اختلالات جنسی در زنان، یکی از علل مهم نارضایتی جنسی در جامعه ایران و ظاهراً یکی از عوامل موثر در افزایش طلاق در ایران امروز است. اینکه اختلالات جنسی زنانه چیستند و چگونه باید با آنها برخورد کرد، موضوعی است که دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک و سکس تراپیست، در گفتگو با عصر ایران به آن پرداخته است.

بهنام اوحدی، در این گفتگو به نکات گوناگونی پرداخت ولی در لا به لای سخنانش، چندین بار بر نقش منفی "باورهای غلط" در ابتلای زنان به اختلالات جنسی تاکید کرد. او بر نقش مهم شوهر در درمان مشکلات جنسی همسرانشان تأکید می کند و می گوید که این وظیفه آنهاست که در همه مراحل درمان ، پشتیبان همسرانشان باشند.

*ناتوانی یا اختلال جنسی در زنان چند نوع است؟

اختلال جنسی در زنان به انواع زیر تقسیم می شود:

1- اختلال کمبود میل جنسی یا سردمزاجی زنان.
2 اختلال بیزاری یا تنفر جنسی. این اختلال شدیدتر از اختلال قبلی است.

3- اختلال در برانگیختگی جنسی. در این حالت فرد واجد میل جنسی است اما برانگیخته نمی شود.
4- هراس از آلت. این اختلال، اختلالی اضطرابی است که در آن فرد به شدت از آمیزش می ترسد، درحین آمیزش تمام عضلات شکم، ران، دست و پای او جمع می شود و به مرد اجازه آمیزش را نمی دهد.
5- واژینیسموس. این اختلال شبیه اختلال قبلی است. در این حالت، عضلات دست و پا و شکم شل است ولی عضله ابتدایی واژن مسدود و منقبض است و این انقباض مانع از دخول می شود.

6- آمیزش دردناک. این اختلال در اثر برانگیخته نشدن درست خانم و یا تعارضات خانم با همسرش در زندگی زناشویی و یا ناشی از مشکلاتی است که زن از کودکی با آمیزش جنسی داشته است. در این حالت، آمیزش برای خانم بسیار دردناک و ناخوشایند می شود.
7- اختلالِ نرسیدن به ارگاسم. این اختلال بسیار شایع است و شاید شایع تررین اختلال جنسی خانم ها باشد. این اختلال در کشور ما نسبت به کشورهای غربی و جتی کشورهایی مثل کره و چین و ژاپن رواج بیشتری دارد.
کلاً این اختلال در خاورمیانه شیوع گسترده تری نسبت به جهان غرب و بسیاری از مناطق دیگر جهان دارد. علت آن هم آموزه های تعصب آمیز است که اجازه نمی دهد خانم ها به اوج لذت جنسی برسند و بعد از مدتی نسبت به رابطه جنسی سرد و نفرت زده می شون و حتی از همسر خودشان هم دلزده می شوند که چرا او به ارگاسم می رسد ولی من به ارگاسم نمی رسم.

8- اختلال سردرد بعد از آمیزش. در این حالت، فرد بعد از آمیزش دچار سردرد، انقباض های عضلانی ناحیه سر، سرگیجه، تهوع می شود.
9- اختلال ملال بعد از آمیزش. در این حالت، زن پس از آمیزش دچار افسردگی و اندوه می شود و ممکن است گریه کند و دچار غم شدید شود.

این ها اختلالات جنسی خانم هاست.

*حادترین اختلال در بین این اختلالات نه گانه کدام است؟

بیزاری جنسی از همه حادتر است و درمانش هم از همه شدیدتر است؛ چون فرد نه تنها تمایلی به نزدیکی ندارد بلکه از آن بیزار است. ممکن است علت این اختلال، سوءاستفاده های جنسی در کودکی باشد. تجاوز و کودک آزاری حتی توسط محارم و یا آموزه های سخت و متعصبانه در خانواده، می تواند علت این اختلال باشد.

مثلاً در خانواده ای که سه تا عمه میانسال ازدواج نکرده حضور دارند، یک دختر کم سن و سال در اثر تلقینات این سه تا عمه، می تواند دچار بیزاری جنسی شود ؛ من خودم چنین بیماری داشتم.

گاهی نیز آموزه هایی که موجب خشم زن نسبت به نزدیکی می شوند، می توانند علت این حالت باشند. مثلاً ممکن است یک زن ، مقاربت را نشانه بیچارگی و تحقیر و تسلیم و ستم پذیری اش بداند! چنین باورهایی می تواند به خشم از نزدیکی و بیزاری جنسی منجر شود.

ارتباط ناخوشایند با همسر  و یا دعواهای خانوادگی و اختلافات زناشویی هم به صورت ثانویه ممکن است موجب بیزاری جنسی شوند. انزجار جنسی سخت ترین و حادترین نوع اختلال جنسی در زنان است.

به طور کلی هر چه اختلال جنسی در مرحله آغازین تری از نزدیکی رخ دهد، حادتر و درمانش دشوارتر است. مثلاً درمانِ اختلالِ ملال و سردردِ بعد از آمیزش آسان تر از اختلال نرسیدن به ارگاسم و درمان این یکی آسان تر از اختلالات برانگیخته نشدن است.

دوره آمیزش به چهار مرحله تقسیم می شود: 1- میل جنسی 2- برانگیختگی جنسی 3- اورگاسم 4- فرونشینی.

فرونشینی در مرد و زن تفاوت هایی دارد. فرونشینی در مرد با دوره ای از بی پاسخی همراه است که بسته به سن و سال، وضعیت روحی و ژنتیک مرد ممکن است از یک ربع تا حتی چند روز باشد. مرد پس از رسیدن به ارگاسم، تا مدتی توانایی نعوظ دوباره را از دست می دهد ولی چنین حالتی در خانم ها وجود ندارد.

زنان پس از یک ارگاسم بلافاصله می توانند وارد یک ارگاسم دیگر شوند و حداقل سه تا چهار ارگاسم پشت سر هم را می توانند تجربه کنند ولی چنین ویژگی ای در مردها وجود ندارد. بنابراین برخی معتقدند میل جنسی در زنان خیلی قوی تر از مردان است.

بیزاری جنسی و هراس از آلت دقیقاً چه تفاوتی با هم دارند؟

هراس از آلت ناشی از این است که خانم در ناخودآگاه خودش احساس می کند که اگر نزدیکی کند، اعضاء و جوارحش زخمی و خدشه دارد می کند و مثلاً او را می کُشد.
هراس از آلت در جامعه ما و کلاً در خاورمیانه، خیلی شایع است.  در دبیرستان ها و مدارس راهنمایی، افسانه هایی ورد زبان دختران است که مثلاً عمه فلانی ازدواج کرد و کارش به اورژانس کشید، خاله فلانی شب اول ازدواج داشت می مرد و او را بردند بیمارستان و بخیه اش زدند و … این افسانه ها سال ها در ذهن دختران ما می ماند و آنها با این تصورات بزرگ می شوند و ازدواج می کنند ولی او در خیلی از موارد نمی توانند با این افسانه ها کنار بیاید و آنها را از ذهن خود دور بریزند.

شما در بین بیماران تان چنین نمونه ای زیاد دارید؟

بسیار زیاد. حداقل هفته ای پنج تا پانزده بیمار دارم که دچار هراس از آلت اند.

درمان این مشکل آسان است؟ و اصلاً چگونه است؟

درمانش خیلی آسان است. ما اطلاعاتی عینی به بیمار می دهیم. مثلاً اطلس آناتومی و وضعیت عضلات آلت و واژن را به فرد نشان می دهیم تا بیمار بداند که هیچ عضله یا استخوانی در آلت مرد وجود ندارد و فقط خون است که موجب نعوظ آلت مردانه می شود. ما این ها را به بیمار یادآور می شویم و او بر اساس جدول تمریناتی که به او می دهیم، تمرین های ویژه ای انجام می دهد. این مشکل در عرض 7 هفته قابل درمان است.

سردمزاجی در زنان بیشتر علل روانی دارد یا فیزیولوژیک و بیولوژیک؟

غالباً علل روانی دارد. اختلال جنسی به طور کلی ممکن است اولیه یا ثانویه باشد. اختلال اولیه از ابتدای آمیزش جنسی وجود دارد. اختلال ثانویه یعنی فرد تا مدت ها در نزدیکی جنسی مشکلی نداشته و اختلالش مثلاً از شش ماه پیش شروع شده است.

دانستن اینکه اختلال جنسی اولیه است یا ثانویه، و دیگر اینکه فقط معطوف به شوهر است یا کلاً در رابطه با هر جنس مخالفی وجود دارد، در درمان اختلال جنسی زنان مهم است.

در این موارد آموزه های متعصبانه و سخت گیرانه دوران کودکی و نوجوانی، احتمال سوءاستفاده جنسی و جسمی، یعنی دستمالی شدن دختر توسط پسردایی، پسر عمه، پسرعمو، پسرخاله، برادر، پدر، عمو، دایی – که متاسفانه در کشور ما نیز شایع است -  و نیز موارد دیگری مثل مردستیزی، ازدواج تحمیلی و یا اختلافات زناشویی، که حتی می تواند شامل تعیین مهریه و خرید جهیزیه و خریدن یا اجاره کردن خانه مناسب زندگی، می تواند به سردمزاجی زن بینجامد.

درمان سردمزاجی دشوار نیست ولی درمانگر برای درمان سردمزاجی و یا بیزاری جنسی، که اختلالات اولیه محسوب می شوند، باید باورهایی را در ذهن خانم ها بشکند. بنابراین شخصیت درمانگر یا مشاور نقش بسیار تعیین کننده ای در سکس تراپی دارد.

اگر بیمار به لحاظ شخصیتی درونگرا و شرمگین باشد و به توضیحات اندک بسنده کند، درمان آن طور که باید پیش نمی رود؛ چون یک سری باورهای نادرست و طرح واره های شناختی غلط و نیز یکسری تعصبات و نادانی ها باید در جلسه آغازین شکسته شود تا بیمار راغب شود که تمرینات توصیه شده از سوی درمانگر را انجام دهد. گاهی حتی اتوریته و اقتدار زیادی در جلسه اول باید اعمال شود تا بیمار انگیزه درمان را بدست آورد.

*انگیزه درمان را چطور می توان افزایش داد؟

مثلاً من در مطب خودم یک میز مربع دارم که چهار تا صندلی در اطراف آن است و با بیمار و همسر او دور همین میز می نشینم. یعنی می خواهم به او بگویم این جا با مطب یک جراح که یک میز مستطیل بزرگ اربابی دارد و دو تا صندلی رعیتی هم جلوی آن میز برای مریضش گذاشته است، خیلی فرق دارد.

من به مریض می گویم که بار اصلی درمان بر دوش شما و شوهرتان است. من فقط می توانم کلید گنج را به دست شما بدهم ولی این خود شما هستید که باید به غار بروید و گنج را از آن خود کنید. اگر تمرین های درمانی را انجام ندهید، فیلم های آموزشی را نبینید، کتاب های لازم را نخوانید، درمان پیش نمی رود و مشکل حل نمی شود.

در روانپزشکی به طور کلی و در سکس تراپی به طور ویژه، این طور نیست که مریض مثل کسی که به چشم پزشک مراجعه کرده، دراز بکشد و چند قطره در چشم او بریزند و بعد چشمش را پانسمان کنند و او بی هیچ نقش و کنشی، خوب شود و سلامتش را بدست آورد.

آمیزش دردناک چطور؟ این اختلال معمولاً بعد از ازدواج ایجاد می شود یا از قبل وجود دارد؟

بستگی به اولیه یا ثانویه بودن اختلال دارد.  در مواردی که اختلال اولیه است، ماجرا به پیش از ازدواج بازمی گردد ولی وقتی این اختلال ثانویه است، در اغلب موارد، مشکل ناشی از دوران پس از ازدواج است. یعنی مشکلاتی که بین زن و شوهر ایجاد شده، در ایجاد این اختلال موثر بوده است.

حتی نارضایتی زن از میزان نفقه و خرجی نیز می تواند موجب  اختلال آمیزش دردناک شود. وقتی که آقا از چشم خانم بیفتد، ممکن است آمیزش دردناک شود.

*یائسگی چه رابطه ای با اختلالات جنسی زنان دارد؟ و اگر رابطه ای دارد، بیشتر به کدام اختلال منجر می شود؟

یائسگی قطعاً بر کارکرد جنسی زنان تاثیر دارد. پس از یائسگی انواع اختلالات ممکن است در زنان حادث شود که شایع ترین آنها کمبود میل جنسی، برانگیخته نشدن، آمیزش دردناک و حتی به ارگاسم نرسیدن است.

این مشکلات زنان یائسه، راه حلی هم دارد؟

قبلاً برای رفع این مشکلات، جایگزینی هورمون صورت می گرفت ولی الان به دلیل بالارفتن آمار سرطان در زنان، این تردید پیش آمده است که آیا جایگزینی هورمون کار درستی است یا نه؟ در این باره اختلاف نظر زیادی بین متخصصان زنان و زایمان وجود دارد. به هر حال، یائسگی از حیث ایجاد اختلال جنسی در زنان، قطعاً مشکل ساز است.

