بازی درمانی و ارتباط آن درتشخیص و درمان اختلالا ت و مشکلات رفتاری کودک

 

 حضرت داوود تلاش نمود بیماری مالیخولیایی سلطان شائول را از طریق نواختن چنگ درمان کند.(هارمز1975). امیل کراپلین در سال 1912و یوجین بلولر در سال 1918 پیشنهاد کردند که نقاشی بیماران روانی باید در تشخیص بیماری آنها مورد توجه قرار گیرد .

در سال 1935 نولن.دی.سی.لویس، نقاشی آزاد را در مورد روان نژندهای بزرگسال به کار برد. منظور از نقاشی آزاد، اجراهایی است که به صورت دلخواه و از روی اراده و بدون هیچ اجباری سر خود بوسیله فرد انجام میشود و هیچ گونه اجباری در ترسیم وزمان اجرای آن وجود ندارد.

هنر درمانی به هر صورت از تئوریهای فروید،یونگ و سایرین نشـأت یافته و به خصوص تحت تأثیر تکنیک روان تحلیل گری است. در اواخر قرن نوزدهم فعالیت ژان پیاژه، ماریا مونته سوری و جان دیوئی تأثیرات جالبی را در روانشناسی رشد به جا گذاشت که منجر به شناخت و مطالعه در نقاشی کودکان و ارتباط آموزش دهندگان هنر همچون  ویکتورلانفلد، فلورنس کان و دیگران با این جریان شد. استفاده از بازی در درمان نیز اولین بار توسط پیشگامان روانشناسی کودک مطرح شد.

کلاین، بازی خودبخودی کودکان رابه عنوان جایگزین تداعی آزاد در روان تحلیل گری بزرگسالان مطرح نموده است. میتوان گفت در نتیجه کارهای ملانی کلاین بودکه روشی به نام «بازی درمانی» شکل گرفت. بیش از 50 سال است که بازی درمانی در آمریکا رواج داشته و روز به روز نیز در حال گسترش است تا کنون این روش  توسط تعداد زیادی از بازی درمانگران همچون: موستاکز و اسکافر،کسی که باعث ترقی و پیشرفت قواعد اصلی اکسلاین شد و میان مدلهای خانواده درمانی سیستماتیک، قصه درمانی و درمان شناختی _رفتاری تفاوت قائل گردید، هدایت شده است.مبتکر بازی در خانواده درمانی (play in family therapy) ستیر.ویتاکر.کیت هستند.

ویرجبینا و اسکلاین از بازی درمانگران مطرح هستند. اسکلاین در سال 1982 اصول پایه ای را برای اجرای روش بازی درمانی معرفی میکند و معتقد است بدون رعایت این اصول رابطه و شرایط اولیه برای بازی درمانی ایجاد نخواهد شد. انجمن کارشناسان بازی درمانی انگلستان(BAPT) در سال 1992 تاسیس شد تا برنامه هایی تنظیم کند و با هدایت کارشناسان بازی درمانی و کارفرمایان آنها، به ثبت اطلاعات این کارشناسان و ساماندهی آموزش بازی درمانی بپردازد.

اهمیت بازی: بازی به عنوان فرایند چند بعدی که به نحوی قابل توجه در خدمت تکامل و رشد کودک است میتواند راهی جهت تخلیه این انرژیها درمسیر رسانده باشد. بازی برای رشد اجتماعی، احساسی، شناختی، فیزیکی، زبانی و پرورش خلاقیت همه کودکان حیاتی است. بازی سبب تحکیم آموخته ها در تمامی کودکان و نوجوانان حتی برای آنهایی که در برقراری ارتباط گفتاری مشکل دارند، می شود. کودکان ازراه بازی، پشتیبانی عاطفی دریافت می کنند و مطالب زیادی درباره احساسات و اندیشه های خود  می آموزند. گاهی تجربه های سخت و آسیب زای گذشته را در بازی های خود دوباره به نمایش می گذارند تا درک درست تری از آنها به دست آورند و بتوانند تسلط بیشتری بر آینده داشته باشند. همچنین میتوانند بیاموزند که چگونه روابط و کشمکشهایشان را با شیوه های بهتری مدیریت کنند. بنابراین بازی وسیله ای است برای احساسات، برقراری روابط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از طریق او خود را می یابد و دنیا را درک می کند.

