همسرم یا دوستانم؟
شاید برای خیلی از شما این سوال پیش آمده باشد که بعد از ازدواج و ورود به دنیای تاهل تا چه حد می توانیم دوستی های دوران مجردی مانند رابطه با همکلاسی های دوران مدرسه، دوران دانشگاه و یا حتی یک دوست خانوادگی قدیمی را ادامه دهیم؟ آیا ادامه دادن این دوستی ها ممکن است به ضرر زندگی زناشویی ما تمام شود؟

آیا باید برای ادامه دادن این رابطه ها و دوستی های عمیق، از همسرمان اجازه بگیریم؟ دوستی های بعد از ازدواج اگر قرار بر ادامه دادن این دوستی ها بود رابطه ما باید چگونه باشد؟ ارتباط خانوادگی داشته باشیم یا به یاد دوران مجردی اوقاتی را به تنهایی با هم سپری کنیم؟ و .... البته باید توجه داشت که حفظ ارتباطات دوستانه دوران تجرد بعد از ازدواج مانند شمشیر دو لبه است و می تواند فواید و مضرات زیادی را به همراه داشته باشد. برخی از افراد این نوع دوستی ها را به طور کلی خوب و برخی بد می دانند.

برخی از دلایل افرادی که حفظ این نوع روابط را نادرست می دانند عبارتند از: ادامه دادن ارتباطات دوستانه بعد از ازدواج می تواند باعث ایجاد کدورت میان زوجین گردد. زیرا همسرتان فکرمی کند که شما بیشتر اوقات خود را با دوست تان می گذرانید و این موضوع باعث بروز مشکلات اساسی در ازدواجتان می گردد زیرا همسر شما نیاز دارد که حس کند او مقدم بر تمام دوستان و همدوره ای های شماست. همچنین ممکن است زمانی فرا برسد که همسرتان احساس کند دوست شما خواهان گذراندن اوقات بیشتری با شماست، لذا این مطلب هم باعث کینه و کشمکش میان شما و همسرتان می شود. همچنین این موضوع می تواند نشان دهنده میزان ارزش و بهای شما به زندگی تان و میزان اهمیت همسرتان در زندگی تان باشد. مشکل دیگر دوستی های بعد از ازدواج این است که بسیار دید شده که برخی از افراد به طور ناخودآگاه بیشتر به دوستان خود استناد کرده و حتی در مورد بسیاری از مشکلات و اختلافات زناشویی به دنبال کسب مشاوره با دوستان خود هستند و حتی در مواقع بروز تنش و اختلاف بیشتر برای گفتگو و همصحبتی سراغ دوستان خود می روند تا اینکه سعی در اصلاح رابطه با همسرشان داشته باشند.

در این صورت و با ادامه دادن این روال همسرتان کم کم به این نتیجه می رسد که به حال خود رها شده و مسلما به روابط دوستانه شما احساس حسادت و نفرت خواهد داشت. بنابراین چنانچه همسرتان را در روابط دوستانه خود مشارکت ندهید این دوستی ها مسلما دردسر ساز خواهد شد به خصوص هنگامی که بدون حضور همسرتان اوقاتی را با دوست مذکور بگذرانید و یا بدتر از همه اینکه روابط دوستانه و مجردی خود را دور از چشم همسرتان ادامه داده و از چشم او پنهان دارید. چنانچه فکر می کنید نیاز دارید که این روابط را به طور مخفیانه ادامه دهید باید بدانید که مشکلاتی که در زندگی تان درست خواهد کرد فراتر از چیزی است که تصور می کنید. شاید تصور کنید که این نوع دوستی ها وقت زیادی از زندگی زناشویی شما را نمی گیرد اما در صورتی که همسرتان به این روابط حساس باشد ادامه دادن این دوستی هم برای شما و هم برای همسرتان مشکل آفرین خواهد شد.

