالم پیش از ازدواج کمرنگ شود، در غیر این صورت مشکلات زیادی در ازدواج سالم این افراد وجود خواهدداشت.
افرادی که پیش از ازدواج با جنس مخالف رابطه دارند، کنترل کمتری بر وسوسه های درونی می توانند داشته باشند و احتمال خیانت در این افراد بالاتر می رود.
اول شناخت بعد ازدواج
یکی دیگر از مواردی که در بحث خیانت نباید از نظر دور بماند، مسئله شناخت
پیش از ازدواج است و تا زمانی که 2 طرف به خوبی یکدیگر را نشاخته اند،
نباید ازدواج کنند.
برخی از افراد صرفا برای ارضای نیازهای جنسی خود ازدواج می کنند که این مسئله می تواند بعد از گذشت مدت کوتاهی منجر به خیانت و گرایش به رفتارهای خارج از خانه شود. امروزه زمینه های وسوسه شیطانی زیاد شده است و به همین دلیل توجه بیشتر به همسر باید به وجود بیاید. البته شاید برخی از افراد توجه را با سوءظن اشتباه بگیرند، سوءظن یک رفتار بیمارگونه است که باید درمان شود و ارتباطی به توجه ندارد.
توجه کردن به این معنی می تواند باشد که زن و مرد نیازهای یکدیگر را به درستی برطرف کنند تا فرد برای ارضای نیازهای عاطفی یا جنسی خود احتیاجی به ارتباط بیرون از خانه نداشته باشد و در قالب یک رابطه زناشویی سالم نیازهایش ارضا شود. زن و مرد باید به فکر افزایش جذابیت برای یکدیگر باشند و به صورت محترمانه با یکدیگر رفتار کنند.افراد باید به این فکر باشند که موارد تشدیدکننده وسوسه ار از زندگی حذف کنند. برای مثال رفتن به مهمانی های مختلط (پارتی) یکی از زمینه های ایجاد وسوسه و خیانت است.
متهم اصلی؛ ماهواره
ماهواره به راحتی می تواند باعث ایجاد وسوسه شود و بنیان خانواده را نشانه
بگیرد. به همین دلیل برای کاهش زمینه های خیانت ماهواره را باید جمع آوری
کرد. ماهواره می تواند باعث ایجاد سردی عاطفی در زندگی مشترک شود و تسریع
کننده و تقویت کننده خیانت در زن و مرد است. ماهواره و اینترنت کار خودشان
را می کنند و برای کاهش آسیب های ناشی از آنها باید به مردم آگاهی بدهیم.
مردم باید نسبت به هنجارشکنی هایی که از طریق عوامل بیرونی می آید، واکسینه
شوند و در کنار آن باید بحث اخلاق را جلو برد، به این شکل احتمال خیانت در
خانواده ها کم می شود.
رسانه های داخلی باید یک چارچوب برای طرح مسائل جنسی درست کنند. البته به شکلی که این مسئله منجر به بیدارشدن غرایز جنسی در نوجوانان نشود. آموزش پیش از ازدواج، یکی دیگر از مواردی است که نباید از یاد برود. آموزش شناخت نیازهای عاطفی و جنسی در افرادی که در شرف ازدواج هستند، ضروری است و از زمانی که برای دخترها خواستگار می آید یا پسرها به خواستگاری می روند، این آموزش ها باید وجود داشته باشد. آموزش کپسول نیست که یک مرتبه به فرد بدهیم و انتظار داشته باشیم سریعا از آن نتیجه بگیرد. البته این آموزش ها نباید برای نوجوان ها باشد، زیرا باعث ایجاد فساد می شود و غریزه خفته را بیدار می کند.
زندگی پس از خیانت
اگر فردی متوجه خیانت همسر خود شد در صورت اطمینان از خیانت همسر، برای
تصمیم گیری درست و منطقی برای ادامه دادن یا قطع ارتباط با او، باید به یک
مشاور باتجربه، دلسوز و متعهد مراجعه کند و برای مدیریت خیانت مشاوره
بگیرد، زیرا به تنهای نمی توان این مشکل را حل کرد و هرگونه اقدام به
تنهایی شرایط را بدتر می کند.
اگر همسری از خیانت خود پشیمان است، چنانچه او بخشیده شده و همچنان زندگی زناشویی با او ادامه می یابد، نباید مدام فرد را به دلیل اشتباهی که مرتکب شده، تحقیر کرد. هر فردی دارای ویژگی های بد و خوب است و زمانی که خیانتی اتفاق می افتد، باید خیانت را یک رفتار بد و غلط دانست و نباید شخصیت فرد را خرد کرد و صرفا کار بد و اشتباه فرد مدنظر است. migna.irبعد از اینکه خیانت همسر مشخص شد باید علت های آن را ریشه یابی کرد و به فکر برطرف کردن علت ها بود و تا زمانی که زن و مرد اصلاح نشوند، خیانت ادامه پیدا خواهدکرد.
وقتی خیانت اتفاق می افتد، یک زندگی فرو می ریزد و یک واحد از اجتماع فاسد می شود و این آسیب اجتماعی، متوجه کل جامعه خواهدبود. برای حل مشکل خیانت باید به فکر توسعه کلینیک های سلامت خانواده در سراسر کشور باشیم تا در صورتی که زن یا مرد متوجه خیانت همسرشان شدند، بتوانند به راحتی از مشاوران این مراکز کمک بگیرند. متاسفانه تعداد این کلینیک ها در سطح کشور بسیار کم است و مسئولان باید به صورت فوریتی به فکر گسترش این کلینیک ها باشند.
طلاق و خیانت:
برخی تصور می کنند طلاق بهترین کاری است که بعد از خیانت می توان انجام
داد در حالی که شرایط را بدتر می کند و راه درمان خیانت نیست.
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
بلوغ فرآیندی فیزیولوژیک در انسان است که طی چندین مرحله و چند سال صورت میگیرد. این پدیده طبیعی در فرزندان گاهی برای پدرها و مادرها نگرانیهایی ایجاد میکند.
بلوغ دختران حول و حوش 11 ـ 10 سالگی شروعوتا 17 ـ 15 سالگی تکمیل میشود. در پسران هم از13 ـ 12سالگی شروع و تا 18 ـ 16سالگی کامل میشود.
منظور از بلوغ، دو فرآیند بروز صفات ثانویه جنسی و شروع قدرت باروری در پسر و دختر است.
بلوغ دخترها تقریبا چهار سال بعد از شروع اولین صفات ثانویه جنسی و در
پسرها شش سال بعد از اولین صفات ثانویه جنسی تکمیل میشود. مراحل بلوغ در
هر دو جنس تفاوتهایی دارد که جداگانه به آن میپردازیم.
مراحل بلوغ در پسرها
بلوغ جنسی پسرها با ترشح هورمونی به نام تستوسترون از بیضهها شروع میشود. در پسرهایی که به دلیل هر بیماری، ترشح تستوسترون از بیضه را ندارند علائم صفات ثانویه جنسی در آنها مشاهده نخواهد شد. بنابراین والدین باید منتظر شروع یکی از صفات ثانویه جنسی باشند و اگر این صفت مشاهده نشد خیلی زود به پزشک مراجعه کنند.
بیضهها: اولین علامت شروع بلوغ در پسرها، بزرگشدن بیضههاست. حجم بیضه پسر قبل از بلوغ حدود 1/5 تا 2 سانتیمتر است؛ ولی با شروع بلوغ اندازه و حجم آن افزایش مییابد و تا شش سال بعد به اندازه طبیعی خود میرسد. رشد به موقع این عضو برای ادامه حیات جنسی مرد ضروری است و والدین باید نسبت به این موضوع هوشیار باشند؛ چون غفلت از این موضوع باعث تولید نشدن تستوسترون و نبود اسپرم خواهد شد.