کارل گروس از صاحب نظران قرن نوزدهم اعتقاد دارد: بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آماده سازی آنها برای استفاده در زندگی، بازی فرایند یادگیری را برای کودک، این انسان کوچک لذت بخش میکند و همچنین منجر به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیر بنایی او میشود. اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحبنظران آن را تفکر کودک نامیده اند. پیاژه روانشناس مشهور سوئیسی نیز، بازی را تحت عنوان (یکی ساختن واقعیت با خود) تعریف میکند.

کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار میکنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب توأم است با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها، پاسخگویی به آنچه که کودکان احساس میکنند و یا تلاشی که آنها برای ایجاد ارتباط مینمایند. اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که با آنها از همان روشی که خود راحت ترند ارتباط برقرار کنند، یعنی ارتباط کلامی. آنها به جای اینکه با کودک در حد کودکانه رفتار نمایند، از او انتظار دارند که خود را به حد یک بزرگسال برساند. کودکان سعی میکنند خود را بفهمانند، هر چند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند، میان آنچه از زبان آنها فهمیده میشود و آنچه که منظور آنهاست تفاوت وجود دارد. کودکان فراتر از آنچه که بیان میکنند، درک میکنند. بازی برای کودکان مساوی است با صحبت با بزرگسالان، بازی وسیله ای است برای بیان احساسات، کشف روابط و ارضای خود. کودکان احساسات و نیازهای خود را از طریق بازی به همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است بیان میدارند. بازی فرصتی برای کودکان فراهم می آورد تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده اند بیان دارند.

 نقش بازی در رشد هوشی کودک: طبق فرضیه های روانشناسی بازی رشد هوشی را تسریع میکند. کودکانی که فاقد هر گونه اسباب بازی می باشند و یا امکانات اندکی برای بازی دارند، از لحاظ شناختی از همسالان خود عقب ترند. علاوه بر این، فرزندان خانواده های کم درآمد نسبت به کودکان طبقه متوسط کمتر در بازیهایی که به شکل و نقش بازی کردن انجام میشود، شرکت میکنند. در فرایند دوستی کودک با عروسک، قدرت تکلم او به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و رشد میکند، کودک به جای خود و به جای عروسک و به جای همه شخصیت های ذهنش صحبت میکند بنابراین  اگر بپذیریم که بازی در رشد هوشی اهمیت دارد، در این صورت آشنا کردن کودکان با بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی را تسهیل میکند.

نقش بازی در رشد اجتماعی کودک: تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر میسازد تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودک با بازی نقش خود را به طور مرتب تغییر میدهد بنابراین چشم انداز خود را نیز تغییر میدهد. در بازیهای گروهی که دارای مقرررات و قواعد است، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و همچنین باید توانایی (بر عهده گرفتن نقش دیگران ) را در خود رشد و توسعه دهد، تا از طریق پیش بینی آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار نماید. کودک شروع به ارزیابی توانایی های خود در مقابل دیگران کرده و هویت یا تصور از خود را بهبود میبخشد. بچه هایی که بازی میکنند پیش از هویت خود یاد میگیرند، آنها از طریق بازی کردن نقش های مختلف بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی را که رفتار بازیگر را تنظیم میکند می آموزند، بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزه های آنی او را به سوی یک رفتار کاملا متفاوت دیگر سوق میدهد، تسلیم شود. علاوه بر آن، کودک در حین بازی خود را در موقعیتهای اضطراب آور و ترسناک قرار میدهد و به همراهی عروسک به جستجوی راه حل می پردازد، تا از این طریق تسلط خود را بر موقعیتها افزایش دهد کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد با همکاری عروسکش نقشهای بیمار و پزشک را بازی میکند و از این طریق تسلط خود را بر موقعیتهایی که احتمالأ پیش خواهد آمد را مجسم کرده و تا حدی بر نگرانی و ترسش غلبه میکند. همچنین یک بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشند و تمایلات گوناگون آنها را به صورت نمادین ارضا نماید، اما مطمئنا آن بازی نمیتواند برای همه بازیکنان، همان مفهوم خاص را داشته باشد بازی کودک به خصوص با عروسک، علاوه بر موارد ذکر شده قبل، میتواند در رشد شخصیت کودک تأثیرات بسزای دیگری نیز داشته باشد.

