هیجان عنصر اصلی وجود ماست .هیجان واکنش ما در مقابل محیط را رنگین می کند و ادراک ما را تحت تاثیر قرار می دهد. شدت زیاد از حد و عدم وجود هیجان نشانه بیماری است.

واژه هیجان گویای احساساتی است که هر یک از ما می تواند با درونگری در وجود خود شناسایی کند یا با برون نگری به دیگران نسبت دهد. ویژگی مشترک هیجانها این است که ،چه خوشایند و چه ناخوشایند ،تنها در مغز باقی نمی مانند بلکه با تغییرات فیزیولوژیک و بدنی همراه هستند .برخی هیجانها از بدو تولد حضور دارند اما برخی دیگر بعداً ظاهر می شوند .هیجانات می توانند مثبت باشند یا منفی . هیجانات مثبت مثل شادی ،شعف، شادکامی و هیجانات منفی مثل رنج، گناه، ترس و خشم می باشند .

یکی از هیجانات منفی که بیشتر در روابط بین فردی و برخورد ما با دیگران نمود پیدا می کند خشم می باشد این هیجان منفی ضمن اینکه روابط بین فردی را تحت تاثیر قرار می دهد روی سیستم عصبی و جسم ما تاثیر می گذارد .

خشم چیست:

خشم یک واکنش احساسی خود به خود در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است که انرژی و نیز انگیزه ای برای از میان برداشتن آن تهدید ایجاد می کند.

پس خشم در سه جنبه مهم تهدید، انرژی و انگیزه خلاصه می شود .هر چه تهدید بزرگتر باشد میزان برانگیختگی بیشتر می شود و انگیزه از میان برداشتن آن افزایش می یابد. در حالیکه خشم اغلب نیرویی مخرب است می توان روش هایی را آموخت که از آن به جای واکنش های مخرب ناشی از خشم استفاده نمایید.

خشم یعنی سم و خشمگین شدن یعنی مسموم شدن،آیا دوست دارید سم بخورید و خود را مسموم کنید؟ مطمناً پاسخ شما منفی است، پس چرا با خشمگین شدن خود را مسموم می کنید از این به بعد بهتر است در لحظه ای که احساس خشم در شما بوجود می آید این نکته را در نظر بگیرید که در حال مسموم شدن هستید و سم وارد خون خود می کنید .آیا به این فکر کرده اید که باید چه مدت طول بکشد که این سم از بدن شما خارج شود و حتی اگر تمام آن خارج شود باز عوارض آن گریبان شما را خواهد گرفت به گفته کنفوسیوس که می گوید :یک انسان خشمگین سر تا پا سم است.

خشم بجا در مقابل خشم بیجا

خشم زمانی بجاست که 1-یک تهدید واقعی در کار باشد 2-میزان خشم متناسب با شدت تهدید باشد 3- اقدامات بعدی شما با کمترین آسیبی که متوجه شما ودیگران بکند از شدت تهدید بکاهد.

خشم به سه طریق می تواند بیجا ارزیابی شود : 1-زمانی که بدون دلیل منطقی عصبانی شوید  2- خشم بی تناسب: به عبارتی شدت خشم شما با حادثه ای که اتفاق افتاده تناسب ندارد .3-اقدام بی تناسب در واکنش به خشم.

سه اسطوره یا باور غلط درباره خشم

 1-اسطوره اول: تخلیه خشم اقدام سالمی است. از این اسطوره اغلب به منظور توجیه کنترل ضعیف خشم استفاده می شود . این حرکت در زندگی روزمره لزوماً اقدام مفیدی نیست . اول اینکه اقدام در شرایط خشم سبب افزایش خشم شده رفتارهای تخریب کننده ای را به همراه می آورد. دوم اینکه به نمایش گذاشتن خشم (در اندیشه ،کلام یا عمل )مانع از آن می شود که بتوانید برنامه موثری برای غلبه بر تهدیدی که سبب خشم شما گردیده تدارک ببینید. پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که چنین چیزی وجود ندارد .

اسطوره ی دوم: واکنش پرخاشگرانه به خشم امری غریزی است و نمی توان آنرا تغییر داد. رفتار خشمگینانه بخشی از ساختار ژنتیکی ما است، اما احساس به خصوصی که در یک شرایط خاص بروز داده می شود بستگی به تفسیر و برداشت ما از حوادث دارد

اسطوره ی سوم : کاملا طبیعی است که در شرایط ناراحتی، درماندگی و سر درگمی خشمگین بشویم.

