اعتیاد چیست
ما
معتادان به علت ناآگاهی از شرایط و وضعیت خود وانکار و خودفریبی درباره
مشکلی که با آن دست به گیریبانیم یا داغی که به عنوان “معتاد” بر پیشانی ما
خورده است، کسانی هستیم که در سکوت رنج می بریم و کسی از رنج ما آگاه
نیست. وحشت و ناآگاهی، سبب شده است تا بسیاری از ما معتادان نتوانیم برای
رهائی از وضعیتی که با موفقیت می توان آنرا بهبود بخشید درخواست کمک کنیم.
- اعتیاد یک مساله اخلاقی نیست
- اعتیاد چیست ؟
- انواع اعتیاد
- تفاوت میان عادت و اعتیاد
اعتیاد یک مساله اخلاقی نیست
کسانی که معتاد می شوند افرادی سست عنصر و بی اراده یا از لحاظ اخلاقی
فاسد نیستند. چنین برداشت نادرستی سبب می شود تا بسیاری از از ما معتادان
نتوانیم درخواست کمک کنیم و از این که معتادیم احساس شرمساری کنیم، کاری که
هیچ نتیجه مثبتی به همراه ندارد. معتادان به علت احساس شرمندگی، ترس، خشم و
و عذابی که می کشند به حمایت نیاز دارند نه چیز دیگری که حال آنها را نسبت
به خودشان بدتر کند. واقعیت این است که اعتیاد یک عارضه و ناراحتی جسمی در
مغز است که منجر به اختلال در فعالیت آن می شود معتادان و کسانی که آنها
را دوست دارند به سختی حاضرند به این واقعیت تن دردهند که اعتیاد نوعی
بیماری است و همین امرسبب می شود تا فرد معتاد احساس شرمساری کرده و با
انکار اعتیاد خود، بخواهد ثابت کند که اوضاع را تحت کنترل دارد.
اعتیاد چیست ؟
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و کشنده است. این عارضه، نوعی ارتباط
تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیر گزار بر ذهن و یا رفتاری که
مارا در برابر میل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد. اعتیاد به عنوان
حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک
رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در
اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده
است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری یا محرومیت است.
اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پی آمدهای
زیانبار آن آگاه است. حتی والدین، همسر و دیگر نزدیکان فرد معتاد به راحتی
این واقعیت را که اعتیاد نوعی بیماری است نمی پذیرند. علت این امر آن است
که این افراد نیز از لحاظ احساسی درفرایند بیماری فرد معتاد درگیر هستند.
با آنکه از واژه “اعتیاد” اغلب در اشاره به وابستگی به مواد مخدر یا
مشروبات الکلی استفاده شده و تحت عنوان اعتیاد به مواد نیز از آن یاد می
شود ، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیت های دیگری چون قمار،
پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از
اندازه معتادشود. این گونه اعتیاد ها تحت عنوان اعتیاد های رفتار یا
فرایندی نام برده می شوند.
بنا به تعریفی که انجمن آمریکایی درمان اعتیاد از واژه اعتیاد ارائه داده
است: “اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن می باشد که در مدارهای پاداش، انگیزه و
حافظه و دیگر اجزاء مربوطۀ مغز اختلال ایجاد می نماید. این اختلال ها به
ایجاد ویژگی های جسمی، روانی، اجتماعی و روحی در انسان منجر می شود.” بروز
چنین حالت هائی در انسان سبب می شود که وی برای دستیابی به پاداش (لذت) یا
تسکین به مصرف یک مادۀ مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ویرانگر روی آورد.
علائم بارز اعتیاد، مختل شدن کنترل رفتار، میل شدید به مصرف و ناتوانی در
پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات جدی رفتاری و مناسبات و ارتباط
بادیگران است. اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن ممکن است چرخه های
لغزش و قطع مصرف را شامل شود. اگر اعتیاد درمان یا با فعالیت های بهبودی
همراه نشود حالت پیش روندۀ آن ممکن است باعث معلولیت مغزی و یا حتی مرگ
شود.