رشد موهای بدن: مرحله بعدی رویش موهای بدن تحت تاثیر هورمون تستوسترون است. البته رشد موها در هر قسمتی الگوی خاصی دارد. موها ابتدا در زیر بغل رشد میکنند و بعد در ناحیه عانه، لب فوقانی، سینه و در نهایت در صورت انتشار مییابد. مقدار موی بدن در مردان متفاوت است. بعضی از مردان ممکن است خیلی پرمو باشند و بعضی دیگر هم کممو. کمی و زیادی موی بدن نشانه مشکل در بلوغ جنسی نیست. البته بعضی از مردان تا ده سال بعد از بلوغ هنوز رویش موهای صورتشان کامل نمیشود؛ ولی اغلب اوقات با گذشت زمان موهای صورت تیره و ضخیمتر میشوند. تستوسترون در بعضی از مردان ممکن است باعث طاسی سر شود. افزایش هورمون در زنان نیز باعث رشد زیاد موی بدن و ریزش موی سر خواهد شد.
تغییر در تارهای صوتی حنجره: تارهای صوتی پسرها با شروع بلوغ ضخیم و باعث کلفتی صدا میشود. افزایش حجم طنابهای صوتی در جنس زن نیز دیده میشود، ولی افزایش حجم در زنها بسیار ناچیز است. بلوغ صدا معمولا قبل از تکمیل رشدی موهای صورت است.
عضلانی شدن بدن: پسرها در پایان بلوغ بدنی عضلانی میشوند و استخوانهای بزرگتر و سنگینتری دارند. شانهها، استخوانهای آرواره و پیشانی بزرگ میشود. تکمیل رشد عضلانی در پایان دوره بلوغ است و با تقویت آن ادامه مییابد. عضلات مردان فقط تحت تاثیر تستوسترون رشد میکنند. به همین دلیل است که بدنسازان با استفاده از ترکیبات هورمونی میتوانند عضلات خود را تقویت کنند. البته هورمون اضافی در بدن عوارض جبرانناپذیری مانند عقیمی دارد.
بوی بدن و بروز جوشهای صورت: با شروع بلوغ، تغییراتی در عرق پسرها به وجود میآید. همچنین در هر دو جنس شاهد فعالیت غدد چربی در پوست هستیم که باعث بروز جوش جلدی میشود. بسیاری از جوانان با این جوشها کنار نمیآیند و برای درمان آن راههای مختلفی به کار میگیرند؛ اما معمولا بعد از دوران بلوغ، البته بجز در موارد نادر، مقدار این جوشها خیلی کم خواهد شد.
بلوغ در دخترها
بلوغ دخترها نیز مراحل مختلفی دارد. آنچه باعث بروز صفات ثانویه جنسی میشود هورمون مهمی به نام استرادیول است که از تخمدانها ترشح میشود. البته این هورمون علاوه بر صفات ثانویه جنسی نقش بستن زودهنگام سطوح رشدی استخوانی را هم به عهده دارد. به همین دلیل در دخترانی که دچار بلوغ زودرس میشوند، هورمون استرادیول موجود در خون باعث زود بسته شدن سطوح استخوانی و کوتاهقدی دختر خواهد شد. ولی هورمون تستوسترون در بدن مردان چنین نقشی ندارد. به همین دلیل است که رشد قدی در پسرها بیشتر از دخترهاست؛ البته رشد قدی در پسرها آهستهتر و طولانیتر است.
جوانهزدن پستانها: اولین علامت صفات ثانویه جنسی در دخترها جوانهزدن پستانهاست که به شکل تودهای کوچک در زیر نوک پستان است. تقریبا یک سال طول میکشد که شکل ظاهری سینه به شکل سینه طبیعی تبدیل شود.
رشد مو در دخترها: علامت بعدی صفات ثانویه جنسی در دخترها رویش موهای ناحیه زهار است. البته ممکن است این وضع قبل از رویش سینهها رخ دهد که جای نگرانی ندارد.
رشد اجزای تناسلی: رحم، تخمدانها و واژن اندام جنسی زنان محسوب میشوند که تحت تاثیر هورمون زنانه شروع به رشد میکنند. رشد این اندامها تقریبا دو سال بعد از رشد سینهها آغاز میشود. این دوره مصادف است با ترشح ماده سفید از واژن و تخمکگذاری در تخمدانها. ترشحات ممکن است باعث نگرانی در دختران جوان شود. این ترشحات طبیعی است و از غدد داخل واژن به بیرون میریزد.
شروع عادت ماهانه: تقریبا دو سال بعد از بلوغ، اولین عادت ماهانه رخ میدهد. در دو ،سهسال اول، فواصل بین دو عادت ماهانه و مقدار خونریزی متغیر است؛ ولی این نیز جای نگرانی ندارد. چون ابتدای کارِ تخمدانهاست و هنوز نظمی در کار آن وجود ندارد و ممکن است تخمکگذاری بموقع انجام نشود (عدم تخمکگذاری مسئول بینظمیهای قاعدگی است). به همین دلیل هم در دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند شاهد ناباروری هستیم که اغلب بدون دخالتهای پزشکی و با افزایشِ سن، قابلیت باروری شکل میگیرد.
انباشت چربی در بدن:
درصد چربی در بدن دختران بیشتر از پسرهاست. انباشت چربی در بدن دخترها در
لگن، رانها، سینهها، بازوها و ناحیه عانه است. تجمع چربی یا دیگر صفات
ثانویه جنسی در بدن زنان با یکدیگر تفاوت دارد و تا حدود زیادی به ژنتیک،
محیط، نحوه تغذیه و سبک زندگی و... آنها بستگی دارد.
- ##########################################################################
الله
#############################################################################
"غم" واژه ای است که ازآن برای توصیف احساسات و واکنش هایی استفاده می کنیم که هنگام از دست دادن یک عزیز یا چیزی ارزشمند، گریبان گیر ما می شوند. همه افراد غم را تجربه می کنند، زیرا غم واکنشی جهانی نسبت به فقدان است. این احساس دردناک، استرس زا و درعین حال طبیعی، معمول و ضروری است.
افکار و احساسات
هیچ واکنش درست یا اشتباهی نسبت به مرگ وجود ندارد. همه ما نیاز داریم که به روش خود و در زمان مختص به خود اندوهگین با شیم. ممکن است این اندوه برای برخی به معنای گریستن باشد و برای برخی دیگر نه. در برخی افراد این اندوه ماه ها و سال ها بطول می انجامد و در برخی دیگر پس از مدتی کوتاه به پایان می رسد. واکنش ها و احساسات ممکن است هر ساعت یا هر روز تغییر کنند؛ برخی از روزها بسیار خوب و برخی دیگر نا خوشایند و بد هستند.
تغییرات احساسی با گذشت زمان و هنگامی که فرد فرا می گیرد که چگونه خود را با شرایط تغییر یافته هماهنگ سازد، شدت خود را از دست خواهند داد اما آغاز این راه نیز کمی دشوار است.
آنچه در ذیل می آید، خلاصه ای از معمول ترین احساساتی است که در پی از دست دادن یک فرد با آنها روبرو می شویم.
· بهت زدگی و ناباوری: قبول خبر درگذشت یک شخص به زمان نیاز دارد. فرد داغدیده نمی خواهد این خبر را باور کند، درحقیقت، ابتدا نمی تواند آن را باور کند.
· فقدان: فرد داغدیده احساس می کند که چیزهای زیادی را ازدست داده است، یک شخص را، عشق او را، دوستی و همراهی او را، فرصت ها، امید ها و.... این فقدان می تواند احساس عمیقی از غم به همراه داشته باشد.
· گناه و احساس پشیمانی: یکی دیگر ازاحساساتی که گریبان گیر فرد داغدیده می شود احساس گناه است؛ مثلا، ممکن است از اینکه هفته گذشته کار اشتباهی در قبال فرد فوت شده انجام داده یا به قولی که داده بود عمل نکرده است، احساس پشیمانی کند یا حتی از اینکه زمانی نسبت به او خشمگین شده احساس بدی داشته باشد. در برخی دیگر از افراد نیز احساس گناهی شدید از اینکه خود زنده مانده اند و دیگری از دنیا رفته است، بوجود می آید.
· احساس بی عدالتی: شخصی که این احساس را دارد، اغلب از این قبیل عبارات استفاده می کند: چرا او باید در سن جوانی از این دنیا می رفت؟ چرا این اتفاق باید برای من روی می داد؟ این عادلانه نیست!
