شاهکار زندگی چیست؟
شاهکار که شاخدار نیست
خیلی ساده است
میگی نه
خوب ببین
این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی ... دروغ نگویی ... کلک نزنی و سوء استفاده نکنی ... شاهکاره
نیازی ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ ... این شاهکاره
دروغ سفید
آیا چیزی از دروغ سفید شنیده‌اید؟
دروغ سفید دروغ‌هایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. برای اغراق و خود بزرگ بینی و کم نیاوردن پیش دیگران گفته می شود.
پاول اکمن می گوید:
«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».
ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمی‌دهیم بلکه «خودمان» را فریب می‌دهیم.
نکاتی مردانه زنانه
همانقدر که زن را باید فهمید
مرد را هم باید درک کرد
همانقدر که زن بودن می خواهد
مرد هم اطمینان می خواهد
همانقدر که باید قربان صدقه ی رویِ ماهِ بی آرایشِ زن رفت
باید فدایِ خستگی هایِ مرد هم شد
همانقدر که باید بی حوصلگی هایِ زن را طاقت آورد
کلافگی هایِ مرد را باید فهمید
صمیمیت یک نیاز واقعی و از نیاز بنیادی تری بنام دلبستگی نشات میگیرد.
مولفه های نه گانه صمیمیت عبارتند از :
صمیمیت عاطفی: سهیم شدن احساسات مثبت و منفی با همسر
صمیمیت روان شناختی: توانایی افشای موضوعات مهم و شخصی خود با همسر که بدین منظور میبایست ابتدا امنیت فرد در رابطه تضمین شده باشد، یعنی فرد ترس از طرد شدن یا مسخره شدن و یا تنبیه شدن را نداشته باشد.
صمیمیت عقلانی: درمیان گذاشتن عقاید و افکار و باورهای خود با همسر.عنصر اصلی در ایجاد و نگهداری صمیمیت عقلانی توانایی نقش گزینی role-taking یعنی توانایی دیدن جهان از دریچه چشمان همسر ، میباشد.
غفلت عاشقانه
عاشقان خیلی زود از محبت و عشق غافل می شوند!
آخه تا زمانی که به هدفت نرسیدی از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنی؛ با شور و شوق زیاد قدم برمیداری، بهترین لباس‌ها، بهترین حرف‌ها و یا مهربون‌ترین رفتارت رو انجام میدی تا همونی بشی که دوس داره!
اما به محض رسیدن، هیچ تلاشی واسه حفظ کردنش نمی‌کنی و به خودت میگی:
"اون که منو دوس داره، جایی نمیره"
افسوس که همین جا غفلت رخ می ده
ازدواج آدم بالغ می‌خواد
برای ازدواج حداقل چهار بلوغ لازم است :
1بلوغ فیزیولوژیک
2بلوغ عاطفی
3بلوغ اجتماعی
4بلوغ اقتصادی
سمی قاتل برای مادر شوهر
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند. عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادر شوهرش مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
بازی برای کودکان زمینه ساز رشد آن‌هاست.
نکاتی بسیار مهم درباره‌ی بازی کودکان:
زمان کافی را برای بازی گروهی یا بازی در مجموعه های عمومی چون پارک را برای کودکان در نظر بگیرید(یا تا دوساعت).مهم است بدانیم در این موارد بازی با کودک زمانبر و طولانی است در غیر این صورت کودک ارضا نشده و این نیاز در وی به صورت عقده باقی می‌ماند. پس اگر والدینی کودکشان را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند،مواظب باشند از وقت کافی او را محروم نکنند.
محبت بی قید و شرط خانوادگی
یروز به پدرم زنگ زدم , هر روز زنگ می‌زنم و حالش را می‌پرسم.
موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم
گفت:"بنده نوازی کردی زنگ زدی".
وقت که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.
دیشب خواهرم به خانه‌ام آمده بود ,شب ماند, صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته‌است .
حراج عقیده
مقیم لندن بود. یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند، 20 پِنس اضافه تر می دهد. میگفت: چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که پول اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر، بر خودم پیروز شدم و پس دادم و گفتم: آقا این را زیادی دادی. گذشت و به مقصد رسیدیم، موقع پیاده شدن، راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. پرسیدم: بابت چی؟ گفت: می خواستم فردا بیایم مرکز مسلمانان و مسلمان شوم، اما هنوز کمی مُردد بودم. خواستم شما را امتحان کنم، با خودم شرط کردم اگر 20 پنس را پس دادید بیایم. تعریف می کرد: تمام وجودم دگرگون شد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به 20 پنس می فروختم.