تأثیر بازی بر رشد خلاقیت ها: کودک در نقشهایی که تمرین میکند تجدید نظر مینماید و قسمتهای جدیدی را جایگزین قسمتهای قبلی میکند و از این طریق تجارب خود را با ادراکات و شناختهای جدیدش تلفیق میکند و این بازسازیها و ترکیبها کمکی است به  رشد قدرت آفرینندگی  و خلاقیت او .

کمک به درک تشخیص کودک: او در حین بازی با عروسک، مهارتهایی را جهت ایجاد ارتباط با دیگران به دست می آورد. توقعات دیگران از خود را در حین عروسک بازی ارزیابی میکند و آرزوهای خود را نیز ابراز میکند و این راهی برای شناخت آواز زندگی و مسائل آن است.

ایجاد ظرفیت در مهارتهای حرکتی: کودک در حین بازی عروسکش را بغل میکند، به گردش می برد، به او غذا میدهد و... این اعمال فرصت تمرین و تکرار حرکات فیزیکی را برای کودک فراهم می آورد و بالتبع او را در بکارگیری اعضایش صاحب تجربه میکند.

تقویت اعتماد به نفس: عروسک هم صحبت و مخاطبی است که پیوسته نزدیک کودک است و هر زمان کودک اراده میکند میتواند مورد مصاحبت قرار گیرد مخاطبی که هیچ گاه از صحبت کودک خسته نمیشود، پیوسته چشمهایش باز است و حواسش پرت نمیشود، هنگام صحبت کردن کودک خمیازه نمیکشد یا راه آشپزخانه را پیش نمیگیرد و یا حتی به او گوشزد نمیکند که گرفتار است؛ حرفهای تکراری کودک را گوش می دهد، هرگز در وسط حرفهای او نمیدود و در حین صحبت اشکالات تلفظی اش را اصلاح نمیکند و یا برای روند کند صحبت او بی تحمل نیست.

پس با توجه به موارد ذکر شده این نکته شایان توجه است که ارتباط کودک با عروسک یک رابطه ساده و بی ارزش نیست که برخی والدین تنها برای پرکردن اوقات فراغت از آن استفاده میکنند. این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق و گسترده روانی_اجتماعی کودکان را در دوره های بعدی رشد و تکامل شخصیت آنها پی ریزی میکند و باعث میشود که آنها در آینده بتوانند با قدرت تحلیل بهتر و تجارب مثبت تری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه دهند.

بازی ابزاری برای تجربه پیدا کردن: بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را به شکل انسانی آزاد، مستقل و توانمند مییابد، فرانک  میگوید: بازی راهی است که کودک آنچه را که کسی نمیتواند به او بیاموزد یاد میگیرد.

نقش بازی درمانی: بازی یک ابزار طبیعی است که کودکان از طریق آن میتوانند خودشان را بیان کنند. بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد میگردد. در مواردی نیز بازی میتواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایجترین شیوه هایی است که اغلب روانشناسان بالینی، روان تحلیل گران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار میبرند. کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربه ای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را میبیند، احساس راحتی بیشتر میکند. بازی در درمان کودکان یک وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان قابل مقایسه است. انواع بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان هستند. اگر آنها به دقت انتخاب شوند، میتوانند فرصتی برای کودکان فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همان گونه که تجربه کرده اند بیان دارند. بنابراین بازی به عنوان یک وسیله با بازی به عنوان یک تکنیک متفاوت است. همچنان که کلمات نیز بر اساس نحوه استفاده از آنها متفاوت هستند. بازی زمانی که برای اهداف تشخیصی و درمانی به کار میرود، یک تکنیک است.

