احساس افسردگی میکنید؟ موسیقی شاد گوش بدهید!
چگونه با دیگران خوش اخلاق باشیم؟
اینکه همیشه با دیگران خوش اخلاق باشید، کار راحتی نیست
راهکارهایی برای خوشاخلاقی با دیگران ,اینکه همیشه با دیگران خوش اخلاق باشید، کار راحتی نیست، مخصوصا زمانی که روحیه خوبی ندارید یا با فردی که باعث آزارتان میشود، مواجه هستید. اما اگر تلاش کنید تا ابتداییترین کارها مثل لبخند زدن یا احوالپرسی را انجام دهید، میتوانید فضایی خوشایند برای خودتان و اطرافیان به وجود بیاورید. خوش اخلاقی با دیگران نهتنها باعث میشود که آنها به شما بیشتر احترام بگذارند، بلکه روزتان زیباتر میشود! در ادامه راهکارهایی برای برخورد بهتر با اطرافیان را با هم مرور میکنیم.
سادهترین راه برای خوش اخلاقی، لبخند زدن است.سادهترین کار برای اینکه فردی خوش اخلاق به نظر برسید، لبخند زدن است. وقتی به افرادی که شما را میشناسند لبخند میزنید، آنها را تشویق میکنید تا متقابلا به شما لبخند بزنند. گاهی فقط به این دلیل که دارای شخصیتی خجالتی بوده و به راحتی لبخند نمیزنید، بسیاری از افراد شاید تصور کنند که شما فردی سرد یا بداخلاق هستید. بنابراین، دفعه بعد که از کنار فردی نسبتا آشنا رد می شوید، لبخند بزنید. این لبخند باعث میشود که حتی اگر در بهترین شرایط روحی نیستید، احساس خوشحالی بیشتری کنید. پس این کار هم برای خودتان و هم برای دیگران مفید است.
در مورد موضوعات کوچکی که میدانید فرد مقابلتان به آنها علاقه دارد، صحبت کنید. اگر فرد را به خوبی نمیشناسید و از علایقش خبر ندارید، سعی کنید در مورد مسائلی که پیرامونتان اتفاق میافتد صحبت کنید (جلسهای که هر دو یک ساعت قبل در آن بودید، فرد جدید در کلاس ریاضی و…). شوخی کردن همیشه کمککننده است، چون افراد از کسی که شوخطبع است و آنها را درک میکند، خوششان میآید.جزو آن دسته از افرادی نباشید که فکر میکنند گفتوگوهای کوتاه، بیهوده و فقط وقت تلف کردن هستند. این مکالمات کوتاه میتواند پایه ارتباطات عمیق آینده باشد.
برای انجام سریع تر کارها و همچنین انجام کارهای بیشتر باید هر بار روی یک کار تمرکز کرد..
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0922-638-0616 سلحشور فرزاد
کودک را آماده شنیدن «نه» کنید!
آنچه والدین باید درباره مهارت «نه» گفتن به کودک شان بدانند
با پدر و مادرش در خیابان مشغول قدم زدن است. به اولین مغازه اسباب بازی که می رسد، دست پدر یا مادرش را می کشد و آن ها را به جلوی ویترین مغازه می آورد. به یکی از اسباب بازی ها اشاره می کند و فریاد می زند: «من اینو می خوام!». همان جا روی زمین می نشیند و آن قدر گریه می کند که پدر و مادرش مجبور می شوند، آن اسباب بازی را برایش بخرند.
***
در خانه یکی از فامیل ها نشسته اند. فرزندشان مدام از کنار وسایل تزیینی و شکستنی می دود و بارها مادرش را به دنبال خودش می کشاند. هر لحظه ممکن است یکی از وسایل تزیینی یا گران قیمت خانه فامیل شان را بشکند. پدر و مادرش هم از دستش خسته شده اند و نمی توانند در پاسخ به درخواست کودکشان که می گوید: « من می خواهم اینجا بازی کنم» ، بگویند: نه اینجا بازی نکن.
