مرکز مشاوره باران در زمینه مشاوره تحصیلی، مشاوره خانوادگی، مشکلات رفتاری ، برنامه ریزی  درسی  با مشاوران و متخصصان مجرب پذیرای شما عزیزان می باشد. همچنین این مرکز با برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی از جمله : شناخت و درمان بیماری های روانی ، راههای مقابله با استرس، شناخت و درمان وسواس(فکری عملی)، تخلیه هیجانات، آموزش پیش از ازدواج، شخصیت شناسی قبل از ازدواج، تحلیل متقابل رفتار، عشق وابستگی سالم/ناسالم ،مدیریت ذهن، هوش هیجانی، خانواده درمانی، اختلال نارسا خوانی/نارسا نویسی، افسردگی، انتخاب رشته و …در خدمت شما عزیزان می باشد

.

تحصیلی ( برنامه ریزی درسی، مشاوره کنکور، انتخاب رشته سال اول و کنکورهای سراسری دولتی، آزاد، علمی کاربردی، پیام نور -، انگیزه تحصیلی، تغییر رشته، مشکلات تحصیلی مانند استرس، اضطراب، عدم تمرکز، نداشتن علاقه، اختلالات دیکته نویسی، ریاضی، تمرکز در بیش فعال ها و ….)

آدرس : اهواز.پادادشهر.خیابان جواد ائمه.نبش۱۶غربی ..مجتمع جردن طبقه دوم

شماره تماس : ۰۹۰۱۶۱۱۹۶۸۱ – ۳۵۵۱۳۷۲۷

#######################################################################################

                                  مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

0#####################################################################################

########################################################################################

########################################################################################

نقدی بر فیلم لامپ 100 :

کمی هیجان، لطفاً!