بازی سبب تحکیم آموخته ها در تمامی کودکان و نوجوانان حتی برای آنهایی که در برقراری ارتباط گفتاری مشکل دارند، میشود. بازی درمانی به روشهای مختلف به کودکان کمک میکند. کودکان از راه بازی، پشتیبانی عاطفی دریافت میکنندو مطالب زیادی درباره احساسات و اندیشه های خود می آموزند. گاهی تجربه های سخت و آسیب زای گذشته را در بازیهای خود دوباره به نمایش میگذارند تا درک درست تری از آنها به دست آورند و بتوانند تسلط بیشتری بر آینده داشته باشند. همچنین می توانند بیاموزند که چگونه روابط و کشمکش هایشان را با شیوه های بهتری مدیریت کنند. بازی درمانی میتواند نتایجی کلی، مانند کاهش اضطراب و افزایش اعتماد به نفس یا نتایج خاص، همچون تغییر رفتار وبهبود روابط با اعضای خانواده ودوستان داشته باشد.

 از بازی درمانی زمانی استفاده میشود که کودکان ونوجوانان به صورت کلامی همکاری نمیکنند و به وسیله بازی احساسات خود را آشکار میسازد. کودک با قرار گرفتن در موقعیتهای زندگی از طریق نمایش در اتاق بازی به مهارتهایی مثل حل مسئله و تصمیم گیری، مهارتهای اجتماعی در سطح بالاتر واعتماد به نفس بالاتر دست مییابد. از آنجایی که دنیای کودکان با دنیای بزرگسالان متفاوت میباشد. بازی وسیله ای برای نزدیک شدن به دنیای کودکان و یافتن علت رفتارهای نامناسب آنهاست. کودکان معمولأ نیازها وناراحتی های خود را به وسیله بازی به عروسکها، حیوانات و سایر وسابل اتاق بازی نشان میدهند. روانشناس پس از علت یابی رفتارها یک برنامه درمانی برای کودک در نظر گرفته و علاوه بر آن راهکارهای عملی نیز به خانواده میدهد. در صورت همکاری متقابل خانواده و استفاده از راهکارهای مناسب میتوان بهبود رفتارهای کودک و پیشرفت او را مشاهده کرد.

بازی درمانی، اغلب جهت درمان کودکان ناسازگار و کسانی که نسبت به حل مسائل مربوط به سازگاری مشکل دارند، استفاده میشود. بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به عنوان متد درمانی وی به کار گرفته میشوند تا به کودک کمک کند تا فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد. همچنین این روش در مورد کودکان سه تا هشت سالی به کار میرود که مشکلات خانوادگی(مانند طلاق والدین )دارند، بیش فعالند، ناخن میجوند، اختلال رفتاری دارند، دچار شب ادراری اند، در روابط گروهی موفق نیستند و یا قربانی سوء استفاده از کودکان شده اند. این نوع درمان در مورد تعلیم و تربیت کودکان استثنایی نیز از جایگاه وی‍ژه ای برخوردار است. درمانگرانی که از بازی درمانی استفاده میکنند، معتقدند این روش به کودک اجازه میدهد جهان را درمقیاسی کوچکتر با دستان خود بسازد و تحت نفوذ خود درآورد، کاری که در محیط پیرامون هر روز کودک امکان پذیر نیست.

 در مقوله بازی درمانی، میتوان به دونوع بازی درمانی فعال و غیر فعال اشاره نمود:

نوعی از بازی که در آن به کودک تعدادی اسباب بازی انتخاب شده داده میشود و درمانگر خود جهت تشویق کودک برای به نمایش درآمدن صحنه های آسیب زای مشخصی وارد بازی میگردد، بازی درمانی فعال نامیده میشود. لویی،سولومون وکین فرمهایی از این بازی درمانی را توسعه داده اند. به نظر میرسد که بازی درمانی فعال از این جهت که کودک تنها مجاز به داشتن تعداد محدودی از اسباب بازیها است ادامه دهنده طرح آنافروید باشد.