در جامعه ایران واکنش مردها به اختلال جنسی همسرشان معمولا چیست؟

مشکلات جنسی زنان در بسیاری از موارد منجر به فروپاشی خانواده می شود اما این فروپاشی به صورت غیرمستقیم رخ می دهد. یعنی مشکلات جنسی زن، مرد را به بیرون خانواده سوق می دهد. مرد اگر نتواند آمیزش جنسی داشته باشد، دچار مشکل در ناحیه های بیضه و پروستات شده و همچنین دچار افسردگی و یا پرخاشگری می شود.
بعضی مردان بیرون از خانواده با زن دیگری وارد رابطه می شوند و در بسیاری از موارد، همسر آنها پس از اینکه متوجه این امر می شود، طغیان می کند و و زن و شوهر کارشان به جدایی و طلاق می کشد.

مرد با همسرش که ناتوانی جنسی دارد، چگونه باید رفتار کند؟

مرد پیش از هر چیز، باید همسرش را درک کرده و او را حمایت کند. من همیشه به مردها می گویم هر مردی اگر رستم دستان هم باشد، در طول چهل سال حداقل چهار تا هشت بار و هر بار چهار تا هشت هفته ممکن است دچار اختلال جنسی جدی شود.

مرد باید بداند همان طور که این مشکل گریبانگیر خودش می شود، همسر او نیز ممکن است با چنین مشکلی مواجه شود.

افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اضطراب در زنان دو-سه برابر مردان است. زنان فراز و فرودهای هورمونی دارند و در دوران بارداری و نیز پس از زایمان، تالمات روحی و روانی خاص خودشان را دارند و در این دوره ها ممکن است دچار مشکل اختلال جنسی شوند.

اختلال جنسی در پی مشکل روحی، امری طبیعی است. مرد باید همسرش را درک کند، از او حمایت کند و او را متهم به کم لطفی و مایه نگذاشتن از خودش در رابطه زناشویی نکند؛ چرا که زن در چنین وضعی قطعاً خودش این اندوه و نگرانی را دارد که در اثر ناتوانی او، زندگی اش در معرض خطر است.

مرد باید همسرش را نزد سکس تراپیست ببرد. هم اکنون دوازده نفر روانپزشک، یک نفر متخصص مامایی و دو نفر روانشناس در ایران وجود دارند که   درمانگر جنسی هستند. این پانزده نفر آدم های شناخته شده ای هستند که متاسفانه همگی در تهران هستند. اما این به این معنا نیست که  متخصصان اعصاب و روان، اورولوژی و زنان و زایمان در شهرستان ها، نمی توانند به حل مشکلات جنسی زنان کمک کنند.

به هر حال، بهتر است زن و شوهر به جای مراجعه به مشاوران و روانشناسان گوناگون، هر چه سریعتر به یک پزشک مراجعه کنند؛ زیرا مشکلات جنسی با فیزیولوژی و آناتومی پیوند خیلی نزدیکی دارد و روانشناسان و مشاوران در طول دوران تحصیلشان فیزیولوژی و آناتومی را مطالعه نمی کنند. اما پزشکان و ماماها، این مباحث را مطالعه کنند.

مرد باید هر چه زودتر همسرش را به یک سکس تراپیست برساند، با او در جلسات درمانی شرکت کند، همسرش را تشویق کند که تمرین ها را انجام دهد، بار درمان را بر دوش همسر بگذارد ولی در تمامی مراحل درمان حامی و پشتیبان همسرش باشد.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

ناتوانی جنسی چیست؟

ناتوانی جنسی چیست ؟
آیا درمان ناتوانی جنسی به این سادگی است؟
ناتوانی جنسی یک مشکل مشترک است که بیمار و همسرش را تحت تاثیر قرار می دهد. چگونه می توان به بیماران در زمینه درمان ناتوانی جنسی کمک کرد ؟
گفته می شود که شایع ترین مشکل درمان نشده در جوامع مختلف ناتوانی جنسی است و تنها %1 افراد مبتلا به ناتوانی جنسی تحت درمان قرار می گیرند.
شایع ترین علل عدم درمان ناتوانی جنسی نداشتن اطلاعات کافی در مورد روشهای درمانی مطمئن و بدون خطر آن می باشد.
بیش از %10 افراد جامعه ( حدود 3 میلیون زوج در ایران ) دچار مشکل ناتوانی جنسی هستند.  پس شما تنها نیستید "

ناتوانی جنسی مردان چیست ؟
بطور ساده عدم توانایی در ایجاد و حفظ نعوظ مناسب جهت انجام مقاربت موفق را ناتوانی جنسی مردان گویند که نه تنها تاثیر بسیار زیادی بر روی کیفیت زندگی افراد دارد بلکه مشکل مشترکی است که خود شخص و همسر او را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث اضطراب، افسردگی و کاهش برداشت شخصی از زندگی زناشویی افراد و از بین رفتن اعتماد به نفس می شود که هر یک به تنهایی باعث افزایش عوارض روحی و اجتماعی مربوط به این بیماری  می شود لذا درمان ناتوانی جنسی از اولویت خاصی برخوردار است..

آیا بیماری ناتوانی جنسی نادر است ؟
میلیونها زوج در دنیا از مشکل ناتوانی جنسی رنج می برند. با افزایش سن از پنجاه سال به هفتاد سال شیوع این بیماری از حدود %5 به %15 افزایش می یابد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که %60 مردان در دهه پنجم عمر خود قادر به فعالیت جنسی هستند ولی با رسیدن به دهه هفتم زندگی این توانایی تنها در %33 آنها وجود دارد.%60 مردانی که دچار سکته قبلی شده اند از ناتوانی جنسی رنج می برند و %50 افراد دیابتیها نیز این مشکل را دارند. لازم به ذکر است که ناتوانی جنسی حتی در %5 افراد زیر 40 سال نیز با درجات مختلف وجود دارد. در کشور ما حدودا 3 میلیون زوج از مشکل ناتوانی جنسی رنج می برند و تنها حدود %1 آنها تحت درمان ناتوانی جنسی قرار گرفته اند! اولین قدم و چه بسا مشکل ترین مسئله در این بیماران پذیرش وجود مشکل می باشد زیرا پس از آن میتوان به آسانی روشی جهت درمان آن یافت.

مکانیسم نعوظ در آلت تناسلی
نعوظ طبیعی آلت به دنبال هماهنگی پیچیده ای که بین اعصاب؛ عروق و غرایز جنسی شخص صورت می گیرد اتفاق می افتد. این هماهنگی باعث هجوم خون به داخل آلت و به دنبال آن نعوظ آلت می گردد. در طول مدت نعوظ دریچه های وریدی بسته بوده بنابراین نعوظ تداوم می یابد. پس از انزال دریچه های وریدی باز شده و با خروج خون از آلت تناسلی نعوظ خاتمه یافته و آلت تناسلی به حالت اولیه بر می گردد. لازم به ذکر است که افراد طبیعی چندین بار به هنگام خواب و در صبحگاه دچار نعوظ می شود ( نعوظ صبحگاهی )

چه عواملی باعث ناتوانی جنسی می گردند ؟
با بالا رفتن سن شیوع این مشکل افزایش می یابد و بطور کلی در %15 موارد علت ناتوانی جنسی بروز مشکلات روحی ( معمولا در افراد جوان ) و در %85 موارد به دلیل اختلال در عملکرد فیزیولوژیک شخص می باشد که شایع ترین علل آن بیماریهای عروقی %40 ( مانند تصلب شرایین )، دیابت %30، اختلالات عصبی %10 ( مانند قطع نخاع، پارکینسون، MS... ) جراحیهای لگن و صدمات آن %9 داروهای مختلف و مواد مخدر %8 ( مانند سیگار، داروهای ضد فشار خون، داروهای ضد افسردگی ) و اختلالات هورمونی %3 می باشد.

تشخیص علت ناتوانی جنسی چگونه می باشد ؟
پس از مراجعه بیمار، مصاحبه پزشک با بیمار در مورد بیماریهای مختلف و عملکرد جنسی شخص اقدامات تشخیصی لازم انجام می شود . قبل از هر چیز بایستی مشخص گردد که علت ناتوانی مسائل روحی روانی است یا مسائل فیزیولوژیک. افرادی که ناتوانی آنها به دلیل مشکلات روحی روانی است معمولا نعوظ صبحگاهی دارند ولی در هنگام مقاربت قادر به ایجاد و حفظ آن نیستند ولی افرادی که دچار اختلالات فیزیولوژیک هستند نعوظ صبحگاهی مناسبی ندارند و ممکن است دچار بیماریهای مختلفی باشند که در بخش قبلی به آنها اشاره شد. با مراجعه به پزشک و مشخص شدن علت بیماری پزشک می تواند موثرترین و بی خطر ترین روش درمان ناتوانی جنسی را برای بیمار انتخاب کند. ممکن است در طی روند تشخیص نیاز به اقدامات پاراکلینیکی مانند Rigi-Scan ، کاورنوگرافی، سونوگرافی داپلر و ... باشد.

RigiScan
Color Doppler
Cavernosography

درمان ناتوانی جنسی
در افرادی که دچار ناتوانی جنسی در اثر اختلال فیزیولوژیک هستند درمان ناتوانی جنسی بر حسب علت اختلال متفاوت است، مثلا در افرادی که صفات ثانویه جنسی در آنها رویت نمی شود درمان هورمونی اولین قدم است و در سایر بیماران باید از روشهای مختلف موجود استفاده کرد که در جدول زیر ، روشهای متداول درمان ناتوانی جنسی به همراه مزایا و معایب آنها بطور کامل توضیح داده شده است.

نوع درمان    نکات مثبت نحوه درمان
( advantage )    نکات منفی نحوه درمان
( Disadvantage )
مشاوره با متخصص مشکلات جنسی و یا روانپزشک
بدون جراحی، کمک به شناخت مشکل و ایجاد رابطه خواهد شد.    طول درمان و هزینه آن مشخص نیست و درصدهای موفقیت متغیر است. در افراد دچار ناتوانی به علل فیزیولوژیک موثر نمی باشد.
قرص یوهیمبین    بدون جراحی و درد . ممکن است باعث افزایش میل جنسی در افراد سالم گردد.    مشخصا موثر نیست و تفاوت چندانی با دارونما (Placebo ) ندارد. مدت زمان طولانی باید استفاده شود و دارای عوارض جانبی ( ایجاد عصبانیت ) متعددی است.
درمان جایگزینی هورمونی    بدون جراحی و بدون درد، ممکن است باعث افزایش میل جنسی شود.    تنها در افرادی که دچار کاهش شدید سطح تستوسترون خون هستند ( افرادی که صفات ثانویه جنسی در آنها وجود ندارد) موثر می باشد. باعث بزرگی پروستات، تخریب کبد و احتباس آب در بدن می گردد. بخصوص در افراد با سطح تستوسترون طبیعی ممکن است آنها را در ریسک ابتدا به سرطان پروستات قرار دهد
قرص سیلدنافیلد ( ویاگرا )    بدون جراحی و درد، در حدود %70موارد موثر می باشد.    استفاده از آن در افرادی که نارسایی قلبی داشته و از ترکیبات نیترات استفاده می کنند ممنوع است. در همه افراد موثر نیست و دارای عوارض جانبی بوده و حتی مواردی از مرگ ناگهانی نیز گزارش شده است.
باعث افزایش ریسک سکته قلبی در افراد بالاتر از 50 سال می گردد و استفاده از آن در افراد زیر خطرناک است.
{ مبتلایان به نارسائی قلبی، گرفتگی عروق قلب تست ورزش مثبت فشار خون پائین تر از90/50 میلیمتر جیوه، حجم خون پائین و فشار خون بالاتر از 170/110 میلیمتر جیوه (که از داروهای متعدد استفاده می کنند)، انژینهای قلبی، اریتمی قلبی، سابقه سکته قلبی و یا مغزی، کور رنگی }
سال گذشته مرگ 130 نفر در ایالات متجده در ارتباط با استفاده از دارو ثبت شده و هم اکنون استفاده از آن در بیماران قلبی به عنوان یک روش درمانی مطمئن برای درمان ناتوانی جنسی (Safe Sex) به طور بسیار قوی زیر سئوال رفته است.
حتما باید با تجویز پزشک استفاده شود. و در افرادی بالاتر از 50 سال بایستی پس از مشاوره با متخصص قلب و عروق و تست ورزش تجویز گردد.
قرص زیر زبانی اپومورفین    در حدود %50 افراد موثر می باشد.    پر هزینه و دارای عوارض جانبی (تهوع، سرگیجه، تعریق، بی خوابی و ...) می باشد و هنوز توسط FDH تاییأ نشده است.

دستگاه اکستندر یا
Largerbox

در حدود %30 تاثیر گذار برای افراد زیر 28 سال با فیزیک جسمی بالاو توان خون رسانی  دو برابر حد معمول زیرا کشش در این دستگاه کاملا نا متعارف بوده وصرفا بافت اسفنجی الت دچار کشش می شود.
در سال 2007 از طرف کمیته بهداشت سازمان بهداشت جهانی WHO رد صلاحیت شده ، به صورت معمول تا 40% کاهش نعوظ ، به دلیل استفاده گیره نوک الت پس از پایان دوره استفاده از دستگاه عوارضی مانند عدم کنترل دهانه مجرای پیشابراه و عدم کنترل انزال و ادرار ، کاهش نعوظ به صورت کامل بعد از 2 تا 4 سال و تبدیل شن الت به یک عضو کاملا غیر قابل استفاده

دایت Matters Of Size  و
Men Health

بدون محودیت سنی ، افزایش خون رسانی به کلیه اعضاء تناسلی ، کنترل انزال در هر زمان ممکن و درمان زود انزالی به صورت %100 ، جلوگیری از بزرگ شدن پروستات ، آموزش کامل روان درمانی مشکلات مربوط به دستگاه تناسلی  ، توضیحات به صورت کامل دربخش مربوبه محصولات داده شده است.

