زمان لازم برای آشنایی قبل از ازدواج چقدر است!؟
زمان متوسط آشنایی
به هر رابطه بستگی دارد. میتواند از چند ماه باشد تا چند سال اما برای
همه یکسان نیست زیرا هر رابطه با دیگری فرق دارد.
نمی توانید یک چارچوب زمانی یک ماهه برای خود در نظر بگیرید. درواقع،
حتی یک سال هم برای گرفتن چنین تصمیم مهمی که بر بقیه عمرتان و همه
جوانب زندگیتان اثر دارد، کم است.
این به آن بستگی دارد که شما و طرفمقابلتان هر دو به توافق برسید و
مسئولیتهایی که هر دو باید با آن روبهرو شوید را مشخص کرده باشید.
ازدواج مترادف با همیشگی است. قرار است تا پایان عمر با یک نفر باشید.
متاسفانه، فرهنگهای مدرن معنا و مفهوم آن را تغییر دادهاند زیرا هدف
آن کمارزش شده است. کسانی را میبینیم که ظرف چند ماه ازدواج میکنند و
بعد از چند سال از هم جدا میشوند، درحالیکه قرار است ازدواج تا پایان
عمر باشد.
وقتی از دیدگاه واقعبینانه به ازدواج نگاه کنیم، باید مهمترین رابطه
یک فرد در طول زندگیاش باشد. زن و شوهر باید بهترین دوستان یکدیگر
باشند. یعنی تا پایان عمر عمیقترین و صمیمیترین لحظات را با کسی که
دوستش دارید بگذرانید.
ازدواج یعنی زندگیتان را به فردی دیگر بدهید. یعنی دو نفر یکی شوید.
تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا
وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است و هر دوی آنها
تصمیمات بسیار سختی هستند که زخمهای بدی بر جای میگذارند و این زخمها
به طرز وحشتناکی زندگی افراد را تغییر میدهند.
ازدواج یعنی بدون نگاه کردن به عقب، رابطه را به بالاترین حد ممکن
برسانید. به همین دلیل است که مدت زمان مناسب برای آشنایی قبل از ازدواج
باید به خوبی در نظر گرفته شود.
اما این زمان تنها فاکتوری نیست که باید مدنظر قرار گیرد.
عوامل دیگر عبارتند از:
اعتماد میان دو طرف چه میزان است؟
سلامت رابطه
بالغ بودن دو طرف
امکانات اقتصادی
تایید اعضای خانواده دو طرف
همانطور که میبینید، فقط مدت زمان آشنایی قبل از ازدواج مهم نیست.
باید ببینید چه زمان موقعیت و شرایط لازم برای رساندن رابطه به بالاترین
حد ممکن فراهم میشود.
با ازدواج فامیلی خوشبخت می شوید؟
ازدواج
فامیلی شاید این روزها چندان در شهرهای بزرگ مرسوم نباشد اما هنوز خیلی از
خانواده ها هستند که ترجیح می دهند فرزندشان را با آشنا وصلت دهند و نسل
های بعدی را در خانواده خودشان تکثیر کنند.
فکر می کنید ازدواج فامیلی بهتر است یا ازدواج با غریبه ها؟ در اینجا شما را با مزایا و معایب ازدواج فامیلی آشنا می کنیم.
ازدواج فامیلی خوب است چون...
در
یک ازدواج فامیلی شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی،
اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد
نخواهید داشت، چون طبقه خانوادگی- اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط
استثنای 10 درصدی وجود دارد که عدهای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی
پایینتر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از
تناسبهایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواجهای فامیلی،
خودبهخود وجود دارد.
تناسب دیگری که حتما باید در ازدواج وجود
داشته باشد، تناسب فرهنگی است، یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و
نبایدها و ارزشها و ضدارزشهای ما باید با همسرمان در تناسب باشد، که در
ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد. در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات
خانواده از یک نوع است و همین مسئله یعنی نداشتن یک دسته از درگیریها و
مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی میشود.
آداب
و رسوم مشترک داشتن هم تا حد زیادی مشکلات ازدواج های فامیلی را کم می
کند. در ازدواج غیرفامیلی ممکن است دو طرف زبان متفاوت، رسم و رسوم و حتی
عقاید متفاوتی داشته باشند. راه دور چرا؟ دو محله متفاوت
از یک شهر ممکن است در شیوه برگزاری مراسم عروسی تشابه نداشته باشند. حالا
تصور کنید پای دو فرهنگ، دو شهر مختلف و دو ریشه متفاوت در میان باشد.