بازی درمانی غیر فعال همزمان با بازی درمانی فعال گسترش یافته است و در بازی درمانی غیر فعال، درمانگر بازی کودک را محدود نمینماید، در عوض به نظر می رسد که فقط در اتاق با کودک بنشیند و همان گونه که کودک محو در بازی است، درمانگر نیز به تدریج تلاش مینماید که بخشی از بازی کودک گردد. کودک همیشه اجازه دارد که بازی را رهبری نماید، حتی اگر نهایتا لازم باشد که درمانگر چند مورد تجزیه وتحلیل ساده از رفتار را بیان نماید. به طور کلی بازی درمانگر غیر فعال معتقد است که مهمترین عامل برای تغییر اختلال عاطفی کودک، قبول همراه با درک بیانات و احساسات کودک است. کودک قادر خواهد بود، احساس اضطراب، خصومت و ناامنی خود را با شتاب خاص خود از طریق بازی بیان نماید. از آنجا که درمانگر غیر فعال به کودک اجازه انتخاب راه را میدهد، هیچگونه محدودیتی در مورد چگونگی انتخاب اسباب بازی ها برای کودک وجود ندارد. کودک میتواند با هر نوع اسباب بازی که علاقمند باشد بازی کند و محدود به بازی با خانواده عروسکی نیست. در نتیجه انتخابی چنین وسیع از اسباب بازیها و عکس العمل پذیرفته شده و غیر فعال درمانگر، لازم نیست که همه بازی های کودک دارای ارزش عاطفی و سمبلیک قوی باشند. نیمی از بازیها، اجرای مجدد فعالیتهای ساده تجربیات روزانه کودک هستند.

در محیط بازی درمانی، کودک با وسایل و اسباب بازیهایی که گلچین شده اند مشغول به بازی میشود و مربی بدون هیچ گونه اظهار عقیده ای، تنها به مشاهده عمیق رفتار و عملکرد و صحبت های کودک میپردازد و بدین ترتیب است که کودک احساسات پنهانش را به سطح می آورد تا بتواند با آنها روبرو شده و بر آنها غلبه کند. البته لازم به ذکر است که فضای بازی درمانی باید به گونه ای باشد که علاوه بر این که کودک میداند در آن میتواند به راحتی اظهار عقیده و احساس کند، حدود مشخصی وجود دارد مانند: محدودیت در خراب کردن وسایل و مواد بازی، حمله به آموزگار و نیز خروج بعد از ساعت تعیین شده. بسیار ضروری است که اطاق بازی که اغلب برای تحقیق در مورد رفتار و حتی آموزش کودکان از آن استفاده میشود، دیوار یک طرفش به صورت آینه بزرگی باشد که در واقع برای افراد داخل اطاق بازی حکم آینه را دارا بوده ولی این آینه از اطاق پهلوی آن به صورت شیشه تیره ای باشد که میتوان اطاق بازی را دید و در این اطاق که همیشه میبایستی تاریک باشد، افرادی متخصص که به دقت انتخاب  میشوند، به وسیله یک ضبط صوت، گفته های کودک را ضبط کرده و نیز مشاهدات خود را از رفتار کودک با توضیحات رفتار درمانی یادداشت کنند. و در نهایت بین یافته های درمانگر و برداشتهای محققین، پس از مشورتهای بسیار، نتیجه گیری لازم به عمل آید.

در اتاق بازی بچه آزاد است تا هر کاری که خواست انجام بدهد و هر بازی که انتخاب کرد بکند، اولین مکالمه از سوی بچه شروع میشود و درمانگر، گفتار بچه را عینا فقط با تغییر ضمائر و افعال به خودش بر میگرداند. اگر مکالماتی بین مربی و کودک در اتاق بازی انجام میشود نباید جلوتر از احساس کودک باشد چون این دخالت در تبیین احساس درونی  کودک است مثلا کودک میگوید من در اینجا از انجام هیچ کاری نمیترسم و هرکاری که میخواهم انجام میدهم، مربی رو به کودک کرده  و میگوید: تو اینجا از انجام هیچ کاری نمیترسی و هرکاری که دوست داری انجام میدهی(ولی در بیرون، مقررات به تو اجازه چنین کاری نمیدهند). این جمله واپسین در واقع دخالت در تبیین احساسات کودک است و نباید در اتاق بازی درمانی گفته شود. در مواقعی هم درمانگر نباید سکوت کند، مثلا زمانی که کودک در شخصیت خود شک کرده و میگوید"من خیلی عروسک بازی را دوست دارم، من همیشه دوست داشتم یک دختر بودم" در چنین لحظه ای مربی باید شخصیت و هویت کودک را برایش قطعی کرده و بگوید"تو دوست داشتی دختر باشی در حالی که یک پسری".