· حسادت: ممکن است شخص داغدیده نسبت به آنچه دیگران دارند اما وی در نتیجه این فقدان از آنها محروم شده است، حسادت کند. حتی ممکن است این حس نسبت به زندگی به ظاهر آسوده دیگران نیز شکل بگیرد.
· خشم: فرد ممکن است نسبت به جهان و حتی سایر افراد خشمگین باشد چرا که تصور می کند آنها نه تنها عامل این جدایی و فقدان اند، بلکه قادر به درمان بیماری ها نیستند؛ احساسات وی را درک نمی کنند؛ بدون فکر حرف می زنند و به زندگی خود با لذت و شادی ادامه می دهند.
این شخص حتی ممکن است نسبت به خود و به خاطر کرده ها و نکرده های خویش خشمگین باشد. دشوارتر از همه آنکه ممکن است حتی نسبت به شخص فوت شده نیز احساس خشم کند و تصور کند که این فقدان وی را گرفتار درد و غمی بزرگ کرده است.
· احساس تنهایی: یکی دیگر از حالاتی که در فرد داغدیده شکل می گیرد احساس تنهایی است. وی ممکن است تصور کند که شرایط پیش آمده برای وی، برای دیگران مهم نیست. او تصور می کند که کسی را از دست داده که بیشترین نقش را در زندگی او ایفا می کرده ا ست.
· احساس آسودگی خاطر: اما اگر دلیل مرگ بیماری طولانی مدت یا کهولت سن باشد، شخص داغدیده نوعی احساس آسودگی خیال می کند زیرا تصور می کند که فرد ازسختی هایی که گرفتار آنها بود، رها شده است.
حال ممکن است برخی افراد تصور کنند که این قبیل احساسات برای همیشه ادامه خواهند داشت، اما اینگونه نیست.
ناگفته نماند که اجتناب از این احساسات نیز ممکن نیست و تجربه و بیان آنها لازمه التیام این زخم است.
تاثیرات رفتاری "فقدان":
غم و اندوه بر رفتار و عملکرد فرد داغدیده نیز اثر می گذارند. برخی از این آثار عبارتند از:
· اختلال در خواب. فرد داغدیده ممکن است در شروع و ادامه خواب مشکل داشته باشد یا صبح زود از خواب بیدار شود. مقاله بی خوابی را در بخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
· کم اشتهایی. شخص ممکن است دوست نداشته باشد غذا بخورد یا درصورت غذا خوردن حالش بد شود.
· احساس بی قراری. فرد داغدیده آرامش ندارد؛ ذهن در تلاش است تا رویداد را معنا دار کند؛ این حالت درتنهایی و هنگام شب در رختخواب بیشتر رخ می دهد. مقاله تنش زدایی را دربخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
· احساس فرسودگی. فقدان استرس آورست و اگر فرد داغدیده خواب کافی نداشته باشد و غذای مناسب نخورد، احساس فرسودگی خواهد کرد.
· مشغولیت ذهنی. شخص با افکار مربوط به شخص از دست رفته اشتغال ذهنی دارد و ممکن است تصورکند، صدای شخص فوت شده را می شنود یا او را می بیند.
· اضطراب و وحشت. با برانگیخته شدن احساسات بسیاری که نیرومند و نا آشنایند، شخص ممکن است مضطرب شود - گویی که دارد دیوانه می شود (درحالیکه این طور نیست) یا اتفاق ناگواری درحال وقوع است. مقاله اضطراب و وحشت را دربخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
· ناتوانی در رویارویی با امور معمول زندگی. فرد ممکن است درانجام دادن کارهای روزمره مانند، خرید کردن، پخت و پز و... احساس ناتوانی کند.
· از دست دادن علاقه و انگیزه. چیزهایی که زمانی منبع خوشحالی های بزرگ برای فرد بوده اند، اینک بی معنی و خسته کننده به نظر می رسند.
· تحریک پذیری. فرد ممکن است با اطرافیان خود درگیر شود یا به آنها پرخاش کند، درحالیکه سابقه شخصی وی چنین چیزی را نشان نمی دهد.
· گریه های مداوم. فرد ممکن است بسیار گریه کند، درحقیقت بعضی وقت ها این تنها کاری است که می توان انجام داد. گریه کردن به آرامش و تخلیه هیجانی منجر می گردد.
· و نشانه ها و علائم فیزیکی: مانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، احساس گرفتگی در گلو و مشکلات گوارشی.
تمام اینها واکنش هایی طبیعی و قابل درک نسبت به "داغدیدگی" هستند و بخش طبیعی روند سوگواری به شمار می روند.
روش های رویارویی با این احساسات:
همه ما در درون مان ذخایر عظیمی از نیرومندی داریم که خود از آنها بی خبریم. شاید تا زمانی که دچار یک غم بزرگ نشده ایم چندان به آن احتیاج نداشته باشیم. گاهی اوقات ممکن است تصور کنید که از عهده تمام احساساتی که با آنها روبرو می شوید بر نخواهید آمد، اما این امر با کمک دوستان و نیروهای درونی امکان پذیر است.
روش های زیر می توانند کمک کننده باشند:
· درخواست کمک کنید: این کار همیشه آسان نیست و به شجاعت نیاز دارد. ابتدا اینکه بپذیرید به کمک نیاز دارید. از کسی که به او اطمینان دارید مثلا یک دوست، یک معلم، یک مشاور یا یکی از والدین خود کمک بخواهید. این درخواست کاملا معقول است و بسیاری از افراد در پی یک فقدان و داغدیدگی از کمک دیگران بهره مند می شوند.
· در خصوص این فقدان صحبت کنید: "درد دل کنید". این کار باعث آسودگی خاطر می شود و کمک می کند تا آنچه را که در ذهن تان می گذرد درک کنید. این کار همچنین کمک می کند تا با احساس انزوا مقابله کنید. در این باره نیز فردی را انتخاب کنید که به وی اطمینان دارید.
· احساسات خود را به گونه ای دیگر بیان کنید: اگر دوست ندارید در این خصوص با کسی صحبت کنید، می توانید احساسات خود را یادداشت کنید. برای این کار می توانید سبک مورد نظر خود را از میان انواع سبک های نوشتاری مانند نامه، نظم، نثر یا حتی نوشتن خاطرات انتخاب کنید. اگر نمی توانید واژه هایی مناسب برای توصیف احساسات خود بیابید سعی کنید آنها را در قالب یک آواز، یک نقاشی یا حتی کار با گل بیان کنید. رنگ ها، ریتم ها، شکل ها و زمینه ها می توانند واژه های شما باشند.
· چیزی را به عنوان یادگاری نزد خود نگاه دارید: مثلا تعدادی عکس، یک لباس و هرچه که به شما کمک می کند فردی را که از دنیا رفته است به یاد داشته باشید. شاید یادآوری در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جای خود را به خاطراتی خوشحال کننده و خوب خواهند داد.
· کمی ورزش کنید: شاید این آخرین کاری باشد که نسبت به انجام آن از خود تمایل نشان بدهید اما برایتان مفید خواهد بود. ورزش نه تنها انرژی مازاد را به مصرف می رساند بلکه راهی است برای بیان بخشی از سرخوردگی و پرخاشگری که احتمالا در خود احساس می کنید.
· به موسیقی گوش دهید: بسیاری از افراد دریافته اند که قدرت اثر گذاری موسیقی در فرد بسیار بالاست. برای آرام ساختن خود موسیقی را انتخاب کنید.
· به خوبی از خود مراقبت کنید: خوب غذا بخورید. منظم دوش بگیرید. بخوابید و هر اندازه که نیاز دارید استراحت کنید.
· به خود اطمینان داشته باشید: از احساسات و واکنش های خود در چارچوب منطق پیروی کنید. اگر دوست دارید تنها باشید یا بیرون بروید و با مردم باشید حتما این کار را انجام دهید. درصورت لزوم به خود یادآوری کنید که در پی یک فقدان وجود این قبیل احساسات امری طبیعی است. پذیرش این احساسات امکان بیان و درک آنها را فراهم می کند و این بخش مهمی در روند التیام فقدان است.
· با خود راحت باشید: از خود انتظار بیش از اندازه نداشته باشید. گذر دوران غم و اندوه به زمان نیاز دارد. هر لحظه و ساعت را همانگونه که هست بپذیرید. توجه خود را بر زندگی در حال متمرکز کنید و نسبت به فردا و هفته های بعد چندان نگران نباشید.