بنابراین یکی دیگر از محاسن ازدواج فامیلی تشابه در آداب و رسوم است.
ازدواج فامیلی بد است چون...
با
این حال ازدواج فامیلی یک خطر بزرگ دارد. کوچکترین مشکل شما می تواند
تبدیل به یک بحران خانوادگی، قهر و جنگ و دعوا بین قوم و خویش شود! چیزی که
خیلی از خانواده های عشیره ای یا حتی همین خانواده های معمولی که دختر و
پسرشان را با هم وصلت داده اند درگیر آن هستند.
وقتی دو نفر با نسبت
فامیلی با هم ازدواج میکنند، ارتباط گستردهای پیدا میکنند و زمانی که
یک اختلاف خانوادگی به وجود میآید، ممکن است یکی از زوجین با نیت حل
اختلاف از اقوامش حمایت کند و همسرش هم از طرف دیگر حمایت کند. این موضوع
نه تنها اختلافها را حل نمیکند بلکه سبب افزایش آن میشود و دامنهاش به
زندگی این زوج هم کشیده میشود.
وجه دیگر این مسئله، زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف پیدا میکنند، نمایان میشود. در
ازدواجهای فامیلی، نقش حمایتی خانوادهها هنگام اختلاف زن و شوهر بیشتر
است و ممکن است مشکلساز شود. البته نمیتوان قانون کلی صادر کرد و گفت
چنین حمایتهایی همواره اختلافها را بیشتر میکند.
یکی
دیگر از بدیهایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن
خانواده ما گستردهتر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج
کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه میشود. گسترش روابط و برخورداری از
حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بیبهره میمانیم.
علاوه
بر این، در ازدواج فامیلی بحث توقعات پررنگ تر است. افراد از اقوام خود
خیلی بیشتر از یک غریبه توقع دارند و همین مساله گاهی باعث ایجاد کدورت در
زندگی مشترک می شود.
در
ازدواج های غیرفامیلی نیز ناهنجاری های ژنتیکی دیده می شوند، اما این
احتمال حدود 2درصد است. در حالی که امکان وقوع ناهنجاری های مادرزادی در
نوزادان ازدواج فامیلی بین 5 تا 11 درصد متغیر است
سایه بیماری روی یک نسل
اما
مهم ترین مشکل ازدواج فامیلی را شاید بتوان در مسائل ژنتیکی و تولید نسل
دانست. زمانی که یک دختر و پسر که دارای بارهای ژنتیکی مشابه هستند با هم
ازدواج کنند، بیماریهای مختلفی که در خانواده وجود داشته در این ژنها
وجود دارد و زمانی که این ژنها با هم جمع میشود، بیماریها خودشان را
نشان میدهند. این قضیه خصوصا در مورد بیماریهای روانپزشکی بسیار صادق
است. اگر زن و شوهری که دارای اختلالات روانی هستند با هم ازدواج کنند،
درگیریهایی در خانواده ایجاد میشود که هم در خانواده و هم در جامعه تبعات
مثبتی نخواهد داشت.
در ازدواج های غیرفامیلی نیز ناهنجاری های
ژنتیکی دیده می شوند، اما این احتمال حدود 2درصد است. در حالی که امکان
وقوع ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان ازدواج فامیلی بین 5 تا 11 درصد
متغیر است. البته عوامل دیگری هم در این ناهنجاری ها دخیلند. به عنوان مثال
نسبت فامیلی پدربزرگها و مادربزرگها و حتی فامیل بودن نسل های قبل تر هم
می تواند خطر ابتلا به این ناهنجاری ها را افزایش دهد.
این ناهنجاری
ها طیف گسترده ای دارند. شاید مهمترین آنها اختلالاتی باشند که منجر به
عقب ماندگی ذهنی می شوند. بیماری های مختلفی در این دسته حضور دارند. از آن
جمله ناهنجاری های کروموزومی هستند. در بسیاری از موارد این اختلال باعث
مرگ جنین می شود و تنها درصد کمی متولد می شوند که آنها نیز با مشکلاتی چون
عقب ماندگی روبرویند. گروه دیگر از این ناهنجاری ها، اختلالات تک ژنی
هستند. به این معنی که یک ژن خاص باعث بیماری می شود و کروموزوم سالم است.