اگر رابطه دوستانه بعد از ازدواج به تازگی شروع نشده باشد بلکه مربوط به دوستی های دوران تحصیل و حتی ادامه دوستی های کودکی تان باشد احتمالا با حساسیت کمتری توام است بنابراین هرگاه حس کردید که بیش از همسرتان به دوستان دوران تجردتان وابسته شده اید و بیشتر از آنکه در کنار همسرتان باشید در کنار دوستانتان بوده و از بودن با انها بیشتر لذت می برید لازم است که احساس خطر کرده و هر چه سریع تر به این روابط دوستانه پایان داده و یا به آنها حالت اعتدلال بخشید. البته این نوع دوستی ها دارای جنبه های مثبتی نیز می باشد که عبارتند از: اگر به همان مقدار یا بیشتر از زمانی که وقت صرف دوستانتان می کنید این زمان را صرف همسرتان کنید این دوستی مشکل چندانی در زندگی زناشویی شما ایجاد نمی کند. هر دو این افراد چه دوستان و چه همسر می توانند در زندگی شما به طور همزمان حضور فعال داشته باشند اما این حضور باید حساب شده و از روی ضوابط باشد. مثلا نباید همسر شما حس کند که در اثر این روابط، حضور و اهمیت وی در زندگی شما کمرنگ شده و یا به حال خود رها شده است.

لازم است به طریقی عمل کنید که به همسرتان این اطمینان را بدهید که بیشتر توجه و تمرکز شما معطوف به زندگی زناشویی تان است نه رابطه دوستانه تان. به این طریق می توانید از بروز حسادت و کینه در همسرتان خودداری کنید. چنانچه فکر می کنید نیاز دارید که این روابط را به طور مخفیانه ادامه دهید باید بدانید که مشکلاتی که در زندگی تان درست خواهد کرد فراتر از چیزی است که تصور می کنید اگر رابطه دوستانه بعد از ازدواج به تازگی شروع نشده باشد بلکه مربوط به دوستی های دوران تحصیل و حتی ادامه دوستی های کودکی تان باشد احتمالا با حساسیت کمتری توام است.

زیرا وقتی ازدواج کردید دیگر حضور آنها کمتر جنبه افراطی خواهد داشت. هرگاه قصد داشتید با دوستان خود اوقاتی را گذرانده و به بیرون بروید لازم است که حتما این مساله را با همسرتان به مشارکت بگذارید و از مخفی کاری و پنهان کاری در این زمینه به شدت خودداری کنید زیرا این امر باعث بروز نگرانی و بروز کشمکش و درگیری در زندگی زناشویی تان می شود. در عوض هرگاه قصد داشتید با دوستانتان بیرون بروید در صورت امکان و در صورت حضور خانواده های آنها، حتما همسرتان را هم به همراه خود ببرید.

دوستی های بعد از ازدواج همچنین اگر بنا به دلایل مختلف ملزم به ادامه دادن این دوستی ها هستید(مانند دوستی هایی که ناشی از شرایط کاری ایجاد می گردد و از آنها گریزی نیست) مخفی کاری و رفت و آمد دزدکی اشتباهترین کاری است که شما می توانید انجام دهید چرا که اگر این رابطه صرفا جنبه کاری داشته باشد اصلا دلیل به پنهان کاری و مخفی کاری نیست و هیچ دلیل وجود ندارد که بخواهید این مساله را از دید همسرتان مخفی نگهدارید. البته ذکر این نکته ضروری است که منظور ما تعریف و تمجید یا نکوهش افراطی از ادامه دادن دوستی های تجرد در دوران متاهلی نیست بلکه تنها قصد داشتیم شما را متوجه حساسیت ارتباطات بعد از ازدواجتان کنیم چرا که اگر هر ارتباطی بعد از ازدواج از حد خود خارج شود حتی سازنده ترین و عمیق ترین دوستی ها هم می تواند مشکل ساز شود.

از طرف دیگر وجود یک دوست و همراه نزدیک و دلسوز در زندگی همه ما احساس می شود لذا با اتخاذ رویکردی متعادل خواهید توانست هم از دوستی های خود لذت ببرید و هم از زندگی زناشویی تان.



عشق یک طرفه ؟!
یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است. برای این‌که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده‌اش کنید، ‌راه‌های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه‌ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط‌تان قضاوت کنید.

آنقدر دوستش دارید که دل کندن از این رابطه برای‌تان اگر محال نباشد، لااقل زیادی سخت است؟ از همان روز که به خواستگاری تان آمده و رسما نامزد شما شده، برای ساختن این رابطه هر کاری کرده‌اید اما باز هم همه چیز آنطور که می‌خواهید پیش نمی‌رود؟ احساس می‌کنید با وجود تمام علاقه‌ای که به او دارید، چندان دوست‌تان ندارد یا این‌که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟ یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است.