***
به احتمال زیاد شما هم تا حالا با چنین کودکانی مواجه شده اید. پدر و مادرها باید بدانند که کودکان معمولا با شنیدن واژه نه واکنش منفی نشان می دهند و مخالفت با کودک روش های دیگری هم دارد. هرچند بعضی از کودکان به راحتی این کلمه را نشنیده می گیرند اما بعضی های شان هم از شنیدن این کلمه خشمگین می شوند. البته والدین باید توجه داشته باشند که گفتن بیش از حد نه به کودکان، باعث می شود این کلمه اثر بخشی خود را از دست بدهد؛ بنابراین والدین باید راه های بهتری برای قرار دادن محدودیت های منطقی برای فرزندان شان پیدا کنند.
پیش نیازهایی برای ازدواج!
ازدواج به عنوان یک ارتباط عاطفی طولانی مدت و متعهدانه، همان قدر که ساده به نظر می رسد، پیچیدگی های ویژه ای هم دارد. یکی از دلایلی که برخی همسران بعد از مدتی از هم جدا می شوند و نمی توانند ارتباط شان را حفظ کنند، ناآگاهی از همین پیچیدگی هاست. به نظر می رسد تا زمانی که یک نفر برخی «آمادگی ها» را در خود رشد و پرورش نداده باشد، لزوما با یافتن فردی که دارای تمام ملاک های مورد نظرش است، نمی تواند ارتباط پایداری در زندگی مشترک داشته باشد، چراکه وقتی این آمادگی ها نباشد، کم کم تنش ها شروع خواهد شد، 2 طرف حرف هم را نخواهند فهمید، درگیری ها بیشتر خواهد شد و روز به روز طرفین بیشتر از هم دور خواهند شد. در ادامه این مطلب به چند مورد از «آمادگی های قبل از ازدواج» اشاره می شود که باید با اطمینان از دارا بودن آن ها برای ازدواج اقدام کنید.
1 -توانایی پذیرش علایق فرد دیگری در زندگی
در ازدواج، قرار است با فردی که دنیای دیگری دارد، علایق و نیازها، خصوصیات شخصیتی و خلقی متفاوتی از شما دارد و به طور کلی با فردی که با شما متفاوت است زندگی کنید و سازگار شوید. افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، این که «من و تو باید ما شویم» یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ازدواج بلندمدت نمی خورد. در واقع این عقاید نه تنها مفید نیست بلکه می تواند به رابطه آسیب هم برساند. وقتی طرفین رابطه ازدواج «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شود.
4ترس رایج در ازدواج
ترس از ازدواج یا گاموفوبیا GAMOPHOBIA اصطلاحی است که برای توصیف ترس های غیر عادی از تعهد و ازدواج به کار می رود.
-
-
دلایلی که می توان برای آن برشمرد عبارتند از:
ابهام در تصویر آینده
فرد نمی داند در ازدواج با چه چیزی مواجه خواهد شد. خانواده جدید، روابط جدید همه و همه برای کسی که برای خودش خلوتی داشته، مثلا سال ها تنها زندگی کرده، درونگرا است یا شخصیت اجتنابی دارد، کابوس است. برای چنین فردی معمولا ازدواج پیشنهاد نمی شود، مگر آنکه با فردی
همه ما به یک اندازه در معرض شکست عاطفی هستیم مگر آنکه انتخابی دقیق و درست داشته باشید و برای ازدواج، به جای هیجانات با منطق پیش برویم
درست به اندازه خودش درونگرا یا اجتنابی ازدواج کند تا در زندگی مشترک، در عین داشتن فضای دو نفره، به فضای فردی و تنهایی های یکدیگر هم احترام بگذارند. در غیر اینصورت ازدواج یک فرد اجتنابی با فردی عملگرا و فردی درونگرا با یک برونگرا، به شکست منتهی می شود.
الفبای تربیت جنسی کودک و نوجوان
جاذبه شنیدن و فهمیدن درباره مسائل جنسی باعث می شود کودک کنجکاو به سمت گویندگان اطلاعات کشیده شود و از آنها الگو بگیرد. رابطه ای که غنی از عواطف باشد، باعث می شود فرزند به طرف والدین خود جذب شود و برای پیدا کردن پاسخ کنجکاوی هایش سراغ همسالان ناآگاه نرود. هرچه خلقیات والدین بهتر و پرکشش تر از همسالان باشد کودک به جای تقلید از همسالان، جذب پدر و مادر خود می شود و موفق تر و فرمانبردارتر خواهدشد.
