ازدواج تحولی زیبا در زندگی هر فرد است و تغییرات زیادی در روح و روان
انسان ها پدید می آورد. شاید همین تغییرات، مهیج بودن آن و میل به داشتن
شریک زندگی و پدر یا مادرشدن است که زن و مرد را وامی دارد برای یافتن جفت
مناسب برنامه ریزی کنند...
یکی از این اقدام ها، کیفیت و نوع
آشنایی با جنس مخالف قبل از ازدواج است اما در کمال تاسف این روابط همیشه
عاری از نقص نیستند و ممکن است به ازدواج ختم نشوند.
چه بسا زمان زیادی برای جذب جنس مخالف صرف شود بدون اینکه نتیجه ای به دست آید. در این موارد برای دختر یا پسر جز افسوس و ندامت چیزی نمی ماند. حال سوال این است چه کسانی گول می خورند و چه کسانی گول می زنند؟ و چگونه می توان از حسن نیت طرف مقابل مطمئن شد.
گاهی روابط بین پسرها و دخترها در جامعه ما، چندان مناسب و دلچسب نیست. خیلی وقت ها روابط با هیجان های زودگذر و بدون اینکه دختر و پسر به بلوغ فکری رسیده باشند و معیارها را بشناسند، آغاز می شود.
انتخاب ها بسیار سطحی و ساده است.
آنها راحت طرف مقابل را می پذیرند و بدون دقت کافی آنقدر به رابطه کاملا
اشتباه و پر از کاستی ادامه می دهند که وابستگی ایجاد می شود. در نهایت هم
با قطع رابطه، هزینه های گزافی از قبیل از دست دادن زمان گرانبهایشان
پرداخت می کنند.
● به چه دلیلی رابطه را شروع می کنند؟
برخی دختران و پسران از ابتدای امر قصد ازدواج ندارند و فقط به چند دلیل رابطه را شروع می کنند:
۱.
کسب تجربه: این دختران و پسران قصد دارند از رابطه با جنس مخالف تجربه ای
به دست بیاورند و از این تجربه نیز لذت می برند. آنها در واقع با وارد کردن
جنس مخالف به این بازی روانی، به اهداف ذهنی خود می رسند.
۲.پرکردن
وقت: برخی از همان ابتدا هیچ میلی به ازدواج ندارند و فقط می خواهند فردی
از جنس مخالف کنار خود داشته باشند تا با او وقت گذرانی کنند.
۳. نداشتن توان تصمیم گیری: ممکن است افرادی که قدرت تصمیم گیری ندارند، دوست داشته باشند زندگی مشترک تشکیل دهند ولی به دلیل
مردد بودن نمی توانند همسری انتخاب کنند.
۴.
ضربه خوردن از جنس مخالف: پسران و دخترانی که به دلایل گوناگون مثل بی
وفایی طرف مقابل از جنس مخالف بیزار شده اند، ممکن است به دلیل خشم درونی،
قید ازدواج را بزنند و فقط به قصد انتقام گیری وارد رابطه های آتی شوند.
۵.
نقش بازی کردن: خیلی از افراد خوب نقش بازی می کنند، کلمات زیبایی به کار
می برند و طرف مخالف را مدت های مدید در رابطه ای ساختگی و پر از تزویر نگه
می دارند. شناخت این گروه کمی دشوار است. آنها در جنس مخالف وابستگی ایجاد
می کنند و با قطع رابطه، باعث آشفتگی روانی او می شوند. این آسیب روانی
جدی گاهی حتی مسیر زندگی طرف مقابل را تغییر می دهد.
● چگونه می توان آنها را شناخت؟
از
آنجا که خانم ها بیشتر تحت تاثیر احساساتشان قرار می گیرند و دلبسته می
شوند، لازم است در روابطشان دقت کنند و درایت به خرج دهند. به این نکته ها
توجه کنید:
۱. اگر جنس مخالف از صحبت درباره ازدواج امتناع و در
صورت پیش کشیدن بحث از جانب شما به سرعت حرف را عوض کرد و تمایلی به ادامه
آن نداشت، با دقت بیشتری در مورد رابطه تان فکر کنید و رفتارهای او را
زیرنظر بگیرید.