بازگشت به آینده
پس از شوک اولیه، اغلب افراد به تدریج به زندگی کردن بدون فردی که از دنیا رفته است، عادت می کنند. البته زمان برای عادت کردن در هر فرد متفاوت است. این تغییر معمولا به تدریج روی می دهد اما با گذشت زمان اشتغال ذهنی نسبت به این فقدان کمتر و کمتر خواهد شد.
نخست ممکن است بطور مداوم به آنچه روی داده و فردی که از دنیا رفته است فکر کنید اما به تدریج روند فراموش کردن در شما آغاز خواهد شد- برای بار نخست به مدت چند دقیقه، سپس چند ساعت و در نهایت هر چند روز.
البته این به معنی خیانت و کمتر شدن علاقه شما نسبت به آن فرد نیست. فکر نکردن به برخی افراد کاملاً طبیعی است. ما این کار را درخصوص کسانی که زنده اند نیز انجام می دهیم. افراد، چه کسانی که زنده اند و چه آنها که از دنیا رفته اند، همواره وجود دارند، حتی وقتی به آنها فکر نمی کنید. شما همیشه خاطرات و زمان هایی را که با آنها سپری کرده اید، به همراه خواهید داشت. چیزی نمی تواند آنها را از شما جدا کند. شما هر لحظه قادر خواهید بود توجه و احساسات خود را بر دیگران معطوف سازید.
هدف از روند غم و سوگواری آن است که یاد بگیریم چگونه با "فقدان" زندگی کنیم. پس از گذر این روند زندگی آرام آرام معنا خواهد یافت و بار دیگر لذت بخش خواهد شد، هر چند که ممکن است در بعضی اوقات نیز یک قطعه موسیقی یا یک مکان شما را به یاد کسی بیاندازد که از دنیا رفته است و بار دیگر غرق در اندوه شوید. این حالت نیز با گذشت زمان کمتر خواهد شد.
برخی روزهای خاص یا سالگردها، بویژه اولین یا دومین سالگرد، می توانند بسیار دشوار باشند. برخی افراد برنامه ریزی برای این سالگردها را مفید می دانند و با روش هایی کاملا شخصی آنها را مورد توجه قرار می دهند.
تجربه غم و سوگواری ممکن است تغییراتی در شما ایجاد کند. ممکن است اولویت ها، ارزش ها، عقاید، آرزوها و دوستی های خود را بار دیگر ارزیابی کنید. حتی ممکن است به این نتیجه برسید که:
· نسبت به مشکلات و نیازهای خود ودیگران آگاه تر شده اید
· قدرت درک تان نسبت به قبل بیشتر شده است
· توانایی بیشتری برای زندگی کردن با سوال بی جواب "چرا" که اغلب بی پاسخ می ماند، دارید
· توانایی شما برای رویارویی با مشکلات زندگی، بویژه فقدان ها، ازهمه نوع، بیشتر شده است
چه وقت از دیگران کمک بگیریم؟
- اگرعلائم فیزیکی در شما به حد هشدار دهنده رسیده اند یا همچنان ادامه دارند، با افراد متخصص مشورت کنید.
- اگر حالات پیش آمده کار شما را تحت تاثیر قرارداده اند با اطرافیان خود، ازجمله، استاد یا مدیرتان صحبت کنید.
ناتوانی برای انجام موثر کار درپی یک فقدان امری کاملاً طبیعی است. حتی ممکن است ناچار شوید برای مدتی از حجم کار خود بکاهید.
- اگر اختلال خواب در شما همچنان ادامه دارد، اگر اشتها و علائق تان به وضعیت عادی بازنگشته اند، با مشاوران و افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید، زیرا ممکن است دچار افسردگی باشید و آنها می توانند به شما کمک کنند.
- اگر احساسات بر شما غلبه کرده اند، بویژه اگر همچنان احساس نا امیدی می کنید وافکاری مانند خودکشی به ذهن تان خطور می کند، حتما با مشاوران خود تماس بگیرید.
گفتگو با یک مشاور کمک می کند که در حالت درناک غم و سوگواری، راه خود را بیابید.
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
تکنیکهای تست زدن
حتما می دانید یکی از مهمترین عوامل موفقیت شما در کنکور سراسری ،آشنایی با روش صحیح تمرین و تست زدن در منزل می باشد . تا جایی که می توان گفت هر چقدر هم که در دروس تسلط داشته باشید ، اگر قبل از آزمون به میزان کافی و به روش درست تست نزده باشید ، موفقیت شما بسیار بعید خواهد بود . در این جا در نظر داریم شما را با روش صحیح تست زدن در منزل و تدوین یک برنامه ریزی کامل و مفید برای بدست آوردن بیشترین بازدهی آشنا کنیم . در مورد چگونگی تست زدن دو موضوع عمده مطرح می شود ، یکی تکنیک ها و شرایط تست زدن و دوم مدیریت و برنامه ریزی تست . تکنیک ها و شرایط شامل نکاتی است که باید برای شروع تست زدن و همچنین در حین آن رعایت کنید ، تا بتوانید در این کار مهارت و تسلط کافی و لازم را به دست بیاورید . مدیریت و برنامه ریزی تست هم مبحث جدیدی است که برای اولین بار به طور مکتوب مطرح می شود . داوطلبان موفق کنکور در سالهای قبل ، به کار گیری چنین روشی را از عوامل موفقیت خود می دانند
. تکنیک ها و شرایط
1- هیچ وقت قبل از مطالعه کامل درس ، به تست زدن نپردازید . قبل از شروع به حل تست های یک مبحث درسی ، آن مبحث را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید و مطمئن شوید به درستی آن را درک کرده اید . در غیر این صورت ، زدن تست کاری اشتباه و بی فایده است و حتی می تواند شما را دل سرد کند و علاقه وانگیزه شما را از بین ببرد
۲- با تست های ساده شروع کنید . بلافاصله بعد از مطالعه و یادگیری یک مبحث درسی به سراغ تست های مشکل و پیچیده تر نروید . حل تست های ساده می تواند تسلط شما را در آن مبحث درسی بیشتر کند و همچنین علاقه و انگیزه بیشتری نسبت به ادامه کار در شما ایجاد نماید
۳- تست های نکته دار : تست های نکته دار یا تست های مادر به تست هایی گفته می شود که حل آنها برای داوطلب ، منجر به یادگیری یک نکته می شود و در نتیجه او می تواند گروه زیادی از تست ها را حل کند . در هر فصل تعداد محدودی تست مادر یا نکته دار قابل ارائه می باشد . سعی کنید به درستی آنها را بشناسید و به طور دقیق بر انها مسلط شوید
۴- فرمولهای ثانوی مفیدند اما گمراه کننده : علاوه بر فرمول های اصلی که در هر درس در کتاب های درسی دارد تعداد زیادی فرمول ثانوی یا میان برد به طور غیر رسمی توسط دبیران یا دانش آموزان ابدا می شوند . این فرمول های در خیلی از موارد مفید و ساده کننده اند اما توجه داشته باشید که به اندازه کافی درستی آنها برای شما اثبات شده باشد . بعضی از این فرمولها فقط دز شرایط خاص جواب صحیح می دهند . پس سعی کنید تا آن جا که می توانید از فرمول های اصلی و یا فرمولهای ثانوی مطمئن استفاده کنید
5- به راه حل های تشریحی مسلط شوید . قبل از این که راه حل تستی حل یک مسئله را یاد بگیرید ، مطمئن شوید که به اندازه کافی به راه حل تشریحی آن مسلط شده اید . راه حل های تستی ، در خیلی از موارد منجر به حل سریع تر تست می گردند اما در بعضی موارد در آزمون مجبور می شوید از راه حل تشریعی ، مسئله را حل کنید . مثلا در مواردی که مسئله با شرایط خاص مطرح می شود .
