توصیه هایی برای درمان افسردگی

افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.

کیهان: افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.
آیا از مشکل افسردگی رنج می برید؟ توصیه ما به شما این است که برای حل این معضل موارد زیر را درنظر داشته باشید:
در مورد افسردگی اطلاعات کافی به دست آورید و از دیگران نیز کمک بگیرید.
شما می توانید برای کسب اطلاعات راجع به افسردگی به کتاب ها و منابع اینترنتی مراجعه کنید. شما باید بدانید دیگران این مشکل را چگونه حل کرده اند و چه درمان هایی برای این مسئله وجود دارد.
افسردگی معضل بسیار پیچیده ای است و شما به تنهایی نمی توانید آن را حل کنید. معمولا درمان افسردگی روندی طولانی مدت است. بسیاری از مردم افسرده نیازی به مشورت با پزشک نمی بینند. اگر انتظار دارید بیماری شما به خودی خود درمان شود در اشتباه هستید. از قدیم گفته اند: «از تو حرکت، از خدا برکت» شما نباید به هیچ وجه از بیماری خود احساس شرمندگی کنید. ابداً به حرف های مردم در این زمینه توجه نکنید. افسردگی یک بیماری جدی است که می تواند بر اثر عدم تعادل مواد شیمیایی مغز یا سایر عوامل ایجاد شود. افسردگی نیز همانند سایر بیماری ها نیاز به درمان دارد. در غیر صورت از دست آن خلاصی نخواهید یافت.امید خود را به خدا از دست ندهیدافراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.توصیه دیگر ما به شما این است که به خودتان حرف های امیدوارکننده بزنید. شما می توانید این حرف ها را بر روی کاغذ بیاورید و هر روز بخوانید. حتی اگر خودتان به این حرف ها اعتقادی نداشته باشید ترک آنها نتایج مثبت زیادی خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا کمک بخواهید.
رفتار دوستانه ای داشته باشید
محبت کردن به مردم از نظر روحی تأثیرات مثبت زیادی دارد. بدترین کاری که یک فرد افسرده می تواند انجام دهد این است که تنها بماند. افسردگی در تنهایی تشدید می شود. البته فرد افسرده تمایلی به حضور در جمع ندارد ولی او باید خود را مجبور به این کار کند.
در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کنید، دوستان تان را برای صرف ناهار به خانه دعوت نمایید و یا به عیادت سالمندان و بیماران بروید.خندیدن را از یاد نبرید
به تماشای فیلم های کمدی و مطالعه کتاب های سرگرم کننده بپردازید. بهترین کار این است که به همراه دوستان تان بخندید. خندیدن روی مواد شیمیایی مغز تأثیر مثبت می گذارد و باعث می شود احساس خوبی پیدا کنید. مشکلات نیز همین تأثیر را دارد ولی با مصرف آن باید خطر چاق شدن را بپذیرید! یکی از همکاران آقای «الف» همیشه خنده بر لب داشت. او تصمیم گرفت با دوستش رقابت کند و به زودی متوجه شد که لبخند زدن مسری است. وقتی همیشه لبخند بر لب داشته باشید به نظر می رسد که زمان زود می گذرد و شما احساس آرامش بیشتری می کنید. یادتان باشد خداوند همه بندگانش را دوست دارد و مراقب آنها ست پس، نگران چه هستید؟!
خود را مشغول نگه دارید
همه ما احتیاج داریم خود را به کاری مشغول کنیم. اگر برای حل مشکلات دیگران تلاش کنید کمتر به خودتان می اندیشید. یادتان باشد احساس شادی مثل بومرنگ است. وقتی شما دیگران را شاد می کنید، این شادی به سوی خودتان برمی گردد.با کمک کردن به دیگران احساس می کنید در این جهان نقش مثبتی برعهده دارید و این مسئله به تقویت عزت نفس شما منجر می شود.
فعالیت های بدنی را از یاد نبرید
از قدیم گفته اند: «فکر سالم در بدن سالم است»، فعالیت بدنی در سلامتی نقش مهمی دارد. حتی یک پیاده روی ساده، تنفس هوای تازه و تماشای زیبایی های طبیعت بسیار مفید است.
ورزش بر روی مواد شیمیایی مغز تأثیر می گذارد. در ضمن اگر احساس افسردگی می کنید اعضای خانواده خود را در آغوش بگیرید. این کار استرس را کاهش می دهد و سیستم ایمنی بدن شما را تقویت می کند، تماس بدن، فشار خون را پایین می آورد. در آغوش گرفتن برای هر دو طرف نتایج مثبتی دارد.میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنیدهرگز نتایج مثبت دعا خواندن را نادیده نگیرید. دعا خواندن راه بسیار خوبی برای حرف زدن با خداوند است و یکی از بهترین راه های ضدافسردگی محسوب می شود. البته تنهایی بیش از حد افسردگی را تشدید می کند. هرگز در لاک انزوا فرو نروید. یادتان باشد باید میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنید.اشتباهات دیگران و خودتان را ببخشید
گاهی انسان بر اثر ارتکاب گناه دچار افسردگی می شود ولی یادتان نرود که خداوند مهربان و توبه پذیر است. شما نیز باید خودتان را ببخشید. خشم نیز احساس سرخوردگی را به همراه دارد و این احساس به افسردگی منجر می شود اگر اشتباهات دیگران را ببخشید احساس آرامش خواهید کرد.
خانم «ب» که از همسرش جدا شده بود امیدی به آینده نداشت. او همیشه نگران بود و احساس استیصال می کرد.
خانم «ب» تصمیم قاطع گرفت که اوضاع را تغییر دهد و با کنار گذاشتن کدورت ها، خشم، نفرت و ترس به آرامش برسد.
خانم «ب» می گوید: «دشوارترین کاری که انجام دادم بخشیدن خودم و همسر سابق ام بود. این کار حتی از مردن هم سخت تر بود!»
خانم «ب» تا حدی حق دارد. بخشیدن خود و دیگران کار آسانی نیست ولی اهمیت زیادی دارد.
از دیگران قدردانی کنید.
اگر دچار افسردگی شده اید به نعمت هایی که در اختیار دارید فکر کنید. یادتان باشد افسردگی یک بیماری مهلک و همیشگی نیست و قابل علاج است. شاید احساس کنید در پایان تونل هیچ نوری دیده نمی شود ولی مطمئن باشید که این طور نیست و شما می توانید برای درمان خود گام های عملی بردارید. توصیه های فوق حتی برای کسانی هم که دچار افسردگی نشده اند مفید خواهد بود.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

