چگونه به آرامش درونی دست پیدا کنیم
یکی از راههای سریع و آسان برای دستیابی به آرامش درون، تنفس عمیق است. وقتی روی تنفستان تمرکز میکنید، مغزتان روی دم و بازدم و نحوهی تنفس متمرکز خواهد شد و خونرسانی در بدن بهتر انجام میشود. درنتیجه اعضای داخلی بدنتان، وظایف خود را بهتر انجام میدهند. بیرون رفتن در هوای تازه و وقتی که خورشید به زیبایی میدرخشد، میتواند زندگی را برایتان دلپذیر کند و باعث افزایش آرامش ذهنی شود. قدم بزنید و از زندگی لذت ببرید.در یک جا نمانید. شما که بِتُن نیستید! به بیرون شهر بیرون بروید و از طبیعت لذت ببرید. به آواز پرندگان گوش بدهید و از آسایش و آرامش آنجا بهرهمند شوید.
پذیرفتن آنچه که در اختیار ما نیست، برای رسیدن به آرامش درون بسیار مؤثر است. قبول کنید چیزهایی در جهان وجود دارد که در اختیار ما نیست و باید یاد بگیریم هر چه را که نمیتوانیم کنترل کنیم، تحمل کنیم و سعی کنیم با آن کنار بیاییم.وقتی تمرکز حواس دارید، یعنی در همین لحظه کاملا به حواس پنجگانهتان (لامسه، چشایی، بینایی، شنوایی و بویایی) آگاه هستید. حواستان را درگیر کنید تا ذهنتان نتواند روی نگرانیها و اگر و ایکاشها تمرکز کند.
خودتان را دوست داشته باشید.هر چقدر بیشتر خودتان را دوست بدارید، آرامش ذهنی بیشتر و همینطور احساس راحتی بیشتری دارید. دیگر اهمیتی ندارد در چه موقعیتی هستید. این کار باعث میشود اعتمادبهنفستان بیشتر شود و کمتر احساس ناامنی کنید و در نتیجه، آرامش درونیتان افزایش مییابد. رفتارتان باید شبیه احساس و افکارتان باشد. مشکلات زمانی بهوجود میآیند که ما آنطور که فکر میکنیم، عمل نمیکنیم. گاهی خودمان راهی را انتخاب میکنیم و دنیا راه دیگری را به ما پیشنهاد میکند اما اینکه بتوانیم بین خواستهی خودمان و خواستهی دنیا تعادل برقرار کنیم و بهترین گزینه را انتخاب کنیم مهم است. یافتن راههایی برای متعادل کردن اهداف درونی با راهی که ما در نهایت انتخاب میکنیم یکی از کلیدهای آرامش ذهنی است.
همیشه بخندید. وقتی میخندید میتوانید قسمتهای زیبای زندگی را هم ببینید. قهقهه یک پادزهر بزرگ برای مقابله با استرس است و هورمونهایی آزاد میکند که احساس خوشحالی را در شما افزایش میدهند.برای ساختن عشقی واقعی، باید بیتوقع باشید و انتظار بازگشتی نداشته باشید. وقتی ما با «شرط و شروط» دیگری را دوست داشته باشیم، انتظارات برآوردهنشدهمان میتواند آشفتگی درونی و تنفر ایجاد کند. احساس ناامنی، آرامش ذهن را از بین میبرد.
انعطافپذیر باشید. در مقابل مشکلات زندگی انعطافپذیرتر باشید. یادتان باشد تغییر دادن افکار سفت و سخت آسانتر است تا اینکه بخواهید موقعیتهای سفت و سختی که جلوی ایدههای شما را گرفتهاند، تغییر بدهید.در لحظه زندگی کنید. به جای نگرانی دربارهی گذشته یا وحشت در مورد آینده، واقعا از زمان حال لذت ببرید. این همهی چیزی است که ما داریم: «زندگی در زمان حال». وقتی در حال زندگی کنیم، نگرانیهای گذشته و آینده نمیتوانند ما را مضطرب کنند.
شما به همان اندازه حق دارید اینجا باشید و نظرتان را اعلام کنید که یک نفر دیگر حق دارد. وقتی ما به یک فرد کمادعا و تسلیمشده تبدیل میشویم، در واقع به زیان خودمان عمل کردهایم. مدعی بودن به این معنا این نیست که شما و نیازهایتان نسبت به بقیه اولویت دارید؛ منظورمان این است خودتان را دستکم نگیرید و کاملا مطیع دیگران نباشید. این مورد در واقع به سازش و یک موقعیت برد-برد اشاره دارد.
نترسید از اینکه بگویید چگونه فکر میکنید. این کار کمکتان میکند تا به فردی قاطع تبدیل شوید. بدانید که در زندگیتان چه میخواهید. اگر ندانید چه میخواهید، چیزی هم بهدست نخواهید آورد. زمانی برای خودتان داشته باشید.قدری زمان به خودتان اختصاص بدهید، یک وقفه برای پرداختن به خودتان ایجاد کنید. یا کاری را که کاملا خوشحالتان میکند، انجام بدهید تا برای بقیهی امورات زندگیتان آماده شوید. تعادل در زندگی بسیار اهمیت دارد.