6- گزینه های غلط را حذف کنید . باید تست های استاندارد و یا آزمون های سالهای گذشته را با اطلاعات کافی پاسخ دهید . در این صورت باید بتوانید در کوتاه ترین زمان ممکن ، دو گزینه غلط را از میان پاسخ ها حذف کنید و در صورتی که نسبت به دو گزینه باقی مانده به یک نسبت تردید دارید ، اولین گزینه ای را که به هر دلیل صحیح تلقی می کنید ، به عنوان پاسخ انتخاب نمایید .
7- بر نگردید ! تجربه نشان داده است اکثر کسانی که پس از انتخاب پاسخ تست ، بر می گردند و دوباره گزینه های آن را بررسی و دست کاری می کنند یا با اشتباه و خطا مواجه می شوند . در صورتی که هیچ دلیلی برای باز گشت و اصلاح تست وجود ندارد ، به این کار اقدام نکنید
8- یک بار بخوانید ، یک بار پاسخ دهید ! سعی کنید از مطالعه مکرر صورت تست و گزینه های آن پرهیز کنید صورت تست را یک بار و به طور دقیق بخوانید و بعد گزینه ها را بررسی کنید . اگر پاسخ آن را نمی دانید ، جلوی شماره تست علامت بگذارید تا پس از اتمام همه تست ها ، در صورت داشتن زمان ، مجددا برای بررسی حل آن تلاش کنید
۹- گزینه های هم معنی ومترادف ، صحیح نیستند ! فقط یکی ازگزینه ها پاسخ صحصیح تست می باشد ، پس گزینه هایی که از معنی و مفهوم مساوی برخوردارند ، جواب صحیح تست نمی باشند . پس سریعا آنها را حذف کنید و در گزینهای باقی مانده به دنبال پاسخ صحیح بگردید
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
دلایل افت تحصیلی و راههای کاهش آن
کاربرد
اصطلاح افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان
گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه میکند که بخشی از سرمایه و
مواد اولیه را که باید به محصول نهایی تبدیل میشد، تلف کرده و نتیجه
مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. البته کاربرد اصطلاح قصور و
واماندگی در تحصیل مطلوبتر است.
وقتی
صحبت از افت تحصیلی میشود، منظور تکرار پایه تحصیلی در یک دوره و ترک
تحصیل پیش از پایان دوره است. به عبارت دیگر افت تحصیلی شامل جنبههای
مختلف شکست تحصیلی، چون غیبت مطلق از مدرسه، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر،
تکرار پایه تحصیلی، نسبت میان سنوات تحصیلی دانشآموز و سالهای مقرر
آموزش و کیفیت نازل تحصیلات میشود. منظور از افت تحصیلی کاهش عملکرد
تحصیلی و درسی دانشآموز از سطح رضایتبخش به سطح نامطلوب است.
افت
تحصیلی یعنی دانشآموز در هنگام تحصیل بعد از یک دوره موفقیت تحصیلی
یا متوسط، بهتدریج ظرفیت یادگیری او کاهش یافته و یا تکرار پایه تحصیلی
داشته باشد. بهطورکلی نمرات او نسبت به ماه قبل یا سالهای قبل سیر
نزولی محسوس از خود نشان میدهد.
افت تحصیلی بهعنوان شاخص اتلاف آموزشی، از نظر مفهوم عام به هر گونه ضعف در سوادآموزی و یا وجود بیسوادی گفته میشود. اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشی و شکست در اهداف آموزشی است و نا بسامانی در فرآیند یاددهی - یادگیری را در برمیگیرد.
ناکامیهای تحصیلی به شکل گریز از مدرسه، تجدیدی، مردودی و ترک تحصیلی به منصه ظهور میرسد.
مبانی روانشناختی افت تحصیلی:
1- شرایط اجتماعی و اقتصادی: کودکانی که والدین آنها از قدرت اقتصادی- اجتماعی پایینتری برخوردارند و خانوادههای آنها با محرومیتهای اقتصادی مواجه میباشند، افت تحصیلی بیشتری دارند. همچنین در هر جامعهای که دیکتاتوری، وحشت و ناامنی حاکم باشد، کودکان دچار افت تحصیلی میشوند.
2- شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی: در صورتی که از حواس مختلف انسان برای یادگیری استفاده شود، مسلماً یادگیری راحتتر و عمیقتر صورت میگیرد و شرایط و امکانات آموزشی به تحقق این امر کمک شایانی میکند. عدم امکانات مطلوب تحصیلی و شرایط آموزشی معمولا عواملی هستند که در ایجاد افت تحصیلی دخیل میباشند. امکاناتی از قبیل مدرسه، کلاس، کتابهای درسی مناسب و بهرهمندی از معلمان باسواد و کارآمد، همه از عواملیاند که از پیدایش افت تحصیلی پیشگیری میکنند.
3- شرایط فیزیولوژیک یادگیرنده: معمولاً شرایط فیزیولوژیک دانشآموزان در مدارس ما مورد غفلت قرار میگیرند، بعضیها دچار ضعف شنوایی هستند (حدود 2 درصد سخت شنواهستند). بعضی ضعف بینایی دارند. مسئله دیگر گرسنگی کودکان است. تحقیقات نشان داده است دانشآموزانی که از تغذیه مناسب برخوردارند، کمتر دچار افت تحصیلی میشوند.
4- شرایط روانی - حرکتی: مانند دانشآموزانی که مبتلا به صرع میباشند (حدود 2 درصد دانشآموزان مدارس ما صرع دارند.) یا دانشآموزانی که دچار لکنت زبان هستند، از آنجا که نمیتوانند افکار خود را بازگو کنند، دائماً در فشار روانی، اضطراب و تنش به سر میبرند. گروه دیگر دانشآموزانی هستند که به فلج مغزی دچار هستند. این قبیل کودکان لزوماً عقبمانده نیستند بلکه برخی از آنها تیزهوش نیز هستند و افت تحصیلی آنها به این دلیل است که فاقد حرکت هستند.
5- سازشنایافتگی رفتاری: کودکانی که به ناسازگاری عاطفی مبتلا هستند، از نظر رفتاری با محیط سازش ندارند و از یک تعامل بین فردی به نحو مطلوب برخوردار نیستند. 99 درصد از این کودکان در مدارس چون سازگاری با خود و محیط ندارند، افت تحصیلی بیشتری دارند. به طور کلی رفتارهایی از قبیل(بیش فعالی، بی توجهی، کمرویی، در خود فروماندگی و پرخاشگری همه تحت عنوان سازش نایافتگی رفتاری خوانده میشوند و در ایجاد افت تحصیلی موثرند.
6- شرایط عاطفی و روانی: شاید بتوان گفت این مورد در کشور ما عامل اصلی افت تحصیلی میباشد. همواره سخن بر سر این است که میان ظرفیت بالقوه کودکان و آنچه انجام میدهند، فاصلهای وجود دارد. امروزه روانشناسان معتقدند نباید صرفاً به دنبال سنجش هوش کودکان بود بلکه باید ظرفیت یادگیری آنها را به دست آورد، زیرا همواره ظرفیت یادگیری بچهها بسیار بیشتر از آن است که میآموزند.
عمدهترین دلائل افت تحصیلی
1- عوامل فردی: شامل هوش، توجه و دقت، انگیزه، هیجانات و آشفتگیهای عاطفی و نارسائیهای جسمی.
2- عوامل خانوادگی: شامل روابط خانوادگی، فقر مالی و اقتصادی، فقر فرهنگی والدین، فقدان والدین یا والد.
3- علل آموزشی مدرسه: شامل شیوه تدریس معلم، برنامه درسی مدرسه، پیشداوری معلم، شرایط فیزیکی کلاس، ارزیابیهای نادرست معلمان از عملکرد دانشآموزان، پایین بودن نسبت معلم به دانشآموزان، کمبود معلم مجرب، آموزشدیده و علاقهمند به تدریس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعلیم.
راههای کاهش افت تحصیلی
افت تحصیلی موضوعی غیر قابل حل نیست، اما حل آن هم یکباره و ناگهانی و با شیوههای آنی میسر نیست. برای مقابله با این پدیده، به برنامهریزیهای درازمدت و زیربنایی احتیاج است. برنامههایی که بر اساس واقعیتهای اجتماعی باشند و ضمانت اجرایی به عنوان یکی از اصول برنامهریزی آموزشی را داشته باشند.
