چگونه از دخالت دیگران در تربیت فرزند خود جلوگیری کنیم
اینکه دیگران برای تربیت کردن فرزند شما پاپیش بگذارند ، می تواند بسیار آزاردهنده باشد اما تلاش آنها برای شکستن قانون های تربیتی شما هم گاهی می تواند به همین اندازه آزار دهنده جلوه کند. اگر اعضای خانواده یا دوستانی که به خانه شان رفته اید ، بدون توجه به حساسیت شما برای رد شدن از قانون های تربیتی تان تلاش می کنند ، تنها چاره پیش روی تان قاطع بودن و گوشزد کردن حساسیت هایتان به آنهاست. اگر فرزند شما حق ندارد روی مبل بپرد ، حتی در صورتی که صاحب خانه با این رفتار مشکلی نداشته باشد ، نباید به او اجازه این کار را بدهید و اگر گفتن برخی جملات جزء خط قرمزهای تان است ، نباید به اطرافیان تان اجازه دهید که به فرزند شما در گذشتن ازا ین خط قرمزها کمک کنند. در بسیاری مواقع ، استدلال اطرافیان این است که « بگذار بچه در خانه ما راحت باشد ! » اما به آن گوشزد کنید که برخی قوانین قابل عبور نیستند و فرزند شما در هر کجایی باید به آن پایبند باشد. گاهی دلخور شدن دیگران ، آسیبی کم تر از گیج شدن فرزندتان به خاطر ناپایدار بودن قوانین تربیتی را همراه می آورد.
اگر فرزندمان، بخشی از روز را با والدین ما سپری میکند، میتوانیم این قوانین را برایشان توضیح بدهیم و از آنان بخواهیم در نبود ما، این قوانین را اجرا کنند. بهتر آن است که جمله خود را با این کلمات آغاز کنیم: "میدانم که شما هم ... را به اندازه من دوست دارید؛ برای همین..." باز بهتر است که مادر، این خواهش را از والدین خود و پدر هم این خواهش را با والدین خود مطرح کند تا کدورتی پیش نیاید. والدین ما میتوانند در نبود ما، با گفتن جمله "همونطور که بابا یا مامان خواستن، شما باید ..."، ما را در تربیت همگون و یکسان کودک یاری کنند.
ریشه بسیاری از اختلافات و سوء تفاهمات در صحبت نکردن و عدم بیان نکاتی است که ممکن است خود از آن آگاه باشید اما از دید اطرافیان پنهان باشد. این مقوله در خصوص تربیت کودکان، در حالی که اطرافیان نیز نظرات خاص خود را مطرح میکنند به خوبی صدق میکند. اگر مشاهده میکنید که دوستان و بستگان در هر زمان که وارد خانه شما میشوند نظرات خاص تربیتی خود را مطرح میکنند باید با آنها در کمال احترام صحبت کرده و با بیان اینکه نظراتشان در جای خود قابل احترام است، این نکته را روشن کنید که شما به عنوان والدین کودک به یک سری اصول اعتقاد دارید و نمیتوانید آنها را نادیده بگیرید. اتفاقا این نگرش میتواند در قبال همسرتان نیز به کار گرفته شود. مثلا اگر فکر میکنید نیاز است که به جای دو تکه لباس، سه لباس بر تن نوزاد کنید و همسرتان نظر دیگری میدهد، با او در خصوص علتی که فکر میکنید منطقی است صحبت کرده تا همسرتان متوجه نظر شما شود.
هیچگاه منتظر نباشید که تنش و ناراحتی میان شما و بستگان درباره روشهای تربیتی مد نظرتان بالا گرفته و سپس کاری کنید تا اوضاع به حالت اول بازگردد. در حالی که فکر میکنید فاصله ای تا ایجاد چنین تنشی وجود ندارد، میدان را در دست گرفته و با بیان صریح نگرش تربیتی که برای کودکتانتان در نظر گرفتهاید، از اطرافیان و افراد حاضر در جمع دوستانه بخواهید که حالا آنها درباره نظرات و استراتژیهای تربیتی شان صحبت کنند. به خاطر داشته باشید که در مقوله تربیت کودکانتان و اینکه چه الگوهای تربیتی را دنبال میکنید نباید موجب رنجش خاطر اطرافیان شوید.