پرهیجان و باانرژی باشید اما طوری عمل نکنید که باعث آزار دیگران شوید. زمانی را برای چیزهایی که از آن لذت میبرید، اختصاص بدهید. سعی کنید از موقعیتهایی که لذتبخش نیستند، سرگرمی بسازید. زندگی را به یک وضعیت سرزنده و شوخ نزدیک کنید. آیا یادتان میآید آخرین بار، کی به کودک درونتان اجازهی بازی کردن دادید؟
اینکه همواره در حال سرزنش کردن خودتان باشید، آنچنان تأثیر بدی دارد که آرامش را از ذهن دور میکند. اگرچه ممکن است گاهی باعث انگیزهی شما شود (مثلا به دلیل اینکه بعدا خودتان را سرزنش نکنید، مسیر اشتباهی انتخاب نکنید) اما باز هم یک احساس مسموم است. دلایل سرزنش کردن خودتان را بررسی کنید تا مطمئن شوید که خودتان را تحت فشارهای غیرضروری قرار ندادهاید.تمرکز روی نعمتهای زندگی و سپاسگزار بودن بهخاطر تمام چیزهای خوبی که در زندگیتان دارید، آرامش درونی شما را ارتقا میدهد. هر از گاهی آنها را به خودتان یادآوری کنید.
با درک اینکه اتفاقات منفی دوران کودکی باعث میشود احساس کنیم کسی دوستمان ندارد و اعتمادبهنفسمان پایین بیاید، سعی کردم حقیقت را درمورد خودم کشف کنم. این چیزی نبود که باور داشتم درست است!باور اینکه دیگران دوستمان دارند از شناختن خودمان سرچشمه میگیرد، از قضاوت نکردن خودمان یا دیگران بخاطر اشتباهاتی که مرتکب میشویم و از تفکرات هر روز که باعث میشود عشقی بدونشرط برای چیزی بزرگتر از خودمان احساس کنیم.یک زمانی باور داشتم که هیچ کنترلی روی فکرهایم ندارم، چون هیچوقت فکر نمیکردم که افکار را میتوان تغییر داد. بعد شروع کردم به متمرکز شدن بیشتر روی افکارم و متوجه شدم بیشتر چیزهایی که به آن فکر میکنم احساس واقعیام نبودند.
فقط با توجه کردن به فکرها میتوانیم ببینیم که خیلی از آنها مبتنی بر ترس یا قضاوت هستند.و چون بدون هیچ مقاومتی میآیند و میروند، بیشتر ما به صورت ناخودآگاه در طول زندگیهایمان دچار مشکل میشویم چون باور داریم که ما همان فکرهایمان هستیم. وقتی پدیدار میشوند یا غیب میشوند اصلاً به آنها نگاه نمیکنیم یا دربرابرشان مقاومت نمیکنیم. با قبول کردن آنها، به آنها اجازه میدهیم اعتقادات و باورهایمان درمورد خودمان و زندگیمان را شکل دهند.وقتی شروع به تشخیص آنها کنید، میتوانید تغییرشان دهید. وقتی ببینید افکارتان تا چه اندازه با احساس واقعی شما متفاوت هستند، میتوانید فکر دیگری را جایگزین آن در ذهنتان کنید.
با دیدن و حس کردن مهربانی دیگران، میفهمیم که تا چه اندازه این مهربانیها در زندگی روزمره مهم هستند. در برخورد با تماسهای تلفنی مسئلهساز، مثل فردی عصبانی که آنطرف خط است، میتوانیم تصمیم بگیریم که مهربان باشیم.وقتی دوستی از شما میخواهد در کاری کمکش کنید، میتوانید تصمیم بگیرید که به مهربانانهترین صورت ممکن به او پاسخ دهید.وقتی کسی برای کمک مالی از شما تقاضا میکند، میتوانید با مهربانی به این تقاضا پاسخ دهید. مشخص است که زمانهایی هست که نمیتوانید نیاز طرفمقابل را برآورده کنیم اما وقتی هم وسیله لازم برای برآوردن نیاز او را نداریم، «نه» گفتن با مهربانی بهترین انتخاب است.گاهیاوقات رد کردن مهربانانه برای کمک کردن برای رشد فردی دیگران بسیار مهم است و به آنها این امکان را میدهد که درسهای مهمی برای زندگیشان بگیرند.
شاید رمز احساس آرامش واقعی این است که بتوانید آنچه که هست را بپذیرید. پذیرش یعنی صدای نفستان را شنیده و آن را رد کنید. اینکه بدانید تنها کسی که میتوانید تغییر دهید خودتان هستید کمکتان میکند اینکار را انجام دهید.به محض اینکه به این فکر کنید که چیزی سر جایش نیست، یا چیزی آنطور که باید باشد نیست، یا درمورد یک موقعیت خاص یا یک فرد منتقدانه رفتار میکنیم، میفهمیم که نتوانستهایم آنچه که هست را همانطور بپذیریم و خواستهایم روی چیزی که بیرون از ما است کنترل داشته باشیم. این دنیا پر از انرژیهای منفی و دیوانگیهاست اما همه ما میتوانیم یاد بگیریم چطور با آرامش درونی زندگی کنیم.
این زمانی اتفاق میافتد که نسبت به خودتان و آنچه که هستید آگاهتر شوید، بدانید که کسانی هستند که دوستتان دارند، افکارتان را تغییر دهید، مهربانی کردن را تمرین کنید و همه چیز را همانطور که هست بپذیرید.وقتی عشقی بدوت قید و شرط قلبتان را پر کند، میپذیرید که نمیتوانید به عقب برگردید و چیزهایی که الان دارید را نادیده نمیگیرید و قدر آرامشی که الان پیدا کردهاید را میفهمید.آخر اینکه، به آرامش قلبی دست پیدا میکنید که با وجود همه مشکلات و سختیهای زندگی، بر جا میماند.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.