برای این‌که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده‌اش کنید، ‌راه‌های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه‌ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط‌تان قضاوت کنید. با هم بخندید نامزدتان را در تفریحات و فعالیت‌های‌تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی‌شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید. مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می‌خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید. اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای‌تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد. سعی کنید علائق مشترک‌تان را پررنگ‌تر کنید. اگر شما 2 آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت‌های متفاوت باشید، هرگز نمی‌توانید آنطور که می‌خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.

خودتان را قربانی نکنید به این بهانه که می‌خواهید یک رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نکنید. فکر نکنید با امتیاز دادن‌های بی‌وقفه، او به این رابطه تکیه خواهد کرد و شما همه کس او خواهید شد. شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می‌کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ کنید. هیچ مردی از این‌که وقتش را با یک زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی‌کند. پس سعی کنید واقعا یک رابطه دو طرفه بسازید نه این‌که با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید.

سعی کنید تا آنجا که می‌توانید در دسترش باشید اما این حق شماست که چنین انتظاری را از او هم داشته باشید. اگر می‌بینید که او تمایلی به این موضوع نشان نمی‌دهد، یکدفعه همه چیز را به هم نریزید بلکه سعی کنید با زیرکی تعادلی در این بده‌‌بستان‌ها به‌وجود بیاورید البته یادتان نرود که قبل از قضاوت کردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید. ممکن است این‌که او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی‌دهد برای‌تان نشانه بی‌علاقگی‌اش به شما باشد اما شاید هم شرایط کاری او در این روزها به شکلی است که واقعا نمی‌تواند بیشتر از این شما را ببیند. به اطرافیانش گره بخورید سعی کنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی‌اش وارد شوید.

اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد. دوستانش را ببینید و تلاش کنید که به جمع‌شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیکی شما به یکدیگر بیشتر خواهد شد. گاهی هم او را به جمع دوستان‌تان بیاورید یا وقتی که می‌خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی‌اش را هم با خود همراه کنید. اجازه دهید که بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نکنید که از اصرارهای شما خسته و عصبی شود. در ضمن شما باید در مورد خاطره‌های تلخ و شیرینش، ‌آدم‌هایی که دوست‌شان دارد یا از آن‌ها بیزار است و... هم اطلاعات دقیقی داشته باشید تا بتوانید در موقعیت‌های مختلف واکنش‌هایش را حدس بزنید و خودتان هم بهترین همراه برای هر حال و هوایش بشوید. به خاطراتش وارد شوید سعی کنید، تجربه‌های مشترکی داشته باشید.

به یک محل جدید بروید و یک پیک نیک خوب را تجربه کنید. یک ورزش 2 نفره انتخاب کنید یا این‌که قرار یک پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید. سعی کنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی‌کننده شرایط یا مکان‌هایی باشید که همیشه با هم تجربه‌شان می‌کنید. با هم به کنسرت‌های موسیقی بروید و آلبوم‌های جدید را تجربه کنید. با این کار شما کم کم بخشی از خاطره شنیداری او هم می‌شوید. شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نکند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی که لذت واقعی این تجربه‌های مشترک را حس کرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت. هفته ای فقط یک تغییر به نامزدتان در این رابطه مسئولیت‌هایی بدهید. همانطور که خودتان همه هوش و حواس‌تان به او و آرامشش است، ‌باید انتظارهایی هم داشته باشید. اگر ازدواج کرده‌اید او را در مسئولیت‌های خانه سهیم کرده و سعی کنید در مورد تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های آینده، خودتان را وارد میدان تصمیم‌گیری‌اش بکنید.