۲. اگر طرف مقابلتان در سن ۲۸ یا ۳۰سالگی است و
شرایط ازدواج برایش مهیاست ولی سعی می کند رابطه را مخفی نگه دارد تا
خانواده ها از آن چیزی نفهمند، باید بدانید به احتمال بسیار زیاد قصد
ازدواج ندارد و قول و قرارهایش دروغ است.
۳. صرف هزینه در یک
رابطه اهمیت زیادی دارد. وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، حتما باید
هزینه ای را به خرید هدایا برای هم اختصاص دهند؛ منظور اصلا خرید هدایای
متعدد یا گران قیمت نیست یا اینکه هر کس هزینه بیشتری کرد، علاقه اش عمیق
تر و واقعی تر است اما نوع هزینه کردن طرف مقابل، می تواند (به خصوص به
خانم ها) نشان دهد طرف مقابلشان علاقه مند است یا نه و وعده و وعیدها چقدر
واقعی است.
۴. طرفین باید زمانی را برای با هم بودن اختصاص دهند
و حتما همدیگر را حضوری ملاقات کنند. اگر یکی از آنها تمایلی به دیدار
نداشته باشد، یعنی تعهدی در کار نیست و فرد مقابل اهمیت چندانی در زندگی اش
ندارد.
نکته مهم این است که سرمایه گذاری عاطفی نکنید؛ اگرچه
این کار نکته مثبتی است ولی اگر رابطه سرانجامی نداشته باشد، آثار سوئی بر
روانتان خواهد داشت.
● چه کسانی بیشتر فریب می خورند؟
اغلب
فریب خوردگان دختران هستند؛ دخترانی که فکر می کنند از سن ازدواجشان گذشته
و دیگر کسی آنها را انتخاب نمی کند. آنها از ترس اینکه نتوانند ازدواج
کنند، بسیاری از خصوصیات طرف مقابل را نادیده می گیرند و معمولا وابستگی
زیادی هم به جنس مخالف دارند.
برخی دختران هم هنوز به پختگی عقلانی لازم نرسیده اند و کم سن و سال و احساساتی اند. این دختران به سرعت وارد رابطه می شوند و خیلی زود هم نتیجه می گیرند. برخی هم به رابطه ای طولانی و چند ساله ادامه می دهند. این ۳ گروه ناخواسته به جنس مخالف وابسته می شوند و این وابستگی غلط است.
● چگونه وابسته نشویم؟
بهتر است رابطه ها در حد منطقی باقی بماند و به احساس و عاطفه نرسد. روابط باید عقلانی و منطقی باشد، پردازش ذهنی کمتر شود و دو طرف تلاش کنند تا به طور مطلق به یکدیگر فکر نکنند به طوری که دیگر روابط اجتماعی شان مغشوش شود یا دچار افت تحصیلی، کاری و... شوند.
لازم است خانواده ها را از وجود فرد جدید در زندگی مطلع کرد زیرا آنها از بیرون به رابطه نگاه می کنند و طبعا دید بهتر و وسیع تری در مورد او دارند و مشکلات و معایبی که طرفین نمی بینند، می بینند.
● چقدر باید فرصت داد؟
فرصت باید ۶ تا ۹ ماهه باشد، زیرا این مدت برای شناخت کافی است. این شناخت حتما باید در چارچوب خانواده باشد. اگر رابطه دوستی قبل از ازدواج از این مدت فراتر رود، مشکل آفرین خواهد شد. رابطه به تدریج یکنواخت و سرد و از زیبایی آن کاسته می شود.
هرگونه برقراری رابطه خصوصی با مرد با این تفکر که باید نیاز او را برآورده کرد تا مبادا به سمت دیگری تمایل پیدا کند، غلط است. با این کار رابطه دیگر زیبایی و جذبه قبل را نخواهد داشت و این شروع برای زندگی مشترک خوب نخواهد بود.
● کی باید مشاوره گرفت؟