گوشت در برابر سکس!
در عصر شکار، تأمین مواد غذایی کاری دشوار بود که نیاز به قدرت عضلانی زیاد داشت. از یک طرف ضعف عضلانی زنان مانع موفقّیت آنها در جمع آوری غذا میشد و از دیگر سو بارداری، زایمان و شیردهی مکرّر زنان که از نوجوانی تا سالمندی آنها را اشغال می کرد امکان جستجوی غذا را برای آنان محدود می کرد. نتیجه این که زنان قدرت تأمین غذای خود و فرزندانشان را نداشتند و مجبور بودند برای این منظور به مردان متّکی باشند. این شرایط ایجاب می کرد که زنان تأمین نیاز جنسی مردان را منوط به دریافت غذا نمایند. بنابراین در عصر شکار، «فاحشگی» رفتار نرمال و همگانی زنان بود. شرایط فوق، با تغییراتی در عصر کشاورزی نیز ادامه یافت امّا عصر صنعتی شرایط جدیدی ایجاد کرد: فعالیت تولیدی نیازی به قدرت عضلانی نداشت بنابراین زنان فرصتی برابر مردان برای تأمین غذا داشتند. همزمان ابداع روش مؤثر جلوگیری از بارداری (کنتراسپشن) باعث شد که زنان مجبور نباشند همۀ دوران مفید عمر خود را صرف بارداری، زایمان و بچّه داری کنند. بنابر این زنان میتوانستند به فعالّیت جنسی خود نه به عنوان کالایی برای فروش بلکه به فرصتی برای لذّت بنگرند. پس انتظار میرفت که زنان تجارت «سکس در برابر غذا»، «تمکین در برابر نفقه» و «لذّت در برابر امنیّت» را کنار بگذارند امّا چنین نشد. چه چیزی مانع شکسته شدن این سنّت فکری است؟