اگر هم نامزد هستید و می‌بینید که مرد آینده‌تان زیاده از حد از شما فاصله می‌گیرد، از او بخواهید که گاهی دنبال‌تان بیاید، در مورد بعضی کارها و موضوعات برای‌تان تحقیق کند یا نظرش را در مورد کارهایی که می‌خواهید انجام دهید بپرسید و وادارش کنید که فکرش درگیر فعالیت‌های شما و آینده‌تان شود. باز هم باید تاکید کنیم که در سهیم کردن او اغراق نکرده و فکر نکنید یک روزه باید همه چیز تغییر کند. اگر شما هر هفته یک تغییر کوچک هم در این رابطه به‌وجود بیاورید یک برنده واقعی هستید. به او بگویید که چه انتظاراتی از او و این رابطه دارید. سعی کنید بدون دعوا و گلایه‌های همیشگی، خودتان را به او بشناسانید. هیچ وقت محبتش را رد نکنید. اگر پیشنهاد یک شام بیرون را می‌دهد نه نگویید و نخواهید با مراعات کردن‌های بیهوده فاصله خودتان با او را بیشتر کنید. از او بخواهید که مثل شما به فکر برنامه‌ریزی‌های مشترک‌تان باشد یا این‌که گاهی به شیوه‌ای که دوست دارید و برایش توضیح داده‌اید به شما محبت کند. با دنیای هم آشنا شوید دوره‌های مشاوره 2 نفره را تجربه کنید.

با مطرح کردن خواسته‌ها و احساسات‌تان در کنار هم و در مقابل یک متخصص بی‌طرف هم یکدیگر را بیشتر بشناسید و هم با دنیای واقعی زنان و مردان هم آشنا شوید. شاید بد نباشد گاهی در کلاس‌ها و همایش‌های رایگانی که برای زوج درمانی برگزار می‌شود هم شرکت کنید و با یاد گرفتن فوت و فن گفت‌وگو با همسر یا نامزدتان، از این فاصله‌ای که میان شما ایجاد شده کم کنید. یا رومی روم؛ یا زنگی زنگ نامزدی یک مرحله حساس از زندگی شماست. مرحله ای که در آن نمی توانید به بهانه های کوچک همه چیز را از بین ببرید و نباید هم دلایل بزرگی که به شما خطر یک زندگی ناموفق را گوشزد می کنند نادیده بگیرید. اگر برای ترک‌کردن این رابطه آماده نیستید پس باید راهی برای درست کردنش پیدا کنید.

به نامزدتان بگویید که چه رفتارهایی باعث آزرده شدن‌تان می‌شود، چه انتظاراتی از او دارید و حتی اگر واقعا از این فاصله نگران هستید، نگرانی‌تان را با او درمان بگذارید و بگویید که نمی‌توانید آنطور که می‌خواهید به سرنوشت این رابطه امیدوار باشید. شاید همسر یا نامزدتان نداند که چطور می‌تواند به شما نزدیک‌تر شود، پس با گفت‌وگو دوستی میان‌تان را عمیق‌تر کنید اما شاید او واقعا میلی به بهتر کردن این رابطه نداشته باشد. اگر شفاف با هم در مورد آینده و احساس‌تان حرف بزنید شاید بتوانید تصمیم منطقی‌تری بگیرید و بدانید که شکاف میان شما 2 نفر پر شدنی است یا این‌که بیش از آنچه فکر می‌کنید رابطه‌تان از دست رفته است.




اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام
خانواده با وجود اینکه در اکثر جوامع مورد توجه است در جهان بینی اسلامی اهمیت و ارزش شایان توجهی به آن داده می‌شود. در این جهان بینی خانواده گروهی متشکل از افراد است که دارای شخصیت مدنی ، حقوقی و معنوی است که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین می‌سازد) پدید می‌آید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده انگارانه و فاقد مسئولیت پذیری نیست. بلکه یک پیمان مهم و بااهمیتی است که از جنبه‌های مختلف برای طرفین مسئولیتهایی ایجاد می‌کند. چرا که سلامت چنین پیمانی که اولین پایه‌های تشکیل یک خانواده است ضامنی است برای سلامت کل جامعه
 

کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام از همان ابتدای تولد برنامه‌ها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. بطوریکه در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامه‌های خاص و سفارشهای تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم ، شیر دادن و از شیر گرفتن ، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت ، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است.

امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا می‌کند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی. (مکارم‌الاخلاق صفحه 233).

همچنین امام سجاد علیه‌السلام در تاکید بر اهمیت شیوه تربیت درست فرزندان می‌فرمایند: با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد.

پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید. اسلام علاوه بر تاکیدی که بر نقش تربیتی خانواده قائل است شیوه‌های مناسب تربیتی را پیش روی خانواده‌ها قرار می‌دهد. بطوری که با تاکید بر تکریم و تشویق فرزندان خانواده را از اعمال روشهای تنبیهی باز می‌دارد.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: عاقل بوسیله ادب پند می‌پذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمی‌شوند.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
می‌فرمایند: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.

اسلام همچنین به موضوع تفاوتهای فردی که مورد توجه روان شناسان است توجه داشته است. از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
 
کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام آئین الهی و مقدسی است که برای خانواده اهمیت فراوان قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی می‌شناسد. اسلام وحدت جامعه را از وحدت زوجین و وحدت اعضا خانواده می‌شناسد و علائق انسانی موجود در خانواده را قابل گسترش و نشر در جامعه به حساب می‌آورد. اسلام معتقد است برای اینکه جامعه‌ها تحت ضابطه در آیند چاره‌ای جز این نیست که نخست خانواده تحت ضابطه در‌آید و هر گونه نظم و سازندگی باید از خانواده آغاز گردد و دامنه سازندگی و گسترش به جامعه کشانده شود و حیات اجتماعی تحت نظم و ضابطه در ‌آید.

اسلام خانواده را کانون اخلاقی جامعه می‌داند. نوع تربیت و ارتباطات موجود در خانواده موجد وحدت و منش اجتماعی است. همچنین خانواده را مرکزی سرنوشت ساز در جنبه انحراف و عصیان ذکر کرده‌اند و از آن جهت که کودک پستیها و دنائتها را در آنجا تجربه کرده و آموخته است. صفات اجتماعی کودک برخاسته از خانواده است. اسلام خواستار نسلی است سالم ، پاک و عفیف و موجد افتخار برای جامعه انسانی. چنین نسلی جز در دامن خانواده سالم نمی‌تواند تربیت شود. وظیفه‌ای که خانواده در قبال تربیت فرد دارد و نقش مهمی که در این زمینه ایفا می‌کند در واقع به وظیفه او در قبال تربیت جامعه پیوند می‌خورد.
 
نتیجه گیری
بر این اساس اسلام با مد نظر قرار دادن تاثیرات خانواده در تربیت فرزندان ، سلامت اجتماع را در گروی خانواده سالم می‌داند. خانواده سالم علاوه بر رشد و شکوفایی فرزندان ، تربیت سالمی را که همسران از یکدیگر دریافت می‌دارند را نیز از نظر دور نگه نمی‌دارد. خانواده سالم چارچوب امنی برای همسر و فرزندان آنهاست. این چارچوب گسترش یافته چارچوب امن جامعه را فراهم می‌سازد.
 


خانواده درمانی



در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانواده‌ها ، کل خانواده را دربرمی‌گیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی می‌توان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنش‌زا را مرتفع ساخت.
 
تاریخچه خانواده درمانی
تخصص و حرفه خانواده درمانی نسبتا جدید است و ظهور رسمی آن به دهه‌های 1940 ، 1950 و 1960 برمی‌گردد. در سال 1938 شورای ملی روابط خانوادگی شروع بکار کرد. در سال 1948 اولین اثر درباره زناشوئی درمانی توسط « بلامتیل من » منتشر شد و مطالعه خانواده‌های اسکیزوفرنیک توسط « لایمن » صورت گرفت.

در خلال سالهای 1950 تا 1959 « ناتان آکرمن » رویکرد روان تحلیلی را برای کار کردن با خانواده‌ها مطرح کرد و « بیتسون » مطالعه الگوهای ارتباط را در خانواده آغاز کرد و « کارل ویته » اولین کنفرانس را درباره خانواده درمانی در سی ایسلند ایالت جورجیا برگزار کرد. اولین نشریه در خانواده درمانی در سال 1961 منتشر شد و شبکه ساز خانواده درمانی در سال 1976 و انجمن خانواده درمانی (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد.

در خلال سالهای 1980 تا 1989 شیوه‌های تحقیق در خانواده درمانی متداول شد و رهبران جدیدی در خانواده درمانی ظهور کردند که بسیاری از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضویت متخصصان در انجمنهای خانواده درمانی چشمگیر شد. خانواده درمانی‌های متمرکز بر راه حل فراگیر شدند و بطور کلی جایگاه عمیق‌تری بین فنون درمانی حوزه روان شناسی پیدا کرد.