در این موارد ژن معیوب در نسل های قبل نیز وجود داشته و ازدواج فامیلی بروز
آن را تسهیل می کند. به عنوان مثال می توان به بیماری تالاسمی اشاره کرد.
چنانچه در نسل های قبل افراد یک خانواده صرفاً ناقل یک بیماری بوده اند و
خود به آن مبتلا نشدهاند، ازدواج فامیلی بروز این ژن را در بین فرزندان به
مقدار قابل توجهی افزایش می دهد. در دسته سوم بیماری ها معلولیتهای جسمی
قرار می گیرند. این بیماری ها نیز در ازدواج فامیلی شیوع بیشتری دارند. از
آن جمله انحراف چشم، انسداد روده، اختلال در اندام ها مثل پای پرانتزی و
پای چمبری و همچنین نارسایی کبد و قلب.
ازدواج با فامیل یا غریبه ؟ مسئله این است !
یکی از مقوله های بسیار مهم و اساسی در امر ازدواج شناخت طرفین نسبت به
هم دیگر است؛ زیرا اگر دو نفر نسبت به هم شناختی نداشته باشند، ازدواج آنها
با جهل و نادانی صورت گرفته و تبعات منفی را به دنبال دارد و منجر به طلاق
و جدایی می شود.
این در حالی که است که ازدواج
فامیلی در میان برخی از خانوادهها بدون هیچ شناختی در زمینه ازدواج بشدت
طرفدار دارد و اما برخی دیگر خانوادهها فرزندان خود را از این نوع ازدواج
منع میکنند.
در گذشته به دلیل اینکه
ارتباطات بین قبیله، قوم و خویش محدود بود و افراد با خانواده و فامیل
رابطه بیشتری داشتند و معمولا همه جزئیات و کلیات رفتار دختر را مورد نظر
را میسنجیدند و او را به عنوان همسر مناسب برای فرزند خود انتخاب میکردند
در حالی که این ازدواجها معمولا تحمیلی بود و براساس شناخت پدر و یا مادر
صورت میگرفت.
این در حالی است که درمورد
انتخاب همسر باید به صورت مجموعهای از ملاکها ، معیار و پارامترها توجه
کرد و هر فردی با توجه به روحیات خود همسر خود را با توجه به شناخت از او
انتخاب کند.
تجربهها نشان داده است برخی
مواقع زمانی که ازدواج فامیلی صورت میگیرد زوجین زندگی خوب و خوشی ندارند
زیرا شناختی از قبل از هم نداشته و براساس فامیل بودن با هم ازدواج کردند و
در این موارد اقدام بسیار جاهلانه و اشتباهی انجام دادهاند.
اما در بعضی اوقات ازدواج
فامیلی صورت نمیگیرد و دو نفر هیچ نسبت فامیلی با هم ندارند ولی چون قبل
از ازدواج همدیگر را شناخته اند ، زندگی موفقی دارند.
به همین دلیل ازدواجهای فامیلی و یا غیر فامیلی باید همه بر مبنای شناخت صورت بگیرد.
یکی از آفت و آسیب های ازدواج
فامیلی دخالت خانواده و فامیلها است زیرا بستگان و فامیلها به خودشان این
حق را میدهند که در زندگی زوجین دخالت و مالکیت کنند و بستگان دو طرف حق
انتخاب و اختیار را از زن و مرد گرفته و اجازه زندگی مستقل و پایدار را به
آنها نمیدهند و آنها دچار سرگردانی میشوند.
موارد زیادی مشاهده شده است که
زن و شوهری که ازدواج فامیلی داشته اند و دردادگاهها خواهان طلاق هستند،
عامل اصلی طلاقشان دخالت خانواده ها و یا بستگان است.
هرچه نسبت فامیلی نزدیکتر باشد،
طرفین و خانوادهها به خودشان بیشتر اجازه و حق دخالت را میدهند و به
تدریج زندگی آنها دچار سرگردانی شده و از هم پاشیده می شود؛ زیرا خود زوجین
هم نمی توانند تشخیص بدهند که خانواده کدام طرف دلسوز آنها بوده وتصمیم
درست را میگیرد.