الف: برنامههای درازمدت یا بنیادی: این برنامهها تدابیر زیربنایی است که یک سیاست کلی را در نظام آموزشی میطلبد. برخی از جزییات این روشها عبارتند از:
1- تجدید نظر در نظام ارزشیابی.
2- کاهش تعداد دانشآموزان هر کلاس.
3- ارزیابی هوشی دانشآموزان قبل از دبستان.
5- فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش.
ب: برنامههای کوتاه مدت: جزئیات این برنامهها به شرح زیر است:
1- تهیه به موقع کتابهای درسی و فراهم آوردن وسایل کمک آموزشی.
2- همکاری نزدیک اولیاء مدرسه و والدین.
3- ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان کارآمد.
4- تقویت انگیزههای درونی دانشآموزان.
همچنین تغییر در نگرشهای آموزشی معلمان، تغییر در سبکهای مدیریت مدارس، نوآوری در روشهای تدریس، اصلاح فرآیند یاددهی- یادگیری و توجه به مشارکت مردمی میتواند در کاهش مسائل آموزش و پرورش به ویژه افت تحصیلی مثمر ثمر باشد.
بهرهگیری از مطالعات تطبیقی یعنی استفاده از تجربیات سایر کشورها در این زمینه میتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههای زیر را به کار بردهاند:
1- روشهای موثر تدریس عرضه گردید.
2- ازآموزی معلمین آغاز شد.
3- بین والدین و معلمین رابطه نزدیکتر ایجاد شد.
در کشور پاکستان بیشتر روی بازآموزیها تاکید شده و بازآموزی معلمین را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و معتقدند که این کار باید شامل آموزش مهارتهای تدریس، بازنگری محتوای دروس و آموزش مهارتهایی باشد که انگیزه دانشآموزان را به درس و تحصیل بیشتر کند.
همچنین برای کاهش افت تحصیلی علاوه بر راههای درون سازمانی به راههای برون سازمانی نیز نیاز است. مثلا کاهش علائق افراد به تحصیلات به ویژ در پسران، به خاطر نبود بازار کار مناسب و شایسته برای دانشآموختگان است که این مهم عامل جدی در کاهش انگیزش تحصیلی در آنها میشود، به طوری که نابرابریهای آموزشی در شهر و روستا و نیز نابرابریهای جنسیتی (دختران در مقابل پسران) در تحصیلات عالیه که در یک دهه اخیر بر عکس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور ما رخ داده است، به دلیل عدم تطابق نیازهای بازار کار به تخصص فارغالتحصیلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست.
خسارتهای ناشی از افت تحصیلی:
1- هزینههای تحمیلشده به دولت که شامل:
الف: اتلاف هزینههای جاری اداره موسسات آموزشی توسط دولت.
ب: اتلاف سرمایهگذاریهای ثابت برای احداث و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی.
2- هزینههای تحمیلشده بر خانواده شامل:
الف: اتلاف هزینههای مستقیم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزینه لوازمالتحریر.
ب: اتلاف هزینههای حمل و نقل، ارتباطات برای رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه.
3- خسارتهای وارده به دانشآموزان شکست خورده شامل:
الف: هزینه فرصت از دست رفته بر اثر دیرتر راه یافتن به بازار کار.
ب: خسارتهای دیگری که بر فرد وارد میشود مثل هزینه واقعی سرخوردگی، احساس حقارت و بیکفایتی و خودپنداری منفی.
به نظر میرسد که بعد روانی اجتماعی خسارتها که به دانشآموز و خانواده او وارد میشود، بهمراتب ضربات روانی جدیتری نسبت به بعد مادی خانواده بر فرد تحمیل میکند و متأسفانه جبران زخمهای شکست تحصیلی بهکندی انجام میشود.
نتیجهگیری:
مسئله افت تحصیلی به عنوان قدیمیترین و بحثانگیزترین مسأله آموزش و پرورش ایران در دهههای اخیر بوده است که فاصله بین وضعیت علمی موجود فراگیران با وضعیت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهای اقتصادی، روانی و اجتماعی گردیده است.
تحقیقات انجامشده نشان میدهد در کشور ما شکست تحصیلی زیاد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانشآموزان میشود. تحلیلهای آماری نشان میدهند که این پدیده در ایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی بوده و همه طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در میان حاشیهنشینان شهرها بسیار عمیقتر است.
متأسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نمیگیرد تا میزان و حجم واقعی معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص گردد. وقتی در مواردی مانند مسئله بیسوادی آمار متفاوتی از 22 تا 32 درصد ارائه میشود، چگونه انتظار داریم برنامهریزی درستی در این مورد بنماییم. متأسفانه بدتر از این، پاک کردن صورت مسئله، به جای حل مسئله در بحث افت تحصیلی قابل تأمل است. یعنی به جای مردودی و تجدیدی، اجازه تکرار امتحان در نوبتهای متوالی را به معنی کاهش افت تحصیلی بیان میکنند.
شناخت علل فردی، اجتماعی از یکطرف و علل ساختاری و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از طرف دیگر مسائل را پیچیدهتر کرده است. بدین منظور برای کاهش افت تحصیلی میتوان از تغییر و نوآوری آموزش در عرصه تربیت هنر، نظام ارزشیابی، روشهای تدریس، مشارکت اولیاء، و سبکهای مدیریت مدارس استفاده کرد.
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
نقش والدین در موفقیت تحصیلی ورفتاری فرزندان
خواستههای کودکان
هر چند کودکان معمولاً نیازهای خود، به ویژه نیازهای مرتبط با مسائل درسی را کمتر به زبان میآورند، امّا مانند هر انسانی خواستهها و نیازهایی دارند که دوست دارند والدین به آنها اهمیت بدهند.
اغلب دانشآموزان در هر مقطع تحصیلی که باشند، دوست دارند والدین آنها از وضعیت تحصیلیشان آگاه شوند و با اولیاء مدرسه ارتباط مناسبی داشته باشند. این ارتباط به آنها اطمینانی خاص میبخشد.
ارتباط منظم و دوستانه والدین با اولیاء مدرسه، اطمینان خاطری دلنشین به دانشآموز میدهد و باعث میشود تا او خانه و مدرسه را جدا از هم و در مواردی مقابل هم نبیند.
ارتباط والدین با اولیاء مدرسه باعث شناسایی بهتر نقاط قوّت و ضعف دانشآموز شده و بر همین اساس یاری رساندن به او معنای بهتری پیدا میکند. حضور والدین در جلسات اولیا و مربیان کودک اطمینان میدهد که والدین به وضعیت تحصیلی او و در نهایت موفقیت تحصیلی او و یا از همه مهمتر خود او اهمیت میدهند و مانند دیگر کودکان برای والدینشان مهم هستند. فرزندان انتظار دارند تا والدین با ارتقاء سطح معلومات و آگاهیهایشان، نیازها، مشکلات و انتظارات آنها را پاسخ دهند تا آنها نیز به راحتی بتوانند راه درست را بیابند.
شش نکته کلیدی
پروفسور جویس استین از دانشگاه جانهاپکینز به شش نکته به عنوان نکات مهم در برقراری ارتباط بین والدین و فرزندان و آموزش عملی نظم و انضباط در کار و درس اشاره کرده و میگوید: «عوامل بسیاری در برقراری ارتباط مناسب بین فرزندان و والدین، والدین و اولیاء مدرسه ،و به طور کلی هماهنگی و ارتباط بین افراد خانه و مدرسه دخیل هستند که دلیل اصلی برقراری این ارتباط مناسب بین افراد خانواده و خانواده و اولیاء مدرسه آموزش و پرورش صحیح کودکان و در نهایت موفقیت تحصیلی آنها است.
الف) تربیت فرزند:
والدین و دیگر افراد مرتبط با کودکان چه در منزل و چه در مدرسه باید جهتگیری خود را به سمت آموزش و پرورش صحیح کودک متمرکز کنند. بنابراین:
*والدین باید با مطالعه ی کتاب، حضور در کلاسهای آموزشی، مشورت با والدین موفق و... به بهترین شیوه آموزش و پرورش کودک مسلّط شوند. اگر چه والدین تحصیلکرده روی فراگیری مهارت «تربیت صحیح فرزند» تأکید دارند، اما لازم است تا والدین کمسواد و بیسواد نیز این مهارت را آموخته و به آن مسلّط شوند.
