تحلیل فیلم #ویولون از دیگاه من:
در این فیلم قبل از هر چیزی یک رابطه ی صمیمانه بین یک دختر و پسر (آوا و حامد) را مشاهده می نماییم که از پشتوانه ی خانوادگی خیلی ضعیفی برخوردار می باشند و تصمیم به ازدواج با یکدیگر دارند.
اوج صمیمیت را در این رابطه می توان دید که شامل حرف های عاشقانه و ابراز احساسات به همدیگر می باشد و چیزی فراتر از آن ،توجه به خواسته های همدیگر و توجه به اصل رابطه و نه چیز دیگر...
بر اثر حادثه ای که برای آوا پیش می آید(انفجار و رفتن به کما) حامد با مشکلات فراوان مالی و فشار های روانی ناشی از این اتفاق رو به رو می شود.

حامدی که ویولون می نوازد و به آن عشق و علاقه ی بالایی دارد.
بخشی از فیلم نشان داد :در روزگار ما که اکثرا در روابط افسار گسیخته عمل می کنند و به هر دری می زنند تا خود را با روابط متعدد التیام بخشند مثلا سیروس همزمان و پس از جدایی از همسر انواع روابط را برقرار کرده بود
آری او هم مثل همه به دنبال شادی بود ولی شادی پایدار یا احساس و ارزش های مربوط به آن با اینگونه روابط و نبود صداقت و شفافیت در آن ها و هم چنین متعهد نبودن به آن ها امکان پذیر نخواهد بود. در واقع این تعداد روابط با جنس مخالف نیست که شادی ما را بیشتر می کند بلکه این بنای یک رابطه ی درست است که باعث می شود دوطرف از آن و احساساتی مانند ارزشمندی، احساس تعلق، حمایت عاطفی و... نهایت لذت را ببرند؛ همانند رابطه ی آوا و حامد که حامد می توانست به راحتی در روابط دیگر قرار بگیرد اما این کار را نمی کند چون او رابطه ی خوب را تجربه کرده ست و ارزش یک رابطه ی متعهدانه را درک می کند و بهترین انتخاب را از نظر من انجام می دهد.
او برای همسرش که در کما و در گوشه ای از اتاق ،با دستگاه نفس می کشد ویلون می نوازد ،حرف می زند، توجه می کند و حتی در این شرایط سخت از رابطه خارج نمی شود و حتی اصول یک ارتباط درست را بیشتر از هر مرد دیگری رعایت می نماید.
مثلا در ازدواج های امروزی، مرد و زن چه مدت به پای حرف های همدیگر می نشینند؟! یا گفتگو می کنند؟!
او به هر دری می زند تا آوا به هوشیاری برگردد مثلا او نمیخواهد که در جشن یا عروسی، به قول خودشان مطرب شود. ولی برای رابطه و برای آوا...شد. این یعنی این که گاهی برای حفظ یک رابطه، باید برخلاف میلمان عمل نماییم(کارهایی که حامد برای ازدواج و اوا انجام می دهد و برخلاف میلش می باشد)
نکته ی دیگر و مثبت در این فیلم نگهداری از افراد الزایمریست که امیدوارم در جامعه ی امروز با هر بیماری خاصی که برای شخصی پیش آمد، او را  ول نکنند به امان خدا...
یک فرد بیمار بیشتر از هر چیز دیگر به رابطه نیاز دارد که رابطه خود می تواند حمایت عاطفی، حمایت مالی، همدلی و... را شامل شود.
یک چیز دیگر این فیلم این را نشان داد. که با در آمد پایین هم می توان شاد بود به شرطی که روابط درست باشد و با در آمد بالا مثل شخصیت ستاره در حسرت خیلی از چیز ها ماند.
هنر یعنی زیبایی...
و هنرمند نقاش زیباییست...
حامد به دنبال علایقش رفته بود مثلا نواختن ویولون و با اینکه شرایط خانوادگی نامطلوبی را داشت ولی گویی راضی بود شخصیت حامد را من کسی می بینم که به دنبال خواسته ها و علایق خود رفته است و این عامل رضایت او از زندگی بود که در فیلم تا حدودی مشهود بود. حال گاهی فردی علایقش را زیر پا می گذارد و مثلا با این فکر که فلان کار در آمدش بیشتر است یا فلان رشته بهتر است بر خلاف علایق و خواسته های خود عمل می کند و بعد ها رضایت آن را باید در کارش و یا زندگی اش دید...
 من کمی بیشتر از آنچه که فیلم گفت ریز شده ام و امید وارم فیلم های ایرانی هر چه بیشتر روی همبستگی بین اتفاقات و جزئیات و... کار بیشتری انجام دهند
با سپاس هوراد