سلام خسته نباشید من یه دختر ۱۸ساله ام میخوام تو زندگی الانی که دارم یه کاری داشته باشم ک بتونم آینده مو تضمین کنم من تو ۱۵سالگی ترک تحصیل کردم تا اول دبیرستان بیشتر نخوندم اون موقع بچه بودم به فک شیطنت سر کلاس نرفتن بودن کل مدرسه یه جوریای شاکی بودم به خاطر همین کل درسمامو تجیدشدم بابام دیگ نزاشت ادامه بدم منم از خدام بود بد ترک تحصیل اریشگری رفتم به اونم پای بند نبودم ولش کردم الان دوسال که تو خونه ام جایی نیمرم
سلام
میشه یه سوال بپرسم؟
ممنون میشم اگر کمکم کنید
عرضم به حضور شما که من ٢ ساله که ازدواج کردم
چند روزه احساس کردم میل جنسی شوهرم کم شده
و خودم بهش اشاره کردم و بهش گفتم احساس میکنم مثل قبل نیستی
خودش بهم گفت حقیقتش چند وقته فیلم مبتذل نگاه میکردم ولی الان ترک کردم
البته گفت طبق عادتی بوده که از دوران مجردی داشتم
سلام من 9سالی هست ازدواج کردم دوتاپسردارم تورابطه باهمسرم خیلی مشکل دارم اصلانمیتونیم باهم ارتباط برقرارکنیم همیشه باهم بحث داریم روهیچ چیزی تفاهم نداریم
سلام خسته نباشید یسوالی داشتم خدمتتون
راستش من تقریبا ۱سالو چهار ماهی هست که با یه پسر ۲۶ساله در ارتباطم و خودمم ۲۲سالمه قصدمون از اول ازدواج بود واز طریق مجازی باهم اشنا شدیم من خونوادم میدونن و اون هم تقریبا همه خونوادش میدونن ولی،هنوز مطرح نکرده ک بیان برای خواستگاری،؛من به ایشون علاقه ی شدیدی دارم ولی اون رفتارش سرد شده و ابراز احساساتش خیلی کم شده
چهارساله ازدواج کردم هم خودم هم شوهرم هردوتحصیلکرده و شاغلیم ب شوهرم اعتماد صد درصد داشتم تا ی دوسال بعد ازدواج پیامک عاشقانه تو گوشیش دیدم البته همیشه گوشیش ازم دور میکرد و میگفت ی چیزشخصیه منم چون اعتمادکامل داشتم برام مهم نبود تا اینکه بعد اون پیامک دیگه اعتمادم بکلی ازبین رفت و تمام کاراشو ریزب ریز زیرنظر گرفتم دیدم تلفن هایی داره گه جلوم جواب نمیده و... منم چون دیگه مشکوک شده بودم تلفن هایی که مشکوک بود
سلام صبحتون بخیرمن ازاعضای کانالتون هستم سال 87ازدواج کردمه دوتابچه دارم من یه آدم احساسیم ولی شوهرم برعکس منه هرچه قدرتلاش میکنم که توزندگیم احساس بیارم نمیشه همیشه این منم که پیامای عاشقانه میدم قربون صدقه میرم کلابرعکس شده هرچی من میگم دریغ ازیه جواب احساسی خسته شدمه ازبس که به دره بسته خوردم احساس خوبی اصلاندارم حالم ازخودم بهم میخوره که جای من بااون عوض شده گفتن خانم ناز میکنه ولی واسه من کلابرعکسه
سلام من یه سوال در مورد اینکه شوهرم برای دومین بار خیانت کرده و با پررویی کتمان مبکنه وخیلی هم بداخلاق و بددهن و دست به بزن داره و هروقت عصبانی میشه وسایل منزل رومیشکنه و با تفنگش بچه ها روتهدید میکنه پرسیده بودم واین که درخواست طلاق دادم
تحلیل قصه ی امروز برنامه ماه عسل از نگاه ما:
فقر، آرزو، حسرت، نیاز و
#خانواده...
این واژه ها ،قصه ی امروز برنامه ی ماه عسل بود.
بهترین برداشت از این قصه #ارتباط در خانواده بود.
یک ارتباط زنجیره ای که در بین اعضای یک خانواده ای که در فقری از نوع مادیات به سر می بردند، وجود داشت که شاید توجه شما را نیز جلب کرده باشد.
خانم عباسی:
باسلام.دوس داشتم یه بازخورد کوچولو باتوجه ب چیزایی ک توی دورهمی مشاورمون یادگرفتم درمورد برنامه ی امروز ماه عسل داشته باشم .وقتی یه عشق اتیشی مث عشق نسترن ومحمد بوجود میاد و روزبروز شعلش بیشتر میشه هم نسترن هاومحمدها و هم خانواده ی این دوطرف میتونن با انتخاب یه سیستم ورفتار این رابطه رو ب جاهای خوب ویابرعکس بکشونن.
تحلیل قصه ی امروز برنامه ی ماه عسل:
در سنین پایین عشقی صورت میگیره که بر طیف صمیمیت استوار و بدون شناخت نیاز های هم دیگه و خواسته های اون ها از هم و بدون اینکه بیان بشه این خواسته ها و در قرار داد ازدواجشون نوشته بشه برای خودشون. و بدون در نظر گرفتن پنج نیاز اصلی طرفین که آیا این پنج نیاز در ازدواج ارضاع می شن یا نه. اصلا در این رابطه فقط اون دوست داشتنه بیان شد و حالا اینجا که بعد از نه ماه طلاق نسترن بیان میکنه که خواسته ی من احساس امنیت که از نیاز بقا میاد و اینکه یک زندگی رو اداره بکنه مرد زندگی من که بر میگرده به نیاز به قدرت مثلا گفت که سربار نباشیم .
حالا واقعا برنامه ی ماه عسل بیشتر جنبه ی تخلیه ی هیجانی داشت و هنوز هم زندگی رو در همون دوست داشتنه میدیدن اما این بار قرار بود فکر کنن اما ایا میدونن باید به چی فکر کنن؟