عروسکی که می شود با آن حرف زد، راز دل گفت، به او خشم گرفت، او را به مبارزه طلبید، او را به زمین کوبید و دوباره در آغوشش کشید، او را زخمی‌کرد و برایش مرهم گذارد و برایش لالایی خواند، به او غذا داد، لباس پوشانید و به جای پدر، مادر، خواهر، برادر، معلم، دکتر، پلیس، دوست، همسایه و... قرارش داد و در تمامی این احوالات، خاموشی و انفعالش فرصتی است تا حس کنترل و خلق جهانی مطابق با آرزوها ارضا شود، ابزاری بی‌نظیر برای برآورده‌کردن نیازهای روانی بشر است.

عروسک‌ها عموماً وسیله‌هایی هستند ارزان، دردسترس، جهان‌شمول و بی‌نیاز به تکنولوژی یا دانش پیچیده برای به‌کارگیری که می‌توانند استفاده‌های متنوعی چون سرگرمی، تبلیغات، تجارت، آموزش، مفهوم‌سازی، فرهنگ‌سازی و درمان اختلالات رفتاری یا بیماری‌ها داشته باشند.
می‌دانیم که کودکان، تلقین‌پذیری (Suggestivilitu) بالایی دارند و مرز میان خیال و واقعیت برایشان مبهم و نسبی است و در برابر موجوداتی که با زبانی غیرمستقیم اما مأنوس و خودمانی با آنها ارتباط برقرار کنند، تأثیرپذیری شگرفی دارند؛ به‌خصوص که این ارتباط به رابطه کلامی محدود نشده و آنها از حرکت، ایما، اشاره و موزیک که ساده‌ترند هم بهره می‌گیرند.

گاه کودکان برای انتقال از وابستگی به مادر (یا Caretaker) به سوی استقلال و خودکفایی، متوسل به وسایلی مانند پتو، عروسک یا اسباب‌بازی محبوب‌شان می‌شوند و در شرایط ترس و برای آرامش یا به خواب رفتن آن را در آغوش می‌گیرند که اصطلاحاً آن را (tramsitional object) یا شیء انتقالی می‌نامند. در انتخاب عروسک باید اندازه، رنگ، جنس، قوام، اجزا و فرم کلی آن متناسب با سن، جنس و شرایط کودک باشد.
تنوع در مدل‌های انسانی یا عروسک‌های حیوانی به گسترش قوه تخیل و داشتن احتمالات بیشتر در بازی کمک می‌کند.با توجه به تاثیرپذیری پایدار در سن کودکی از الگوهای رفتاری یا هویت‌های کلیشه‌ای (مانند گرگ در نقش درنده، روباه در نقش فریبکار، کلاغ در نقش خبرچین و...) که در دنیای واقعی هم وجود ندارند ارائه الگوهای کلامی و رفتاری تکراری می‌تواند ایجاد ذهنیت و مفهوم‌سازی ناصحیح کند که اصلاح آن مشکل خواهد بود.
مفهوم گرگ و برگشت‌ناپذیری از مفاهیم انتزاعی است که از حدود۱۲-۱۰سالگی در ذهن کودک وضوح می‌یابد؛ نکته‌هایی که در روابط شخصیت‌های عروسکی یا کارتونی بایستی به آن دقت کرد و قبل از آن اشاره مستقیم به آن معمول نیست. گاه در دنیای بازی یا انیمیشن یا عروسک‌ها قدرت‌هایی معجزه‌آسا به شخصیت‌ها داده می‌شود که کودک، آنها را واقعی قلمداد می‌کند.
یک موش یا... از ارتفاع بلندی می‌افتد بدون آنکه صدمه جبران‌ناپذیری ببیند و کودک نمی‌تواند تفاوت آن را با واقعیت درک کند؛ پس در استفاده یا ارائه این محصولات باید نهایت دقت به عمل آید تا نتایج خطرناکی به دنبال نداشته باشد.
در «play Therapy» بازی‌درمانی، استفاده از عروسک‌ها یا (puppet) به کودک امکان بیان افکار و احساسات او را بدون ترس و مقاومت مهیا می‌سازد تا بتواند ترس‌ها، علایق و تمایلات خود را وارد صحنه درمان کند و اطلاعات ارزنده‌ای از فرصت روحی خود به درمانگر بدهد یا به کمک «Acting out» کودک در فضایی امن و قابل قبول احساسات و افکارش را به فعل درآورد. و گاه با تکرار آن به خود و جهان مسلط شده ترس‌ها کمرنگ می‌شود، تنش‌ها کاسته می‌شود، خشم‌ها بیرون‌ریزی می‌شود.
از این ویژگی می‌توان در درمان مشکلاتی چون «phubia» یا افسردگی یا گنگی انتخابی (selective Mutism) یا اختلاس پس از سانحه (ptsd) بهره گرفت و همچنین برای آموزش مهارت‌ها، درک روابط خانوادگی، بررسی سوءاستفاده‌های فیزیکی یا جنسی (child a buse، حل مسائل خواهر و برادرها (Sibling rivarly)، رفع عادات غلط، گوشه‌گیری و انزوا، ارزیابی قدرت کلامی، شناخت مهارت‌های یدی، هماهنگی عضلانی (Theoky of mind)، تئوری ذهن (reciprocity)، مقابله با درمانگر، وابستگی‌ها، حرکات تکراری و بسیاری موارد دیگر استفاده کرد.
عروسک‌ها بایستی در عین داشتن جنبه بازی و ظاهری جذاب و مطلوب، مهارت‌های یدی و هماهنگی چشم و دست و ذهن را پرورش دهند؛ مهارت‌های فردی مانند بیان احساسات حل مسئله مدیریت خشم را آموزش دهند؛ ارزش‌های اخلاقی مانند صداقت، همکاری، نوعدوستی، امانتداری، مهربانی و... را تقویت کنند و مهارت‌های اجتماعی مانند برقراری ارتباط موثر، احقاق حق، آشنایی با نقش‌های اجتماعی را معرفی کنند.
یکی از ضروریات زندگی بشری «خوب انتخاب کردن» به کمک تفکر نقادانه (critical thinking) و مهارت تصمیم‌گیری با استفاده از فرآیند جمع‌آوری اطلاعات، داشتن گزینه‌های متعدد و انتخاب بهترین گزینه با درنظر گرفتن معایب و مزایای هر کدام است که در فرصت‌هایی چون خرید لباس، کتاب، اسباب‌بازی، لوازم التحریر، خوراکی و... نمود می‌یابد و می‌تواند به انتخاب‌های مناسب در دوست‌یابی، رشته تحصیلی، شغل‌یابی یا همسریابی منجر می‌شود.