داستان تلخ و دردناک ترک اعتیاد در ایران

 

 قصه اعتیاد، قصه پردرد و رنج جامعه است. قصه‌ای که درنهایت مرگ تو را انتظار می‌کشد. در ماجرای اعتیاد اولش همه چیز خوب پیش می‌رود با هر بار کشیدن درد و غمت فراموش می‌شود، گویا در آسمان‌ها قدم می‌زنی. «فردا در موردش فکر می‌کنم» می‌شود تکه‌کلام اول و آخرت، اما این فردا در پس خماری و نشئگی‌ها می‌آید و می‌رود، بی‌آنکه آب از آب تکان بخورد. فقط روزبه‌روز رنجور‌تر می‌شوی و اینجاست که مرگ تو را صدا می‌زند. در این میان افرادی هستند که از قطاری که به سوی مرگ در حرکت است، پیاده می‌شوند اما آن هم خود ماجرایی دارد. ماجرایی که تا با خواست خودت نباشد به سرانجام نمی‌رسد.
 
روزنامه شهروند: شاید این ماجرا بارها تکرار شود و این بارها بدجور تکرار شوند و درنهایت افرادی هستند که قصه ترک‌کردن صدبار برایشان دردناک‌تر از قصه اعتیاد است. افرادی که حتی با ترک اعتیاد در جامعه جهان سومی که نگاه تنبیهی به فرد دارد، هیچگاه شهروند قبل نخواهند شد و به قول معروف از آن به بعد «تا بخواهی تکان بخوری، جامعه تکانت می‌دهد» و در پس هر اشتباه سیل نگاه بدبینانه است که به سمتت نشانه می‌رود.

در این مطلب به ٥ مرکز غیر قانونی و ١٠ مرکز قانونی ترک اعتیاد در شهر اراک رفته ایم و با افرادی که تجربه ترک مواد را داشته‌اند، مصاحبه کرده ایم. با وجود نظارت و پیگیری برای پلمپ مراکز غیرقانونی در شهر اراک هنوز هم مراکزی وجود دارند که بدون نظارت بهزیستی به فعالیت خود ادامه می‌دهند که در آنها شرایط بیماران و شیوه درمان اسفناک است.


در ٩ مورد از این مراکز از روش قطع سریع مصرف مواد با دارو و در ٦ مورد از روش قطع سریع مصرف مواد بدون دارو استفاده می‌شد. در مراکز غیر قانونی در قبال ترک‌دادن فرد هیچ‌گونه ضمانتی برای تحویل سالم بیمار وجود ندارد و بیشتر از آنکه هدفشان کمک به بیمار باشد، در پی کسب درآمد هستند.


دکتر احمد صدیقی درباره روش قطع سریع مصرف مواد به «شهروند» می‌گوید: «اگر روش بدون مصرف دارو باشد، به علت قطع یک دفعه‌ای مواد، به بیمار شوک وارد می‌شود و این روش برای او بسیار سخت و طاقت‌فرسا است و این شوک عوارض جسمی و روحی شدیدی برای فرد به همراه دارد؛ به علت شوک وارد شده به فرد به روش سقوط آزاد و به علت درد زیادی که فرد باید تحمل کند به روش ترک یابوئی معروف است. اما در اکثر کلینیک‌های ترک اعتیاد در ایران این روش قطع به همراه دارو انجام می‌شود که در آن گویا فرد از طبقه بیستم سقوط آزاد نمی‌کند بلکه چند طبقه به او تخفیف داده می‌شود.»


در بازدید از این ١٥ مرکز مشخص شد، ظرفیت کمپ‌های غیر قانونی بین ٥ تا ٢٠ نفر و ظرفیت کمپ‌های قانونی بین ٢٠ تا ٣٠ نفر در ماه است. دوره درمان در کمپ‌های قانونی بین ١٠ تا ٢١ روز و در کمپ‌های غیر قانونی بین ١٥ تا ٣٠ روز است. همچنین هزینه هر دوره در ١٠ کمپ قانونی بین ٤٠٠ تا ٨٠٠‌ هزار تومان بر حسب طول دوره و در کمپ‌های غیر قانونی در اراک بین ٥٠٠ تا یک‌میلیون تومان است. در هیچ‌کدام از مراکز قانونی اجازه گفت‌و‌گو با بیماران داده نشد.