 

   
 

 

روشهای درمان افسردگی
درمان دارویی
 
  اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:ایمى پیرامین (Imipiramine)آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)نورتریپ تیلین (Nortriptyline)نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است.  
     
 
درمان غیردارویی
 
  ١ـ نور درمانى
این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.۲ـ شوک درمانى (ECT)
این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.
٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد.
٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند و یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECTبی‌خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.۳ـ روان درمانى
این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى است:
شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده.
 
     
 
درمانهاى گیاهى و غذایى
 
  بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.نوع خاصى از مخمر آبجو بنام's Wort St. Johnبا عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده و در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند و سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده و در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. دلیل قطعى آن ناشناخته است ولى می‌تواند به علت تغییراتى در استرس روزانه، ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته و اصلاح شده و یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا۳) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسید.همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى و عروق ثابت شده بود.
 
     
     
     
     
     
 
 

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

خود ارضایی مرد و زن ندارد و دختران و پسران هم خود را با این رفتار اشتباه در معرض از دست دادن زیبایی و ریزش شدید مو در کنار سرطان های مختلف قرار می دهند که باید درمان شود.

خود ارضایی در میان دختران و پسران و متأسفانه حتی در میان زنان و مردان آمار تلخی دارد و تلخ تر از آن عوارض بسیار بد این مشکل است که در مجله سلامت نمناک می خوانید.
افرادی که خود ارضایی را تجربه می کنند فقط برای مدت کوتاهی احساس رضایت و آسودگی دارند و بعد همه چیز برعکس می شود مثبت ها منفی و خوب ها بد می شوند.
همان طور که می دانید خود ارضایی یک گناه است ولی باید بدانید که این مسئله تنها در میان مسلمانان مطرح نمی شود و کشورهایی با ادیان غیر از اسلام هم به شدت از لحاظ علمی با این رفتار مخالف هستند. این گناه مستقیماً با جسم شما رابطه دارد و به همین دلیل روح شما را مورد حمله قرار می دهد.
پشیمانی و احساس پس از خود ارضایی زن و مرد ندارد و عملی کاملاً حرام است.
تمایلات جنسی خوب هستند و برای سلامت بدن ضروری هستند اما اگر در مسیر نادرست قرار گیرند کاملاً نتیجه برعکس خواهد بود.
 
عوارض بسیار شدید و خطرناک خود ارضایی:
افسردگی به میزان بالا
شادی و عشق کمتر
از بین رفتن زیبایی
از بین رفتن براقیت و زیبایی چشم ها
به هم خوردن تناسب اندام و زشتی هیکل
ریزش موهای سر
ایجاد مشکلات جدی روحی مثل بدبینی و تندخویی و..
دفع بی اختیار منی
بی اختیاری ادرار
بی اختیاری در کنترل منی
ضعف در قوای جسمی و جنسی
سرطان پروستات
سرطان پستان
ضعف در بینایی و شنوایی همچون شنیدن صدای وزوز در گوش
مریض شدن پی در پی
کم شدن حافظه و قدرت یادگیری
ضعف اعصاب و کم شدن قدرت تحمل در برابر مسائل
بی حالی و ضعف همیشگی
 
درمان :
بهترین پیشنهادات متخصصان داخلی و خارجی به چند دسته تقسیم می شوند که عنوان آنها شامل:
ورزش کردن
آغاز یک دوره یادگیری و شرکت در کلاس های مورد علاقه
نپوشیدن لباس های تنگ و جذب
خواندن کتاب و مجله
با خستگی کامل به رختخواب رفتن
نماندن در حمام و زیر دوش
تماشا کردن فیلم های شاد و طنز به جای فیلم های محرک
در انتها باید گفت که هر چیزی که از منظر اسلام حرام است علم آن را بعدها با دلیل ثابت کرده است پس باید به گفته های قرآن و اسلام یقین داشت که حتی قبل از اینکه علم و دانشمندان بتوانند آن را بیابند در اختیار انسان ها قرار گرفته است.