در کمتر از %10 افراد به دلایل عصبی وسابق مصرف دارو های استروژنیک و پرئژسترونی نتیجه کامل حاصل نشده است – افراد ی که در دوره های پرورش اندام نتیجه گیری زودتر ازهورمون های پروژسترونی به میزان زیاد استفاده کرده اند لذا می توانید روش مناسبی برای درمان ناتوانی جنسی باشد. -
دستگاه واکیوم همراه

بدون جراحی و درد، موفق ترین ، موثرین و مقرون به صرفه ترین روش درمان میکروپنیس و درمان ناتوانی جنسی می باشد که شانس موفقیت آن در حدود 98% تا100% است     نیاز به آموزش و همکاری دقیق بیمار دارد. در افرادی که همسر باکره دارند درمان اولیه نمی باشد. (این افراد می بایستی به توصیه های دقیق پزشکان گروه مهندسی پزشکی همراه توجه کامل بنمایند) کمتر از %1 از افراد ممکن است دچار غش (Shok Vasovageal) گردند که پس از استفاده مکرر برطرف خواهد شد.
(عدم موفقیت آن بعلت ناآشنایی و استفاده نادرست از آن است)
تزریق آمپول به داخل آلت تناسلی

بدون جراحی، در حدود %65 موارد  موفقیت آمیز است.    بشدت دردناک است. باید توسط پزشک مجرب تزریق شود. بیش از دوبار در هفته نمی توان از این روش استفاده کرد. می تواند باعث فیبروز آلت و نعوظ طولانی مدت شود که حتی نیاز به جراحی خواهد داشت. به عنوان درمان ناتوانی جنسی توسط FDA تایید نشده است.
جراحی های عروقی
تنها در افرادی که فاقد هرگونه ریسک فاکتور ( صدمه عصبی، سیگار، دیابت، فشار خون، سن بالا ... ) می باشند ممکن است موثر باشد ( البته در صورتیکه در بررسی های قبل از عمل تشخیص مشکل عروق ثابت شده باشد. )    بین %50-%40 موفقیت دیده شده است. (که درصد قابل قبولی نیست). یکنوع عمل جراحی می باشد. و فیبروز پس از عمل باعث کوچکتر سدن آلت می گردد، هرچند بسته شدن وریدها نقش مهمی در ایجاد حالت نعوظ دارد ولی همگان با این نظریه موافق نیستند که بستن وریدها موثر و یا منطقی برای درمان ناتوانی جنسی باشد، به سه دلیل :
1 - عضلات صاف دیواره وریدها نقش به سزائی در عملکرد انسدادی این وریدها دارند که افتراق بین اختلال در عملکرد این عضلات و عملکرد دریچه ای آن امکان پذیر نیست.
2- بدلیل نبودن روش دقیق ارزیابی وریدهای آلت جهت بررسی بیماری نشت وریدی (venous leakage)  میزان موفقیت پس از این عمل جراحی نیز قابل پیش بینی نیست و به مرور زمان تاثیر درمانی آن کاهش می یابد.
3- نحوه بستن وریدها و نتایج حاصل از آن توسط پزشکان مختلف بسیار متفاوت است. در نهایت بستن وریدها بعلت عدم موفقیت طولانی مدت توسط صاحب نظران توصیه نمی شود.
پروتز آلت
آخرین روش درمان ناتوانی جنسی در صورت عدم موفقیت در روشهای دیگر است ( در کمتر از %5 موارد کاربرد دارد. )    نیاز به جراحی دارد و تهاجمی ترین روش درمان ناتوانی جنسی است. در 10% -5% موارد پس از گذشت 5 تا 10 سال دچار عفونت، پس زدگی و اختلال در عملکرد خواهد شد که در این صورت پروتز باید از بدن خارج گردد. پرهزینه ترین روش درمان ناتوانی جنسی است. باعث تغییرات غیر قابل برگشت در ساختمان آلت شده که انجام روشهای درمانی دیگر را غیر ممکن می سازد. در مقایسه با واکیوم اندازه آلت 20 تا %30 کوچکتر است.

لازم به ذکر است پس از قرص سیلدنافیل (دارای عوارض جانبی متعدد می باشد و رد تمام افراد قابل استفاده نیست) استفاده از دستگاه واکیوم شایع ترین درمان مورد استفاده در کشورهای دیگر. این روش درمانی بی خطرترین، مؤثرترین موفق ترین و مقرون به صرفه ترین روش درمان ناتوانی جنسی است..

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

  اختلال ​جنسی مردانه، از شناخت تا درمان

انزال زودرس یا زود انزالی مشکلی است که شاید در بسیاری از مردان جامعه دیده شود. البته زود انزالی تعریف خاص خودش را دارد؛ شاید عده‌ای از مردان اصلا این مشکل را ندارند و فقط تصور کنند دچار این مشکل هستند که این موضوع باعث سرخوردگی یا حتی افسردگی‌شان شده باشد. در صورتی که شاید با چند توضیح ساده بتوان مشکل را برطرف کرد.

جام جم سرا: با این حال برخی از اختلال‌های زودانزالی به همین سادگی حل نمی‌شوند و گاهی نیاز به درمان دارویی دارد. این هفته با دکتر محمدرضا صفری‌نژاد، متخصص ارولوژی و فوق‌‌تخصص آندرولوژی و استاد دانشگاه درباره اختلال زودانزالی و راه‌های درمانی آن گفت‌وگو کردیم.

اختلال‌های جنسی مردانه، از جمله اختلال در انزال چیست؟

اختلالات جنسی در مردان طیف بسیار وسیعی دارد و از شایع‌ترین آنها می‌توان به اختلال در نعوظ، اختلال در میل جنسی و اختلال در انزال اشاره کرد. هر یک از این اختلالات به چند رده دیگر تقسیم می‌شود. اگر بخواهیم به اختلال در انزال مردان بپردازیم، نخست باید بگوییم آن را به 5 زیر رده یعنی انزال زودرس، انزال دیررس، نبود انزال، انزال دردناک و انزال پسگرد، تقسیم می‌کنیم.

هر کدام از این اختلالات در انزال چه تعریفی دارند؟

انزال زودرس: اگر انزال هنگام رابطه زناشویی قبل از دو دقیقه صورت گیرد به آن انزال زودرس اطلاق می‌شود.

انزال دیررس: وقتی مدت زمان انزال بیش از حد طولانی شود یعنی به 15 تا 20 دقیقه برسد انزال دیررس است؛ البته در صورتی که تحریک جنسی کافی باشد.

نبود انزال یا انزال خشک: در این نوع از اختلال مرد در یک رابطه زناشویی به هیچ‌وجه انزال را تجربه نمی‌کند.

انزال پسگرد: انزال پسگرد شیوع زیادی بین مردان جامع دارد. مرد هنگام رابطه زناشویی انزال را احساس می‌کند، ولی مایع منی از مجرای ادرار خارج نمی‌شود و به مثانه برمی‌گردد و سپس با ادرار دفع می‌شود بسیاری از بیماری‌ها ممکن است باعث انزال پسگرد شوند. در مردانی که دچار بیماری دیابت هستند که عروق محیطی درگیر شده است انزال پسگرد بیشتر دیده می‌شود.

انزال دردناک: انزال دردناک معمولا ناشی از عفونت‌های غده پروستات است که فرد هنگام خروج مایع منی دچار سوزش از مجرای ادرار می‌شود که گاه بیماران آن را به آب داغ تشبیه می‌کنند.

آیا انزال قبل از دو دقیقه دلیل قطعی برای وجود انزال زودرس است؟

شایع‌ترین نوع انزال، انزال زودرس است. در علم پزشکی هر بیماری تعریف خاص خود را دارد. بنابراین مردان بعد از خواندن این مطلب نباید تصور کنند که علائمی شبیه به آن دارند. انزال زودرس حتما باید در تعریف علمی بگنجد. اگر مردی در بیش از 50 درصد از روابط زناشویی‌اش ظرف دو دقیقه دچار انزال شود انزال زودرس دارد. البته همین تعریف هم مشروط بر آن است که مرد و زن روابط جنسی منظمی داشته باشند. (رابطه جنسی منظم یعنی مرد و زن هر هفته 2 تا 3 بار رابطه جنسی داشته باشند)‌.

ممکن است فردی از ابتدا دچار انزال زودرس باشد یا به عامل زمینه‌‌ای نیاز است؟

انزال زودرس به دو دسته تقسیم می‌شود: اولیه و ثانویه.

انزال زودرس اولیه: یعنی فرد از همان ابتدا دچار انزال زودرس است.

انزال زودرس ثانویه: فردی که مدت‌ها پس از داشتن رابطه زناشویی طبیعی مثلا بعد از ده پانزده سال،‌ دچار انزال زودرس شده است (یعنی قبل از آن هیچ مشکلی نداشته)‌. ثانویه ممکن است به دلیل وجود بیماری‌هایی باشد که شایع‌ترین آنها عفونت و التهاب پروستات است. مردانی که با این شکایت به پزشک مراجعه می‌کنند، مستلزم بررسی‌های تخصصی‌تری هستند. البته انزال زودرس دلایل گوناگونی دارد که یکی از آنها عفونت در پروستات است. افرادی که رابطه زناشویی منظمی ندارند، مشکلات عاطفی دارند و افراد مضطربی هستند، دچار یکی از اختلالات هورمونی‌اند (مثلا غده تیروئید پرکار دارند) ممکن است دچار انزال زودرس شوند. بنابراین در مراجعه به پزشک حتما باید همه موارد را در نظر بگیرند تا تصمیم درستی اتخاذ شود. مثلا برای فردی که دچار عفونت پروستات است یا غده تیروئید پرکار دارد نمی‌توان از دارو استفاده کرد (دارو مدت انزال را بیشتر می‌کند). چنین داروهایی مشکل بیمار را حل نمی‌کند.

آیا انزال زودرس در روابط زناشویی تاثیر منفی ایجاد می‌کند؟

انزال زودرس در برقراری رابطه زناشویی مشکلی ایجاد نمی‌کند. حدود 30 درصد مردان جامعه دچار انزال زودرس هستند؛ یعنی از هر سه مرد یک نفر دچار این اختلال است. اغلب این مردان مشکلی هم ندارند. گاهی زن و شوهرها برای درمان مراجعه می‌کنند و وقتی علت را پرس و جو می‌کنیم می‌گویند خانم دچار ارضای جنسی یا ارگاسم نمی‌شود. البته این برداشت نادرست است، چون طرفین از فیزیولوژی جسمی یکدیگر اطلاعی ندارند. انزال زودرس مرد به این معنا نیست که زن ارضای جنسی را تجربه نکند.

در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

خانم‌ها برای رسیدن به ارگاسم یا ارضای جنسی نیاز به 10 تا 15 دقیقه تحریک کافی و موثر دارند و برای رسیدن به ارگاسم جنسی نیازی به برقراری رابطه واژینال ندارند و زن می‌تواند در یک نوبت رابطه زناشویی چند​ بار ارگاسم را تجربه کند. ولی مردها بعد از انزال دیگر تحریک‌پذیری ندارند. چون سیکل جنسی زنان با مردان متفاوت است.

چه فرقی با هم دارند؟

سیکل جنسی چهار مرحله‌ای است: برانگیختگی، مرحله کفه (برقراری رابطه)، ارضای جنسی و فروکش جنسی. مردها غیر از این مراحل یک مرحله اضافی دارند؛ یعنی بعد از مرحله فروکش جنسی وارد مرحله تحریک‌ناپذیری می‌شوند و دیگر نمی‌توانند رابطه را از صفر آغاز کنند. زمان مرحله تحریک‌ناپذیری در افراد متفاوت است؛ از نیم ساعت گرفته تا بیشتر.

هر قدر سن مردان بالاتر می‌رود، این زمان هم بیشتر می‌شود. مرحله فروکش در برخی از مردان، بخصوص مردان مسن، حتی به یک تا دو روز می‌رسد. با این حال، زنان بلافاصله بعد از اتمام رابطه جنسی می‌توانند رابطه را دوباره از سر بگیرند.

چه درمان‌هایی برای انزال زودرس وجود دارد؟

معمولا افراد به دنبال درمان انزال زودرس نیستند؛ ولی گاهی این اختلال آنقدر شدید است که مرد حتی قبل از برقراری رابطه یا با کوچک‌ترین تحریک یا ظرف مدت زمان بسیار کم مثلا چند ثانیه دچار انزال می‌شود. اینجاست که نیاز به درمان پیدا می‌کند.