زامبی‌های ترک‌دهنده


امید یکی از افرادی است که تجربه بستری‌شدن در یکی از مراکز غیر قانونی را داشته؛ او می‌گوید: «در خواب بودم که مثل زامبی‌ها به داخل خانه ریختند و مرا به مرکز بردند. تا ٤ روز اول دست و پایم را به تخت بسته بودند، من الان پاک شده‌ام اما از وقتی بیرون آمده‌ام دنبال «شوهر ننه‌ام» می‌گردم. یک بار به دیدنم آمد، می‌گفت پول داده‌ام که آدمت کنند.»


روی بازویش، کنار خالکوبی اژدها، جای زخمی است که هنوز خوب نشده، متورم، زرد و چرک‌آلود است. دستت چه شده؟ نگاهی به بازویش می‌اندازد و می‌گوید: «هفته اول که مرکز بودم آن‌قدر بهم سخت می‌گذشت که لیوان سر میز غذا را شکستم و دستم را غرق خون کردم، فکر می‌کردم با این کار می‌توانم از این جهنم خارج شوم اما سرپرست‌ها مرا به اتاق بردند و به جای اینکه دستم را بخیه بزنند و یا به درمانگاه ببرند، روی زخمم نمک و زردچوبه پاشیدند و گفتند درس عبرتی باشد برای تو و بقیه تا از این غلطا نکنید. تا چند روز از درد به خودم می‌پیچیدم و دستم عفونت کرد. الان آنتی‌بیوتیک می‌خورم، دکتری که هر هفته به آنجا می‌آمد، چند آمپول هم برایم زد، اما آن‌قدر زخم دستم باز شد و عفونت کرد که نتوانست بخیه‌اش بزند.

 

این سرپرست‌ها که آدم حسابی نیستند همه‌شان مثل من و بقیه اینها معتاد بودند و حالا ترک کرده‌اند، شاید مشکل اعتیادشان حل شده اما دارای نواقص شخصیتی هستند و فقط مواد از زندگی‌شان بیرون رفته و مشکلات بیشتر از مصرف مواد برایشان به وجود آمده. در کمپ‌ها نه غذای درست و حسابی می‌دهند و نه مشاور و پزشک شبانه‌روزی هست. از صبح که بیدار می‌شدیم، پاسور و تخته بازی می‌کردیم، بعد عدسی یا آب گوشت که نه آب استخوان می‌دادند. فکر نکنی دروغ می‌گم از همه بچه‌هایی که در این مراکز هستند بپرسی همین را می‌گویند.»


همدردم آمدنت مبارک


کمپ در یکی از روستاهای اطراف اراک است، تابلو دارد و زیر تابلو نوشته زیر نظر اداره بهزیستی استان، در کنار تابلو نوشته شده «همدردم آمدنت مبارک.» در می‌زند و پسر جوانی با تی‌شرت و شلوار گشاد، تسبیح به دست در را باز می‌کند. زن می‌گوید: «می‌خواهم شوهرم را برای ترک بیاورم اما باید از محیط داخل اطمینان پیدا کنم.» پسر جوان که چشمانش کاسه خون است، می‌گوید: «محیط مردانه است، بمانید تا هماهنگ کنم.» بعد از یک ربع معطلی در را باز می‌کند. حیاط کوچکی جلوی ساختمان است، حیاطی که وسط آن حوضی جاخوش کرده. حوله بیماران به طناب بیرون وصل است. وارد ساختمان می‌شود، سه مرد داخل اتاق مدیریت هستند و با دوربین داخل اتاق‌ها را رصد می‌کنند.