عوارض خود ارضایی دختران

 خود ارضایی دخترانیک عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خودارضایی در دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

معصومه حیدری گفت:«خودارضایی در دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خودارضایی دختران با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم خودارضایی تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»

وی ادامه داد:«در برخی موارد خودارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خودارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟

واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»

 عوارض خودارضایی دختران

 عوارض خود ارضایی دختران

عوارض خودارضایی دختران-این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی،روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خودارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود  و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خودارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»

این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

چگونه می توان از خود ارضایی دست کشید؟

همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راههای پیشنهادی برای ترک خودارضایی دختران پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرک است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

به گزارش شفا آنلاین،علایم این اختلال روانی در دوران سالمندی به وضوح در بعضی سالمندان دیده می شود. رنجش زیاد، تحریک پذیری و گوشه گیری از مهم ترین آسیب های افسردگی در دوران سالمندی است. اگر این اختلال روانی به درستی و به موقع درمان نشود، مشکلات زیادی برای فرد سالمند و اطرافیانش ایجاد خواهد کرد.
تشخیص افسردگی کار ساده ای نیست
مسلم رومیانی، روان شناس بالینی درباره علایم افسردگی در دوران سالمندی می گوید: تشخیص افسردگی در دوران سالمندی کار ساده ای نیست و باید فقط توسط روان شناس بالینی متخصص انجام شود.

به طور کلی افسردگی چند علامت خاص دارد. یکی از مهم ترین این علایم، احساس اندوه و لذت نبردن از دنیاست. یک علامت دیگر احساس گناه و ناامیدی است. افزایش و کاهش ناگهانی و غیر طبیعی وزن یکی دیگر از علایم افسردگی سالمندان است. احساس بی ارزشی، دلتنگی، سربار بودن، مدام به مرگ فکر کردن و اختلال در خواب هم از علایم کلی افسردگی هستند. اما این نکته باید حتما ذکر شود که این علامت ها نشانه قطعی برای افسردگی نیستند و ممکن است علایم یک بیماری یا یک اختلال روانی دیگر باشند.
تنهایی اصلی ترین دلیل افسردگی
این روان شناس بالینی ادامه می دهد، معمولا افسردگی در دوران سالمندی دلایل زیادی دارد و انزوا یا تنهایی یکی از اصلی ترین دلایل این افسردگی هاست. از آن جا که تنهایی باعث کاهش روابط اجتماعی می شود، یکی از مهم ترین زمینه سازهای افسردگی در دوران سالمندی است. افراد سالمند به دلیل از دست دادن انگیزه و هدف که به احساس بی هویتی هم منجر می شود، افسردگی شان روز به روز تشدید می شود تا حدی که ترجیح می دهند با هیچ یک از نزدیکان شان رفت و آمدی نداشته باشند. مشکلات جسمی و بیماری هایی که بیشتر بین سالمندان دیده می شود اگر با بی توجهی اطرافیان مواجه شود، به افسردگی آن ها ختم می شود. ترس از تنهایی یا فوت دوستان و نزدیکان هم می تواند یکی دیگر از دلایل زمینه ساز برای افسردگی باشد.
راهکارهایی برای درمان افسردگی سالمندان

رومیانی به افراد سالمندی که دچار افسردگی می شوند، توصیه می کند نخست حتما به یک روان شناس متخصص مراجعه کنند ولی چند راه حل ساده هم وجود دارد تا اطرافیان فرد سالمند بتوانند مقداری از حس افسردگی در سالمندشان بکاهند. *درمرحله اول باید شرایطی برای فرد سالمند ایجاد کنید تا از زندگی لذت ببرد. قدم زدن در فضای آزاد یا تماشای فیلم مورد علاقه یا هر کاری که سالمند به آن دلبستگی دارد، می تواند به او کمک کند. وقتی بدن یک سالمند فعال باشد، افسردگی هم از او دور می شود. استفاده از فضای سبز و آزاد برای تغییر روحیه سالمندان حتی با ویلچر برای آن هایی که توان راه رفتن ندارند تأثیر بسیاری در کاهش افسردگی دارد.

*سالمندان باید حتما برنامه منظم روزانه ای داشته باشند و در برنامه های شان، ساعت هایی برای ارتباط با دیگران مانند دوستان یا بستگان در نظر بگیرند. افراد سالمند با داشتن دوست هایی هم سن و سال خود بهتر می توانند آن ها را درک کنند و روابط اجتماعی شان تقویت خواهد شد.