برای آن دسته از افرادی که مشکل انزال زودرس‌شان جدی است چه باید کرد؟

در وهله اول گول تبلیغات ماهواره‌ای را نخورند. برخی از تبلیغات ماهواره‌ای داروهایی برای درمان انزال زودرس ارائه می‌دهند که اصلا عملی نیست. مثلا می‌گویند فلان داروی گیاهی انزال زودرس را صددرصد درمان می‌کند. در علم پزشکی تاکنون داروی گیاهی برای اختلالات جنسی ساخته نشده است، اگر هم باشد تقلبی و کاملا بی‌تاثیر است. درمان بسیار ساده است. درمان دارویی است و بیمار باید 3 تا 4 ماه از دارویی که پزشک تجویز کرده استفاده کند و بعد از این مدت بتدریج هر بار 25 درصد میزان دارو را کم می‌کنیم تا به صفر برسانیم. قطع یکباره دارو مضر است و باعث می‌شود بیمار به نقطه اول برگردد. اگر مراحل دارودرمانی بخوبی سپری شود بیش از 70 تا 80 درصد مواقع بیماران بهبود کامل خود را بازمی‌یابند و در همان حال باقی می‌مانند. هزینه داروها هم زیاد نیست. خوب است بدانید انزال پدیده‌ای است که در آن دو دستگاه عصبی مرکزی و محیطی با هم هماهنگ می‌شوند تا انزال انجام شود. اگر این دو از نظم خارج شوند یکی از اختلالات انزالی رخ خواهد داد. برای این کار واسطه‌های عصبی وجود دارند که باعث ترشح سروتونین می‌شود. سروتونین موجب مهار انزال می‌شود و در افرادی که انزال زودرس دارند دارویی داده می‌شود تا میزان سروتونین مغز را افزایش دهد. بعضی از بیماران به روان‌درمانی و رفتاردرمانی هم نیاز دارند. (ضمیمه سیب/ماریا حکمت)

 

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

نقش پاراکلینیک در تشخیص و درمان اختلالات جنسی در مردان

 هر مردی که از اختلال جنسی رنج می برد، بایستی بطور دقیق تحت بررسی قرار گیرد. اولین قدم، اخذ شرح حال توسط پزشک متخصص مشکلات جنسی می باشد. قدم بعدی تشخیص دقیق نوع بیماری و علت آن است.

پاراکلینیک به معنای استفاده از روشهای مختلف تشخیصی (آزمایشگاهی، تصویر برداری و غیره) در بیماریها می باشد. می توان گفت که اختلالات جنسی در مردان شایعترین بیماری است که یک مرد را مبتلا می کند. از هر سه نفر مرد یکی از آنها در طول زندگی مبتلا به نوعی از اختلال جنسی خواهد شد. با توجه به شیوع این بیماری در جوامع مختلف، متاسفانه می توان گفت که در دورۀ تحصیلات پزشک عمومی در کشور ما تقریبا هیچگونه آموزشی در مورد تشخیص و درمان اختلالت جنسی در مردان و زنان به دانشجوی پزشکی داده نمی شود. این موضوع سبب چندین مشکل اساسی شده است، اول اینکه خیل انبوه این بیماران بدون تشخیص و درمان می مانند، دوم اینکه این بیماران ممکن است تحت اقدامات پاراکلینیکی قرارگیرند که مرتبط با بیماری آنها نیست، سوم اینکه تحت درمانهای غیر مرتبط قرار می گیرند که علاوه بر تحمیل اثرات سوء داروها به بیمار، هزینۀ هنگفتی را نیز به سیستم بهداشت و درمان کشور وارد می کند. مورد آخر و مهم این است که در غیاب پزشک و مراکز درمانی مختص این بیماران، به ناچار شبکه های ماهواره ای، اینترنت و غیره جای تشخیص و درمان علمی را می گیرند.
با ذکر مقدمه مذبور مشخص می شود که هر فرد مبتلا به اختلالات جنسی برای تشخیص و درمان صحیح باید به فرد متخصص در این زمینه مراجعه کند. در بسیاری از موارد، بیماران به علت نا آگاهی مدتهای مدیدی ما بین مطبها و مراکز درمانی مختلف با پاکتها دارو و اقدامات پارا کلینیکی مختلف سرگردان هستند. هر مردی که از اختلال جنسی رنج می برد، بایستی بطور دقیق تحت بررسی قرار گیرد. اولین و مهمترین قدم، اخذ شرح حال توسط پزشک متخصص در زمینۀ مشکلات جنسی می باشد. بسیاری از موارد با صحبت کردن با بیمار متوجه می شویم که فرد هیچگونه مشکلی ندارد و انتظارات نا درست فرد از خود ویا اطلاعات نادرستی که توسط محیط اطراف در اختیار وی گذاشته شده است، فرد فکر می کند که بیمار است. در حقیقت هر یک از انواع مختلف اختلالات جنسی در مردان، تعریف علمی خاص خودش را دارد، که اگر فرد در چهارچوب تعریف علمی نگنجد، بیمار نیست و باید به وی اطمینان خاطر داد. بعد از اینکه مشخص شد که واقعا مردی از یک اختلال جنسی رنج می برد، قدم بعدی تشخیص دقیق نوع بیماری و علت آن است، تا بر اساس آنها اقدامات درمانی لازم صورت گیرد. به عنوان مثال یکی از انواع اختلالات جنسی در مردان، اختلال در نعوظ می باشد. دو دهه قبل بیش از 80 درصد موارد اختلال نعوظ در مرد را به عوامل روحی روانی نسبت می دادند. ولی اکنون با پیشرفت علم و روشهای تشخیصی، در بیش از 80 درصد موارد با انجام روشهای تشخیصی مورد نیاز بیمار، می توان یک علت عضوی برای اختلال نعوظ پیدا کرد.
یک مردی اگر از اختلال نعوظ رنج می برد، دو علت بزرگ می تواند داشته باشد: علل عضوی یا ارگانیک، یعنی یک فرایند خاصی در فرد سبب اختلال نعوظ شده است. مثلا بیماری قند یا دیابت که سبب اختلال عروق در بدن شده و می تواند منجر به نا توانی جنسی در مردان شود و در حقیقت یکی از علل شایع اختلال نعوظ در مردان همین بیماری قند می باشد.
گروه دوم اختلالات نعوظ در مردان، مواردی هستند که منشاء روحی روانی یا به اصطلاح سایکوژنیک دارند، مثل بیماری افسردگی که در این افراد میزان شیوع اختلالات جنسی بطور قابل توجهی بیشتر از جمعیت عادی است. خود علل عضوی یا ارگانیک به سه دستۀ بزرگ تقیسم می شوند که عبارتند از:
الف) هورمونی، مانند افرادی که بیماری غدد درون ریز مثل تیروئید یا هیپوفیز دارند.
ب) عروقی، که در آن بعلت مشکلات سیستم عروقی یا رگهای بدن، خون رسانی به آلت تناسلی مختل می شود، مانند افرادیکه دچار شکستگی لگن همراه با ضایعات عروقی می شوند، یا افرادیکه میزان چربی خون آنها خیلی بالاست. همانطور که می دانید، چربی خون بالا در دراز مدت سبب گرفتگی عروق می شود.
ج) گروه سوم اختلالات نعوظ عضوی در مردان، منشاء سیستم عصبی دارند که در اصطلاح علمی به آن نوروژنیک می گویند. مانند فردیکه دچار آسیب نخاعی مثلا قطع نخاع شده است، یا فردیکه دچار بیماری MS است.
هدف از ذکر مطالب فوق این است که خوانندگان محترم بدانند که اختلالات جنسی انواع مختلف دارند و بدون تشخیص دقیق، نبایستی فردی تحت درمان قرار گیرد، و تشخیص دقیق نیازمند استفادۀ صحیح و مناسب از اقدامات پاراکلینیک می باشد. متاسفانه کم نیست مواردی که فرد مبتلا به اختلال جنسی تحت آزمایش و یا تصویربرداری قرار می گیرد که نیازی به آن ندارد، ویا برعکس بدون اقدامات تشخیصی تحت درمانهای مختلف قرار می گیرد. در یک مرد مبتلا به اختلال جنسی پزشک پس از اخذ شرح حال و معاینۀ بیمار تصمیم می گیرد که مناسبترین روش پارا کلینیک جهت تائید بیماری کدام است. منظور این است که پزشک از اقدامات پاراکلینیک جهت تائید تشخیص خود استفاده می کند. در بسیاری از موارد همان اخذ شرح حال و معاینۀ بیمار، تشخیص را روشن می کند و نیازی به اقدامات پاراکلینیک نیست. در خیلی از موارد، لازم است که علت ایجاد کنندۀ بیماری برطرف شود، مثلا در مردیکه دراثر کم کاری غدۀ تیروئید، یا افسردگی دچار اختلال جنسی شده است، بایستی کم کاری تیروئید و افسردگی درمان شوند. همۀ اینها مستلزم دانش و آگاهی کافی از تشخیص و درمان اختلالات جنسی است که استفادۀ مناسب و صحیح از اقدامات تشخیصی جزئی از آن است. متاسفانه در حال حاضر، بعلت خلاء آگاهی و اطلاع رسانی، بعضی از شبکه های ماهواره ای از وجود این بیماری شایع در مردان، نهایت سوء استفاده را می کنند. این شبکه ها داروها و دستگاههایی را معرفی می کنند که صد درصد و تضمینی مشکل فرد را حل می کنند. این موضوع به هیچ وجه مبنای علمی ندارد، همانطور که در بالا متذکر شدم، تا بیماری تشخیص دقیق داده نشود، درمان آن امکانپذیر نیست. ما هیچ دارو یا دستگاهی را نداریم که همۀ انواع اختلالات جنسی را صد درصد درمان نماید. به عنوان مثال، درمان مردیکه بعلت ابتلا به بیماری دیابت دچار اختلال جنسی شده است، بسیار مشکل و در مواردی غیر ممکن است. از طرف دیگر صرف داشتن یک بیماری مشخص، دلیل بر این نیست که مشکل فرد ناشی از آن بیماری است. مثلا یک فرد دیابتی ممکن است، همزمان دچار افسردگی هم شده باشد. همۀ مردان مبتلا به دیابت، لزوما دچار اختلال جنسی نمی شوند. بنابراین تشخیص دقیق و استفادۀ مناسب از اقدامات پاراکلینیکی، اساس برخورد صحیح با یک بیمار مبتلا به اختلال جنسی است.
مختصری هم جهت اطلاع خوانندگان گرامی، از روشهای تشخیصی در اختلالات جنسی مردان صحبت می کنیم. یکی از موارد اساسی جهت عملکرد جنسی طبیعی در یک مرد، وجود خونرسانی کافی به آلت تناسلی است. گاهی رگی که به آلت تناسلی خون می رساند، قطع و یا مسدود می شود. حال این فرد هر قدر تحت درمانهای دارویی مختلف قرار گیرد، بی فایده خواهد بود. اگر در یک مرد جوانی ثابت شود که رگ آلت تناسلی قطع شده است، نیازمند جراحی عروق جهت پیوند رگ خواهد بود و جهت اثبات تشخیص باید از عروق ناحیۀ لگن تصویر برداری کرد. نکتۀ حائز اهمیت، یک خونرسانی طبیعی به آلت تناسلی است. در یک مرد جهت عملکرد جنسی طبیعی، نه تنها باید خون کافی به دستگاه تناسلی برسد، بلکه بایستی این خون وارد شده به آلت تناسلی در آن بدام بیفتاد و خارج نشود. مکانیسمهای بسیار پیچیده ای در آلت تناسلی مرد وجود دارند، که خون وارد شده به آنرا بدام می اندازند. بعضی بیماریها هستند که این مکانیسمهای طبیعی را برهم می زنند و ما در اصطلاح به آن "نشت وریدی" می گوئیم، یعنی خون وارد شده به آلت تناسلی در آن به دام نمی افتد و خارج می شود. این یکی از بدترین انوا ع اختلال نعوظ در مردان است و درمان آن بسیار مشکل می باشد. تشخیص این بیماری نیازمند روشهای رادیولوژیک بخصوصی است که یکی از آنها سونوگرافی داپلکس می باشد. کم نیستند مردانی که به ما مراجعه می کنند که سالها مبتلا به ناتوانی جنسی هستند و تحت درمانهای بسیار زیاد بی فایده قرار گرفته اند. با اخذ شرح حال و معاینۀ دقیق این بیماران متوجه می شویم که علت، ممکن است "نشت وریدی" باشد. اینجاست که انجام اقدامات پاراکلینیک مناسب به کمک پزشک و بیمار می آیند، و تشخیص را روشن می کنند. گاهی مردانی به ما مراجعه می کنند که از کاهش شدید "میل جنسی" نسبت به گذشته شاکی هستند. متاسفانه در بسیاری از موارد این بیماران تحت درمانهای داروئی اختلال نعوظ قرار می گیرند، که هیچ فایده ای نداشته و فقط عوارض دارو و هزینۀ آن به بیمار تحمیل می شود. اینگونه بیماران به احتمال زیاد دچار کم کاری غدد تناسلی هستند، و اینجا نیز یک آزمایش خون در تشخیص و درمان بیماری، کمک کننده خواهد بود. گاهی در بعضی موارد جهت انجام اقدامات تشخیصی لازم است بیمار در مرکز پزشکی بستری شود. از جمله اینها یک تست کامپیوتری به نام RigiScan می باشد. در این تست یک الکترود حساس به آلت تناسلی بیمار متصل می شود و بیمار طبق روش جاری خود می خوابد. در یک مرد طبیعی در طول یک خواب شبانه 3-2 بار حالت نعوظ اتفاق می افتد. این دستگاه بصورت الکترونیکی تمامی جزئیات نعوظ شبانه در قسمتهای مختلف آلت تناسلی را ثبت می کند و اطلاعات با ارزشی از چگونگی فرایند نعوظ در یک مرد فراهم می کند. یکی دیگر از موارد بسیار مهم، جهت عملکرد طبیعی زناشوئی در مرد، سالم بودن عصب گیری دستگاه تناسلی است. در بعضی از بیماران که بعلت ناتوانی جنسی به ما مراجعه می کنند، ما پس از اخذ شرح حال و معاینه بیمار، متوجه می شویم که عصب گیری دستگاه تناسلی ممکن است مختل شده باشد. در این موارد جهت اثبات تشخیص باید از تستهای مخصوصی استفاده کرد. از جملۀ آنها، تستهایی هستند که سرعت هدایت تحریکات از طریق اعصاب را بصورت کمّی اندازه گیری می نمایند. درصدی از بیماران مبتلا به MS دچار ناتوانی جنسی در سنین پائین می شوند. علت اکثر موارد در این بیماران، تخریب پیشروندۀ اعصاب است که با کمک تستهای عصبی می توان آنرا تشخیص داد.
بطور خلاصه، امروزه علم پزشکی به همراه تجهیزات پیشرفته، امکانات بسیار زیادی را جهت تشخیص و درمان اختلالات جنسی فراهم کرده است.
پس نتیجه می گیریم که:
1- مرد مبتلا به اختلال جنسی باید به پزشک متخصص در این زمینه مراجعه نماید.
2- هیچ بیمار مبتلا به اختلال جنسی نباید بدون تشخیص باشد.
3- درمان هر نوع اختلال جنسی پس از روشن شدن تشخیص بیماری خواهد بود.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