در مواردی که کودک عمل تخریبی را در اتاق بازی انجام میدهد، رفتار مربی بسیار مهم است. اصولا کودکان در چنین شرایطی به صورت مربی یا درمانگر نگاه میکنند تا عکس العمل او را دریابند؛ جمله ای که درمانگر میتواند بگوید این است که "تو فکر میکردی که من برای این کار تورا سرزنش میکنم، مگر نه؟" و مددجو میفهمد که شما در اینجا این کار را انجام نمیدهید، در حالی که آن کار غلط بوده است. و شما نباید در آن مقطع مانع او شوید.

لازم است درمانگر به والدین یادآوری کند که هرگز راجع به جزئیات آن چه در جلسه بازی درمانی گذشته است، از کودک سوال نکنند. اگر کودک از جلسه بازی درمانی، نقاشی و یا کاری را با خود به خانه آورد، تفسیر نقاشی را از وی نپرسند و آن را به عنوان یک شاهکار هنری تلقی نکرده و همچنین، هیچ گونه پیشنهادی راجع به بهتر شدن نقاشی ویا کاردستی به کودک ندهند. اگر والدین نیاز دارند وقایع و یا اطلاعات مهمی که اخیرا در رفتار  و عملکرد فرزندشان رخ داده است را با درمانگر در میان بگذارند، بهتر است برای صحبت راجع به آن، تلفن بزنند و هرگز در جلسه بازی درمانی، درمانگر را ملاقات نکنند، چرا که تمامی توجه  درمانگر باید در طول جلسه، به مشاهده و بررسی کودک باشد.

نتیجه گیری:

خدمات بازی درمانی حدودا از سال 1920 میلادی به کار رفته و با گذشت زمان، پیشرفت چشمگیری داشته است. بازی وسیله ای است که کودک از طریق آن تجارب آسیب رسان را کنترل میکند و مهارت میابد(اریکسون) مثلا کودکی که مدتی بیمار و یا در بیمارستان بستری بوده، فعالیتهایی مثل تزریق آمپول به عروسک یا دوستانش را نشان میدهد. یا کودکانی که درگیر جنگ، زلزله و مشکلات خانوادگی مثل طلاق یا مرگ هستند در بازیهایشان طوری برخورد میکنند که میخواهند از آن استرس و فشار رهایی پیدا کنند. متخصصان کودک در مطالعات انجام شده متوجه این موضوع شدند که از طریق بازی میتوان بر احساسات منفی و فشارزا در کودک با برون ریزی این احساسات غلبه کنیم. اهمیت بازی در کودک تا اینجا است که میتواند بزرگسالی بهنجار یا نابهنجاری را برای وی رقم بزند.

برای کودکان که قادر به بیان مشکلات و ناراحتی هایشان از طریق گفتگو نیستند، بازی  میتواند بهترین عامل برای شناخت و درمان اختلالات آنان باشد. امروزه در دنیا در زمینه درمان توسط بازی اقدامات پیشرفته ای صورت گرفته که تمام موارد مورد نیاز را شامل میشود. در کشور ما هم اقداماتی انجام گرفته است که قابل توجه است. در مراکز درمانی خصوصی و دولتی  و در مراکز توانبخشی و مهدهای کودک اتاق های بازی به شکل ساده ای شکل گرفته است که در آن خدمات درمانی وتشخیص با کادر مجرب اساتید این رشته انجام میشود. اما نکته مهم در این بین، تاسیس این اتاق ها در مدارس است تا بتوان از به وجود آمدن مشکلات غیرقابل جبران پیشگیری کرد. به هر حال بازی درمانی یکی از خدمات انسانی است که میتواند یک نسل را از وجود مشکلات روانی واجتماعی و خانوادگی، نجات و فرزندان سالمی را به آینده جامعه تحویل دهد.

 

لیلا بقایی پور (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)

با همکاری مرضیه سادات شاطرچی