*توجه ویژه اطرافیان به سالمندان هم راهکاری بسیار مهم برای کاهش افسردگی آن هاست. برای مثال توجه به خوراک و پوشاک سالمندان به آن ها حس مورد توجه بودن می دهد که باعث آرامش و خوشحالی آن ها می شود.
افسردگی جزئی از روند پیری نیست

تغییرات ناخوشایندی که بسیاری از سالمندان با آن مواجه می شوند نظیر فوت همسر، مشکلات جسمی و ... می تواند از علل بروز افسردگی به خصوص در افرادی باشد که حمایت های لازم روحی را از اطرافیان شان دریافت نمی کنند. با این وجود، افسردگی جزئی از روند طبیعی پیری نیست و در واقع بسیاری از سالمندان با وجود برخی چالش ها از زندگی خود خرسندند. افسردگی در دوران سالمندی نه تنها موجب می شود افراد از زندگی لذت نبرند بلکه می تواند عاملی برای به خطر انداختن سلامت آنان نیز باشد. با این وجود، اگر قادر به شناسایی علایم افسردگی و یافتن راه های موثر برای حمایت از چنین افرادی باشیم ، سالمندان افسرده می توانند زندگی شاد و شیرینی را تجربه کنند.
نکاتی در مراقبت از افراد سالمند

سالمندان افسرده به مرور زمان مشکلات زیاد تری را تجربه خواهند کرد و اگر حاضر به قبول بیماری خود نباشند یا به سبب خجالت و غرور از کمک خواستن خودداری کنند، شرایط برای شان پیچیده تر خواهد شد. بی تردید از میان برداشتن چنین موانعی، ما را در بهبود هرچه بیش تر این افراد یاری خواهد کرد. اگر از سالمندی مراقبت می کنید که دچار افسردگی است می توانید حمایت عاطفی خود را به او ابراز و به سخنانش با صبر و حوصله گوش کنید. او را به خاطر احساساتش سرزنش نکنید و به واقعیت هایی اشاره کنید که در او ایجاد امید می کند. همچنین می توانید در تشخیص به موقع و تسریع روند درمانی او نظارت داشته باشید. او را نزد پزشک آگاه و باتجربه ببرید و در طول دوره درمان او را همراهی کنید . راه های دیگری نیز برای کمک به سالمندتان که دچار افسردگی شده است، وجود دارد که در این جا به چند مورد دیگر اشاره خواهیم کرد.

*به او پیشنهاد قدم زدن کنید: هنگامی که ذهن و بدن فرد فعال است، افسردگی او کاهش می یابد . به او فعالیت هایی را پیشنهاد کنید که از انجام آن لذت می برد. قدم زدن، فعالیت های هنری، دیدن فیلم، رفتن به موزه و هر آن چه باعث فعال نگه داشتن ذهن و جسم او شود، در کاهش افسردگی فرد سالمند مؤثر خواهد بود.

*برنامه منظم و روزانه داشته باشید : بیرون رفتن گروهی ، ملاقات با دوستان و آشنایان ، رفتن به اجتماعات و گروه های همسالان می تواند او را در مقابله با تنهایی و انزوا یاری دهد . اگر وی در مقابل برنامه های شما مقاومت کرد، با ملایمت با او برخورد و او را به بودن با جمع ترغیب کنید.

*فرد را ترغیب به تکمیل دوره درمان خود کنید : افسردگی با ناقص گذاشتن دوره درمان، عود می کند.
کمک به خودتان برای درمان افسردگی

اگر سالمند و افسرده هستید، احتمالا حوصله انجام هیچ فعالیت و یا دیدن فردی را ندارید اما به خاطر داشته باشید انزوا و گوشه گیری تنها باعث تشدید افسردگی شما خواهد شد . هرچه از نظر فیزیکی، ذهنی و اجتماعی فعال تر باشید، مطمئنا احساس بهتری خواهید داشت . در این جا به چند روش برای مقابله و جلوگیری از افسردگی اشاره می کنیم.

*از خانه بیرون بیایید : به پارک یا آرایشگاه بروید و دستی به سر و گوش خود بکشید و ناهار را با دوستان تان صرف کنید.

* با دیگران در ارتباط باشید: زمان هایی را که تنها هستید، کاهش دهید . اگر قادر به حرکت نیستید از افرادی که دوست شان دارید دعوت کنید تا به دیدن تان بیایند یا با آن ها تماس تلفنی داشته باشید.

* داوطلب کمک به دیگران شوید : کمک به دیگران یکی از بهترین راه های به دست آوردن ارزش و احترام است . با کمک به دیگران، به طور قطع میزان افسردگی تان کاهش خواهد یافت.

*می توانید مشغول یادگیری مهارتی جدید شوید : به دنبال فعالیت هایی بروید که همیشه آرزوی انجام آن ها را داشته اید. شاید آن فعالیت ها بتوانند، خلاقیت شما را شکوفا سازند و روحیه شما را تغییر دهند.

*بخندید : خنده بر هر درد بی درمان دواست . خواندن و گوش کردن به مطالب طنز آمیز نیز می تواند روحیه شما را تقویت کند.

*ورزش کنید : اگر بیمار و ناتوان هستید راه های بسیاری وجود دارد تا قدرت بدنی خود را افزایش دهید حتی روی صندلی و ویلچر. به هر روشی که می توانید ورزش کنید تا افسردگی تان به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

 

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

زوج درمانی (couple therapy)

یکی از مراجعات شایع به متخصصان بهداشت روانی مشکلات مربوط به ازدواج و روابط عاطفی است . زوج درمانی راهی است برای حل کردن مشکلات و کشمکش‌های زوج‌هایی که خود به تنهایی قادر به حل مشکلاتشان نیستند. فرایند زوج درمانی شامل زن و شوهر، و یک فرد آموزش دیده و متخصص در این زمینه است که در خصوص احساسات و افکارشان بحث می‌کنند.