شناخت عمیق در زندگی زن وشوهر
بسیار مهم و این شناخت را در فامیل نمی توان پیدا کرد. بارها اتفاق افتاده
زن و شوهری که هیچ نسبت فامیلی نداشته، سالیان سال در کمال آرامش باهم
زندگی میکنند، زیرا همه زوایای همدیگر را می دانند وبا صداقت و معیار همسر
آینده شان را انتخاب کردهاند و براساس احساس تصمیم نگرفتهاند.
در قرآن، آیات و روایت بیشتر بر
دلیل شناخت تاکید شده است. زمانی که در قرآن آمده که ما شما را در کنار
همدیگر آفریدیم تا جفت و عشق خود را پیدا کنید و در کنار هم به آرامش برسید
نتیجه می گیریم که عشق عمیق و شناخت بعد از ازدواج مهم است نه قبل از
ازدواج. در نتیجه فامیل بودن به معنای شناخت نیست و کلیت ندارد.
نقش خانوادهها در انتخاب همسر
خانواده
ها می توانند در ازدواج هم نقش مثبت و هم نقش منفی داشته باشند. قبل از هر
چیز خانواده ها باید بدانند که با توجه به رشد فرهنگی و اجتماعی، اصول
مورد نظر آنان در ازدواج خودشان نمی تواند در مورد فرزندان آنها معیارهای
صحیحی باشد. و مقایسه خود با فرزندشان کاری نادرست است.
تناسب خانواده ها
یکی
از مهم ترین روابطی که همسران را تحت تأثیر قرار می دهد رابطه ی خانواده
های آن ها با یکدیگر است که اگر مناسب نباشد زوجین دچار مشکل می شوند تنها
زمانی رابطه خانواده ها کم ترین تأثیر را دارد که پسر و دختر افرادی مستقل و
پخته باشند شخصیت اخلاقی و معنوی افراد در خانواده شکل می گیرد ویژگی های
اخلاقی فرزندان بازتاب تربیت خانوادگی آن هاست گاهی در خانواده هایی که با
شرایط نامناسب افرادی شایسته رشد می یابد و برعکس در خانواده های خوب
فرزندان نا صالح بار می آیند. تناسب خانواده ها بهتر است در این جنبه ها
باشد: اعتقادات مذهبی و دینی، عوامل فرهنگی، طبقه بندی اقتصادی و اجتماعی.
اگر
وجوه مشترکی بین خانواده ها نباشد در اولین قدم این خود همسران هستند که
آسیب می بینند مخصوصاً اگر وجوه متفاوت یکدیگر را درک نکنند و نخواهند که
درک بکنند و یا نتوانند درک بکنند. در اینجاست که زن و شوهر به جای اینکه
به همدیگر در زندگی کمک کنند گاهی همدیگر را تحقیر و سرزنش می کنند یا به
بهانه گیری می پردازند. پس در اولین قدم آنها آسیب می بینند و در پرتو این
آسیب قطعاً فرزندان و دیگران مرتبط با آنها آسیب خواهند دید. همچنین بسیاری
وقتها پدیده طلاق ناشی از همین عنصر یا عامل مهم است.
با چه خانواده ای وصلت کنید؟
قبل
از ازدواج دقت کنید که خانواده طرف مقابل، یک خانواده سالم و منسجم باشد.
این که بگویید من قرار نیست با خانواده اش زندگی کنم، خود او با خانواده اش
متفاوت است و... شاید توجیهات عاشقانه ای باشند اما در عمل زندگی شما را
به نابودی می کشند. هر فردی حتی اگر بسیار از خانواده اش متفاوت باشد، باز
در مواقع بحرانی همان طوری رفتار می کند که در خانواده اش مرسوم بوده.
کنترل یک فرد و تعقل و انتخابگری او روی رفتارهایش همیشه ادامه نخواهد داشت
و زمان هایی هم هست که او مطابق آنچه از کودکی در ضمیر ناخودآگاهش ثبت شده
رفتار می کند. آن طوری که پدر و مادرش رفتار کرده اند نه آن طوری که منطق و
آموخته هایش به او می گوید.
یک
خانواده محکم و منسجم، خانواده ای است که همه اعضای آن در جای اصلی خود
قرار دارند، همواره می کوشند در همه موارد پشت و یا رویاروی یکدیگر باشند.