ممکن است متوجه شوید که مادر یا پدرتان به عنوان مادربزرگ و پدربزرگ کودک به طور پنهانی نکاتی را به او گوشزد میکنند که با استراتژی تربیتی شما منافات داشته باشد. در حالی که ممکن است کودک از آنچه که آنها بیان میکنند خشنود شود اما این شما هستید که به عنوان والدین کودک تصمیم نهایی را میگیرید. اگر فکر میکنید این نظرات پنهانی در روند تربیتی کودک اختلال ایجاد میکند ارتباط او با پدربزرگ و مادر بزرگ را برای مدتی کمتر کنید. دقت کنید که این ارتباط نباید قطع شود بلکه در قالب یک نگاه مدیریتی برای مدتی محدودتر شود.
گاهی حرکات نسنجیده ما باعث بروز دخالت دیگران میشود. مثلا وقتی فرزندمان، درست وسط خانه، توپ بازی میکند و ما چیزی نمیگوییم تا اینکه سرانجام، چیزی را بشکند و آن وقت، ما با قیافهای برآشفته، سراغاش میرویم تا تنبیهاش کنیم یا فریاد میکشیم، حتما واکنش دیگران را برمیانگیزیم.اینجا، مقصر شمایید! زیرا اگر این قانون را که "خانه جای توپ بازی نیست"، بهموقع اجرا میکردید و با مدیریت درست موقعیت، از همان ابتدا، مانع توپ بازی او در خانه میشدید، کار به شکسته شدن اشیاء، عصبانیت شما و دخالت دیگری در امر تربیتتان نمیرسید.وقتی پدر بزرگ و مادر بزرگ می گویند:"جلوی ما، به نوهام چیزی نگو" یا "...جون، توی خونه ما، میتونه هر کاری که دوست داره، بکنه"؛ در این موقعیتها، بکن و نکن گفتن به کودک، غیرممکن به نظر میرسد. پس، بهتر است راهکاری غیر از حرف زدن پیدا کنیم. این کار میتواند لبخند یا چشمک زدن یا فرستادن بوسه برای کودک، وقتی که کار خوبی میکند یا یک اخم یواشکی یا درشت کردن چشمان، وقتی کار خطایی کرد، باشد.
ما والدین میتوانیم قبل از رفتن به میهمانی، چند قانون را بهطور مختصر، به کودک یادآوری کنیم. جملات باید کوتاه و واضح باشند و در طول راه، مثلا در ماشین، چند بار تکرار شوند؛ مثلا "بیشتر از دوتا شکلات نباید بخوری" یا "تا بهت تعارف نکردند، چیزی برندار". تعداد قانونها را زیاد نکنید و در موردشان، زیاد از حد سخنرانی نکنید، چون کودک، تمرکز خود را از دست میدهد و سردرگم می شود.اگر بچهها، قوانین خانه را درک کنند و اگر شما، در برخوردتان با او، ثبات و قاطعیت داشته باشید، در موارد گذرا، رفتار بچهها تغییر نمیکند.
تا میتوانید، سعی کنید برنامه روزانه کودک خود را تغییر ندهید. در تعطیلات یا میهمانیها، بیشتر وقتها، ساعتهای خواب و استراحت و تغذیه کودکمان به هم میریزد. کودک، خسته، بدخواب و بدقلق میشود و کارهایی میکند که به عصبانیت ما و واکنش دیگران منجر میشود. به همین خاطر، سعی کنید در صورت دعوت شدن به میهمانیهای طولانیمدت، کودک را به کسی سپرده و او را نبرید یا در طول میهمانی یا تعطیلات، به ساعتهای خواب و استراحتاش توجه کرده و بهموقع او را بخوابانیم.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.