هدف در زوج درمانی کمک به زنان و مردان است تا همدیگر را بهتر درک کنند و اگر تصمیم دارند و یا می‌خواهند که تغییر کنند، به آنها کمک شود تا به خواسته و هدفشان برسند. در مقاله زیر ابعاد و شیوه‌های مختلف زوج درمانی به صورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفته است.

زوج درمانی فقط زن و شوهر را در بر می‌گیرد. بچه‌ها به درجات مختلف در معرض مشکلات زناشویی قرار می‌گیرند. آنها ممکن است سراسیمه و نگران شوند و مشکلاتی از خود بروز دهند که خود این کمک می‌کند به بهتر شدن روابط زناشویی یا این که بتوانند بیشتر به بچه‌ها توجه کرده و به آنها کمک کنند.

البته درمانی که در آن والدین و بچه‌ها هر دو شرکت داشته باشند، خانواده درمانی نامیده می‌شود که بر روی روابط بین اعضای خانواده تأکید دارد تا این که فقط بر روی زوج‌ها کار کند. البته ممکن است در بعضی موارد بحث‌ها به سوی مسائل زناشویی کشیده شود که در اینجا والدین باید مراقب باشند تا بچه‌ها مورد بی توجهی قرار نگیرند.

اغلب خانواده‌درمانگران (family therapists)  ( درمانی که در آن والدین و بچه‌ها هر دو شرکت داشته باشند  ) عمدتا با زوج‌ها کار می‌کنند و اصطلاح “زوج درمانی” (couple therapy) به تدریج جایگزین اصطلاح قدیمی‌تر”ازدواج درمانی” (marital therapy) می‌شود.

زوج درمانی ممکن است بوسیله روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی بالینی، پرستاران روانپزشکی، مشاوران روحانی، و خانواده‌درمانگرانی که دوره‌های مخصوص این کار را دیده‌اند و تحت نظارت برای انجام آن تعلیم یافته‌‌اند، انجام شود.

فرض درمانگری که در این حوزه کار می‌کند این است که ناراحتی و ناشادمانی که یک زوج با آن روبه‌رو هستند، چیزی بیش از مشکلات و علائم شخصی آنهاست. زوجی که به درمانگر مراجعه کرده‌اند ممکن است در مورد فاصله‌گیری عاطفی، نزاع بر سر قدرت، اشکال در ارتباط برقرار کردن، حسادت،‌ خیانت و عدم ارضای جنسی و خشونت شکایت داشته باشند.

درمانگر به زوج کمک می‌کند که زندگی‌ مشترک‌شان را مورد بررسی قرار دهند و تصمیم بگیرند که چه تغییراتی لازم است. آنها سعی می‌کنند سوء‌تفاهم‌های دوجانبه، انتظارات غیرمعقول، و تصورات بیان‌نشده‌ای که باعث تداوم تعارض میان آن دو می‌شود را برطرف‌ کنند.

سیستم‌ها و الگوهای خانوادگی

نظریه “سیستم‌های خانواده” زمانی نظریه غالب در این حوزه بود و هنوز هم به عنوان یک راهنمای کلی برای زوج‌درمانگرها تاثیرگذار است. این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش که محیط خانواده را ایجاد و تقویت می‌کنند، تاکید دارند.

در یک زوج ناشاد، این سیستم در برابر تغییرات مقاومت می‌کند، زیرا به یک تعادل ناسازگارانه رسیده است، درست به همان صورتی که علائم شخصی ممکن است در برابر تغییرات مقاومت کنند، زیرا باعث می‌شوند تعادل عاطفی فرد حفظ شود. زوج ممکن است به طور ناآگاهانه قواعدی برای خودشان گذاشته باشند که درست عمل نمی‌کند. درمانگر به زوج کمک می‌کند که از وجود این قواعد و الگوها آشنا شوند تا بتوانند آنها را تغییر دهند.

هنگامی که دو نفر به خوبی چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی، ارتباط برقرار نمی‌کنند، هر یک از آنها ممکن است فکر کند که طرف مقابلش اصول معینی را پذیرفته است، در حالی که این طور نیست. برای مثال شوهر فکر می‌کند زنش پذیرفته است که او تا هر زمانی که فکر می‌کند ضروری است، می‌تواند سر کار بماند، اما زن فکر می‌کند که شوهرش بدون اظهار این مسئله، پذیرفته است که در هنگام شام در خانه باشد. این وعده‌های اظهارنشده سوء‌تفاهم‌انگیز که ناشی از مشکل ارتباطی طرفین است، ممکن است امور جنسی، وضعیت مالی خانواده یا تعداد فرزندان را در برگیرد.