درباره «لامپ 100» آن چه کاملاً مشهود است متوسط بودن همه جانبه ی آن است. طبیعتاً مقوله اعتیاد بارها دستمایه ساخت فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی قرار گرفته است و موضوعیست که هیچ گاه تاریخ مصرف آن تمام نمی شود، اما فیلمسازان می توانند با نگاه هایی متفاوت و از جنبه های مختلف به آن نزدیک شوند و این مسئله خطیر اجتماعی را بررسی نمایند. آنها می توانند داستانی خطی با مضمون اعتیاد را به داستانی چالش برانگیز و مملو از داستانک تبدیل کنند (مثلاً فیلم خون بازی) و یا آن را در حد قصه ای دستمالی شده و تکراری باقی نگاه دارند. «لامپ 100» در حد و اندازه یک طرح اولیه باقی می ماند و بار دراماتیک آن برای تبدیل شدن به یک فیلم بلند سینمایی کافی نیست.
لامپ 100
«لامپ 100» به عنوان اولین ساخته سینمایی سعید آقاخانی یک حٌسن بزرگ دارد و آن قناعت پیشگی اش است. فیلم به عنوان اولین فیلم یک کارگردان فیلم جاه طلبانه ای نیست. داستان فیلم خطی است و از وجنات آن نیز پیداست که فیلمساز در اقتصادی ترین شرایط و با کم ترین مواد خام و هزینه فیلم را جمع کرده است.
درباره «لامپ 100» آن چه کاملاً مشهود است متوسط بودن همه جانبه ی آن است. طبیعتاً مقوله اعتیاد بارها دستمایه ساخت فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی قرار گرفته است و موضوعیست که هیچ گاه تاریخ مصرف آن تمام نمی شود، اما فیلمسازان می توانند با نگاه هایی متفاوت و از جنبه های مختلف به آن نزدیک شوند و این مسئله خطیر اجتماعی را بررسی نمایند. آنها می توانند داستانی خطی با مضمون اعتیاد را به داستانی چالش برانگیز و مملو از داستانک تبدیل کنند (مثلاً فیلم خون بازی) و یا آن را در حد قصه ای دستمالی شده و تکراری باقی نگاه دارند. «لامپ 100» در حد و اندازه یک طرح اولیه باقی می ماند و بار دراماتیک آن برای تبدیل شدن به یک فیلم بلند سینمایی کافی نیست. فیلمنامه کار، بد نیست، اما کم مایه است. به نظر می رسد نقاط عطف و بحران کار رمق کافی را برای همراه سازی مخاطب ندارند و داستان کششی را در مخاطب ایجاد نمی کند. به عبارتی فیلمنامه با داستانی قابل پیش بینی آغاز می شود و پیش می رود و هیچ نقطه غافلگیرکننده و یا گره افکنی ویژه ای در آن دیده نمی شود. فیلمساز با بهره گیری از صحنه های توهم مرد گاه هیجاناتی را به فیلمنامه می افزاید، اما میزان تأثیرگذاری این رویدادها آن قدر نیست که تکانی به فیلم بدهد و آن را دچار نقطه فراز کند؛ مثلاً آگاهی ناهید (ساره بیات) از ترفند همسرش (محسن تنابنده) برای منفی شدن جواب آزمایش و یا درگیری بی پایه و اساس فرزین با پوریا پورسرخ (در نقش خودش) که فکر می کند همسرش دلداده اوست آنچنان هیجانی به داستان نمی بخشند و رمقی به فیلمنامه نمی دهند.
ترس ها، مشکلات و بحران های اعضای خانواده ی فرد درگیر اعتیاد در «لامپ 100» به سبک همان کلیشه های همیشگی است و شکل تازه ای به خود نمی گیرد. مثلاً نوع رفتار فرزین با همسرش و یا خرده رفتارهایی همچون عادت مرد به فروش اشیا و چیزهای قیمتی برای خرید مواد از جزییات تکراری فیلم‌هایی با مضمون اعتیادند.
از نکات مثبت کار، توجه فیلمساز به جزییاتی همچون نحوه دریافت مواد مخدر توسط فرد معتاد است. طبیعتاً ساخت فیلمی در رابطه با معضل اعتیاد نیازمند تحقیقات و مطالعات گسترده ایست و آقاخانی از این منظر کاملاً همسو با زمانه گام برمی دارد. به عبارتی کهنگی رایج در مواجهه با موضوع اعتیاد و دریافت مواد و ... در «لامپ 100» دیده نمی شود و فیلمساز با تسلط بر فرم اثر و بهره گیری از نماهای مبتکرانه همچون حرکت دود در حباب های لامپ که نشان از توهم فرزین دارد دست به نوعی ساختارشکنی می زند و تصویر تازه ای را از مقوله اعتیاد و فرد معتاد به نمایش می گذارد.
فرار فرزین از شهر به بیابان روشی موجز و هوشمندانه برای به تصویر کشیدن سیر تحولی اوست. درواقع، او که هیچ گاه توان ترک شیشه را ندارد حالا و در آن برزخ دچار دگردیسی می شود. در آن برهوت با خود قبلی اش خداحافظی می کند و خود جدیدی را می سازد. به عبارتی، فیلم بی آن که پایان خود را باز بگذارد و یا آن که پایانی سرد و ناامیدانه را برگزیند با «امید» به پایان می رسد. گرچه قابل پیش بینی نیست که آیا فرزین مجدداً به سمت مواد مخدر بازخواهد گشت یا نه اما نجات فرزین از آن مهلکه در همان موقعیت نیز خود یک روزنه امید است.
رفت و آمد میان دنیای واقعی و دنیای ذهنی وخیالی مرد خود از نکات مثبت فیلم است.
بازی های فیلم، باورپذیرند و حاکی از توانمندی آقاخانی در هدایت بازیگرانش. به عبارتی، آقاخانی همان قدر که بر میزانسن و دکوپاژ کار تسلط داشته است و از زوایایی پویا و مناسب بهره گرفته بر بازی های فیلم نیز نظارت داشته است، اما همان طور که در ابتدای این مطلب نیز اشاره شد، فیلم بزرگ ترین ضربه خود را از فیلمنامه اش می خورد. فیلمنامه کم جان و کم رمق است و حتی می توانست برای ساخت یک فیلم کوتاه یا تله فیلم مناسب باشد.
با این حال «لامپ 100» به عنوان اولین ساخته کارگردانش فیلم شریف و قابل قبولی است که می تواند با کمی اغماض مخاطب را تا پایان راضی نگاه دارد.
 