هر یک ازاین موقعیت ها می تواند تولید خشم ،هراس یا اندوه بکند.همانطوری که می تواند واکنشی در پی نداشته باشد . پس نوع احساسی که ما تجربه می کنیم  بستگی به تفسیر ما از حادثه دارد، واکنش ما همیشه و لزوماً خشم نیست .

هیچ کس از عصبانیت در امان نیست .هیچ کس نمی تواند از عصبانیت خلاص شود یا از آن اجتناب کند زیرا همیشه پدیده ها یا افرادی هستند که ما را خشمگین می سازند، ما تنها یاد بگیریم که چگونه رفتارهای خود را کنترل و عصبانیت هایی را کاهش و آن را به شیوه مثبت نشان دهیم. حال سوال اینست چگونه می توان خشم خود را کنترل کنیم؟

راه های کنترل خشم

1-با نوشتن شرحی از شرایطی که باعث خشم می شود بر افکار بد بینانه خود نظارت کنید.

2-خودتان را در جای دیگران قرار دهید این عمل چشم انداز دیگری به شما می دهد، به یاد بسپارید همه ما انسان هستیم و انسان جایز الخطاست.

3-به هنگام خشمگین شدن بخندید و به موقعیت های خشم برانگیز رنگ شوخی و مزاح ببخشید .

4-مهارت خوب گوش دادن به سخنان دیگران و نحوه ارتباطات صحیح را بیاموزید.

5-نحوه اظهار وجود را بیاموزید، اظهار وجود جانشین سازنده و راهگشای خشونت است.

 6-گاه کسی شما را عصبانی کرد سعی کنید به او توضیح بدهید که به چه دلیل و بنابر کدام رفتار، شما از او ناراحت و خشمگین شده اید.

7-اگر هر روز به گونه ای زندگی کنید که گویی آن روز،آخرین روز زندگی است در می یابید که زندگی کوتاه تر از آن است که سر هر موضوعی خشمگین شوید.

8-آخرین گام ،بخشش کسانی است که شما را خشمگین ساخته اند، با زدودن  رنجش ودست کشیدن از انتقام و تلافی، می بینید بار سنگین خشم از روی شانه هایتان برداشته می شود.

9-اگر خیلی عصبانی هستید چیزی نگویید،آرام بگیرید، اگر آرام باشید شما را بیشتر جدی می گیرند.

10-سعی کنیم به جای ترور شخصیت دیگران، رفتار خود را زیر سوال ببریم.

11-هنگام عصبانیت درباره خود و رفتار دیگران کلمات نهایی مانند هر ، همیشه، هرگز،هیچوقت و...بکار نگیرید.

12-به هنگام خشم نفس عمیق بکشید. یک لیوان آب سرد بنوشید. قدم بزنید. زیرا قدم زدن به ما کمک می کند که با تغییر نقطه تمرکز، نتیجتا خشم یک مقدار فرو کش شود.

13-اگر رفتار خود را از نگاه دیگران ببینیم کمتر دچار عصبانیت می شویم.

14-به هنگام عصبانیت طوری رفتار نکنید که دیگران حربه ای علیه شما بدست آورند و به گفته هایتا ن برچسب غیر منطقی، احساسی یا هیجانی بزنند. این امر موجب می شود که خشم شما بیشتر شود و اوضاع را بهتر نمیکند.

15-با نوشتن شرحی از شرایط خشم در یابید کجا وچرا به شما افکار پرخاش جویانه دست می دهد بدین ترتیب این موقعیت ها را شناخته و با بهره گیری از فنونی مانند نفس عمیق، صحبت های مثبت با خود یا توقف فکر، چرخه خشم تان را از کار بیاندازید .

16-به خودتان تلقین کنید که کمتر باید تحت تاثیر مسائل ناراحت کننده قرار بگیرید، این تلقین تا اندازه ای در آرامش اعصاب موثر خواهد بود .

در پایان ، احساس ناخوشایند نسبت به دیگران شما را آزار می دهد نه دیگران را پس به خاطر خودتان بخشنده باشید .