در چنین خانواده هایی ارزش ها و قابلیت های هرشخص اعم از بزرگ و کوچک کشف و
شکوفا می شود. در نتیجه هر مرحله از زندگی به گونه و شیوه
یی مرتب پیش خواهد رفت و چنانچه مشکلی هم پیش آید، همه با همفکری و همیاری
یکدیگر بسرعت مانع به وجود آمده را برطرف خواهند کرد.
روابط
خانوادگی زن و شوهر با افراد خانواده خود نیازی طبیعی است و این در صورتی
برآورده و یا ممکن خواهد شد که هر دو خانواده با ازدواج فرزندان موافق
باشند
والدین و حق انتخاب
ازدواج،
شخصی ترین موضوع در زندگی است. بنابراین والدین بایدحق انتخاب را به
جوانان بدهند. حقی که با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می کند. جوانان نیز
باید بدانند که تجربیات بزرگ ترها در امر ازدواج بسیار بیش از آن چه تصور
می کنند می تواند راهگشا و راهنما ی آنان باشد. تعدیل و تعادل، رمز موفقیت
در هر کاری است.
ضرورت رضایت خانواده ها
روابط
خانوادگی زن و شوهر با افراد خانواده خود نیازی طبیعی است و این در صورتی
برآورده و یا ممکن خواهد شد که هر دو خانواده با ازدواج فرزندان موافق
باشند. اما اگر فرزندان بدون رضایت خانواده ی خود ازدواج کند، باید به
پیامد های آن از قبیل عصبانیت والدین آگاهی داشته باشند که بسته به شدت
وضعف آن، واکنش هایش نیز متفاوت خواهد بود.
چطور رضایت والدین را برای ازدواج جلب کنیم؟
از شما پرسیده بودیم که: «آیا داشتن یک ازدواج موفق با مخالفت والدین امکان پذیر است؟ در صورت مخالفت والدین شما چه اقدامی می کنید؟»
تا
زمان محاسبه این آمار نظرات 38 نفر از کاربران قابل بررسی بود. از این
بین، 4 نظر به دلیل مرتبط نبودن کنار گذاشته شد و 34 نظر دیگر، مورد بررسی
قرار گرفت که 17 کاربر اعلام کرده بودند ازدواج با مخالفت والدین را در
شرایط خاص تایید می کنند و 17 کاربر دیگر، چنین ازدواجی را تحت هر شرایطی
مردود دانسته بودند. به عبارتی، 50درصد کابران موافق ازدواج با مخالفت
والدین هستند و 50 درصد دیگر مخالف آن.
اما نظر مشاوران تبیان درباره این موضوع
ازدواج
در ایران به معنی پیوند دو نفر نیست، بلکه به معنی 10، 20 یا حتی 50 نفر
است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخی مناطق کشور دو طایفه) را به
هم پیوند می زنید و به همین دلیل، خانواده سهم بزرگی در انتخاب و زندگی
آینده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سایه این
مخالفت همواره بر سر زندگی شما خواهد بود.
اما واقعیت این است که
الگوهای ازدواج در سال های اخیر تغییر کرده و این دختر و پسر هستند که ملاک
های خود را تعیین کرده و همسرشان را انتخاب می کنند. این ملاک ها البته در
چهارچوب خانوادگی هر فرد تعریف می شود اما به هر حال گاهی تفاوت هایی وجود
دارد که به فاصله دیدگاه جوان ترها با والدینشان برمی گردد.
گاهی
والدین با دلایل واهی با ازدواج شما مخالفت می کنند ولی اگر شما ثابت قدم
باشید، می توانید تلاش کنید که بعد از ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و
آنها را متوجه اشتباه خود کنید. در این صورت به کفش های آهنی نیاز دارید و
تحملی بسیار بسیار طولانی
ازدواج با رضایت
والدین، آرامش بیشتری را برای شما در پی دارد اما این رضایت نباید به قیمت
نارضایتی شما از ازدواج به دست بیاید. به بیان دیگر، نباید صرفا به خاطر
رضایت والدین تن به ازدواجی دهید که با آن موافق نیستید.
