یک رابطه ی خوب که بتوان بهش افتخار کرد،
چیزی فراتر از قراردادِ ترکمانچای و عهدنامه ی گلستان است که آدم بیاید تکه ای از جغرافیای تن و روانش را به نامِ کسی سند بزند..
ببین اینکه کسی آدم را برای خودش،برای خودِ خودش بخواهد اصلا چیز بدی نیست.
ولی اینکه بیایی برای کسی مرز تعیین کنی،
خط قرمز بکشی و حتی قهر کنی که چرا دختر یا پسر فامیلت تو پیجِ اینستاگرامته؟
یا اینکه حتی آمارِ مخاطبین دفترچه تلفن طرف را هم داری،
اصلا بیانگرِ حواس جمع بودن نیست...
اوایل قربان صدقه ی غیرت و انحصار طلبی ات می روند و تو هم کلی خوش خوشانت خواهد بود که خداروشکر درکم میکنه..
ولی زمان که می گذرد شخصی که موردِ این همه توجه تو قرار گرفته،
احساس حبس بودن میکند...
عمق فاجعه را میفهمی..؟
تو قصد داشتی عشقت برای خودت باشد ولی کار به جایی می رسد که او حس میکند زندانیِ توست...
و تو کدام زندانی ای را دیده ای که خیالِ آزادی به سرش نزند..؟
بد نیست بین ما جا بیفتد گاهی هم فاصله بگیریم،گاهی طرفمان را باز بگذاریم و بعد ببینیم برمی گردد یا نه..؟
باید قبول کرد عشق مالکیت نیست که تو به کسی بگویی "فلانی تو مالِ منی" نه این اصلا درست نیست..
عشق این است که فلانی حتی اگر هزارتا بهتر و رنگارنگ تر از تو دید باز هم خودش را "متعلق" به تو بداند..
تعلق و مالکیت زمین تا آسمان فرق دارند..
بد نیست هر از گاهی درهای رابطه را باز کنی،
این پرنده اگر جلد تو باشد،پریدنی نیست..
مشاور و روانشناس مصطفی آفریدون
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0616-638-0922 فرزاد سلحشور
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.