 
انواع نظریه‌های خانواده درمانی
رویکردهای نظری اصلی در حیطه خانواده درمانی عبارتند از: خانواده درمانی روان تحلیلی ، خانواده درمانی تجربیاتی ، خانواده درمانی شناختی رفتاری ، خانواده درمانی ساختی ، خانواده درمانی استراتژیک و خانواده درمانی متمرکز بر راه حل.
 
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی
صاحبنظران اصلی آن ناتان آکرمن ، ویلیامسون ، لایمن واین و تئودور کیدز هستند که شیوه درمان آنها ریشه در نظریه فروید دارد. در این شیوه فرایندهای ناهشیار اعضای خانواده به یکدیگر مرتبط دانسته می‌شوند و اعتقاد بر این است که بایستی روی نیروهای ناهشیار که آسیب را بوجود آورده‌اند، کار کرد. نقش درمانگر یک معلم یا والد یا مفسر تجربه است. فنون درمانی عبارتند از: تحلیل رویا ، انتقال ، رویارویی ، تاریخچه زندگی ، تمرکز بر نقاط قوت.
 
خانواده درمانی تجربیاتی
نظریه پردازان عمده آن ویرجینیا سیتر ، کارل ویته کر ، فرد دوهل و ... هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکی و انعطاف ناپدیری ، فقدان آگاهی ، مرگ عاطفی و استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی ریشه می‌گیرد.

در این رویکرد خانواده درمانگر تلاش می‌کند انعطاف پذیری ، صمیمیت ، عزت نفس ، پتانسیل برای تجربه را در خانواده افزایش دهد و از فنون مجسمه سازی ، صحنه آرایی خانوادگی ، شوخی ، مصاحبه با عروسکهای خانواده ، هنردرمانی خانواده ، بازی نقش ، بازسازی خانواده و ... استفاده می‌شود.
 
خانواده درمانی‌های رفتاری و شناختی _ رفتاری
نظریه پردازان عمده آن ویلیام مسترز ، ویرجنیا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و ... هستند. این شیوه درمانی بر اساس نظریه‌های رفتاری و شناختی معتقد است، رفتار از طریق پیامدها ابقا یا حذف می‌شود. رفتارهای نامناسب را می‌توان اصلاح کرد. همینطور شناختهای غیر منطقی را می‌توان اصلاح کرده و در نتیجه در تعامدات و رفتارهای زوجی یا خانوادگی تغییر ایجاد کرد.

درمانگر نقش یک معلم و متخصص تقویت کننده رفتارهای مناسب را بازی می‌کند. در این رویکرد از فنون درمانی تقویت منفی ، تعمیم ، خاموش سازی ، اقتصاد پته‌ای ، گریز ذهنی ، عبارات مقابله‌ای منطقی ، سرمشق دهی و ... استفاده می‌شود.
 
خانواده درمانی ساختی
سالوادور مینوچین ، مونتالوو ، فیشمن ، روزمن و ... نظریه پردازان اصلی این شیوه از خانواده درمانی هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زیر منظومه‌ها و مرزها می‌دانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهنی ترسیم می‌کنند و در پیاده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش می‌کنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل می‌کنند. فنون درمانی عبارتند از: بازسازی ، الحاق ، تشدید پیامها ، مرزسازی و ... .
خانواده درمانی‌های استراتژیک ، سیستمی و متمرکز بر راه حل
این سه رویکرد روش‌مدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار میلتون اریکسون می‌باشند و از میراث مشترکی برخوردارند. هدف ، شیوه کار و فنون مورد استفاده در این سه رویکرد مشابه یکدیگر است و از فنونی چون باز تعبیر ، کمرنگ کردن تعبیر و تفسیر ، تعیین تکالیف شاق ، تکیه بر فرایند سوالات حلقوی ، تمرکز روی راه حلهای فرضی ، تعیین کردن تشریفات و ... استفاده می‌شود.

از نظریه پردازان استراتژیک جی هی لی ، ریچارد فیش و از نظریه پردازان سیستمی بوسکلو ، کارل تام و از نظریه پردازان متمرکز بر راه حل ایمسوبرگ و دیویس را می‌توان نام برد.
 