مدیر از امکانات کمپ می‌گوید: «سه وعده غذا، لیست غذا هم به دیوار نصب است، سه روز در هفته پزشک به ملاقاتش می‌آید. هزینه درمان ٢١ روز ٦٥٠‌هزار تومان است.» زن می‌گوید: «شوهرم شیشه مصرف می‌کند و حاضر نیست ترک کند.» مدیر می‌گوید: «طول دوره درمان شیشه سه دوره است. اگر راضی می‌شود که می‌آیم می‌برمش وگرنه باید به دادگاه بروی و بگویی که شوهرت معتاد است و دست بزن دارد، آنها شکایت را تنظیم می‌کنند و با سرباز به جلوی خانه‌ات می‌آیند و تحویل کمپ می‌دهند اما آن موقع دیگر معلوم نیست که در کمپ ما باشد یا جای دیگر چون هر روز هفته معتادهای متجاهر یا افرادی مثل شوهر شما که شاکی خصوصی دارند را نیروی انتظامی می‌گیرد و در کمپ‌های مختلف شهر تقسیم می‌کند. وقتی به کمپ آمدند، باید شماره و آدرس خانواده‌‌شان را بدهند و ما مبلغ را از خانواده می‌گیریم و او را ترک می‌دهیم. اما خیلی از کمپ‌ها اگر خانواده فرد را پیدا نکنند، چند روز بیمار را نگه می‌دارند و بعد او را رها می‌کنند.»


زن می‌گوید: «شوهرم اهل شکایت نیست، میشه بدون شکایت خودتان بیایید و ببریدش.» مرد با قاطعیت می‌گوید: «نه، اما شوهرت را هر جا خواستی ببری مواظب باش تابلو داشته باشد و زیر نظر بهزیستی باشد؛ اگر نداشته باشد، هر مشکلی برایش پیش بیاید خودت مسئولی و می‌تواند از دستت شکایت کند.» زن ناامید از دفتر بیرون می‌آید. یکی از سرپرستان به دنبالش می‌رود و می‌گوید: «من یک کمپ غیرقانونی می‌شناسم که بدون شکایت دست و پای شوهرت را می‌بندد و می‌برد اما وقتی با خشونت او را ببرند مطمئن باش در کمپ هم او را کتک می‌زنند.» زن آدرس کمپ را می‌گیرد و می‌رود.

شروع دوباره زندگی


وارد کمپ غیر قانونی می‌شود، هیچ تابلویی ندارد اما دو ‌سال است که فعالیت می‌کند؛ وقت هواخوری بیماران است، هشت نفر هستند که در حیاط پرسه می‌زنند. مدیر می‌گوید: «همه اینها بالای ١٠ روز از اقامتشان می‌گذرد و همه پاک هستند. مرکز ما تابلو ندارد اما سابقه‌اش درخشان است. از هر کدام از بیماران هم می‌توانی بپرسی.» زن به سمت یکی از بیماران می‌رود. سعید ١٥ساله از همه‌‌شان کوچکتر است، می‌گوید: «در مدرسه معتاد شدم، یکی از دوستانم از تریاک پدرش کش می‌رفت و برایمان می‌آورد، سه تا دوست بودیم، اول مجانی بهمون می‌داد اما بعد که معتاد شدیم و بدون تریاک از درد تا مرگ می‌رسیدیم، مواد را بهمون می‌فروخت.

 

از مدرسه اخراج شدم، دو نفر دیگر از دوستانم هنوز می‌کشند اما من می‌خواهم جبران کنم، به مادرم قول دادم. به خواست و اصرار خودم به این مرکز آمده‌ام، می‌خواهم عوض شوم. یک‌ سال بود که مواد می‌کشیدم و الان ١٨ روز است که پاکم. تریاک می‌کشیدم، درد جسمانی ترک تریاک از بقیه مواد بیشتر است؛ اینجا افرادی که مواد صنعتی مصرف می‌کردند، موقع ترک اصلا درد جسمانی نداشتند اما تریاکی‌ها درد زیادی می‌کشند.


در ازای هر ٢١ روز ٦٥٠‌ هزار تومان باید بدهیم، مادرم از همسایه‌مان قرض گرفته تا خرج درمانم را بدهد. اما این هزینه فقط همین ٦٥٠‌هزار تومان نیست، اینجا بوفه دارد برای خرید مجبوری پول توی جیبت باشد. اگر پول نداشته باشی و غذای روز را نخوری باید از گرسنگی بمیری. اینجا بعضی‌ها سیگارشان را می‌فروشند به بقیه تا در ازای‌اش غذا بگیرند.»