از سوی دیگر، گاهی اوقات والدین با دلایل واهی با ازدواج شما
مخالفت می کنند ولی اگر شما ثابت قدم باشید، می توانید تلاش کنید که بعد از
ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و آنها را متوجه اشتباه خود کنید. در
این صورت به کفش های آهنی نیاز دارید و تحملی بسیار بسیار طولانی. آن هم نه
یک تنه، بلکه شما و همسرتان هر دو باید صبور باشید تا با وجود دیدن رفتار
نامناسب آنها و شنیدن زخم زبان هایشان، باز طوری رفتار کنید که در گذر زمان
به شما اعتماد پیدا کنند.
به هر حال باید بپذیرید که اگر انتخابی
خارج از رضایت والدین انجام دادید، تا پایان مسئولیت انتخابتان را به عهده
بگیرید و اگر لازم بود بهای آن را بپردازید. مسلم است که چنین چیزی وقتی
امکان پذیر می شود که شما از انتخاب خود کاملا مطمئن باشید و بعد از ازدواج
سعی کنید زندگی تان را مستحکم نگه دارید.
چطور والدین را راضی کنیم؟
1.اول
از همه بگوییم که تهدید و پرخاشگری و جنگ و دعوا به هیچ نتیجه ای نمی رسد و
فقط آتش معرکه را بیشتر می کند. بنابراین از فکر قهرمان بازی بیرون بیایید
و بیشتر تلاش کنید در سکوت و آرامش ماجرا را پیش ببرید.
2. با والدین تان صحبت کنید. در شرایطی آرام و منطقی و هر از چند گاهی بحث را پیش بکشید و سعی کنید نظر مثبت شان را جلب کنید.
3.والدین
شما، حتما دلایلی برای مخالفت شان دارند. آنها را بشنوید و سعی کنید فارغ
از شور و شوق عاشقی و هیجانات مقطعی، این دلایل را تحلیل کنید. شاید واقعا
حق با آنها باشد. می توانید این دلایل را با فرد سومی که به بی طرفی او
اطمینان دارید در میان بگذارید و مشورت کنید. این فرد می تواند دوست،
استاد، بزرگ فامیل یا مشاور باشد.
4.والدین گاهی به خاطر
بی اعتمادی به شما با انتخابتان مخالفت می کنند چون فکر می کنند به قدر
کافی بزرگ و عقل رس نشده اید. در این شرایط باید دلایل خود را از انتخاب
فرد مورد نظر تشریح کنید و به آنها ثابت کنید که بزرگ و قابل اعتمادید.
5.اگر لازم بود از بزرگترهای فامیل و دوستان مورد اعتماد والدین تان کمک بگیرید و آنها را واسطه قرار دهید.
6.می
توانید این جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنید تا در شرایطی
منطقی، والدین هر دو شما را محک بزنند و دلایلتان را بشنوند و به شما
اعتماد پیدا کنند.
7.اگر هیچ کدام از راه ها نتیجه نداد،
سعی کنید همراه والدینتان پیش مشاور یا روانشناس بروید و در شرایطی منصفانه
درباره مشکل صحبت کنید.
ازدواج
در ایران به معنی پیوند دو نفر نیست، بلکه به معنی 10، 20 یا حتی 50 نفر
است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخی مناطق کشور دو طایفه) را بهم
پیوند می زنید و به همین دلیل، خانواده سهم بزرگی در انتخاب و زندگی آینده
دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سایه این مخالفت
همواره بر سر زندگی شما خواهد بود
مخالفت خانوادهها را جدی بگیرید اگر
مخالفت خانواده ها به خاطر تفاوت اعتقادات مذهبی دو خانواده بود، اگر
اختلاف مالی فراوان بین خانوادهها وجود داشت، اگر فاصله سنی شما و
نامزدتان بسیار زیاد است و اگر مخالفت والدین به دلیل موجه نبودن شخصیت فرد
مورد نظر است (در حالی که شما معتقدید می توانید با قدرت عشق و صبر او را
عوض کنید) بهتر است به توصیه والدینتان گوش دهید و بی گدار به آب نزنید.
حساسیت والدین در این مسائل کاملا منطقی است و شما باید در انتخابتان دقت
بیشتری داشته باشید.
فاصله سنی چه تاثیری در ازدواج دارد؟
اگر به یاد داشته باشید، هفته گذشته در بخش«شما مشاور باشید»
از شما خواستیم تا نظرات و تجربه های خود را درباره سن مناسب ازدواج با ما
در میان بگذارید. بیش از 170 نفر از شما عزیزان نظرات خود را برای ما ثبت
کردید . با مطالعه دقیق این نظرات و دسته بندی آنها سعی کردیم به یک جمع
بندی منطقی برسیم.
