چرا جامعه ای ناشاد و عصبی دیده می شود؟
⭕️کارن هورنای -روانشناس بزرگ آلمانی- بر این باور است که بسیاری از «تو بایدها…» در درون ما صدا میکنند و مانند والدین، هر روز بایدها و نبایدها را برایمان مرور میکنند و به این شیوه در وجود انسان تثبیت شده اند.
تو باید لاغر باشی. تو باید دانشگاه بروی. تو باید قدرتمند باشی. تو باید در بالاترین موقعیت اجتماعی باشی. تو باید مورد توجه دیگران باشی…
کارن هورنای، زمانی که با بیماران خود حرف میزد، دو اصطلاح را برای آنها تشریح میکرد: «خود واقعی» یا Real Self
و«خود ایده آل» یا Ideal Self
خود واقعی را همه آن نیرو و تلاش درونی من میداند که برای جستجو و کسب رضایت نیازهای واقعی من، تلاش میکند و
خود ایده آل را، برآیند و حاصل تمام آن «تو باید»هایی که به تدریج به تزریق محیط و جامعه، در درون ما شکل گرفتهاند.
در واقع «تو باید»ها، در جوامع مسموم و بیمار، بسیاری از واقعیتهای انسانی را انکار میکنند. آنها تصویری دیگر از انسان را میسازند که به «واقعیت انسان» شباهتی ندارد.
حالا چنین جامعهای را تصور کنید. گروهی از مردم، «شرمسار» هستند. چون میبینند که با آنچه که باید باشند، فاصلهی بسیار زیاد دارند و گروه دیگر: «ناراضی»! چون تلاش کردهاند و به آن «خود ایدهآل» رسیدهاند و الان میفهمند که آنچه هستند، آن چیزی نیست که میخواستند باشند. و آنچه فکر میکردند که میخواستهاند باشند، خواستهی جامعهای بوده که با تکرار و تایید و تاکید، چنان تزریقی عمیق و تاثیرگذار در ذهن آنها انجام داده که تشخیص واقعی یا غیرواقعی بودن آن، برایشان امکان نداشته است.
در چنین جامعه ای است که در کنار خود واقعی و خود ایده آل، خود منفور یا Despised Self هم شکل میگیرد!
کارن هورنای، تعبیر زیبایی در این زمینه دارد. او بر این باور است که:
انسانها، در اینجا وارد یک معامله میشوند! آنها تصمیم میگیرند از قواعد بیرونی و ارزشهای بیرونی تبعیت کنند، به امید آنکه بتوانند کنترل بیشتری بر دنیای اطراف خود، جامعه خود و در یک کلام، محیط بیرونی داشته باشند. اما آنچه حاصل میشود یک جامعهی ناشاد و عصبی است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.