نحوه ارتباط با خانواده همسر

۱. همراه همسرتان باشید

این قانونِ اصلی ازدواج موفق است. همان‌طور که شوهر فوق‌العاده‌ی من دیشب به‌یادم آورد، برای آنکه رابطه‌ای درست با خانواده همسرتان داشته باشید، باید مسائل را با هم حل کنید. فراموش نکنید هر دوِ شما درگیر این مسئله‌اید. هرگز همسرتان را در موقعیتی قرار ندهید که مجبور باشد بین شما و اقوامش انتخاب کند. با این کار او را در بن‌بستی بدون راه خروج گیر می‌اندازید. درعوض سعی کنید رابطه‌ی همسرتان با پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و برادر و خواهرش را درک کنید و در صورت امکان از آن حمایت کنید. حتی اگر والدین همسرتان بسیار بد باشند، به‌هرحال پدر و مادر او هستند.

۲. حدومرز‌ها را مشخص کنید

بچه‌ها حق ندارند پیش از وعده‌های اصلیِ غذایی شکلات بخورند؟ به خانواده‌ها پول قرض نمی‌دهیم؟ با همسرتان مشخص‌ کنید چه چیزهایی مهم‌اند. برای نمونه، ما به فرزندان‌مان اجازه می‌دهیم هر زمان هرچیزی خواستند، بخورند، اما اگر بخواهند ده تا بستنی پیش از شام بخورند، چه؟ از نظر من مشکلی ندارد، به‌شرط آنکه شام‌شان را به‌اندازه بخورند. اما درباره‌ی کارهای مدرسه خیلی خیلی حساس هستیم. فکر نمی‌کنم تا حالا به ذهن بچه‌هایم خطور کرده باشد که نمره‌ای زیر «بسیار خوب» هم وجود دارد. با کمک اعضای خانواده، ارزش‌های خانواده‌تان را مشخص کنید و آنها را با اقوام همسرتان در میان بگذارید: همه‌ی ارزش‌ها را با همه‌ی اقوام.

حالا که صحبت از حدومرز شد، این را هم بگویم: هرگز قولی ندهید که نتوانید عملی‌اش کنید. کوتاه‌آمدن
در مقابل دیگران به‌منظور حفظ آرامش و صلح، به‌ندرت مسائل را حل می‌کند، مخصوصا اگر خانواده همسرتان پرتوقع باشند.

3. روی مواضع‌تان پافشاری کنید

مانند نوجوانان، خشک و غیرمنعطف نباشید، اما بر سر مواضع‌تان محکم بایستید. برای مثال اگر نمی‌خواهید اقوام همسرتان سرزده به خانه‌تان بیایند، رک‌وراست به آنها بگویید ترجیح می‌دهید قبل از آمدن تماس بگیرند و نمی‌توانید پذیرای مهمان سرزده باشید.

4. بی‌واسطه صحبت کنید

تاحدامکان از شخص سوم برای رساندن حرف‌تان استفاده نکنید. از همسرتان نخواهید که با خواهرش درباره‌ی کاری صحبت کند که باعث ناراحتی‌تان شده است؛ خودتان مستقیما صحبت کنید. اگر کسی اذیت‌تان کرد، هرچه‌سریع‌تر به او بگویید. گاهی اوقات مسئله جدی است، اما بعضی اوقات ممکن است سوءتفاهم باشد. خانمی با فردی ازدواج کرد که خانواده‌اش در آلمان بزرگ شده بودند. هروقت اعضای خانواده به آشپزخانه می‌رفتند، در را پشت سرشان می‌بستند و او معمولا در سالن تنها می‌ماند. او سال‌ها این وضعیت را تحمل کرد و سرانجام به خود جرئت داد که از مادرشوهرش بپرسد چرا درِ آشپزخانه را می‌بندد. مادرشوهرش جواب داد: «چرا؟ خب برای حفظ حرارت. ما همیشه در آلمان این کار را می‌کردیم». پس بستن درِ آشپزخانه هیچ ربطی به او نداشت! این سوءتفاهم فرهنگی که نه آن خانم متوجه‌اش شده بود و نه خانواده‌ی شوهرش، باعث ناراحتی چندساله‌ی او شده بود.