علائم افسردگی در نوجوانان چیست؟با افسردگی نوجوانان چه کنیم؟

پاسخ اجمالی

افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است. کودک و نوجوان نیز ممکن است، به سبب شدت فشار روحی ناشی از مرگ یکی از اطرافیان (به خصوص والدین)، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده، خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی و ... به این بیماری مبتلا شود. بعضی از علایم این بیماری عبارت اند از: روحیه غمگین و غیر شاد، عدم احساس لذت و رضایت از فعالیت های روزانه، اختلالات خواب، تغییر اشتها، قصد یا اقدام به خودکشی، خود را ملامت کردن، تغییر رفتار کودک و نوجوان، میل به تنهایی و عدم تعامل با همسالان، احساس ناامیدی، جامعه ستیزی و پرخاشگری و ...

 

البته این بیماری راه های درمان زیادی هم دارد که بعضی از آنها عبارت اند از: والدین درمانی، مشاوره درمانی، خانواده درمانی، روان درمانی، درمان های جسمی، ورزش درمانی و...

 

پاسخ تفصیلی

همه ما در مقابل مشکلات شناخته شده ای؛ مانند استرس های شغلی، اختلافات خانوادگی، فشارهای مالی و نومیدی های شخصی، به مدت کوتاهی، افسرده می شویم، گمان می کنیم که افسردگی این است و مسئله مهمی نیست و خود به خود بر طرف می شود، ولی هیچ کدام از این حالت های زود گذر افسردگی نیست.

افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است که به کمک مجموعه علایمی که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس می‌گردد، شناخته می شود.

نا آگاهی فردی و اجتماعی از بیماری افسردگی، سبب شده است که افراد زیادی بی دلیل از این بیماری زجر بکشند و حتی عده ای بر اثر آن اقدام به خودکشی کنند. [1]

با توجه به این که بیشتر مردم درک صحیحی از بیماری افسردگی ندارند، باید بگوییم که تعداد بیشتری از مردم هم، وجود این بیماری را در کودکان باور ندارند. اغلب والدین و مربیان وقتی که خبر افسردگی کودک یا نوجوانی را می شنوند، اظهار ناباوری می کنند و این سن را برای افسردگی زود می دانند.

علت آن اول، اعتقاد به بی گناهی کودکان و دیگر قبول این اصل است، که افسردگی واکنش به فشارهای روحی است که در زندگی افراد بالغ وجود دارد.

در صورتی که کودک نیز ممکن است به شدت زیر فشار روحی قرار گیرد که شایع ترین دلیل آن، مرگ یکی از اطرافیان، به خصوص والدین است. خوشبختانه در جامعه ما اکثر کودکان با محبت، پشتیبانی و همفکری، فوت عزیزان خود را تحمل می کنند و آن را پشت سر می گذارند، ولی عده زیادی نیز دچار افسردگی عمیق می شوند و به کمک متخصص نیاز پیدا می کنند.

استرس های دیگری که ممکن است برای کودک پیش آید و موجب افسردگی در کودک و نوجوان شود، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده، خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی، وجود امراض مزمن و ناتوان کننده در کودک است.

باید دانست که انکار افسردگی در کودکان و نوجوانان فقط خود فریبی و نادیده گرفتن حقیقت است. کودک و نوجوان افسرده احتیاج به کمک و همدردی دارد، ولی فقط همدردی کافی نیست.

افسردگی در کودکی و دوران بلوغ، حقیقت غمناک مسلمی است و شایع ترین و جدی ترین، مسئله در بین دانش آموزان است که راه های درمان زیادی هم دارد، اما اگر بیمارانش توجه و پشتیبانی نشوند و درمان لازم را دریافت نکنند، ممکن است در بزرگی افرادی سرخورده و تیره روز شوند.

بعضی از علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان عبارت اند از:

روحیه غمگین و غیر شاد: کودک و نوجوان افسرده، گه گاهی به مدت چند هفته دچار غم و بدبختی می شود. در این دوره ممکن است در ساعات مختلف روز یا روزهای مختلف، تغییراتی جزئی در روحیه او دیده شود، ولی به طور کلی با وجود عوض شدن موقعیت و شرایط محیطی، حالت غمزدگی و بدبختی او همچنان باقی می ماند. گاهی تشخیص این غمزدگی دائمی، آسان نیست. خود دختر یا پسر گاهی نمی خواهد به تغییر روحیه و احساس ناراحتی خود اعتراف کنند و آن را مخفی نگه می دارند. ممکن است اشکالات رفتاری دیگری در کودک یا نوجوان افسرده وجود داشته باشد که روحیه غمزده را از دید ما مخفی کند؛ مانند سخت کنار آمدن با هر چیز و هر کس، نافرمان بودن و حتی اخلال گری. باید گفت که هر کودک یا نوجوان مشکل ساز و یا اخلال گر افسرده نیست، اما تعداد قابل توجهی از آنان دچار افسردگی هستند. گاهی افسردگی با نگرانی همراه است و به صورت دردهای مختلف و به خصوص درد معده و سر درد که از نظر پزشکی قابل توجیه نیستند، بروز می کند و در این حالت ممکن است والدین شدیدا نگران شوند و تمام توجه آنان به پیدا کردن علت جسمی معطوف شود و وجود غمگینی مداوم کودک را از نظر دور بدارند.

عدم احساس لذت و رضایت از فعالیت های روزانه: عده زیادی از کودکان و نوجوانان، گاه گاهی اظهار بی حوصلگی می کنند. این نوع بی حوصلگی، معمولا علامت افسردگی نیست. زمانی بی حوصلگی نشان دهنده افسردگی است که تفریحات و کارهایی که قبلا کودک با لذت انجام می داده در دسترس او باشد، ولی رغبتی به انجام دادن آنها نداشته باشد، مثلا دوستانش با او تماس بگیرند، ولی او حوصله دیدار آنها را نداشته باشد، یا در سابق در مدرسه به ورزش خیلی علاقه مند بوده، ولی اکنون علاقه ای به آنها نشان نمی دهد . هر گاه چنین تغییر رفتاری به مدت چند هفته ادامه یابد، علامت واضح افسردگی است .

اختلالات خواب: اختلالات خواب به چند صورت ممکن است تظاهر کند، کودک یا نوجوان حوصله رفتن به رختخواب را نداشته باشد و این عمل برایش دشوار باشد، شب ها بیدار شود و دوباره خوابش نبرد، صبح ها خیلی زودتر از معمول بیدار شود، به ندرت ممکن است خواب های ناراحت کننده و تکراری ببیند و یا در خواب راه برود و یا صحبت کند.

تغییر اشتها:بعضی از کودکان افسرده در انتخاب غذاخیلی سختگیر می شوند و به خوردن تمایلی نشان نمی دهند .عده ای دیگر جهت یافتن آرامش به غذاخوردن پناه می برند و خیلی بیشتر از حد سلامتی غذا می خورند. در هر صورت هر گاه عادت غذا خوردنآنان به مدت طولانی تغییر کند، می تواند علامت افسردگی باشد .رژیم گرفتن، به خصوص در بین دخترانخیلی معمول است. این علامت افسردگی نیست. دختری که از خوردن غذا لذت نمی برد و بااکراه غذا می خورد، علامت افسردگی نشان می دهد.

قصد یا اقدام به خودکشی: بدون شک این علامت، نگران کننده ترین علامت افسردگی است. باید دانست تمامی نوجوانانی که به فکر خودکشی افتاده اند، دچار افسردگی نیستند. افکار گذرا و کوتاه مدت، در باره این که زندگی ارزش زیستن ندارد، در بین نوجوانان خیلی شایع است. کودکی که در برابر والدینش که او را از تماشای یک برنامه تلویزیونی منع کرده اند، پایش را بر زمین می کوبد و می گوید: "خیلی خوب خودم را خواهم کشت". ممکن است فقط صحنه ای را که در برنامه تلویزیونی دیده است، تقلید کند، به خصوص اگر این کودک نیم ساعت بعد با کمال نشاط با دوستش در حیاط مشغول بازی شود . بعضی از نوجوانان که قصد خودکشی و یا حتی اقدام به آن می کنند، ممکن است اصلا افسرده نباشند . آنان ممکن است عصبانی یا پیرو امیال آنی باشند و یا کمال طلبانی باشند که از وقوع شکستی که برایشان غیر قابل تحمل است، دست به خود کشی می زنند . البته شکی نیست که افسردگی جزو علل مهم خود کشی است و هر علامتی که قصد خود کشی جوانان را نشان دهد، باید خیلی مهم تلقی شود . عده ای از کودکان و نوجوانان، به خصوص پسران، دائما در رویای شخصیت هایی هستند که در داستان ها خوانده اند یا در فیلم ها دیده اند، و در بازی های خود از این داستان ها استفاده می کنند .برای اطمینان از این که بازی چنین کودکی، علامتی از افسردگی نیست، باید سایر علائم افسردگی را در نظر بگیریم. در صورت عدم وجود سایر علائم، افسردگی در این کودک وجود ندارد.

خود را ملامت کردن :گاهی کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، بار مسئولیت مشکلات خانواده، دوستان را بر دوش خود می کشند . آنان کمال طلب هستند و هدف خود را در سطح خیلی بالایی قرار می دهند . آنان در دعوا و جدایی پدر و مادر و یا ناخوشی خواهر و برادر ، خود را مقصر می دانند و اطمینان خاطر دادن اطرافیان مبنی بر این که آنان تقصیری در این پیشامدها ندارند، موثر واقع نمی شوند. خود ملامت کردن، علامت شایع افسردگی نیست. ولی گاهی از خلال صحبت نوجوانان و کودکان در باره مسائلی که باعث فشار روحی و استرس آنان شده، حالت خود ملامت کردن آشکار می شود. در بچه های کوچک تر ضمن بازی یا نقاشی می توانیم پی ببریم که راجع به زندگی خود، احساس بدی دارند و خود را مستحق مجازات گناهی می دانند که اصلا مرتکب نشده اند . علامت شایع تر، عدم احترام به خود است . مبتلایان خود را به شدت پست می دانند و ارزشی برای خود قائل نیستند . عدم احترام به خود، و افسردگی با وجود این که یکی نیستند، خیلی با هم تفاوت دارند و به ندرت ممکن است یکی بدون دیگری وجود داشته باشد.

تغییر رفتار کودک ونوجوان: کودکی که از اول گوشه گیر بوده وعلاقه نداشته که دائم با دوستانش باشد و ترجیح می دهد فقط گاه گاهی آنان را ببیند،یا بچه ای که بسیار اجتماعی بوده، ولی رفته رفته گوشه گیر شده و از دیدار دوستانشاحتراز می کند، تفاوت دارد و در مورد دومی باید دقت کرد که چه تغییرات دیگری درروش زندگی روزانه او دیده می شود . کودکی که بقیه فعالیت های روزانه خودرا به غیر از عدم علاقه به دیدار دوستانش، تکالیف مدرسه خود را نیز انجام نمی دهد، لاغر شده و دیگر در فعالیت های مدرسه شرکت نمی کند.آیا افسردگی او واکنشی طبیعی نسبت بهفقدان عزیزی است که به تازگی از دست رفته است ؟مثلا اگر پدر، خانه را ترک کرده یاکودک به علت سفر، از دوست خود جدا شده است، بروز واکنش های فوق به مدت چند هفتهکاملا طبیعی است، ولی هرگاه این حالت افسردگی به طور دائم و برای مدتی طولانی ترادامه یافت، مستلزم توجه و دقت بیشتری است . همیشه تشخیص بین افسردگی و پریشانحالی، قابل درک و آسان نیست، ولی این تشخیص اهمیتی ندارد و هرگاه افسردگی یا پریشانحالی، به هر صورت که آن را بنامیم، بیشتر از چند هفته ادامه یافت، دلیلی براینگرانی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم.