خانواده‌های نیازمند خانواده درمانی
خانواده‌هایی که از فرایند خانواده درمانی بهره می‌برند، عبارتند از: خانواده‌های دارای عضو معتاد یا بیمار روانی و همچنین خانواده‌های دارای عضو مبتلا به اختلالات جسمی که به نحوی روی کارکرد خانواده تاثیر گذاشته است ، خانواده‌های طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت یکی از اعضا ، خانواده‌های دارای مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و ... .

خانواده‌های دارای مشکل اغلب به صورت غیر مستقیم مثلا مشکلات تربیتی کودکان ، ناراحتی‌های روحی یکی از اعضا و یا تصمیم گیریها و کمک برای حل مشکلات سطحی‌تر به متخصصان مشاوره و روان شناسی مراجعه می‌کنند و در طول مشاوره‌های فردی نیاز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل می‌گیرد و برحسب رویکرد درمانگر ، روند درمان تداوم می‌یابد.
 


قواعد شوخی در زندگی مشترک!

وقتی دو نفر با هم آشنا می ‌شوند، اوایل رابطه، فاصله‌ هایی با هم دارند که ناشی از خجالت و رودربایستی و عدم شناخت یکدیگر و نبود صمیمیت است؛ اما هر چه این ارتباط پیش می ‌رود، فاصله کمتر می ‌شود و بعد از ازدواج می‌ توان گفت فاصله کاملا از بین می ‌رود و زن و شوهر به هم نزدیک می ‌شوند.

حاصل از بین رفتن فاصله ها صمیمیت است؛ یعنی همسران با هم صمیمی می ‌شوند و از هم خجالت نمی‌ کشند.

شوخی حالتی است که در صمیمیت پیش می ‌آید. شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد می ‌شود که فردی، موضوعی ناهمخوان، غیرمنتظره یا سرگرم ‌کننده را بگوید یا انجام بدهد یا موقعیتی با همین توصیف برای کسی اتفاق بیفتد که دیگران را بخنداند.

اما در زندگی مشترک همیشه شوخی باعث خنده نمی ‌شود. گاهی شوخ‌ طبعی زیاد باعث دلخوری می‌ شود. وجود شوخی در زندگی مشترک لازم است و نبود آن و خشکی رفتار همسران با هم می ‌تواند مشکل‌ ساز شود. در ادامه به نکات بیشتر و دقیق‌ تری راجع به شوخ‌ طبعی همسران اشاره می ‌کنیم.

● شخصیت‌ های شوخ ‌طبع

شوخ‌ طبعی خصلتی است که بعضی افراد از آن برخوردارند. افراد شوخ ‌طبع معمولا از خنداندن دیگران لذت می‌ برند. این افراد زیاد می ‌خندند و اهل لطیفه گفتن و تعریف کردن خاطرات خنده ‌دار هستند و اتفاقات را از دید طنز می ‌نگرند.





نقش والدین در پیشگیری از سیگار کشیدن فرزندان
خانواده مهمترین و اصیل‌ترین نهاد در ساخت بنیانهای شخصیتی کودک است و مهمترین و تعیین کننده‌ترین عامل در پی‌ریزی و چگونگی رشد شخصیتی اوست، چرا که اثرات چشمگیر و نفوذ والدین بر تار و پود وجود فرد تنها محدود به دوران کودکی و نوجوانی نمی‌شود، بلکه سراسر زندگی بزرگسالی او را نیز فرا می‌گیرد. به همین جهات می‌توان منشا و سرچشمه بسیاری از ناهنجاریها و انحرافات را در یک محیط و جو ناسالم خانوادگی و ارتباط مخرب و پر تنش اعضای خانواده که همه و همه ناشی از عدم وجود نظامی صحیح و معنی‌دار تربیتی و نبودن پایه‌های استوار اخلاقی ، معنوی و مذهبی می‌باشد، جستجو کرد و در نتیجه والدین در مقابله با مصرف سیگار ، الکل و مواد مخدر توسط نوجوانان و جوانان مهمترین نقش را بر عهده دارند.
با ارائه الگو فرزندان خود را راهنمایی کنید.
امکان سیگاری شدن کودکانی که والدین آنها هر دو سیگاری‌اند، دو برابر بیشتر از کسانی است که یکی از والدین آنها سیگاری است. اگر سیگاری هستید به دنبال روشها و راههایی باشید که در ترک سیگار به شما کمک کند. عادات سیگار کشیدن خود را تغییر دهید، تا وقتی که موفق شوید بطور کامل آن را ترک کنید. از سیگار کشیدن در منزل و کنار فرزندان خود اجتناب کنید. فرزندان خود را در کنار کسی که سیگار می‌کشد، قرار ندهید.