البته آنچه گفته شد، وقتی میسر می شود که والدین این رابطه را از دوران خردسالی و حتی نوپایی 5-3 سالگی با کودک خود ایجاد کرده باشند. والدین باید در تفریحات سالم مثل یک دوست صمیمی همراه کودکان باشند؛ آنها را به کوه، سینما و گردش ببرند و اجازه صحبت تلفنی با دوستانشان را بدهند و اجازه دهند در جشن تولدهای غیرآسیب زا با دوستانشان خوش بگذرانند. آنچه در این مطلب خواهید خواند، اصول و پایه های ایجاد صمیمیت سالم با فرزندان و آموزش درست و علمی به آنها است.
1- توجه به تربیت همه جانبه فرزند
والدینی که به تربیت جنسی کودک بها ندهند با او در نوجوانی مشکل خواهند داشت. تربیت جنسی عبارت است از تمامی اطلاعاتی که از دوران اولیه زندگی افراد رشد متعادل و مناسب غریزه در جهت جنسی به آنها داده می شود. اگر مربی یا والدین نوجوان به نیازهای آموزشی او توجه نکنند، این پدیده خود به خود در مسیر زندگی هر شخص به طور اتفاقی و بدون انتخاب مناسب صورت خواهد گرفت. عمده تحولات شخصیتی، در دوره کودکی و اوایل نوجوانی رخ می دهد.
توصیف رفتارهای مشکلآفرین نوجوان
هیچ کدام از افرادی که در جامعه با عنوان بزهکار شناخته میشوند از لحظه تولد یا حتی دوران کودکی بزهکار نبودهاند. بزهکاری، نزاع با جامعه و اطرافیان، اعتیاد و همه آسیبهای اجتماعی که برای جامعه معضل و آسیب قلمداد شده و حیات افراد را به مخاطره میاندازد در وجود تک تک بزهکاران مانند تمام خصایص خوب و ویژگیهای مثبت شکل میگیرد و نطفه میبندد در حالی که میتوان از همان لحظه اول و زمانی که هنوز فاجعه به عمق خود نرسیده جلوی آن را گرفت و مانع رشد آن شد.
نوجوانی دقیقا همان زمانی است که رفتار و عملکرد زشت و بزهکارانه در افراد نمود مییابد. اینکه نطفه همهچیز در کودکی در ذهن بسته میشود و این باعث میشود در تمام طول زندگی فرد بر اساس آنچه در کودکی دیده و فهمیده زندگی کند درست است، اما این تصورات در نوجوانی به عنوان نخستین تجربه رفتار اجتماعی در فرد با رفتارهایی که از او سر میزند، حالت رسمی به خود میگیرد و برای او درونی میشود.
نخستین تجربه بزهکاری برخی نوجوانان، در صورتی که روی رفتارهایشان دقت شود، برای خانواده و اولیای مدرسه قابل مشاهده است. سیگار کشیدن، دزدی از جیب پدر و مادر یا اطرافیان و برداشتن وسایلی که متعلق به نوجوان نیست، قلدری و زورگویی به بقیه در مدرسه یا در خانواده، آزار رساندن به خود و انواع آسیبهای عمدی به بدن حتی کندن مو و خراشیدن پوست جزو اصلیترین رفتارهایی هستند که والدین وقتی حتی یک کدام از آنها را از نوجوان خود میبینند باید نسبت به آن واکنش نشان داده و روی آن حساس شوند.
رفتاری که والدین در این مواقع باید انجام داده و واکنشی که از خود نشان میدهند باید کاملا شکل تنبیهی داشته باشد. سرپوش گذاشتن، نادیده گرفتن یا حتی برخورد اندک و جزئی باعث میشود نه تنها این رفتار برای نوجوان به یک عادت تبدیل شود بلکه قبح آن نیز ریخته میشود و نوجوان بیپروا بدون ترس از قضاوت دیگران این اعمال را تکرار کند.
مداومت در رفتار زشت و ناپسند از سوی بسیاری از افراد در بزرگسالی نتیجه تکرار آن در نوجوانی بوده است. در این موارد والدین برای اصلاح رفتار فرزنداشان و دور شدن او از اعمال خلافکارانه هر نوع تنبیه به غیر از تنبیه بدنی که صلاح میدانند را باید اعمال کنند.