کودکان افسرده نسبت به کودکان غیرافسرده زمان بیشتری را به تنهایی می گذرانند و مدت زمان کمتری با همسالان تعاملدارند . جالب این که کودکان افسرده به هنگامتعامل با همسالان خود، نسبت به کودکان غیر افسرده، پرخاشگرتر و منفی ترند . بدین معنا که انزوای اجتماعیکودکان افسرده ممکن است ناشی از طرد همسالان و گوشه گیری اجتماعی باشد[2]

راه های درمان افسردگی:

والدین درمانی:والدین درمانی بهترین راه برای خارج کردن کودک از شرایط استرس‌زا است. روابط بین فردی سالم در خانواده می‌تواند در تشخیص بموقع علائم افسردگی در نوجوانان مفید باشد. والدینی که نمی‌توانند در این دوره حساس با نوجوانان خود ارتباط برقرار کنند، فرزندان خود را که از بیان ترس‌ها و نگرانی‌های خود هراس دارند، گریزان می‌کنند. این کار باعث می‌شود آنها به جوانانی افسرده تبدیل شوند. همچنین فشار والدین برای سرآمد و بهترین بودن در دروس و در مقابل بی اعتنایی کامل نسبت به دیگر فعالیت‌های فوق برنامه مورد علاقه نوجوان می تواند موجب این بیماری شده یا بر آن بیفزاید.

در مقابل، آن دسته از والدین که با هوشیاری برای نوجوانانشان وقت و انرژی می‌گذارند و در صورت لزوم مبالغی را هزینه می‌کنند می‌توانند به نوجوان خود کمک کنند تا آینده خود را بسازد و بسرعت بر نگرانی‌های دوره نوجوانی غلبه کند. حمایت از نوجوانان در طول این سفر گذار از کودکی به جوانی بسیار آسان‌تر است تا این که بعدها برای بازگرداندن سلامت روانی او به دردسر بیفتند.

بر این اساس باید به فرزندان خود کمک کنیم تا غرور خود را بازسازی کنند. موفقیت‌های آنان در عرصه‌های مختلف را که ممکن است یک هنر، ورزش یا مطالعات درسی و غیره باشد، تشویق کنیم. از پیشداوری و پیش‌بینی بی‌موقع خودداری کنیم. اجازه دهیم نوجوان گام‌های طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات خود یا ایجاد دیگر مسئولیت‌های خانوادگی به زحمت نیندازیم.

به گفت وگو با آنان اهمیت داده و با آنها در مورد موضوعاتی نظیر انتخاب یک برنامه روزمره، دوست یابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و می‌تواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنیم.

از این راه تا حد زیادی می توان به مشکلات روحی و روانی کودک پی برد تا بتوانیم رفتار مناسبی در مقابل آنها داشته باشیم. اگر او را دچار افسردگی یافتیم باید ببینیم چه چیزهایی می‌تواند باعث افسردگی شده باشد. شاید لازم است بعضی از رفتار خود را صحیح کنیم. بیشتر عواملی که باعث ایجاد افسردگی در نوجوانان می‌شوند، قبل از این که نیازی به یک روان درمان و روان‌شناس باشد، در خانه قابل برطرف شدن هستند.

مشاوره درمانی: مربی یا فرد دلسوز و آگاهی که نوجوان بتواند براحتی با او درد دل کند، مورد مناسبی است برای این که او احساسات سرکوب شده خود را تخلیه کند.[3]

خانواده درمانی: متخصص خانواده درمانی نه تنها نوجوان افسرده ، بلکه تمام خانواده را زیر نظر می گیرد. همان طور که قبلاً گفتیم ، توجه به خانواده به این دلیل نیست که « علت » گرفتاری نوجوان، خانواده اوست، بلکه به این دلیل است که در حقیقت خانواده محیطی گروهی است و هیچ فردی از دیگر افراد جدا نیست. کودکان افسرده اغلب به خانواده هایی تعلق دارند که میزان بالایی از مصیبت در آن ها وجود دارد و معمولا در برقراری روابط اجتماعی مشکلاتی دارند . هر دوی این ویژگی ها می توانند موجب افزایش میزان رویدادهای حاد زندگی شوند.[4]

دید متخصص خانواده درمانی این است که کودکی که مشکل دارد، در حقیقت مشکلات خانواده را عرضه می دارد. متخصص خانواده درمانی با درک روابط بین افراد خانواده و واکنش های آنها نسبت به یکدیگر و تصحیح و تغییر این روابط، سعی در حل مشکل آنان می کند.[5]

روان درمانی:روان درمانی،شیوه ای درمانی است که به وسیله روان پزشکان و روان شناسان جهت کمک به مشکلات مختلفروان شناختی در افراد، مورد استفاده قرار می گیرد . این شیوهمستلزم آن است که فرد، در مورد مشکلاتی که با آنها مواجه است، به شکل رو در رو بادرمانگر (روان درمانی فردی) یا در یک گروه کوچک با یک یا دورواندرمانگرروان درمانی گروهی) صحبت می کنند.[6]

درمان های جسمی :درمان های جسمی در افسردگی کودکان و نوجوانان، نسبت به درمان هایی که تا کنون ذکر شد، اهمیت کمتری دارند، ولی گاهی این نوع درمان موثر است و در مواردی نادر ، مهم ترین وسیله درمان است .هر گاه گرفتاری کودک یا نوجوان شدید باشد و به درمان های گفت و گویی روان شناسی جواب ندهد، احتمالا تجویز دارو توسط پزشک (که در این مرحله اغلب روان پزشک کودک یا نوجوان است)، در نظر گرفته می شود.

ورزش درمانی: اگر کودکان یا نوجوانان، مرتبا ورزش کنند و وضعیت جسمی خود را در حالت طبیعی و خوب نگه دارند، نسبت به زمانی که از نظر جسمی وضعیت خوبی نداشته اند، کمتر مضطرب و افسرده خواهند بود . روان شناسان دو گروه افراد را با هم مقایسه کرده اند : گروه اول ورزش های سخت و گروه دوم ورزش های سبک انجام می دادند . اضطراب افراد گروه اول آشکار از اضطراب افراد گروه دوم کمتر بود . ورزش آثار منفی استرس را به شیوه های مختلفی کاهش می دهد . در درجه اول هورمون های وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف و خطر آنها را در اثر گذاشتن بر دستگاه ایمنی بدن کاهش می دهند . در درجه دوم تنش متراکم در ماهیچه ها را آزاد می سازد . و بالاخره نیرو و قدرت بدنی را افزایش داده، مقاومت دستگاه قلبی عروقی را زیادتر می کند . آمادگی جسمی مطلوب و فعالیت های بدنی، بهترین وسیله برای مقابله و پیشگیری از بروز افسردگی و دیگر اختلالات روانی است . ورزش در فضای باز، بر افسردگی تاثیر قابل ملاحظه ای دارد.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

برخی باورها و اعتقادات نادرست در بین مردم وجود دارد که  به صحیح و غلط بودن آنان اشاره میکنیم.

این مطلب به برخی از این باورها اشاره و آنها را اصلاح کرده است.

1. زنانی که به ارگاسم نمی‌رسند سردمزاجند!
این باور اشتباه است. این باور که زنانی که به ارگاسم نمی‌رسند سرد مزاج هستند، احتمالا از تئوری فروید اقتباس شده که معتقد بود فقط زنانی که ارگاسم واژنی دارند، از سلامت جنسی برخوردارند و به ارگاسم رسیدن از طریق تحریک ناحیه کلیتوریس نشانه وجود یک اختلال اعصاب و روان است. امروزه این باور کاملا رد شده است. زنی که از تحریک ناحیه کلیتوریس به ارگاسم می‌رسد، به طور حتم نوعی از ارگاسم را تجربه کرده و اصلا سردمزاج نیست. به زنانی که به ارگاسم نمی‌رسند اما میل به برقراری رابطه زناشویی دارند نیز در اصطلاح طبی سردمزاج نمی‌گویند.

2. زنان یا به ارگاسم واژینال می‌رسند یا به ارگاسم ناحیه کلیتوریس
این باور اشتباه است. نباید زنان را به دو گروه تقسیم کرد. گرچه بیشتر زنان ارگاسم ناحیه کلیتوریس را تجربه می‌کنند و اندکی ارگاسم واژینال ولی زنانی هم هستند که تجربه رسیدن به هر 2 ارگاسم را دارند.

3. برخی زنان هرگز به ارگاسم نمی‌رسند
این باور اشتباه است. شاید به جای آنکه بگوییم برخی زنان به ارگاسم نمی‌رسند بهتر است بگوییم به ارگاسم نزدیک می‌شوند. ممکن است زنی در 30 سالگی ارگاسم را تجربه نکرده باشد اما در 32 سالگی به آن برسد. گاهی نیز زنی با همسر اول خود هرگز به ارگاسم نمی‌رسد اما در ازدواج دوم این حس را تجربه می‌کند زیرا رسیدن زن به ارگاسم تا حد زیادی به رفتار مرد و تصویرهای ذهنی که او خلق می‌کند، بستگی دارد.

4. زنان از رابطه زناشویی لذت نمی‌برند
اشتباه است. لذت از برقراری رابطه زناشویی مساله‌ای مجزا از رسیدن به ارگاسم است.

5. برای یک رابطه زناشویی موفق حتما باید به ارگاسم رسید
این باور نیز اشتباه است. بعد از تحولات قرن 20، تا مدت‌ها به ارگاسم رسیدن زنان مورد بحث بود و بسیاری از زنانی که به این نقطه لذت جنسی نمی‌رسیدند، سرد مزاج تلقی می‌شدند. مردان نیز گاهی از اینکه نمی‌توانستند همسرشان را به ارگاسم برسانند، احساس ناتوانی می‌کردند. این موضوع در آن زمان باعث شد زندگی‌های مشترک زیادی از هم پاشیده شود زیرا زنان این مساله را به ناتوانی مرد و مردان آن را به سردمزاجی زن ربط می‌دادند اما واقعیت این است که لذت جنسی برای زن مهم است و نرسیدن به ارگاسم مانع این حس نیست.

6. وانمود کردن به ارگاسم برای دوام زندگی مشترک خوب است
این باور اشتباه است. برخی زنان تلاش می‌کنند که وانمود کنند به ارگاسم رسیده‌اند تا رابطه‌شان با همسرشان بهتر شود در حالی که این کار به رابطه زناشویی صدمه می‌زند و از رسیدن زن به ارگاسم جلوگیری می‌کند. از سوی دیگر، دروغگویی زوج‌ها را از هم دور می‌کند. رسیدن به ارگاسم و لذت جنسی حاصل ارتباط درست و صادقانه زوج‌هاست. زن است که با راهنمایی صحیح، به همسرش می‌آموزد چطور او را به نقطه اوج لذت نزدیک کند.

7. برخی ارگاسم‌ها حقیقی‌اند و برخی کاذب
اشتباه است. ارگاسم ممکن است به شیوه‌های مختلفی تجربه شود؛ همان‌طور که مثلا ما گاهی با شنیدن یک لطیفه لبخند می‌زنیم، گاهی آرام می‌خندیم و گاهی قهقهه می‌زنیم. شاید شدت یک خنده‌ از دیگری بیشتر باشد اما همگی در پی خوشحالی بروز می‌کنند و همگی واقعی‌اند. ارگاسم نیز به هر شکلی رخ دهد، واقعی است.

8. زنانی که به ارگاسم می‌رسند در زندگی مشترک خوشبخت‌ترند!
این باور نیز اشتباه است. ممکن است زنی هرگز به ارگاسم نرسد اما از رابطه زناشویی با همسرش لذت ببرد و برعکس زنی به ارگاسم برسد اما چون همراه رابطه زناشویی عشق و نوازش وجود ندارد، از لحاظ روانی ارضا نشود. هدف از برقراری رابطه زناشویی رسیدن به ارگاسم نیست و این موضوع تاثیری در خوشبختی زوج‌ها ندارد هرچند همراهی آن با نوازش و لذت جنسی زوج را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

استرس مسئله ای است که همه ی ما کم و بیش آن را تجربه کرده ایم. گاهی اوقات این حس بیش از حد زیاد می شود که باعث به خطر افتاردن سلامت جسمی و روحی می شود. تحقیقات زیادی در رابطه با تاثیرات استرس بر سلامت افراد انجام شده است که در این مطلب به بررسی تاثیر استرس بر عملکرد قلب می پردازیم.

فهم رابطه بین استرس و بیماری های قلبی عروقی آسان نیست . آیا یک اختلال خلق و خو و رفتاری در کار است ؟ آیا استرس باعث افزایش فشار خون می شود ؟ آیا استرس میتواند حمله قلبی را موجب شود ؟ در این موارد عقاید مختلفی وجود دارد ولی تحقیقات نشان داده است که استرس در بسیاری از بیماری های قلبی عروقی نقش بازی می کند.

درحقیقت دو نوع فاکتور خطرناک برای قلب وجود دارد

۱. عوامل خطر قابل تغییر مانند افزایش کلسترول چاقی ، افزایش فشار خون ، مصرف دخانیات ، میزان فعالیت بدنی و استرس زیاد که این آخری می تواند باعث افزایش فشار خون و ضربانات قلب شود و در نتیجه کار قلب را سخت تر کند.

