چگونه فرزند خود را برای آمدن فرزند دوم آماده کنیم

نگران محبتتان به فرزند دومتون یا کم شدن محبت به فرزند اول نباشید. واقعیت این است این مسایل بعدا اهمیتی خواهد داشت و نه مهم خواهد بود، بعدها حجم کار و امکاناتتون تعیین کننده در این زمینه ست. حرف ما به فرزند اول این است که فرزند بعدی با تو بازی خواهد کرد بزرگ خواهد شد و خواهر برادرهای دیگر را نشانش دهید مثل بابا و عمو یا من و خاله و او را مشتاق کنید.
باید بداند با امدن او شرایط بهتر خواهد شد و از او انتظار کمک دارید براش توضیح بدید که بچه بسیار ضعیف است و نیاز توجه توست. اما هرگز این پیام را ندید که تو مسئولیتی داری یا اگر کاری نکنی تقصیری متوجه توست و هرگز در عمل مسئولیتی به او ندهید. فرزند اول باید مهمترین دارایش را که پدر و مادر است به فرزند دوم تقسیم کنند. به فرزندتون اگر زیر سه سال است نگویید بچه در شکم من است چون ترس از خورده شدن یا دفع شدن در تخیل کودک شکل میگیرد بگویید در بدن من است.

امنیت در خانواده
ورود کودکی تازه وارد به خانواده برای بسیاری از کودکان، بیشتر موجب تهدید آن‌ها است تا هیجان‌شان. والدین باید به کودکی که نگران از دست دادن موقعیت خود در خانواده است بگویند که چقدر او را دوست دارند و چقدر برای‌شان اهمیت دارد. شما باید در کلام خود به او بفهمانید: «تو برای من خاص هستی و هیچ کودک دیگری نمی‌تواند جای تو را بگیرد.

عکسای جالب حاملگی را به او نشان دهید تا بداند بسیار طبیعیست و برای بقیه هم اتفاق می افتد.
قبل از تولد کودک او را به بیمارستان ببرید و پشت پنجره اتاق نوزادان را نشانش دهید و اجازه دهید تا وقتی میخواهد بماند. با او و با نظر او به خرید برای کردک دوم بروید. به او حس مهم و با ارزش بودن بدهید و هر بار برایش چیزی بخرید و بگویید همون طور که تو برای او خرید کردی او هم میخواهد این را برای تو بخرد. ماههای اخر بارداری بگذارید به شکمتان دست بزند. بد از زایمان وقتی حالتان خوب است بگذارید کنار شما باشد و عکسش را کنار تختتان بگذارید. هفته اول که خویشاوندان به دیدار نوزاد میایند تاثییر بسیار زیاد در نوع رابطه فرزند اول با دوم خواهد داشت. اوردن فرزند به خانه را به این گونه باشد که فرزند دوم را به اتاق فرزندتون ببرید تا بداند مهمترین عضو خانه اوست.
اگر از لحاظ مالی مشکلی ندارید وسایل فرزند اول که شناخته شده برایش است را به فرزند دوم ندید. اگر خاطره یی ندارد برایش توضیح ندهید که این مال تو بوده چون کودک به این نتیجه میرسد که چون من بچه خوبی نبودم بچه دومی را اوردند. وقتی ملاقات کننده یی به منزلتون میاد و نزدیکید از او بخواید برای فرزند اولتان کادو بیارند و این پیغام را بدید که اول سراغ فرزند اول بروند و نوزاد را به اتاق دیگر ببرید از فرزند اول بخواید با کمک و راهنمایی او به سراغ فرزند دوم بروند و این حس را ندهند که از او زیباتر بهتر یا شبیه پدر و مادر است چون اینها عوامل تععیین کننده رابطه فرزند اول با دوم است اجازه بدید فرزند اول کادوها را باز کند.
خریدن کتابهایی از قبل که از خواهران و برادران صحبت میکند برای کودک میتواند مفید باشد تا بداند این اتفاق برای همه میافتد. داشتن حیوان اگر همه موافقند یا حیوانات اسباب بازی بزرگ در اتاقش به او احساس خوبی خواهد داد.
اما شیر دادن نوزاد به هر حال و گفتگوها به فرزند اول که تا بحال مرکز توجه بوده احساس کوچکی میدهد و باعث حسادت و رقابت را ایجاد میکند ممکن است در خود فرو بروند یا به تخیل فرو میروند و ممکن است در صحبتهاش بگوید نوراد را تنها در خانه بگذاریم و بیرون بروین و ما باید در گفتگوهایمان نشان بدهیم این مسافر صاحبخانه همیشگیست ممکنه کودک دوباره شیشه شیر بخواهد شروع به شب ادراری کند تا پوشک ببندد تا بخواهد همان توجه را بگیرد و شما هرگز نگویید تو بزرگی و خواهر یا برادر تو کوچک است و تو نیستی این کار باعث میشود بزرگ بودن را بد بداند و برای همه عمر با بزرگ بودن مشکل خواهد داشت. بهتر است خطی بر مفهوم کوچک و بزرگ کشید. بچه ها مدتی طول میکشه تا تازه وارد را قبول کنند کودک در وقت عوض کردن نوزاد کنجکاوند که باید به او اجازه داد ببینند حتی اگر جنس کودک مختلف است