 

#######################################################################################

#######################################################################################

نقد فیلم چ

«چ» روایت دوشبانه روز حضور دکتر چمران (فریبرز عرب نیا) درمقام نماینده دولت به اتفاق تیمسار فلاحی (سعید راد) و ... درپاوه کردستان است. دکتر وقتی می رسد که شهر در آستانه سقوط است. اصغر وصالی (بابک حمیدیان) فرمانده نیروهای پاسدار با تعدادی رزمنده تنها حافظان مردم دربرابر هجوم سرتا پا مسلح ضد انقلاب به سرکردگی دکتر عنایت (مهدی سلطانی) است. و ...

آخرین فیلم ابراهیم حاتمی کیا روایتگر گوشه ای از مبارزات شهید مصطفی چمران بنیان گذار جنگ های چریکی و اسوه ی مقاومت و ایثار را در ازاد سازی پاوه به تصویر می کشد.

 

در این فیلم بیشتر سعی شده است حس نو دوستی و خدمت خالصانه و ایمان و عزم راسخ شهید چمران پرداخته شود و مخاطب را با ابعاد شخصیتی این شهید بیش از بیش آشنا نماید و فقط یک بعد شخصیتی این شهید و اسطوره ی جنگ را به تصویر می کشد.

 

استفاده از امکانات تخصصی فلیم برداری و جلوه های ویژه خوب نقش بارزی در برقراری ارتباط مخاطب با فیلم را دارد.

 ضرباهنگ فیلم نقش به سزایی در همراه نمودن تماشگر با فیلم دارد . به مخاطب اجازه می دهد که نگاه خودش را از شخصیت دکتر چمران در ذهن متصور نماید.

این فیلم در هنگام فیلمبرداری با حاشیه متعددی روبه رو شد و از نکات جالب آن می توان به اختلاف نظر فریبرز عرب نیا با حاتمی کیا و حاضر نشدن فریبرز عرب نیا در سکانس پایانی فیلم اشاره نمود که این حاشیه ها بر روی بازی کاراکتر و شخصیت اصلی فیلم نیز تاثیر گذار بوده و عرب نیا نتواسته بازی روان و اثر گذاری ایفا نماید و لایه های شخصیتی شهید چمران را نمایان سازد.

مشکل عمده فیلم عدم به تصویر کشیدن چهره ی قهرمانانه و اسطوره ای شهید چمران هست.سینمای ایران هنوز موفقیتی در به تصویر کشیدن قهرمانان و اسطوره های خود نداشته و هنوز تصویر درستی از این قهرمان ملی برای جوانان امروزی نمایان نشده است.

ضرباهنگ فیلم آهسته و خط تعلیق و داستانک های فرعی فیلم کمی به برقرار کردن ببینیده با فیلم ندارد.

فیلم سراسر آکنده از پرسش است: چرا چمران به هنگام اقامت در آمریکا در یک شرکت آمریکایی کار می­ کرد؟ چرا همسر آمریکایی داشت؟چرا همسر آمریکایی ­اش بی حجاب یا حداقل بدحجاب بود؟( گویا حاتمی کیا در اینجا مجبور شده تن به خودسانسوری بدهد)چرا خانواده­ اش را ترک کرد؟ چرا به هنگام انقلاب ایران در لبنان بود؟ چرا امام موسی صدر به عنوان رهبر فکری چمران هم در آن زمان به جای ایران در لبنان بود؟
چرا به همان اندازه که از حقوق شیعیان لبنان دفاع می ­کند از حقوق کردهای ایران دفاع نمی­ کند؟ چرا چمران در مذاکره با دکتر عنایتی فرمانده کردهای دموکرات حمله ور به پاوه کوتاه می­ آید و پاسخ نمی­ دهد؟

در مجموع می توان گفت تلاش حاتمی کیا در به تصویر کشیدن بخشی از زندگی و ابعاد شخصیتی شهید چمران ستودنی و قابل ستایش است و چ را می توان بازگشت قهرمانانه حاتمی کیا به سینمای دفاع مقدس دانست.