انواع اعتیاد
اعتیاد را می توان به دو نوع کلی تقسیم کرد، اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد رفتار :
۱- اعتیاد به مواد – مانند اعتیاد به تریاک، اعتیاد به شیشه، اعتیاد به هروئین، اعتیاد به الکل
اعتیاد به مواد مخدر اغلب با عوارض و نشانه های خماری، در مواقعی که مصرف
مواد به طور ناگهانی و یکباره قطع می شود همراه است. اعتیاد جسمی در عین
حال باسازگار شدن بدن انسان با مواد مخدر یا همان تولرانس همراه است و همین
امر سبب می شود که ما برای دستیابی به نشئگی قبلی میزان مصرف خود را دائمأ
افزایش دهیم. علائم رایج و متداول خماری عبارتند از لرزش، اسهال و تهوع یا
دل پیچه. سرعت وابسته شدن به انواع مواد به نوع مادۀ مصرفی، دفعات و فواصل
مصرف، شیوه های مصرف و ویژگی های ژنتیکی و روانی افراد بستگی دارد.
۲- اعتیاد های رفتار – مانند اعتیاد به غذا، اعتیاد به سکس اعتیاد به کار، اعتیاد به قمار ، هم وابستگی و خود آزاری ( قطع عضو)
اعتیادهای رفتاری یا فرایندی الگوهای رفتاری هستند که چرخه ای مشابه
اعتیاد به مواد دارند. نخست اینکه ما از انجام یک رفتار احساس لذت می کنیم و
سپس آن رفتاررا به عنوان روشی برای بهتر نمودن تجارب زندگی خود انتخاب می
کنیم و سرانجام از همان رفتار به عنوان ابزاری برای تحمل اضطراب و استرس
ادامه می دهیم. فرایند تلاش برای لذت بردن از آن رفتار همواره شتاب بیشتری
پیدا می کند و دفعات پرداختن به رفتار مورد نظر، بیشتر و بیشتر شده و این
حالت آئین و مراسمی خاص به خود می گیرد تا اینکه سرانجام به بخش عمده ای از
زندگی روزمرۀ ما تبدیل می شود. پس از معتاد شدن به آن رفتار همواره وسوسه
پیدا می کنیم تا آن رفتار رابا وجود پی آمدهای زیانبارش تکرار کنیم.
این گونه اعتیادها جنبه واقعی دارند و در بسیاری از بخش های زندگی ما
مشکلاتی به بار می آورند. چنین اعتیادهائی همانند اعتیاد به مواد به به
روابط ما با دیگران آسیب می رسانند و فردی که رفتار معتاد گونه دارد روابط
خود با دیگران را قربانی رفتار اعتیاد آور خود نموده و سبب می شود تا
اعتماد اعضای خانواده اش از وی سلب شود. ایشان همچنین در زندگی اعضای
خانواده، بستگان و دوستانش مشکلات جدی ایجاد می نماید. شواهد فزاینده ای
وجود دارند که نشان می دهند اعتیاد رفتاری نیز همانند اعتیاد به مواد
فعالیت عادی مغز را مختل می سازد اما باید برای مشخص شدن تاثیر اعتیاد
رفتاری بر فعالیت و عملکرد مغز تحقیقات بیشتری صورت گیرد. خوشبختانه برای
کسانی که از اعتیاد رفتاری رنج می برند برنامه های ۱۲قدم و انجمن هایی وجود
دارند که در بهبود یافتن این معتادان بسیار موثر هستند. انجمن معتادان
جنسی گمنام، انجمن هم وابستگان گمنام، انجمن قمار بازان گمنام، انجمن
پرخوران گمنام و… از جمله این انجمن ها هستند.
تفاوت میان عادت و اعتیاد
بسیاری
از ما انسان ها به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی خاص عادت می کنیم
اما از این بابت صدمه ای به ما وارد نمی شود چون می توانیم هر زمان که
اراده کنیم مصرف یک ماده اعتیاد آور یا پرداختن به یک فعالیت خاص را متوقف
کنیم.
آنچه اعتیاد را از عادت متمایز و متفاوت می سازد این است که ما ماده مورد
نظر یا رفتار خاص را با وجود پی آمدهای منفی آن که کاملا قابل پیش بینی و
جدی هستند همچنان ادامه می دهیم.
١. عادت –با
داشتن انتخاب همراه است. فردی که به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی
عادت کرده است می تواند هر زمان که اراده کند از عادت خود دست بردارد.
٢. اعتیاد –
با مسائل روانی و جسمی همراه است . فرد به دلیل ابتلا به بیماری اعتیاد،
اراده خود را از دست داده و علیرغم آگاهی از پی آمد های زیانبار مواد مخدر
یا رفتار اعتیادآور، همچنان به آن ادامه می دهد.
اصول پیشگیری اعتیاد :
گروهی از روان شناسان و روان پزشکان مشهور جهان معتقدند:
((
عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشر ، در وابستگی انسان به مواد افیونی موثر
هستند و میزان بروز اعتیاد در گروه های پایین اجتماعی/ اقتصادی ، بالاتر
است. بنابراین در جامعه ، اعتیاد معلول استرس و فشارهای روانی می باشد.