۲. عوامل خطر غیر قابل تغییر ماننند ارث ، جنس ( مردان بیشتر از زنان در معرض خطر بیماری های قلبی هستند ) ، سن و دیابت

ناگفته نماند ۵۰ درصد افرادی که دچار حمله قلبی می شوند ، ۲ ساعت پس از شروع علایم فوت می کنند. در مورد استرس باید خاطر نشان ساخت ، استرس های روانی مانند اضطراب و هیجان می توانند تغییراتی را در بدن ایجاد کنند که منجر به برخی اختلالات در فونکسیون اعضاء بدن گردد ، مانند تاثیر روی سیستم قلبی عروقی که در این مورد ثابت شده است که این عامل می تواند در برخی افراد در ابتلاء به بیماری قلب ، افزایش کلسترول و سایر خطرات قلبی کمک کند.

رابطه بین استرس و بیماری های قلبی از مدت ها قبل شناخته شده است. علی العموم همه موافقند که استرس یک ریسک فاکتور برای بیماری های عروق کرونر و در نتیجه انفارکتوس حاد میوکارد می باشد. به طور کلی پیشرفت تکنولوژی و زندگی مدرن امروزی موجب تغییراتی در روش زندگی و شرایط اجتماعی وابسته به افزایش اختلالات استرسی و بیماری های قلبی ـ عروقی گشته است. درست است که پیشرفت تکنولوژی برای تشخیص و درمان و همچنیین تغییرات در فاکتورهای خطرناک بیماری های عروق کرونر می تواند بیماری و مرگ و میر قلبی را کاهش دهد

،معذلک مرگ و میر بیماری های عروق کرونر با تظاهرات سندرم حاد عروق هنوز علت اصلی مرگ هم در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه می باشد.

استرس های روانی علاوه بر این که یک فاکتور خطرناک برای کرونر است می تواند موجب انفارکتوس حاد میوکارد ،تاخیر در بهبود بیماری و عوارض آن در طول درمان و نگهداری بیمار گردد. استرس حتی در افراد سالم می تواند موجب ایسکمی قلب گردد ولی در بیماران با اختلالات عروق کرونر این عمل شدیدتر است. اغلب اوقات این ایسکمی می تواند بدون علامت پیشرفت کننده ( ایسکمی ساکت ) و یا به صورت تغییرات غیر طبیعی در الکتروکاردیوگرام (ECG) ظاهر شود . اگرچه توسط سنتیگرافی می توان برخی از ایسکمی هایی را که موجب آریتمی قلبی می شوند نشان داد. حجم ضربه ای قلب ( Ejection Fraction ) نیز به توسط استرس کاهش می یابد که این تغییر را می توان به توسط واسکولوگرافی مشخص کرد.

مکانیسم ایسکمی قلبی ناشی از استرس به توسط محققین زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است. آن ها ثابت کردند که استرس های هیجانی موجب کاهش جریان خون کرونر می شود. همچنین در افراد مبتلا به تنگی خفیف عروق کرونر ، استرس از راه افزایش تنوس وازوموتور منجر به اسپاسم عروق کرونر ودر نتیجه یک عامل مستعد کننده برای توسعه انفارکتوس میوکارد حاد می باشد (۱). استرس همراه با هیپرواننتیلاسیون و آلکالوز تنفسی می تواند ایسکمی میوکارد را باعث شده و حتی در برخی بیماران با اختلال عروق کرونر به انفارکتوس میوکارد حاد منجر گردد. استرس قادر به افزایش تعداد پلاکت ها ، تجمع و چسبندگی آن ها بوده که ایین عمل در افراد با بیماری عروق کرونر بیشتر قابل مشاهده است (۲). در آزمایشات تجربی دیگر نیز ثابت کردند که استرس های هیجانی می تواند منجر به میکروترمبی در عروق کوچک گردد.

مکانیسم اثر استرس در قلب

استرس را به دو نوع تقسیم می کنند :

۱. استرس فیزیکی

۲. استرس هیجانی

استرس فیزیکی برای افرادی که بیماری کرونر قلبی دارند زیان آور است زیرا فعالیت های فیزیکی شدید نیازمیوکارد را به اکسیژن زیاد کرده و قلب باید انرژی زیادی را مصرف کند بنابراین این نوع استرس رادر بیماران قلبی استرس نوع بد به حساب می آورند ولی در افراد با قلب طبیعی تمرینات

بدنی و استرس فیزیکی مفید و نوع خوب نامیده می شود ، زیرا همانطوری که می دانیم ورزش موجب کاهش کلسترول و افزایش HDL و تنظیم فشار خون کاهش وزن و غیره می گردد.

استرس هیجانی (Emotional) بیشتر مردم عقیده دارند این نوع استرس برای قلب زیان اور است. در حقیقت هم همینطور است زیرا استرس زیاد موجب افزایش ترشح آدرنالین شده و غلظت آن در خون بالا می رود و در نتیجه می تواند باعث لخته خون گردد که این یک فاکتور خطرناک برای ایجاد حمله قلبی می باشد. عده ای دیگر از محققین پیشنهاد کرده اند که استرس موجب بالا رفتن هوموسیستئین ( ییک آمینو اسید شناخته شده است که عامل خطر سازی برای عروق کرونر می باشد ) سرم شده و از این راه قلب را رنجور می سازد. در برخی گزارشات دیگر امده است که استرس ممکن است مستقیما روی عروق کرونر تاثیر گذاشته و منجر به حمله قلب گردد. به هر حال از نظر پاتوفیریولوژی و پسیکوفارماکولوژی تایید کرده اند که در طول استرس کاتکولامین ،کورتیزول و تنوی سمپاتییک افزایش می یابد و در نتیجه موجب کاهش پتاسسیم قلب به خصوص در میوکارد می شود که بدین ترتیب استانه تحریک الکتریکی میوکارد را پایین آورده و توسعه آریتمی را تسهیل می کند. این مکانیسم هم در انسان و هم در حیوانات به اثبات رسیده است. در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد ، سیستم سمپاتیک به طور واضح نسبت به فرد سسالم شاهد تفوق دارد و در برخی گروه ها حتی تنوس عصب واگ تضعیف شده که این عمل با افزایش خطر آریتمی و مرگ ناگهانی همراه است. در یک آزمایش بالینی که توسط Mc Cance و همکارانش انجام گرفت نشان داده شد که در افراد با بیماری عروق کررونر با تجویز مقادیر فیزیولوژیک آدرنالیین ممکن است انفارکتوسس میوکارد و آریتمیی اتفاق افتد ، ولی در افراد شاهد بر خلاف آن بوده است (۳).

مطالعات اپیدمیولوژیک

چندین مطالعه آماری و بالینی نشان دادند که استرس می تواند میزان مرگ و میر مربوط به انفارکتوس میوکارد حاد را افزایش دهد.

از هر ۷ نفر امریکایی بالغ که دچار حمله قلبی یم شوند یک نفر دچار استرس می باشد.

استرس طولانی مدت و مزمن باعث افزایش فشار خون به همراه بالا رفتن کلسترول می شود استرس می تواند موجب آزاد شدن هورمون هایی شود که تولید لخته خون را در بدن تسهیل کند.

کافئین و دخانیات می توانند در هر دقیقه ۱۴ بار ضربان قلب را افزایش دهند ولی اگر همراه با استرس مصرف شوند این افزایش به ۳۸ بار در دقیقه می رسد.

یک فرد سیگاری در شبانه روز ضربان قلبش ۲۰۱۶۰ بار بیشتر از یک فرد عادی می زند. ولی اگر این فرد سیگاری دچار استرس هم بشود این رقم به ۵۴۱۳۰ ضربه می رسد. میزان استرس در مردان کارگر ۲۷/۰ در میلیون است در حالی که در زنان کارگر این رقم به ۴۹/۰ در میلیون می رسد. عواملی مانند سابقه فامیلی ، سن کمتر از ۴۵ سال و کارمند بودن می توانند در ایجاد استرس دخالت داشته باشند. نسبت توسعه عوارضی که در بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) اتفاق می افتد در افرادی که دچار استرس باشند به طور مشخص بالاتر از آن هایی است که فاقد استرس می باشند ( ۴۲ درصد در مقابل ۲۶ درصد ).

استرس و حمله قلبی

استرس می تواند موجب هیجان ، افزایش فشار خون ، خستگی ، افسردگی ، سر درد میگرنی ، اختلالات تنفسی و عضلانی ، مسایل جنسی ، اشکال در خواب و ضایعات جلدی بشود. ضمنا افراد دچار استرس فاقد زندگی توام با شادی و خوشحالی هستند.

مطالعات زیادی نشان داده است که استرس علاوهه بر افزایش توسعه عوارض AMI به ۳ ـ ۲ برابر ، طول مدت بستری شدن و درمان این بیماران را در بخش های مراقبت ویژه نیز بیشتر می کند ولی هنوز پزشکان به فاکتورهای روانی در تشخیص و درمان این بیماران توجه خاصی مبذول نمی دارند. بسیاری از محققین و متخصصین بیماری های قلب و عروق شرح داده اند که استرس یک عامل خطرناک برای بیماری های عروق کرونر از راه ایجاد آترواسکلرز می باشد. علاوه بر این استرس می تواند از راه اسپاسم عروق کرونر و فعال کردن سیستم آدرنرژیک توسعه AMI را به ۲ برابر افزایش دهد که این عمل استرس به عنوان یک فاکتور مستقل به حساب می آید. بسیاری از کلینسین ها به این موضوع توجه ندارند که فاکتورهای روانی و استرس در تشخیص و درمان بیماری AMI دخالت دارند و حتی نسبت استرس یا اختلالات روانی مانند هیجان ، افسردگی یا مجموعه آن دو بیماری AMI بسیار بالا بوده و حتی تا ۸۵ درصد می رسد. در مطالعه دیگری که در

روی ۳۹ بیمار مبتلا به ضایعات عروق کرونر ناشی از استرس های روانی به عمل آمده پیدا کردند که ۵۹ درصد این بیماران دارای حرکات غیر طبیعی در جدار میوکارد بوده و ۸۳ درصد آن ها از ایسکمیی میوکارد بدون علامت رنج می بردند که در آن ضربانات قلب پایین بوده و با ضربانات قلبب ناشی از تمرینات بدنی کاملا متفاوت بود. در آزمایش تجربی نشان داده شد که ایجاد تنگی نسبی عروق کرونر در حیوان مورد ازمایش و تولید و اضطراب به توسط کاهش جریان خون کرونر ( در حدود ۳۵ درصد و به مدت ۴ ـ ۲ دقیقه ) پس از یک بحران اضطراب در حیوان ، تغییرات مشخصی در ECG ظاهر گشت و تغییرات قطعه ST در طرفیی که تنگی برقرار شده بود نمایان گردید.

در مطالعات بعدی نشان داده شد که در بیماران تحت استرس ،عوارض قلبی عروقی ۳ ـ ۲ بار بیشتر از بیماران بدون استرس بروز می کند که برخی از دانشمندان مرگ و میر این بیماران را نیز تا این حد می دانند.

طبق آمار به دست آمده از بیماران مبتلا به Ami همراه با استرس ، آریتمی قلبی شایع ترین عارضه ای است که به طور مشخص در آن ها دیده می شود. البته عوارض دیگری مانند نارسایی قلبی ، پریکاردیت ، طولانی شدن درد سینه و شوک کاردیوژنیک در این مبتلایان اتفاق می افتد. مرگ ناشی از این عوارض در بیماران با استرس نیز بالاتر است. به علاوه در طول استرس حاد ، تغییرات همودینامیک و اختلال عملکرد آندوتلیال می توانند باعث تشدید Ami در محل پارگی ضایعه شده و مرگ را باعث شوند (۴). نکته جالب دیگر آن که بیماران دچار استرس اغلب جوانان زیر ۴۵ ساله بوده و ظاهرا افراد مسن بیشتر از نظر ضایعه ارگانیک و بدنی نسبت به فونکسیون روانی مورد توجه می باشند که جدا کردن این دو هم به مطالعات دقیق تری نیازمند است. بدین ترتیب روشن می شود که استرس نه تنها نقشی به عنوان فاکتور خطرناک برای بیماری عروق کرونر بازی می کند ، بلکه همچنین یک عامل پیش گویی کننده مستقلی است که می تواند عوارض و مرگ و میر را در بیماران مبتلا به Ami افزایش دهد. بنابراین د رمورد استرس نیز مانند سایر فاکتورهایی تشخیص بالینی از قبیل افزایش فشار خون و دیابت قندی احتیاج به مراقبت و کنترل بیشتری است و اگر چنین عمل شود عوارض Ami و مرگ و میر در طول مراقبت های شدید پزشکی کاهش می یابد.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

نگرانی و استرس گاهی کاملا عادی و به جاست. اما گاهی اوقات نیز بی دلیل است و فقط باعث آزار و اذیت فرد می شود. ما نباید اجازه دهیم که این مسئله باعث اذیت شدن ما شود. در این مطلب چند راهکار ساده برای از بین بردن این حس اضطراب برای شما شرح می دهیم.شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد، تا چند وقت پیش همه چیز خوب و بر وفق مراد پیش می رفت. پیشرفت های خوبی در زندگی خود داشتید و با افراد جدیدی ملاقات می کردید. در آن دوران کارهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دادید. اما ناگهان فردی در زندگیتان مطلبی در مورد شما گفت که همه چیز را خراب کرد. نگرانی های بزرگ و کوچک به ذهن شما هجوم آوردند و همچنان درگیر این نگرانی ها هستید.