این ١٨ روز کتک هم خورده‌ای؟ «فقط یک‌بار، آن هم به غذا اعتراض کردم و سیلی محکمی خوردم اما تا دلتان بخواهد در آن حوض آب یخ افتادم. می‌گویند این‌جوری زودتر ترک می‌کنی، برای تنبیه نبود و برای درمان بود.»
سینا کنار سعید نشسته و این بار پنجم است که به کمپ می‌آید، هیچ بار هم خودش نخواسته. می‌گوید: «زنم هر بار زنگ می‌زند به یک کمپ و آنها می‌ریزند و دست و پا بسته مرا می‌برند. هر بار هم ١٠ روز از پاکی‌ام نگذشته دوباره شروع می‌کنم.»


درباره امکانات مرکز می‌گوید: «من از ‌سال ٨٠ برای ترک به چند مرکز رفته‌ام، یادم است یک‌بار در کمپ «ض» به یک نفر که دیابتی بود سرم قندی زدند و طرف مرد، این کمپ‌ها بیشتر شبیه قتلگاه است.» مدیر به سمتمان می‌آید، سینا آرام حرف می‌زند و می‌گوید: «اگر بشنود، شب مرا در داخل حوض می‌اندازد، راستی فلسفه این آب یخ که سعید گفت اشتباه است.


 خوردن آب یخ به درمان اعتیاد کمک می‌کند که آن هم از خوردن یک قاشق آب یخ شروع می‌شود تا مقدار بیشتر اما در اینجا به اشتباه فکر می‌کنند اگر بیمار را در آب یخ بیندازند زودتر درمان می‌شود. یادم است در همان کمپ که به خاطر تزریق اشتباه سرم یک نفر را کشتند، یک نفر هم در استخر خفه شد. در کمپ‌های قانونی که بستری بودم هم وضع چندان بهتر از اینجا نیست تا بازرس می‌آید اوضاع را روبه‌راه می‌کنند تا توبیخ نشوند، اما وضع غذا و بهداشت هر دو مرکز یک جور است. در برخی مراکز که پول خیلی زیاد می‌گیرند، وضع بهتر است.»


نمی‌دانم در این شهر غریب چه کنم


مریم با پتو و لباس به یکی از کمپ‌های قانونی ترک اعتیاد آمده، او می‌گوید: «شوهرم را جلوی مدرسه دخترم گرفته‌اند. دو روز است در این کمپ بستری شده، شوهرم معتاد نیست، کارگر است که ماهی ٩٠٠ تومان حقوق می‌گیرد و سر ماه همه حقوقش را به من می‌دهد، چطور می‌تواند مواد مصرف کند. ظاهرش مثل معتادهاست، هر کس کل ماه را «شب کار» باشد، ظاهرش بهتر از این نیست. به مراجع قانونی رفتم، فایده نداشت. هر چه به کمپ گفتم حداقل یک آزمایش بگیرید، فایده ندارد می‌گویند شوهرت معتاد است. برای ١٠ شب ماندن در کمپ ٤٠٠‌هزار تومان داده‌ام، هتل هم این‌قدر نمی‌گیرد. التماس کمپ کردم تا شوهرم را اخراج نکرده‌اند، آزادش کنید اما می‌گویند معتاد است. نمی‌دانم در این شهر غریب با یک بچه چه‌کار کنم.»