*برنامهریزی خانواده باید در جهت تربیت صحیح فرزند، حفظ سلامت روحی و جسمی
او و به طور کلی حمایت صحیح و همه جانبه از کودک متمرکز شود.
*خانواده باید هم پای تغییر و تحوّلات ایجاد شده برای کودک حرکت کند. حضور در مقطع پیشدبستانی، دبستان، راهنمایی و حتی متوسطه و دانشگاه، تحوّلاتی است که فرزند باید با حمایت والدین این تحولات را پذیرفته و با آنها برخورد کند.
ب) گفتو گو و برقراری ارتباط:
والدین موظّف هستند تا ارتباطی مناسب بین تک تک افراد خانواده و مدرسه برقرار کنند که این هماهنگی و ارتباط بیتردید اثرات مثبتی بر وضعیت رفتاری- تحصیلی فرزند خواهد داشت، بنابراین:
* همواره در جلسههای اولیا و مربیان حضور پیدا کنید.
* نیازهای فرزندتان را یادداشت کنید و هنگام حضور در جلسهها با مدیر، آموزگار یا مشاور در میان بگذارید.
* براساس یک جدول زمانی مشخص به مدرسه فرزندتان مراجعه کنید و از وضعیت
تحصیلی فرزندتان مطّلع شوید. این ملاقاتها باید جدا از دعوت مدرسه برای
جلسه اولیاء و مربیان صورت بگیرد.
ج) تعهد و متعهد بودن:
تعّهد والدین در قبال فرزندشان تعّهدی است که تنها محدود به صرف هزینه برای او نمیشود. این تعهّد باید با حضور موثر و مستمر والدین در عرصههای مختلف زندگی فرزند به ویژه زندگی اجتماعی و تحصیلی او مشاهده شود:
* به هر نحو ممکن در فعالیّتها و برنامههای مدرسه فرزندتان مشارکت کنید.
* در صورت موافقت اولیاء مدرسه در برنامههای فوق برنامه مشارکت کنید، حتی اگر در حد هم فکری و برنامهریزی باشد.
* به تعهّد خود به عنوان والدین فرزندتان پایبند باشید و هیچگاه به بهانه
کار و گرفتاری از مسئولیت پدر و مادر بودن شانه خالی نکنید. رفتار
متعهدانه شما درسی عملی برای فرزند شما است.
د) تکمیل آموزشها در منزل:
والدین باید بتوانند فرزندشان را در انجام تکالیف مدرسه کمک کنند؛ حتی اگر خود نیز نمیتوانند از افراد دیگر کمک بگیرند. کسب اطلاعات کامل درباره مباحث درسی، سیاستگذاریهای آموزگار و اولیاء مدرسه در آموزش و پرورش و ... گامی موثر جهت تکمیل آموختههای مدرسه است.
* سیاستگذاری والدین باید در جهت آموزش و پرورش بیشتر و بهتر فرزند و موفقیت بیشتر و بهتر او جهتگیری شود.
هـ) تصمیمگیری
والدین موفق همواره درباره وضعیت تحصیلی و دیگر مسائل مرتبط با فرزندشان به درستی اندیشیده و به درستی تصمیمگیری میکنند. این والدین به والدین پیشگام یا رهبر معروف هستند.
* اگر چه نباید تصمیمگیری والدین جنبه تحمیل و زور و اجبار به خود بگیرد،
اما باید به عنوان کلیدی برای حل مشکلات فرزند مطرح باشد.
* تصمیمگیریها باید در جهت بهتر شدن شرایط آموزشی و پرورشی فرزند جهتگیری شود.
* قاطعیّت در تصمیمگیری نکته مهمی است که باید والدین به آن توجه کنند.
و) همکاری و مشارکت:
شناسایی نیازها و امکانات آموزشی مدرسه فرزندمان میتواند ما را برای مشارکت و حضور بیشتر یاری دهد.
* آگاهی از وضعیّت مدرسه فرزندمان چه از جهت نیازهای آموزشی و چه از جهت
نیازهای دیگر چون بهداشت مدرسه، برنامههای فوقبرنامه و... برای والدین
ضروری است.
* اولیاء مدرسه باید از وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تک تک دانش آموزان آگاه باشند تا مشارکت شکل مناسبتری به خود بگیرد.
* مشارکت والدین در امور مرتبط با فرزندشان باید همواره به صورت پشتیبانی بجا و منطقی جلوهگر شود.
و در پایان: کودکان برای رشد و بالندگی و موفقیت تحصیلی و اجتماعی خود
نیازمند مشارکت واقعی والدین و والیاء مدرسه هستند که بیتردید عدم حضور
یکی، امکان پرواز را از کودکان سلب کرده و یا پروازی ناموفق خواهند داشت...
موفق باشید.
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
مرکز مشاوره باران در زمینه مشاوره تحصیلی، مشاوره خانوادگی،مشکلات رفتاری ، مشکلات کودکان، برنامه ریزی درسی با مشاوران و متخصصان مجرب پذیرای مراجعین می باشد.
همچنین این مرکز با مشاوره فردی همراه با برنامه ریزی تا کنکور، دانش آموزان را یاری می کند تا به رشته دلخواه خود در دانشگاه دست یابند.
دکتر زهرادشت بزرگی(روان شناس تربیتی و خانواده)وخانم لیلا چهرازی(مشاورکودک وبازی درمانگر)
####################################################################
مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران
####################################################################
آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که چرا بعضی ها انگیزش پیشرفت سطح بالایی دارند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می کنند ، درحالی که عده ای دیگر انگیزه ی چندانی برای پیشرفت ندارند و برای کسب موفقیت از خود تلاشی نشان نمی دهند؟؟؟
کودکان به طور طبیعی با انگیزه برای یادگیری متولد می شوند. دست زدن کودک به اشیا،غذا خوردن بدون کمک دیگران، راه رفتن و... از جمله ی اولین انگیزش ها برای یادگیری است که بعدها پاسخگوی فعالیت های وابسته به مدرسه مانند خواندن و نوشتن است.
زمانیکه کودکان انگیزه ای برای یادگیری ندارند، یعنی مانعی در راه انگیزش طبیعی آنها وجود دارد، احساس می کنند که به خوبی نمی توانند وظایف مربوط به مدرسه را انجام دهند و در نتیجه تلاششان را متوقف می کنند، یا به اندازه ی کافی تلاش جدی از خود نشان نمی دهند.این قبیل کودکان،براحتی سرخورده می شوند واز آنجا که تلاششان را متوقف می کنندویادگیری آنها با موفقیت همراه نمی شود، تجربه ی شوروهیجان ناشی ازیادگیری مباحث جدید را کسب نمی کنند و معتقد می شوند همه ی موفقیتها به شانس و تصادف یا اوضاع و احوال مربوط است.
برخی عوامل اثر گذار بر یادگیری ، مثل : یاد نگرفتن ، وجود مشکلاتی در خلق و خو،به تاخیر انداختن امور، فشارهای روانی و افسردگی،یادگیری در مدرسه را سخت تر می کنند.
سه عامل ابتدایی در مدرسه ممکن است باعث انگیزش تحصیلی پایین در دانش آموزان شود:
- کودکانی که والدین یا همسالان آنها ، فکر می کنند مدرسه مهم نیست و اهمیت مدرسه را تشخیص نمی دهند و دائم این مسئله رادرگوش کودک می خوانند.
- رقابت در مدرسه ، برای کودکانی که ممکن است هرگز بهترین نباشند . گرچه آنها می توانند مطالب آموزشی فراوانی یاد بگیرند ولی موفقیت را تجربه نمی کنند یا موفقیت آنها تشخیص داده نمی شود.
- در برخی موارد، والدین انتظاراتی غیرواقع بینانه دارند که می تواند موجب مایوس شدن فرزندانشان شود.
افزایش انگیزش تحصیلی
آموختن عادات مطالعه ی صحیح و مفید و فراهم آوردن فرصت کسب موفقیت برای خود ، دارای اهمیت فراوان است.
- وقتی برای خود مقرراتی در درس خواندن یا تفریح کردن ، در نظر می گیرید ، در برابر خود، قاطع و منصف باشید.