درمانگرانی که بر اساس نظریه سیستم‌های خانواده عمل می‌کنند، اغلب از مفهومی به نام “پیوند دوسویه” استفاده می‌کنند، موقعیتی که هنگامی ایجاد می‌شود که طرفین یک زوج پیام‌های متناقض به هم می‌فرستند – پیامی که آن را بیان می‌کند و پیام متناقضی که از طریق ارتباط خاموش عاطفی اظهار می‌کنند.  زوج اگر بخواهند تا رابطه خود را حفظ کنند،‌ نباید این تناقض را بپذیرند یا به مقاصد پنهانی آن پاسخ دهند. درمان بر اساس نظریه سیستم‌های خانواده برای آشکار کردن و حل کردن مشکلاتی از این نوع طراحی شده‌ است.

زوج‌درمانی رفتاری

رفتاردرمانی زوج‌ها سه نوع کمک را برای آنها فراهم می‌کند: تبادل رفتاری، تعلیم دادن ارتباط، و  آموزش مشکل‌‌گشایی.

در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک می‌‌شود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و طرفین موافقت می‌کنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق می‌کند تا آخر به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند. تعلیم ارتباط به زوج نشان می‌دهد تا چگونه به حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهای‌شان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند. در آموزش مشکل‌گشایی، زوج یاد می‌گیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد می‌کنند، شناسایی کنند، راه‌حل‌های اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند.

بسیاری از رفتاردرمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به رفتار نامطلوب را پاسخ دهند. آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند – که در آن شیوه تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده می‌شود. زوجین می‌آموزند که از کلماتی مانند “همیشه” و “هرگز” استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، وعواقب زندگی بر اساس فرضیاتی پوشیده که به درستی آنها اطمینانی نیست، را مورد ملاحظه مجدد قرار دهند

زوج‌درمانی با تمرکز عاطفی

نوع دیگری از درمان که از روان‌درمانی مراجع- محور کارل راجرز و نیز از نظریه سیستم‌های خانواده الهام می‌گیرد، و بیش از رفتار بر عواطف متمرکز می‌شود. درمانگر به زوج کمک می‌کند که تا به عنوان پیش‌شرط درمان، عواطفی را که تعارض آنها را برمی‌انگیزد،‌شناسایی کنند تا بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند. آنها آسیب‌پذیری‌های‌شان بیان می‌کنند و احساسات پذیرفته‌نشده‌شان را بروز می‌دهند، ‌بعد موقعیت آنها در پرتو این احساسات مورد بررسی مجدد قرار می‌گیرد تا راه‌حل‌های جدیدی به دست آید.

اغلب حل مشکل زوج به قطع کردن یا رهایی از الگوهای یا چرخه‌های پاسخ انعطاف‌ناپذیر منوط می‌شود. برای مثال یک طرف خشمگین، منتقد و شکایتگر با یک الگوی مداوما تکرار شونده، با طرف مقابلی که حالت تدافعی و انزواجو دارد، مواجه می‌‌شود. درمانگر به طرف عصبانی کمک می‌کند تا ناتوانی‌اش در مورد ارتباط برقرار کردن به صورت غیرتهاجمی- به گوش دادن به نگرانی‌های طرف مقابل و پاسخ دادن به آنها با حمایت- را درک کند.

زوج‌درمان روان‌پویشی

درمانگرهای روان‌پویشی معتقدند شیوه‌ای که زوج‌های بزرگسال با یکدیگر رفتار می‌کند، به شدن تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است – درس‌هایی که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانواده‌ای که در آن بزرگ شده‌اند به آنها آموخته شده است. درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنش های دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد. واکنش‌های دفاعی مانع ابراز کامل این امیال می‌شوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف می‌کنند.

زوج‌درمانگران روان‌پویشی توجه خاصی بر “همانندسازی فرافکنانه”- یک واکنش دفاعی که شامل نسبت دادن امیال و تکانه‌های خود شما به طرف مقابل‌تان و رفتار کردن به نحوی به پاسخ‌هایی را برانگیزد که شما متقاعد کند این نسبت‌دادن درست است.

شوهری که نمی‌تواندت وابستگی و ضعف خود را تحمل کند و با انعطاف‌نا‌‌پذیری و سلطه‌جویی به عنوان بیانی از قدرت سعی می‌کند به جبران مفرط این خصوصیت خود بپردازد. این رفتار شوهر ممکن است به رفتار وابسته و انفعالی در همسرش بینجامد- که او می‌تواند هم همذات‌پنداری کند و در عین حال از آن احساس تلخکامی کند.

به عقیده روان‌درمان‌گران روان‌پویشی، چنین الگوهای مکملی اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه می‌گیرد.

● نقش درمانگرها در زوج درمانی :

درمانگرها نفر سومی‌هستند که به مشکلات زوج‌ها گوش می‌دهند تا این که آنها افکار و احساسات خود را بیان کنند و همچنین به آنها کمک شود تا زمینه مشکلات و مسائل خود را روشن و معین کنند.

نقش درمانگرها در زوج درمانی :

۱) مشکلات و این که زن و شوهر آنها را چگونه می‌بینند؟
۲) تاریخچه ای از ارتباطات خود
۳) و تاریخچه زندگی فردی هر کدام از طرفین (زوج‌ها) این کار، درمانگر را قادر می‌کند تا تفاهم بیشتری را برقرار سازد و ارزیابی‌های خود از موقعیت را به بحث بگذارد و بالاخره، راهکارها و نوع درمان را مشخص کرده و پیشنهاد دهد.