برقراری روابط با فرزندان

    * لازم است صادقانه و دوستانه با فرزندان خود در مورد خطرهای سیگار صحبت کنید. این رفتار حتی می‌تواند زندگی آنها را نجات دهد.
    * به عوارض دراز مدت کشیدن سیگار تاکید نکنید، چون برای بچه‌ها مشکل است خود را در سن بزرگسالی تجسم کنند.
    * درباره عوارض کوتاه مدت آن مانند کاهش قدرت بدنی ورزشکاران ، به سختی نفس کشیدن و بد رنگ شدن دندانها با آنها صحبت کنید.
    * اگر درباره کسانی مانند خویشاوندان یا دوستان که در اثر سیگار کشیدن بیمار شده‌اند، صحبت کنید، آثار سیگار واقعی‌تر به نظر می‌رسد.
    * سیگار کشیدن را به عنوان یک خطر برای سلامت و تندرستی مورد بررسی قرار دهید، نه به عنوان یک رفتار بد.
    * به این موضوع که اعتیاد داشتن خیلی سخت است، تاکید کنید.
    * اگر در حال ترک سیگار هستید، یا در ترک کردن آن ناموفق بوده‌اید، درباره سختی آن با فرزند خود صحبت کنید.
    * مکانهای عمومی را که سیگار کشیدن در آنها ممنوع است، به فرزندان خود معرفی کنید.
    * به کودکان خود بیاموزید در برابر فشار همسالان مقاومت کنند.

شناخت خطرهای سیگار
فرزندان خود را با آثار مخرب اعتیاد آشنا کنیم. آنها معمولا سیگار کشیدن را از یازده سالگی شروع کرده و در چهارده سالگی به آن عادت می‌کنند و در نهایت خطرهایی را برای تندرستی ایجاد می‌کنند، مانند :

   1. ناراحتی تنفسی و تنگی نفس ، تشدید آسم
   2. بیماری لثه ، جوشهای عمیق در اطراب لب و کاهش قدرت بهبود یافتن پوست
   3. کند شدن رشد ششها و کاهش فعالیت آنها
   4. اعتیاد به نیکوتین
   5. کاهش اکسیژن ماهیچه‌ها و بروز ضعف بدنی
   6. ناباروری
   7. سکته

کودکانی که سیگار نمی‌کشند، اما بطور غیر مستقیم در مجاورت دود سیگار قرار می‌گیرند، نیز در معرض خطراتی مانند :

   1. تشدید آسم ، سرفه کردن و خس خس کردن
   2. افزایش ابتلا به سرماخوردگی
   3. عفونت گوش
   4. سندرم مرگ ناگهانی کودکان

عادات خود را تغییر دهید.
اگر شما و یا فرزندتان سیگار می‌کشید، قبل از اینکه مجبور شوید نسبت به ترک آن اقدام کنید، تجسم کنید چه وقت و چرا سیگار می‌کشید و برای مقابله با آن محرکها روشهای دیگری بیابید.

    * هر روز از یک روش جدید استفاده کنید، تا وقتی که موفق شوید ترک کنید.
    * فقط پس از بیست دقیقه بدن فواید سیگار نکشیدن را حس می‌کند. پس از یک سال خطر بیماریهای قلبی به نصف کاهش می‌یابد و بعد از 5 تا 15 سال خطرهای ابتلا به سکته ، سرطان و بیماریهای قلبی با کسانی که هرگز سیگار نکشیده‌اند، برابر خواهد شد.
    * برای ترک سیگار از متخصصان و پزشکان کمک بگیرید و در برنامه‌هایی شرکت کنید شامل اطلاعات غذایی برای کنترل وزن ، ورزش و تکنیکهای کنترل ترس باشد.