#######################################################################################

#######################################################################################

معرفی بازیگران مشهور هالیوودی که دچار انواع ترس هستند

« فوبیا » یا ترس بیمارگونه معضلی است که کم‌وبیش در دنیای امروز شناخته شده است، اما وقتی نوبت به چهره‌های سرشناس جهان می‌رسد چشم‌ها براق و گوش‌ها تیز می‌شود تا به ترس‌های عجیب‌شان پی ببریم و اندکی بیشتر از زندگی خصوصی آن‌ها بدانیم.

به گزارش مووی مگ به نقل از فارس، فوبیاهایی مثل ترس از ارتفاع یا مکان‌ها بسته عمومیت بیشتری دارند، اما در این گزارش به عجیب‌ترین ترس‌های ستاره‌های دنیای هنر می‌پردازیم. پیش از آن بهتر است کمی درباره فوبیا یا هراس‌زدگی بدانیم:

فوبیا، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شی است. در واقع با این‌که فرد می‌داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن هراس دارد قرار گیرد، موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت‌زدگی بر او چیره می‌شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می‌کند، همیشه از آن مورد هراس‌آور دوری کند.

آمار سالانه نشان می‌دهد 7.8 درصد از بزرگ‌سالان آمریکایی از یکی از انواع هراس‌زدگی رنج می‌برند و هراس‌های بیمارگونه، شایع‌ترین اختلال روانشناختی در میان زنان و دومین اختلال شایع در میان مردان سنین بالای ۲۵ سال است.

ترس یک واکنش طبیعی بشر هنگام مواجهه با خطر است که هدف محافظتی دارد. هنگام مواجهه با خطر، دستگاه عصبی سمپاتیک با ترشح آدرنالین آمادگی مبارزه یا فرار را ایجاد می‌کند. آدرنالین موجب افزایش ضربان قلب و جریان خون در عضلات بدن می‌شود و در نتیجه فرد می‌تواند در شرایط اضطراری بهتر عکس‌العمل نشان دهد. همچنین میزان قند خون نیز بالا می‌رود. در چنین شرایطی، جسم و روح آماده عمل است. پس در موقعیت‌های خطرناک، ترس، طبیعی و حتی مفید است. اما فوبیا، ترس بیمارگونه‌ای است که به شدت مبالغه‌آمیز و حتی توهمی است.

13921101000096 photoa

« چنینگ تاتوم»/ عروسک‌هراسی

چانینگ تاتوم بازیگر، فیلمساز و مدل آمریکایی چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی گفت که از آواز خواندن روبروی جمعیت هراس دارد. هنرپیشه فیلم‌های «دشمنان ملت» و «استپ آپ» همچنین فاش کرد که از عروسک‌های پروسلین متنفر است، چون چشم‌های واقعی‌شان او را می‌ترساند. زمانی که مجری برنامه دو عروسک پروسلین را جلوی دوربین آورد،‌ تاتوم به هم ریخت و کاملا آشفته شد.

10 280292 1

«جانی دپ»/ دلقک‌هراسی

جانی دپ مشهور نه تنها برای بازیگر حرفه‌ای‌اش، بلکه بخاطر گریم‌های متفاوت و خاصی که در فیلم‌های متعدد داشته، معروف است؛ از کاپیتان «جک گنجشکه» (دزدان دریایی کارائیب) گرفته تا «ادوارد دست‌قیچی» و «ویلی ونکا» در «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی».