من اشتباهی بودم


نعمت ٤٤ساله در دفتر وکالت منتظر است تا نوبتش شود. آمده تا از دست زن و یک مرکز ترک اعتیاد غیر قانونی و بدون مجوز شکایت کند. او می‌گوید: «به پیر به پیغمبر من معتاد نبودم، به زنم خیانت کردم و زنم برای انتقام به مرکز زنگ زد و مرا به مرکز ترک اعتیاد بردند. آنجا آزمایش نگرفتند و یک راست دست و پایم را بستند. مرکزی که مرا به آنجا بردند غیرقانونی بود؛ در مراکز غیر قانونی فقط پولشان را می‌گیرند و می‌ریزند داخل خانه، کت بسته تحویل مرکز می‌دهند و تا جان دارند کتک می‌زنند و تو تا جان داری کتک می‌خوری. دوره درمان ١٥ روزه بود و بقیه بچه‌ها می‌گفتند حدود ٥٠٠‌هزار تومان برای آن داده‌اند. کارشان مثل آدم‌ربایی است، به اینجا آمدم تا از وکیل کمک بگیرم و هم از مرکز و هم از زنم شکایت کنم.


موضوعی که در این مراکز برایم جالب بود اینکه افراد معتاد به‌راحتی به مواد و الکل دسترسی دارند و کمپ‌ها برایشان شبیه تفریح است. از صبح تا شب پاسور بازی می‌کنند و هر وقت بخواهند مواد می‌کشند، مرکز پول را از خانواده‌هایشان گرفته و هیچ تضمینی هم نکرده و اینها ١٥ روز استراحت می‌کنند و اگر پول داشته باشند از ساقی مرکز به قیمت بیشتر از بازار مواد می‌خرند و وقتی هم بیرون رفتند باز روز از نو و روزی از نو. بیشترشان الکلی نبودند اما وقتی بیرون می‌روند هم معتاد هستند و هم الکلی.»

بردن معتاد به کمپ بدون دستور قضائی آدم‌ربایی است


فرزاد طاهر سلطانی، وکیل دادگستری در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: «بردن فرد معتاد به کمپ‌های ترک اعتیاد در صورت عدم رضایت فرد باید با حکم قضائی صورت بگیرد، در موارد عدیده‌ای دیده شده که فرد از سوی خانواده‌اش با اجبار در خواب و یا دست و پا بسته به کمپ فرستاده شده که این امر بیشتر به علت مشکلات خانوادگی صورت گرفته است. این عمل در حکم آدم‌ربایی محسوب می‌شود و فرد بیمار می‌تواند شکایت کند.»


کمپ‌های اراک در دست بهبودیافتگان


دکتر کیانوش امینی، معاون پیشگیری بهزیستی استان مرکزی در گفت‌و‌گو با «شهروند» درباره تعداد و وضع کمپ‌های غیر قانونی می گوید: «در استان مرکزی تعداد ٣٠ کمپ قانونی وجود دارد به اضافه یک کمپ ماده ١٦ که به صورت اجباری برای معتادان است.


همچنین درباره وضع بهداشتی کمپ‌ها باید گفت که در برخی از آنها وضع مناسب نیست اما این موضوع درباره همه کمپ‌ها صدق نمی‌کند، برای مثال کمپ داوود‌آباد یکی از بهترین کمپ‌ها در استان است اما به دلیل اینکه این کمپ‌ها توسط افرادی که خود بهبود یافته هستند اداره می‌شود، وجود مشکل در آنها دور از ذهن نیست. خوشبختانه با دستورالعمل‌های جدید که از ‌سال گذشته در حال اجراست، مجوز کمپ‌های ترک اعتیاد به افراد باصلاحیت و تحصیلکرده داده خواهد شد و تعداد زیادی روانپزشک، پزشک و دکترای روانشناسی به دنبال گرفتن مجوز هستند که امیدواریم شرایط کمپ‌ها با در اختیار گذاشتن مجوز به افرادی که دارای تحصیلات مرتبط هستند تا پایان ‌سال بهتر شود.»


 امینی درباره کمپ‌های غیر قانونی نیز افزود: «با وجود اقدامات صورت گرفته هنوز هم کمپ‌هایی وجود دارند که به صورت غیر قانونی فعالیت می‌کنند و با وجود پلمپ شدن و پایین‌آمدن تابلوهایشان در برخی مواقع بیمار پذیرش می‌کنند که باید به آنها رسیدگی شود.»


سم‌ زدایی‌های تفننی

 سم‌ زدایی‌های تفننی

https://t.me/entekhab123

مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب

تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:

0616-638-0922 فرزاد سلحشور

مرکز مشاوره تلفنی