دکترکاپلان و سادوک ، استفاده از هروئین را بعنوان ضد اضطراب برای پوشاندن
احساس پایین بودن ، احترام به نفس ، درماندگی و ناتوانی و جهت کنترل بر
موقعیت زندگی ، قلمداد می کنند )).
نقش گروه همسالان و فشار جمعی در محیطهای جوان ، در گرایش آنان به مواد مخدر بسیار حائز اهمیت است. افراد ، در دو جهان زندگی می کنند: ۱- خانواده ۲- همسالان.
نوجوانان
به راهنمایی و همکاری ، اعتماد ، انضباط ، درک متقابل ، دلسوزی و محبت
نیازمندند. کوتاهی و کاستی در هر کدام ، باعث گرایش فرد به غیر از والدین و
خانواده و یافتن آن نقطه در فرد دیگری می شود یا به نوعی به دوست و
همسالان گرایش پیدا می کند. گاهی نفوذ بسیار بالای همسالان در زندگی جوان ،
ممکن است ناشی از مورد توجه واقع نشدن در خانه یا به دلیل جذابیتهای گروه
همسالان باشد و از آنجا پیوند جوانان با والدینشان به تدریج ضعیف تر شده و
همسالان در رشد روانی آنها نقش حساسی می یابند. بنابراین ، اولین عاملی که
باعث جذب جوانان به محیطهای غیر از خانواده و خانه می گردد ، عدم رابطة
صحیح والدین و افراد خانواده می باشد ، که در این صورت جوانان اولین گام را
به سوی گروه همسالان بر می دارد و زمینه برای لغزیدن در جادة انحراف و
کجروی فراهم می شود.
بطور کلّی ، پیشگیری به سه نوع الف : اولیه ب : ثانویه ج : ثالث
، تقسیم می شود. نوع اولیه ، افراد عادی را از تجربة مصرف مواد مخدر باز
می دارد یا آن را به تاخیر می اندازد. مخاطبان ثانویه ، افرادی هستند که پس
از مصرف مواد ، هنوز علایم بیمارگونه ای نشان نداده اند ، اما در معرض خطر
ابتلاء به مشکل قرار دارند. پیشگیری ثالث ، برای گروه هایی متمرکز است که
مشکلات ناشی از مصرف مواد مخدر به همراه مسائلی چون گریز از مدرسه یا خانه ،
مشکلات یادگیری و یا جرم و جنایت را دارا می باشند. بطور کلّی ، آشنایی
زودرس با مواد مخدر ، یک عامل مخاطره آمیز جهت سوء استفادة آتی از مواد
است. جوانان دارای شرایط ذیل ، در معرض آسیب پذیری بیشتری قرار دارند:
۱- افرادی که والد یا والدین مبتلاء به اعتیاد دارند.
۲- افرادی که در کودکی ، قربانی آزار و اذیت دیگران قرار گرفته اند.
۳- افرادی که ترک تحصیل کرده اند.
۴- افرادی که از مدرسه فرار کرده اند.
۵- افرادی که اعمال خشونت بار و یا تخلّف در رفتار دارند.
۶- افرادی که اقدام به خودکشی کرده اند.
در
خصوص پیشگیری ، بدیهی است کلیّة متغیرهایی که در امر تکوین و پیدایش
اعتیاد و قاچاق مواد مخدر دخیل هستند ، بایستی زمینه های تاثیر گذاریشان
کاهش یافته و رفته رفته خنثی گردد تا ضریب اطمینان قابل اعتمادی برای
پیشگیری از اعتیاد و قاچاق مواد مخدر فراهم گردد.
اصول کلان در پیشگیری عبارتند از:
۱-
برنامه های پیشگیری از اعتیاد ، باید به گونه ای طراحی شود که موجب تقویت
عاملهای بازدارنده گردد و عوامل مخاطره آمیز را تضعیف کند.
۲- برنامه های پیشگیری از اعتیاد ، باید همة انواع سوءمصرف دارویی را مورد هدف قرار دهد.
۳- برنامه های پیشگیری از اعتیاد ، این مهارت را به افراد آموزش دهد که در مقابل پیشنهاد سوءمصرف مواد ، از خود مقاومت نشان دهند.
۴- برنامه های پیشگیری ، باید دربرگیرنده مباحثه های متقابل بین جوانان باشد.