این سوپراستار هالیوودی که خود با گریم‌های سنگین نقش‌های متفاوتش را اجرا می‌کند‌، از دلقک می‌ترسد! دپ بیشتر فکر می‌کند که پشت لبخند مصنوعی و چهره رنگارنگ دلقک‌ها‌، شرارتی ترسناک پنهان است. اما عجیب‌تر از این که او برای مقابله با این نیروی شر‌، محیط اطرافش را پر کرده از اسباب و وسایل دلقکی.

123709

«وودی آلن»/همه‌چیزهراسی!

بازیگر و فیلمنامه‌نویس مشهور «نیمه‌شب در پاریس» گام‌های بلندی در عرصه سینمایی برداشته اما کمتر کسی می‌داند که او از بیماری «همه‌چیزهراسی » رنج می‌برد. Panophobia در اصل‌ ترس از همه چیز است‌، از بلندی‌، فضاهای بسته‌، حشرات ‌، رنگ‌های روشن‌، آسانسور و حتی آفتاب! این بیماری ترسیدن دائم است، بدون دانستن این که چه چیز باعث آن می‌شود.

وودی آلن علاوه بر این حساسیت‌های عصبی زیادی دارد؛ مثلا دوش حمامش باید در گوشه قرار گرفته باشد، موزی که در صبحانه می‌خورد حتما باید به هفت قطعه تقسیم شده باشد. آلن 40 ساله است که تحت درمان روانکاو است.

«پاملا اندرسن»/ آیینه‌هراسی

خیلی از زنان آرزوی بهره بردن از زیبایی ظاهری پاملا اندرسن را دارند. این بازیگر، تهیه‌کننده و مدل آمریکایی کانادایی، زیبا‌، بااستعداد و سرزنده است، اما در کمال تعجب از تماشای تصویر خود درآیینه هراس دارد! تفکر او از این خرافه نشات گرفته که تصویر هرکس در آیینه‌، انعکاسی از روح اوست. ما هنوز نمی‌دانیم اندرسن چگونه ظاهر خود را آراسته می‌کند و اینچنین مورد توجه رسانه‌های بین‌المللی قرار می‌گیرد. اندرسن از دیدن تصویر خود در تلویزیون هم دوری می‌کند.

218763

«نیکول کیدمن»/ پروانه‌هراسی

وقتی نیکول کیدمن بازیگر آمریکایی-استرالیایی برنده اسکار ببیند پروانه‌ای اطرافش پرواز می‌کند،‌ ترس وجودش را فرا می‌گیرد و قلبش به تپش می‌افتد. او از خزندگان‌، عنکبوت‌ها، ارواح و جنایتکاران نمی‌ترسد اما پروانه را موجودی عجیب و وحشتناک می‌داند. شاید علت این امر، پاهای پرزدار این حشره یا پرپر زدن او در اطراف باشد. کیدمن جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن، خرس نقره‌ای بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره برلین و جایزه بهترین نقش اول زن بفتا را برای ایفای نقش ماندگارش در «ساعت‌ها» از آن خود کرد. «دیگران» که فیلمی ترسناک درباره ارواح است نیز از هنرنمایی‌های معروف این بازیگر است.

1425895499924 keanu

«کیانو ریوز»/ تاریکی‌هراسی

ریوز که با بی‌باکی تمام نقش خود را در فیلم‌های «ماتریکس»، «کنستانتین» ‌و «سرعت» ایفا کرده، در زندگی شخصی‌اش ترس‌هایی دارد که کمی تعجب‌آور است. با این که او طعم سیاهی‌های زیادی را در زندگی چشیده، از تاریکی می‌ترسد. البته او هراسش را بیشتر نشات گرفته از تفکرات فلسفی خود درباره این قضیه می‌داند.