درمانگر ممکن است مانند یک آرام بخش عمل کند به گونه ای که کوشش کند تا کج فهمی‌ها و سوءتفاهم‌ها در روابط بین زن و شوهر مشخص شود که نتیجه این امر، نگاه جدیدی است که آنها به رفتار و احساسات خود پیدا می‌کنند تا بتوانند مشکلات خود را راحت تر حل کنند.

نگرانی‌های رایج در مورد زوج درمانی من فکر می‌کنم مشکلات شخصی ام موجب تنش در زندگیمان می‌شود، آیا من به تنهایی باید از یک درمانگر کمک بگیرم یا هر دو با هم؟ مشکلات شخصی مانند اعتماد به نفس پایین، بیماری، استرس کاری و غیره … بر روی شریک زندگی و روابط بین آنها تأثیر می‌گذارد. پس معمولاً بهتر است هر دو زوج در جستجوی کمک برآیند تا این که هر زوج قادر شود، مشکلات زوج دیگر را درک کند و درمانگر نیز مشکلات را از هر دو دیدگاه بشنود و بررسی کند و سپس وی می‌تواند درمان فردی یا زوج درمانی را پیشنهاد دهد. اگر من به کمک احتیاج داشته باشم، به این معنی است که من دیوانه یا روانی ام؟ جستجوی کمک برای مشکلات شخصی یا مشکلات زناشویی به معنی بیماری‌های روانی نیست. آن به معنی بالغ شدن و یا آماده شدن برای اداره کردن مسائل و مشکلات است، که اگر بدون حل باقی بماند ممکن است به استرس‌های قوی تر و یا از هم پاشیدن زندگی منجر شود.

● زوج درمانی رفتاری

رفتاردرمانی زوجها سه نوع کمک را برای آنها فراهم میکند: تبادل رفتاری، تعلیم دادن ارتباط، و آموزش مشکلگشایی. در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک میشود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و طرفین موافقت میکنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق میکند تا آخر به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند. تعلیم ارتباط به زوج نشان میدهد تا چگونه با حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهایشان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند.

در آموزش مشکل گشایی، زوج یاد میگیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد میکنند، شناسایی کنند، راهحلهای اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند. درمانگران رفتاری، چه در حین جلسات درمانی و چه در تمرینهای خانگی ممکن است تکالیفی را برای زوجین تجویز کنند که الگوهای ناسازگارانه را برای آنها روشن میکند.

مثلا ممکن است به زن گفته شود انتقادش از همسرش را تشدید کند تا زمانی که شوهر او را به چالش بکشد. اگر زوج در حال متارکه هستند، درمانگر ممکن است که مرد را متعهد کند که ۴ یا ۵ شب در هفته برای شام به خانه بیاید. بسیاری از رفتاردرمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به رفتار نامطلوب را اصلاح کنند. آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند – که در آن، تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده میشود. زوجین میآموزند که از کلماتی مانند «همیشه» و «هرگز» استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، و عواقب زندگی براساس فرضیاتی پوشیده را که به درستی آنها اطمینانی نیست، مورد ملاحظه مجدد قرار دهند (مانند این عقیده که شما هرگز نباید در برابر همسرتان خشمگین شوید).

● زوج درمانی با تمرکز عاطفی

نوع دیگری از درمان که از رواندرمانی مراجع مدار کارل راجرز و نیز از نظریه سیستمهای خانواده الهام میگیرد، و بیش از رفتار بر عواطف متمرکز میشود، درمانگر به زوج کمک میکند که تا به عنوان پیششرط درمان، عواطفی را که تعارض آنها را برمیانگیزد، شناسایی کنند تا بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند. آنها آسیبپذیریهایشان را بیان میکنند و احساسات پذیرفتهنشدهشان را بروز میدهند، بعد موقعیت آنها در پرتو این احساسات مورد بررسی مجدد قرار میگیرد تا راهحلهای جدیدی به دست آید.

اغلب حل مشکل زوج به قطع کردن یا رهایی از الگوها یا چرخههای پاسخ انعطافناپذیر منوط میشود. برای مثال یک طرف خشمگین، منتقد و شکایتگر با یک الگوی مداوما تکرار شونده، با طرف مقابلی که حالت تدافعی و انزواجو دارد، مواجه میشود. درمانگر به طرف عصبانی کمک میکند تا ناتوانیاش در مورد ارتباط برقرار کردن به صورت غیرتهاجمی- به گوش دادن به نگرانیهای طرف مقابل و پاسخ دادن به آنها با حمایت- را درک کند.