برای دسته بندی نظرات شما ، فاصله سنی دختر و پسر
را در 6دسته طبقه بندی کردیم. طبقه اول نظراتی را شامل می شد که بر اهمیت
نداشتن فاصله سنی تاکید می کردند، دسته دوم تفاوت سنی معکوس (بزرگتر بودن
دختر از پسر) را قبول داشتند، دسته سوم فاصله سنی 0-2 سال، دسته چهارم
فاصله سنی 3 تا 5 سال، دسته پنجم فاصله سنی 6تا 8 سال و دسته ششم بالاتر از
8سال را شامل می شد.
یک نکته مهم این که، در مواردی که کاربران یک
بازه سنی را مطرح کرده بودند که در دسته بندی های ما موجود نبود، مثلا 3 تا
7 سال، حداقل میزان تفاوت سنی مد نظر کاربر در نظر گرفته شد.
و اما نتیجه:
از
134 نظری که مورد بررسی قرار گرفت ، 7رای به دلیل نامرتبط بودن پاسخ کنار
گذاشته شدند. از آرای باقی مانده، 52 کاربر (40.9درصد) فاصله سنی 3تا 5 سال
را تایید می کردند. 31 نفر (24.4 درصد) فاصله سنی 0-2 سال و 28 نفر (
22.04درصد) هم معتقد بودند که فاصله سنی اهمیتی ندارد.
10 رای (1.8
درصد) در فاصله سنی 6 تا 8سال جای می گرفت و 2کاربر (1.5درصد) به فاصله سنی
بیش از 8سال اعتقاد داشتند. 4رای (3.1 درصد) هم به فاصله سنی معکوس داده
شده بود.
برای آن که ذهنتان سمت و سوی بهتری پیدا کند، بد نیست نظر مشاوران تبیان را هم بدانید:
ازدواج
موفق معیارهایی دارد که یکی از آنها تناسب سنی و رسیدن دو طرف به بلوغ همه
جانبه است. اختلاف سنی زیاد به طوری که دختر و پسر همواره در دو رده سنی
متفاوت قرار داشته باشند، باعث می شود شما و همسر آینده تان همیشه اختلاف
نظر داشته باشید. به عبارتی، آنچه آقا کهنه کرده و برایش به خاطره تبدیل
شده، برای خانم تازگی دارد و به او هیجان کشف و تجربه می دهد. مسلما چنین
شرایطی در طولانی مدت باعث کسالت و عدم تفاهم خواهد شد.
علاوه بر
این، اختلاف دوره باعث می شود انتظارات و دیدگاه ها با هم متفاوت باشند. در
واقع بعد از مدتی زن و شوهر احساس می کنند زبان و فکر مشترکی برای در میان
گذاشتن ندارند و این به معنی سردی روابط، دلزدگی و طلاق عاطفی است.
در
فاصله های سنی کم یا همسن مشکلی که ممکن است بروز پیدا کند، رشد نیافتگی
عاطفی، شخصیتی و عقلی دو طرف در یک حد و اندازه است. به عبارت دیگر، مهم
ترین شرط در ازدواج هایی با فاصله سنی کم، بلوغ دو طرف در تمام زمینه ها
است. به طوری که زن و مرد بتوانند با همفکری و همدلی پیش بروند و برای
تصمیم گیری در هر موردی نیاز به صرف انرژی زیاد و متقاعد کردن هم نداشته
باشند یا هزینه زیادی بابت اشتباهات بچگانه یکی از طرفین نپردازند. این
بلوغ و کفویت هم چیزی است که با گذر زمان و در بستر خانواده، سبک زندگی،
سبک فرزندپروری، تجربیات فرد و میزان استقلال و تصمیم گیری او اتفاق می
افتد. یعنی هر قدر فرد خودساخته تر باشد بلوغ بیشتری هم در زمینه های
شخصیتى عقلی، عاطفی، اجتماعی، جنسی و جسمی، اقتصادی کسب خواهد کرد.