100 66

«آلفرد هیچکاک»/ تخم‌مرغ‌هراسی

شاید پرهیجان‌ترین بخش این گزارش همین باشد؛ برای همه جالب است بدانند استاد سینمای وحشت‌، فیلم‌ساز صاحب‌نام و تاثیر‌گذار انگلیسی و پیشگام تکنیک‌های بدیع در ژانرهای تریلر روانی و تعلیق، آلفرد هیچکاک بزرگ را چه چیزی آشفته می‌کند؟ این فیلمساز مشهور که سال‌ها با آثارش رعب و وحشت را به دل تماشاگرانش نشاند، ‌هراسی عمیق از تخم‌مرغ داشت! او هرگز در طول عمرش لب به تخم‌مرغ نزد و همیشه سعی می‌کرد از آن دوری کند. دیدن سفیده بی‌شکل این خوراکی که بخش زردرنگی را دربر دارد، حال او را بهم می‌ریخت.

هیچکاک طی شش دهه فعالیت سینمایی، که از عصر فیلم‌های صامت تا فیلم‌های همراه با دیالوگ‌ و فیلم‌های رنگی را شامل می‌شد، بیش از 50 فیلم بلند را کارگردانی کرد. از او هنوز به‌عنوان یکی از برترین کارگردانان تاریخ سینما یاد می‌شود. وی شهرت خود را به‌واسطه‌ تبحر مثال‌زدنی‌اش در به‌کارگیری عناصر دلهره، ترس و تعلیق به‌دست آورد، چنان‌که از او به‌عنوان «استاد تعلیق» نام برده می‌شود. او پنج‌بار، در سال‌های 1960 برای فیلم «روانی»، سال 1940 برای «ربکا»، سال 1944 برای «قایق نجات»، سال 1945 برای «طلسم‌شده» و سال 1954 برای «پنجره عقبی» نامزد جایزه‌ اسکار بهترین کارگردانی شد. وی همچنین نامزد اسکار بهترین تهیه‌کننده برای فیلم «سوء‌ظن» در سال 1941 شده بود. فیلم‌های «ربکا»، «خبرنگار خارجی» و «طلسم‌شده» نامزد اسکار بهترین فیلم نیز بودند.

«اوپرا وینفری»/ آدامس‌هراسی

اوپرا وینفری مجری باسابقه و پرطرفدار تلویزیون که سال‌هاست برنامه‌های متعددی تولید کرده و خود شبکه‌ای تلویزیونی را اداره می‌کند، از آدامس می‌ترسد! اوپرا وینفری در کودکی مادربزرگی داشته که آدامس می‌جویده و آن‌ها را به کمدها می‌چسبانده. او تعداد زیادی آدامس نعنایی و میوه‌ای را به یاد می‌آورد که به کابینت‌ها و درها چسبانده شده‌اند... به مرور زمان اوپرا آنقدر از آدامس و شنیدن صدای جویده شدنش متنفر می‌شود که ‌آدامس را در کل ساختمان شبکه تلویزیونی خود ممنوع می‌کند. مجله اقتصادی «فوربز» هر سال فهرستی از 100 چهره‌ سرشناس تأثیرگذار در جهان را منتشر می‌کند؛‌ نام اپرا وینفری مجری، باسابقه و سیاهپوست آمریکا، تاکنون پنج‌بار در صدر این جدول قرار گرفته است.

به غیر از این هنرمندان و چهره‌های شاخص‌، شخصیت‌های مطرح تاریخی هم هستند که با ترس‌های عجیب و گه‌گاه باورنکردنی درگیر بوده‌اند؛ «جورج واشنگتن» رییس‌جمهور اسبق آمریکا از زنده به گور شدن هراس داشته،«ریچارد نیکسون» سی‌وچهارمین رییس‌جمهور این کشور از بیمارستان می‌ترسیده و «ناپلئون بناپارت» فرانسوی از گربه‌ها دوری می‌کرده است.

جالب‌تر از همه «زیگموند فروید» پدر علم روانکاوی است که خود بیشتر از همه با ترس‌های بیمارگونه و دنیای ناخودآگاه سروکار داشته، اما به طور غیرعادی از سلاح‌ها و گیاه سرخس هراس داشته اس