 با بازگشت به عقب شاید حتی به خاطر نیاوردید آن حرف چه بوده است. شاید آن حرف در پاسخ به حرف هایی بوده است که خود ما گفته ایم. اما نکته آزاردهنده این است که چرا این حرف اینقدر ماندگار شده و باعث ناراحتی و نگرانی های ما شده است.

چرا این فرد از من خوشش نمی آید؟ با اینکه اتفاق های خوبی هم برای ما رخ می دهند اما ما به این افکار ناراحت کننده اجازه می دهیم تا در ذهن ما پرسه بزنند و همه ذهن ما را درگیر خود کنند. با اینکه انعطاف پذیر هستیم و می توانیم از موضوع های کوچک لذت ببریم، اما گاهی موضوع های بی ارزش همه مغز ما را درگیر خود می کنند.

به طور مثال، برخی از افراد به جوک های من نمی خندند. من باید نظر آنها را جلب کنم و به آنها نشان بدهم چقدر بانمک هستم. یا مثلا کسی به من نگاه کرد و یواشکی با دوست خود چیزی گفتند و خندیدند. من فکر می کنم چیزی در مورد گفتند و مرا مسخره کردند. من باید در مقابل این کار زشت آنها چیزی به آنها بگویم.

اما این تفکرات و نگرانی ها نباید جایی در ذهن ما داشته باشند. همچنن نباید به آنها اجازه جولان بدهیم. باید از مسایلی که باعث تنزل اخلاقی شما می شوند دوری کنیم. باید نگرانی های پیش پا افتاده و بی اهمیت را دور بریزید و برای این منظور، ۵ راهکار ساده برایتان نام برده ایم.

۱ دنبال جلب رضایت دیگران نباشید

غیرممکن است که همه از شما راضی باشند. به این مساله شک نداشته باشید. تلاش برای جلب نظر همه مردم دنیا و برآورده کردن انتظار همه اطرافیان، هیچ نتیجه ای جز ناامیدی و سرخورد گی در پی ندارد.

در اینجا راهکار مناسب تری برای ریشه کن کردن ناراحتی ها و نگرانی ها در زندگی وجود دارد. سعی کنید روی تفکرات خود در مورد خودتان تمرکز کنید. چه اهمیتی دارد دیگران در مورد ما چه فکر می کنند؟ اگر از آنچه هستید راضی و خوشحالید و می دانید اشکالات کارتان کجاست و باید آن را برطرف کنید، پس دیگران را رها کنید. زندگی بسیار بزرگ تر و ارزشمندتر از آن است که دنبال جلب توجه دیگران باشید.

۲ فکر کنید، آیا این مساله بعدها نیز آزاردهنده خواهد بود؟

نخستین چیزی که باید از خود بپرسید این است که آیا این افکار منفی در آینده نیز روی کارهای من تاثیر منفی خواهد داشت؟ آیا این تفکرات کیفیت زندگی مرا تغییر می دهند؟ واقعیت این است که این نوع نگرانی های معمولا به طور وقت آزاردهنده هستند.

بنابراین، خود را در دو یا سه روز آینده تصور کنید و ببینید آیا هنوز هم از این مساله ناراحت خواهید بود! اصولا در اینگونه تفکرات متوجه می شوید که چنین مساله ساده ای به آن اندازه که تصور می کنید وحشتناک نیست و حتی شاید آن را به خاطر هم نیاورید. بنابراین سعی کنید مسایل به ظاهر بزرگ و واقعا کوچک لحظه های ناب زندگی شما را از بین نبرند.

گاهی برای جلب توجه دیگران تلاش می کنیم و اگر موفق نشویم نگران و غمزده به جنگ با آن می رویم. اما چند روز بعد فراموش می کنیم چرا این کار در آن زمان برایمان اینقدر اهمیت داشته است؟ جعبه ابزار مغز در این مواقع به شما کمک می کند تا اتفاق های زندگی خود را اولویت بندی کنید.

۳ به این فکر کنید که چقدر فوق العاده هستید

هنگامی که بر اساس نیاز درونی برای مورد تایید دیگران بودن، احساس می کنیم نالایق هستیم، در واقع دستاوردهای خود را منعکس می کنیم. باید به این فکر کنید که در سال های گذشته چه پیشرفت هایی داشته اید. با چه افراد موفقی ملاقات داشته اید، مهارت های خود را پرورش داده اید و به دستاوردهای چند سال گذشته خود به طور عمیق فکر کنید.

به طور مثال، به اینکه از یک آدم غیراجتماعی و درونگرا به انسانی برون گرا تبدیل شده اید، فکر کنید. به این فکر کنید اعتماد به نفس دارید. می توانید به خودتان کمک کنید تا در زندگی موفق تر باشید. و … .

۴ بنویسید

هر جا که می توانید احساسات خود را بنویسید، روی کاغذ، بلاگ شخصی یا در سایت های اجتماعی. تفاوتی ندارد فقط بنویسید. نگرانی های خود را مکتوب کنید، به آنها نگاه کنید، اهمیت آن را ارزیابی کنید و سپس، آن را خط بزنید، پاک کنید، مچاله کنید و دور بیندازید.

سپس می توانید به دور ریخته شدن ناراحتی های خود نگاه کنید، لبخند بزنید و با خود فکر کنید چقدر احمق بوده اید. چه اهمیتی دارد که مثلا فلان خانم به شما بد نگاه کرد؟ چه اهمیتی دارد که سس روی لباستان ریخته و دیگران به حالت مسخره آن را نگاه می کنند؟ همه این ناراحتی های پیش پا افتاده را بنویسید و نابود کنید.

۵ به این فکر کنید که زندگی کوتاه است

در آخر باید به این فکر کنید که زندگی بسیار کوتاه است. با فکر کردن به زودگذر بودن این دنیا آیا باز هم دوست دارید این فرصت کوتاه را در غم و نگرانی مسایلی باشید که هفته بعد فراموش می کنید؟ لطفا کمی عاقل باشید، بیرون بروید و از زیبایی های زندگی لذت ببرید. به جای زانوی غم بغل گرفتن از عمر کوتاه خود نهایت استفاده را ببرید و همیشه شاد باشید.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

ازدواج وقتی می تواند موفق و سازنده باشد که بدانید چه چیزی از آن می خواهید. چرا با این فرد به خصوص ازدواج می کنید و بعد از رفتن زیر یک سقف از او چه انتظاراتی دارید.

خطاهای شناختی به برخی باورهای غیرمنطقی گفته می شود که به صورت خودکار به ذهن افراد خطور می‌کنند و به مرور تبدیل به یک حکم کلی و قانون می‌شوند و اثرات منفی زیادی در روابط افراد دارند، به خصوص در تصمیم‌گیری برای ازدواج‌شان.برخی از افکار قبل از ازدواج سبب می شوند شما دیر تر از حد معقول به فکر ازدواج بیفتید.

تعمیم‌های افراطی
«هرگز»، «همیشه»، «هیچ وقت»، «همه» اگر این کلمات را نسبت به اتفاقات زندگی‌تان زیاد به کار می‌برید، به خودتان شک کنید. شاید شما هم یکی از افراطیون باشید. این دسته از افراد حقیقت‌های زندگی‌شان را خیلی پر رنگ‌تر از مقدار واقعی‌اش می‌بینند و این برایشان مشکل ساز می‌شود. مثلا این‌که دختری به آن‌ها جواب رد داد، نا امید می‌شوند و این موضوع را تعمیم می‌دهند به همه مورد‌های دیگر! یعنی با خودشان می‌گویند: «معلوم است دیگر همه به من جواب رد می‌دهند!»

فیلترینگ دارها
تا به حال آدم‌هایی با زندگیِ پر قرارداد دیده‌اید؟ قراردادهای ذهنی که شاید خیلی اوقات مانع تصمیم‌گیری و انتخاب درست‌شان شود! این قراردادها همان باید و نبایدها و اعتقاداتی هستند که ممکن است درست و به جا نباشند اما در زندگی فرد چهارچوب های خاصی ایجاد می کنند که مانع حرکت شان می شود.

فردی که فیلترهای زیادی دارد، در واقع تحت تاثیر یک نکته منفی همه واقعیت را تاریک می‌بیند و دیدش نسبت به قضیه منفی است. مثلا دختری که قرارداد ذهنی‌اش این است که پسرهای تحصیل کرده فهمیده‌ترند، یک فیلترینگ بزرگ دارد و آن هم این است که اگر فردی با تحصیلات کم برای خواستگاری‌اش بیاید با یک دید منفی به او نگاه می‌کند و قضاوت‌هایش نادرست و نتیجه‌گیری غلط است. یا عقاید عجیبی که صرفا بر اساس تجربیات قبلی شما رخ داده و ممکن است درست نباشد. مثلا: مردان کوتاه قد خیانت می کنند، تک فرزندها همیشه لوس هستند و…

ذهن‌خوانی ممنوع
کم و بیش همه ما درگیرش هستیم. فکرهایی که به ذهن خودمان خطور می‌کند را به دیگران نسبت می‌دهیم در واقع همان گمان بردن است. مثلا آقا پسری که می‌گوید: «از نگاهش فهمیدم که اصلا از من خوشش نیامد و فکر می‌کند من آدمِ بی‌عرضه‌ای هستم!» دچار ذهن‌خوانی است. این تیپ افراد انگار دوست دارند فکر دیگران را در مورد خودشان بخوانند، اما با دیدی منفی بخوانند. فکرخوانی باعث می شود قبل از آنکه تعاملی میان شما و طرف مقابلتان شکل بگیرد رابطه از بین برود. ذهن خوانی بزرگترین دلیل اختلافات افراد و سوء تعبیرها است. چون شما بر مبنای تصورات و تجربیات خودتان تصمیم می گیرید نه آنچه حقیقتا وجود دارد.

استدلال هیجانی
اگر بر اساس احساسات‌تان تصمیم می‌گیرید و نمی‌توانید بر هیجانات‌تان مدیریت داشته باشید و وقتی که باید نمی‌توانید احساسات‌تان را کنترل کنید، متاسفانه شما دچار خطای شناختی استدلال هیجانی هستید! یعنی استدلال می‌کنید اما بر اساس هیجانات‌تان نه عقل‌تان! این جور استدلال کردن‌تان ببخشید، اما به دردِ خودتان می‌خورد! مثلا فرض بفرمایید دختری را که می‌داند طرف سن بالا می‌زند و تحصیلاتی هم ندارد و فقط یک شغل خوب دارد و به لحاظ خانوادگی تناسب هم ندارند ولی ته ماجرا می‌گوید خب دوستش دارم و بله! این بله گفتن‌ها مبارکی دارد؟!! به این می‌گویند استدلال از نوع هیجانی‌اش! دختر خانم را فاز پولداری می‌گیرد و هیجانی می‌شود و می‌گوید بله! پشت این استدلال‌های هیجانی همیشه پشیمانی هست… متاسفانه خیلی از خطاهای شناختی به خاطر منفی‌نگری ما نسبت به زندگی و اتفاقاتی است که برایمان می‌افتد… مطمئنا با دیدی مثبت‌تر و بازتر برداشت‌های بهتری از اتفاقات زندگی‌مان خواهیم داشت و موانع ازدواج هم از سر راه‌مان برداشته می‌شود.

تفکر دو قطبی
این نوع تفکر را تفکر قطبی شده، سیاه و سفید و استدلال به شیوه همه یا هیچ نیز می نامند. در این شیوه فرد تمایل دارد واقعیات را به صورت مطلق تعبیر کند، در این حالت به هیچ وجه تعبیرهای بینابینی (خاکستری) را نمی پذیرد. در ذهنیت اشخاص با این طرز تلقی هکه امور به دو طبقه تقسیم می شود: خوب و بد، سیاه و سفید، ممکن یا غیر ممکن، مطلوب یا غیر مطلوب. مثلا ممکن است فرد معتقد باشد همسر آینده او باید در رشته تحصیلی مشابه خودش درس خوانده باشد در این صورت ازدواج بی ازدواج! یا این که فرد ممکن است عقیده داشته باشد اختلاف سنی در ازدواج باید بین 3تا 5سال باشد و بیشتر و کمتر از آن بی معنی است و نباید با فردی در آن رده سنی ازدواج کرد.این طور آدم ها فکر می کنند اگر کسی کاملا خوب نباشد، حتما بد است. اگر کاملا خوشبخت نباشد، حتما بدبخت است و…

بزرگ نمایی و کوچک نمایی
در این فرایند شما ممکن است فرد یا وقایع اتفاق افتاده را بسیار کوچک و دست کم بگیرید یا این که بعضی از وقایع را بیش از حد بزرگ، جلوه دهید. ممکن است این خطای شناختی در قضاوت کردن توانمندی های خودتان باشد یا همسر آینده تان. به هر ترتیب، شما ممکن است در بزرگ دیدن یا کوچک دیدن خودتان یا او دچار اغراق شوید و این تفکر اغراق آمیز شما را از یک انتخاب واقعی و منصفانه دور کند.