اولین پیش نیاز ازدواج
حتما
شنیده اید که بلوغ اولین شرط ازدواج است. چیزی که دختر و پسر را به این
پختگی می رساند که مدیریت یک زندگی را در دست گرفته و بتوانند گلیم خود را
از آب بیرون بکشند. بلوغ جنبه های مختلفی دارد اما اغلب افراد تنها بلوغ
جسمی را می شناسند و آن را پیش شرط ازدواج تلقی می کنند. در حالی که گاهی
ممکن است ازدواج یک دختر و پسر به ظاهر بالغ، درست همان نتیجه ای را داشته
باشد که دو نوجوان نابالغ با همدیگر زیر یک سقف زندگی کنند.
بلوغ و تکامل لازم برای ازدواج ابعادی دارد که در ادامه مطلب عنوان می کنیم و باید به آنها توجه ویژه داشته باشیم:
در مجموع 9 بلوغ وجود دارد که افراد باید در هنگام ازدواج به وجود آنها در خود و فرد مقابل توجه کنند:
بلوغ جنسی
گذر از دوران کودکی و ورود به دوران بزرگسالی.
بلوغ
جنسی معمولاً در دختران بین 9 تا 14 سال و در پسران بین 11 تا 15 سال
اتفاق میافتد. زمانی که افراد به این بلوغ میرسند در رفتارها، خواستهها،
نگاهها و جسمشان تغییراتی ایجاد میشود.
بلوغ عقلی
فردی که به بلوغ عقلی رسیده است، هر حرفی نمیزند و هر کاری نمیکند.
امام علی (علیه السلام) : انسان عاقل اول فکر میکند، بعد سخن میگوید و انسان جاهل اول سخن میگوید، بعد فکر میکند.
فردی
که به بلوغ عقلی رسیده، نصیحت پذیر است، توانایی درک شرایط را دارد، به
قول و وعدههایش عمل میکند، نسبت به خود و خانوادهاش مسئولیتپذیر است.
بلوغ نکاح
کسی که دو بلوغ قبلی (جنسی و عقلی) را داشته باشد، به بلوغ نکاح رسیده است.
از این بلوغ در قرآن نام برده شده است.
«
وَابْتَلُواْ الْیَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ
آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ .... و
یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافى)
یافتید، اموالشان را به آنها بدهید... » (نساء/ 6)
بلوغ عاطفی
فردی که قابلیت برقراری ارتباط عاطفی با دیگران را داشته باشد و بتواند احساسات خود را ابراز و مدیریت کند به بلوغ عاطفی رسیده است.
بلوغ اجتماعی
فردی که خود را در مقابل دیگران، قوانین و دنیای پیرامون خود مسئول بداند، بلوغ اجتماعی دارد.
بلوغ فرهنگی
کسی
که به زندگی با نگاهی پر امید مینگرد، به بلوغ فرهنگی رسیده است. در
مقابل کسی که زمین و زمان را لایق ایراد گرفتن میداند، به این بلوغ نرسیده
است. اگر در دوران نامزدی، فرد مقابل به غیر از شما از همه چیز و همه کس
ایراد گرفت، بفهمید که نگاهش منفی است. فردی که به راحتی همه را زیر سوال
میبرد، در زندگی آینده هم، شما و خانوادهتان را زیر سوال خواهد برد.
بلوغ اخلاقی
فردی که خوش اخلاق، صادق و راستگوست، اخلاقش را کنترل میکند و به دیگران توهین نمیکند، به بلوغ اخلاقی رسیده است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله): « بهترین مردان شما کسانی
هستند که با تقوا، خوش قلب و باسخاوت هستند. چشمانی پاک دارند و با پدر و
مادر خود به نیکی رفتار میکنند. آنها با همسر خود طوری رفتار نمیکنند که
از دستشان به دیگران پناه ببرد.»
بلوغ اقتصادی
فردی که دارای کاری مناسب، آبرومندانه و ثابت است، برنامهریزی اقتصادی و قدرت مدیریت مالی دارد، به بلوغ اقتصادی رسیده است.
بلوغ اشُد
فردی که به تمام بلوغهای ذکر شده در بالا رسیده باشد، دارای بلوغ اَشُد است.
از این بلوغ در قرآن نام برده شده است. (کارگاه های آموزشی دکتر فرهنگ)
«
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً
وَکَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد،
حکمت و دانش به او دادیم و اینگونه نیکوکاران را جزا مىدهیم.» (قصص/14)