۵. خودتان باشید

شکسپیر چند قرن پیش سخنی گفت که همچنان زنده است: «سعی نکن خودت را تبدیل به فردی کنی که خانواده‌ همسرت می‌خواهند.» برای مثال فرض کنید آنها به‌دنبال خانمی کدبانو باشند و شما وکیل شرکتی بانفوذ باشید: لازم نیست روزهای تعطیل نان برنجی بپزید و خودتان کره بگیرید. درعوض مانیکور کنید و غذای آماده بخرید.

6. حفظ آرامش را یاد بگیرید

من معمولا درگیر موقعیت‌هایی می‌شوم که نباید. همیشه هم عجولانه تصمیم می‌گیرم. خوشبختانه شوهرم بسیار معقول‌تر از من است. بسیاری اوقات بهترین کاری که می‌توانید بکنید، هیچ کاری نکردن است. زمان، بسیاری از دردها را دوا می‌کند و حق بسیاری را کف دست‌شان می‌گذارد.

۷. در رابطه‌ها مؤدب باشید

از توهین و حمله به ویژگی‌های شخصیتی خانواده همسرتان خودداری کنید. برای مثال پدرزن جک یک بار فرزندش را «جَوگیر» نامید. جک گفت: «نوک زبانم بود که بگویم او به‌شدت زورگو است، اما خوشبختانه جلو زبانم را گرفتم. بااینکه جدّا او یک زورگوی واقعی است.»

8. پخته رفتار کنید

پدر و مادرتان باید دوست‌تان داشته باشند، اما پدر و مادر همسرتان نه لزوما. بپذیرید که والدین همسرتان پدر و مادر شما نیستند و نباید چنین انتظاری از آنها داشته باشید. این نوع رابطه را «متفاوت» بدانید و نه «بهتر» یا «بدتر». برای اینکه این رابطه درست پیش برود، از مسائل کوچک بگذرید و بر سر مسائل اصلی مذاکره کنید.

یاد بگیرید شرایط را از دریچه‌ی نگاه خانواده همسرتان ببینید و اگر موافق چیزی نبودید، پخته رفتار کنید. برای مثال من از گوشت گوسفند متنفرم،‌ به آن لب نمی‌زنم و به‌ندرت می‌پزم. اما مادرشوهرم وقتی برای شام به خانه‌شان می‌رفتیم، گوشت گوسفند می‌پخت. بعد از چند سال دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با گوشت گوسفند، متوجه شدم علت کارش خوشحال‌کردن همسرم است که از وقتی ازدواج کرده‌ایم، دچار قحطی گوشت گوسفند شده است! از آن زمان به بعد قبل از رفتن به آنجا سالاد می‌خورم تا همسرم بتواند با خیال راحت گوشت بخورد.
حتما بخوانید: نحوه رفتار با افراد لجباز چگونه است؟

۹. مهربان باشید

حتی اگر از شدت خشم مجبورید دندان‌هایتان را به هم فشار دهید، مهربانانه سخن بگویید. اگر نمی‌توانید این‌گونه صحبت کنید، ساکت شوید و لبخند بزنید.

۱۰ حس شوخ‌طبعی‌تان را حفظ کنید

شوخ طبعی را فراموش نکنید. دوست عزیزی این داستان را برایم تعریف کرد: «وقتی بچه‌ی اولم را باردار بودم، پدرشوهرم هدیه‌ای خاص برایم خرید: یک قبر. از او پرسیدم چرا قبر؟ گفت: ممکن است از زایمان جان سالم به‌درنبری. برای همین فکر کردم باید آمادگی‌اش را داشته باشی.» اگر من بودم، محکم می‌کوبیدم توی سرش. درعوض دوستم خندید و از او به‌خاطر هدیه‌اش تشکر کرد.

جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940