آیسنک در کتاب واقعیت وخیال نقل میکند که: روزگاری روزنامه نگار شکاکی از روانشناس مشهوری خواسته بود فقط از یک پدیده ی روانی اسم ببرد که میان روانشناسان درباره ی وجود آن اتفاق نظر باشد و قوانین مربوط به آن، چنان شناخته شده باشند که دارای کاربرد عملی باشند. روانشناس جواب داده بود که نه تنها چنین پدیده ای وجود دارد، بلکه این پدیده در نظر بشر امروزی دارای چنان ارج و اعتباری است که در هر شهر و روستا معبدهایی برای آن برپا شده و هر هفته میلیونها تن از مردم برای ورود به این معبدها و تماشای این پدیده پول کلانی میپردازند. در برابر این پاسخ، روزنامه نگار ابتدا کمی جا خورده بود تا اینکه بالاخره متوجه شد که منظور روانشناس همان سینما است. پایههای سراسر این صنعت پر رونق (که این روزها تلویزیون را هم میشود به آن اضافه کرد) بر پدیده ی «حرکت ظاهری» قرار دارد.