۵- برنامه های پیشگیری ، باید دربرگیرنده والدین ، مراقبان کودک و نوجوان باشد.
۶- برنامه های پیشگیری ، باید طی دوران مدرسه نیز وجود داشته و مدت آن طولانی باشد.
۷- برنامه های پیشگیری ، باید کودک ، نوجوان و خانواده را تواماً دربرگیرد.
۸- برنامه های پیشگیری ، باید برنامه های اجتماعی را که شامل یک رشته اقدامات و تغییر رویّه ها و سیاستهاست ، دربرگیرد.
۹- جهت پیشگیری در همة انواع مُدلهای پیشگیری ، به اُلگوهای رفتاری قوی تر نیاز است.
۱۰- همة دانش آموزان ، باید توانایی رسیدن به فرصتهای پیشنهادی مدرسه را داشته باشند.
۱۱- در یک جامعة قانون مدار ، برنامه ریزی های پیشگیری ، باید به ماهیت خاص مسئلة سوءمصرف مواد ، اشاره کند.
۱۲-
هرچه سطح احتمال خطر ابتلاء به اعتیاد در جمعیت هدف ( جمعیت مورد نظر )
بیشتر و بالاتر باشد ، تلاشهای پیشگیری باید با شیوه ای پرقدرت در سنین
پایین تر آغاز شود.
۱۳- برنامه های پیشگیری ، باید براساس سن ، طراحی شود.
استراتژیهای پیشگیری از اعتیاد
برای
برنامه ریزی راههای موثر در پیشگیری از اعتیاد، ابتدا باید علل و عوامل
موثر در شروع مصرف و اعتیاد به مواد را در نوجوانان و جوانان شناخت. عوامل
ژنتیکی، شخصیتی، پسیکوپاتولوژیک،فارماکولوژیک، خانوادگی، محیطی و اجتماعی
همگی دراتیولوژی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند و عوامل متعدد درمقابل
بایکدیگر به سوء مصرف و سپس اعتیاد منجر میگردند.
برای
انتخاب و به کارگیری مناسب استراتژیها، دانستن نیازها و مشکلات و
پتانسیلها و توانائیهای اجتماعی ضروری است. اجرای هربرنامة پیشگیری به
شناخت دقیق منطقه،بررسی کامل وضعیت بهداشتی و روان شناختی و بررسیهای همه
گیرشناسی بستگی دارد تا به این وسیله عوامل موثر بر مصرف مواد آشکار شود.
به عنوان مثال، باید شایع ترین نوع مادة مصرف و گروه سنی افراد در معرض
خطر، موقعیتها و محلهای مصرف، باورهای نادرست وعوامل مخاطره آمیز،
امکانات و منابع موجود را شناخت و براساس آن مدل فعالیتهای پیشگیری را
تعیین نمود. تحقیقات نشان داده اند که نمیتوان یک روش واحد را به عنوان
بهترین روش برای همه افراد و گروهها انتخاب نمود. بهره گیری از
استراتژیهای مختلف برای تاثیر برشیوع اعتیاد ضروری است زیرا عوامل متفاوتی
در ایجاد اعتیاد موثرند.
مهمترین استراتژهای پیشگیری از اعتیاد که درجهان از آنها استفاده میشود عبارتند از :
۱- آگاهسازی افراد در مورد خطرات و مضرات مواد.
۲- افزایش مهارتهای زندگی مانند مهارت تصمیم گیری، حل مسئله، ارتباطات اجتماعی .
۳- تقویت فعالیتهای جایگزین به جای مواد برای ارضای نیازهای روانی اجتماعی نوجوانان وجوانان.
۴- مشاوره و مداخلة حین بحران، دربحرانهای مختلف در طول زندگی .
۵- ارتقاء فرهنگی و مذهبی.
۶- تقویت قوانین و مقررات مبارزه با مواد .
۷- درمان معتادان برای جلوگیری از سرایت اعتیاد.
استراتژیهای فوق در قالب فعالیتهای زیر مورد بحث قرار میگیرند:
۱- فعالیتهای متمرکز برفرد.
۲- فعالیتهای متمرکز برآموزش و آگاه سازی والدین .
۳- فعالیتهای متمرکز برمعلمان ومدرسه .
۴- فعالیتهای پیشگیری بااستفاده از رسانهها .
۵- فعالیتهای پیشگیری از طریق محلهای کار و مکانهای تجمع.
۶- فعالیتهای پیشگیری با استفاده از شبکة مراقبتهای بهداشتی اولیه .
۷- وضع واجرای قوانین و مقررات .