- برای مطالعه ی خود هدف های کوتاه مدت در نظر بگیرید و در صورت رسیدن به آن هدف ، پاداش و در غیر این صورت خود را تنبیه کنید.
مثلا" اگر فردا برنامه ی خود را به موقع انجام دادم ، حق دارم نیم ساعت از اینترنت استفاده کنم . اگر 3 روز متوالی از برنامه ام عقب ماندم ، یک هفته حق استفاده از اینترنت را نخواهم داشت.
- تلاش کنید با اعضای خانواده روابط نزدیک و صمیمی داشته باشید، چون در هنگام درس خواندن به حمایت و کمک و آرامش نیاز خواهید داشت. سعی کنید در کنار خانواده ی خود، اوقات خوش و مرفهی داشته باشید .
- سعی کنید خیلی خوب و دقیق و منطقی (به دور از حرف و سخن دیگران ) به علایق و استعدادها و تواناییها و اهداف خود فکر کنید تا جایی که برای خودتان ، قانع کننده و آشکار باشد.
- وقتی موفقیتی بدست می آورید هر چند هم که کوچک باشد ، معتقد باشید که آن در نتیجه ی سعی و تلاش شما بوده ، نه شانس و اتفاق و...
- شما برای کسب انرژی لازم برای رسیدن به یک هدف (قبولی در کنکور) باید انگیزه ی قوی داشته باشید. انگیزه هم وقتی قوی می شود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور!
یعنی اینکه شما معتقد به ادامه تحصیل وداشتن زمینه ی شغلی مناسب باشید ،نسبت به مطالعه ، سطح سواد ، موقعیت اجتماعی و... احساس نیازکنید، از خواندن مطالب مورد علاقه ی خود لذت ببرید و نسبت به عملکرد خود احساس رضایت داشته باشید. نه اینکه به خاطر ترس از حرف دروهمسایه و فامیل ، به خاطر اینکه پدرو مادرم ازمن خواستند و چنین انتظاری دارند، درس بخوانید ، این دلایل شاید برای ایجاد انگیزه خوب باشند ولی برای پایدار نگه داشتن انگیزه به دلایل و عوامل درونی نیازمندیم.
مثل کسانی که دائم می گویند:"خوب ، این همه لیسانس بیکار، اصلا" واسه چی آدم باید درس بخونه؟!" خوب چنین کسی ، هیچ اعتقادی به ذات ادامه تحصیل ندارد ، تنها هدفش شغل بوده ، که آنهم به خاطر دیدن چند تجربه ی اتفاقی ، به سرعت زیر سوال رفته، پس نمی توان از این شخص انتظار انگیزه ی بالا برای درس خواندن و قبولی داشته باشیم ، مگر اینکه نگرش و دید خود را نسبت به مسائل تغییر دهد.
- شما باید با برنامه درس بخوانید ، اگر برنامه ریزی زمان بندی شده برای خود نداشته باشید، هرچقدر هم که درس بخوانید و نمره ی خوب بگیرید، هیچگاه متوجه ی جایگاه خود نمی شوید. متوجه نمی شوید در چه اوقاتی، چه درسی را بهتر می فهمید و یاد می گیرید ، متوجه نمی شوید چه زمانهایی را بی خود از دست داده اید . اصلا" تشخیص نمی دهید که برای چه درسی چقدر باید وقت بگذارید وچه درسی را به چه روشی بخوانید.
پس یک برنامه ریزی زمان بندی شده ، هرچقدر هم که ساده باشد ، خیلی چیزها را مشخص می کند.
سعی
کنید مکانی که در آن درس می خوانید ساده و آرام (نه سکوت محض)، حتی
المقدور در منزل خودتان باشد . در غیر این صورت می توانید از کتابخانه ی
نزدیک محل سکونت خود استفاده کنید.
- سعی کنید همیشه به کارهای مدرسه و درس خواندن ، الویت دهید و بعد از انجام آنها به فعالیتهای دیگر(تماشای تلویزیون ، استفاده از کامپیوتر، تفریح ، مهمانی و...) بپردازید.
برای تفریحات خود هم برنامه ی زمان بندی شده داشته باشید. حتما" برایتان پیش آمده که در طول روز 8 ساعت می خوابید و مثلا" 4 ساعت درس می خوانید ، ولی هرچقدر فکر می کنید ، نمی دانید 12 ساعت بقیه را چه کار کرده اید؟!!!
این همان وقت تلف شده است ، شما چون نمی دانید در آن زمان طولانی ، چه کار خاصی انجام داده اید، پس به نظرتان می آید که با اینکه هیچ تفریحی نداشتید ، باز هم نتوانستید درس بخوانید و ساعات مطالعه تان بسیار کم است ولی خسته اید و نتیجه ی مطلوبی هم نمی گیرید.
چرا؟
- چون برای آن 12 ساعت برنامه ای نبوده و خیلی راحت به هدر رفته بدون اینکه احساس کنید کار خاصی انجام داده اید.
اما اگر دیروز برای این 12 ساعت برنامه می ریختید( 10 تا 11 شب ، استفاده از اینترنت- 1 تا 3 ظهر، دیدن فیلم سینمایی کمدی – 5/5 تا 6 عصر، حرف زدن با تلفن – 5/8 تا 9 شب، کمک به مادر با شستن ظروف شام و....) آخر شب فردا با رضایت خاطر و بدون احساس بطالت ، به کارهایتان نگاه می کردید.
اگر قبلا" مشکلاتی در زمینه ی پیشرفت تحصیلی داشته اید:
- درباره ی آن مشکل خوب فکر کنید و با معلمها و مشاورین و پدرو مادر خود ، مشکل را در میان بگذارید تا بتوانید نقاط ضعف را شناسایی کنید و قبل از اینکه مزمن و کهنه شود ، راه حلی برایشان پیدا کنید.(مثلا"دوست نداشتن درس خاصی ، احساس یاد نگرفتن درس خاصی، اضطراب امتحان ، خوب درس نخواندن و.....).
- در حین رفع نقاط ضعف ، روی نقاط قوت و تواناییهای خود نیز تاکید کنید و برای پروراندن آنها هم برنامه بریزید . دانستن نقاط ضعف نباید باعث شود که شما کل تواناییهایتان را زیر سوال ببرید.
- به تناسب پیشرفتها ، پاداشهایی را برای خودتان درنظر بگیرید.
هرچند وقت یکبار به عنوان پاداش به کارهای بسیار مورد علاقه ای که برایتان لذت بخش است ، بپردازید. مثلا" به خودتان قول بدهید که اگر یک هفته ی کامل از شنبه تا پنج شنبه ، برنامه اتان را به موقع به انجام برسانید و از برنامه عقب نیفتید ، جمعه ی آن هفته را به کوه بروید.
- عوامل مخل یادگیری را محدود کنید
زیاده روی در تماشای فیلم و تلویزیون ، انجام بازی های کامپیوتری یا استفاده ی بیش از حد از اینترنت ، بیرون رفتن از خانه به منظورهای مختلف و مکالمه ی بیش از حد با تلفن وخواب بیش از اندازه و...
- ساعات مطالعه ی خود را کم کم (حتی اگر شده روزی 10 دقیقه ) ولی پیوسته افزایش دهید .مثلا" یک روز 7 ساعت مفید درس نخوانید و 3 روز بعد روزی 2 ساعت ، مگر اینکه اتفاق غیر مترقبه ای افتاده باشد.
چون 50% کارآیی مدت مطالعه بستگی به عادت مطالعاتی شما دارد.
- از هدف هایی که نیازمند تلاش ، ولی قابل دسترسی اند، استفاده کنید . برای خود ، هدفهای بسیار سطح بالا که امکان دسترسی به آنها بسیارمشکل یا غیر ممکن است ، در نظر نگیرید.
- مراقب تاثیر مخرب رقابت بیش از حد باشید . به جای اینکه خود را با دیگران مقایسه کنید ،همیشه خود را با دیروز خودتان مقایسه کنید.
- برای خود علایق و یادگیری های جدید بوجود آورید ، چون لذت یادگیری های قبلی ، یادگیری های آتی را تشویق می کند
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.