زوج درمانی متمرکز بر عواطف ممکن است زوج را تشویق کند که به مشکلاتشان در قالب نیازهای دلبستگی چارچوبی دوباره ببخشند. وعده نظریه دلبستگی این است که ایجاد پیوند عاطفی ایمن با شخص دیگر نیازی اساسی برای بقا است که پایگاهی در جهان برای فرد فراهم میآورد. از هنگام نوزادی، همه ما به دیگرانی نیاز داریم که به ما اهمیت دهند و به نیازهای ما با حساسیت پاسخ دهند. الگوهای دلبستگی معمولا در ابتدا در رابطه میان والد و کودک ظاهر می شوند و بعد در طول زندگی اغلب تکرار میشوند.

دلبستگی ایمن هم باعث راحتی می شود و هم فضایی برای کاوش مستقل را باز میگذارد. هنگامی که دلبستگی نامطمئن و ناایمن است، افراد ممکن است خشمگین – و اگر پاسخی به آنها داده نشود- افسرده و نومید شوند. آنها ممکن است دلبستگی تحریف شده پیدا کنند که شکل یک اتصال از سر اضطراب به دیگری را به خود بگیرد؛ یا ترکیبی از هر دو حالت دهد.

پیوند دوگانه در این حالت به این صورت درمیآید: «بیا پهلوی من، به تو نیاز دارم» و «تو خطرناکی، از من دور شو.» زوجهایی که به دنبال کمک درمانی میروند، دچار «آسیب دلبستگی» هستند- بحرانی که ممکن است شامل بیوفایی، فریبکاری مالی، خشونت، کلمات تند و برخورنده یا خیانت آشکار باشد. یکی از طرفین ممکن است در هنگام لحظهای بحرانی مانند از دست دادن شغل یا بیماری وخیم احساس کند از لحاظ عاطفی نادیده گرفته شده است. ممکن است تهدید به طلاق یا متارکه مطرح باشد.

در روند درمان، ابتدا طرف آسیبدیده ممکن است با خشم یا اندوه واقعه را بیان کند، در حالی که طرف مهاجم آسیبهایی را که وارد کرده است کم جلوه میدهد یا حتی تدافعی به خود میگیرد. رواندرمانگر طرف آسیبدیده را تشویق میکند که به جای خشمگین شدن، ناراحتی و ترس خود را نشان دهد، و طرف مهاجم را تشویق میکند تا مسوولیت کارهایش را بپذیرد و شرمندگی خود را نشان دهد. بعد از طرف آسیبدیده ممکن است تقاضای مراقبت و تسلایی را بکند که در هنگام حادثه به او داده نشده بود، و طرف مهاجم ممکن است بر خود غلبه کند و به تسلیدادن آسیب دلبستگی طرف مقابل کمک کند.

● زوج درمان روانپویشی

درمانگرهای روانپویشی معتقدند شیوهای که زوجهای بزرگسال با یکدیگر رفتار میکنند، به شدت تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است- درسهایی که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانوادهای که در آن بزرگ شدهاند به آنها آموخته شده است. درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنشهای دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد.

واکنشهای دفاعی مانع ابراز کامل این امیال میشوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف میکنند. زوجدرمانگران روانپویشی توجه خاصی بر «همانندسازی فرافکنانه»- واکنشی دفاعی که شامل نسبت دادن امیال و تکانههای خود شما به طرف مقابلتان و رفتار کردن به نحوی به پاسخهایی را برانگیزد که شما را متقاعد کند، این نسبت دادن درست است.

شوهری که نمیتواند وابستگی و ضعف خود را تحمل کند و با انعطافناپذیری و سلطهجویی به عنوان بیانی از قدرت سعی میکند به جبران مفرط این خصوصیت خود بپردازد. این رفتار شوهر ممکن است به رفتار وابسته و انفعالی در همسرش بینجامد- که او میتواند هم با آن همذاتپنداری کند و در عین حال از آن احساس تلخکامی کند. به عقیده رواندرمانگران روانپویشی، چنین الگوهای مکملی اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه میگیرد.

اگر همه چیز درست پیش برود، زوجین موفق میشوند که این احساسات نسبت به یکدیگر را از احساسات و تجربیات گذشتهشان نسبت به والدین خودشان جدا کنند.

● شیوههای مورد استفاده در زوج درمانی

۱) نظریه سیستم خانواده: این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش در محیط خانواده به عنوان یک سیستم تاکید دارد و هدفاش آشنایی زوجین با قواعد و الگوهایی است که ناآگاهانه در این سیستم عمل میکنند.
۲) زوج درمانی رفتاری: در این نوع رواندرمانی، از شیوههای رفتار درمانی مانند تبادل رفتاری، تعلیم دادن نحوه برقراری ارتباط و آموزش مشکلگشایی استفاده میشود.
۳) زوجدرمانی متمرکز بر عواطف: این شیوه بر عواطف زوجین که باعث ایجاد تمارض میان آنها میشود تاکید دارد و از طریق شناساندن این عواطف،سعی بر تغییر رفتارها دارد.
۴) زوجدرمانی روانپویشی: در این شیوه فرض بر این است که رفتارهای زوجین در بزرگسالی ناشی از الگوهای رفتاری دوران کودکی آنهاست و سعی بر این است که زوجین با شناخت این موضوع احساسات فعلیشان را از احساسات و تجربیات گذشتهشان نسبت به والدینشان جدا کنند.

● فرد و زوج

علایم روانی شخصی و مشکلاتی که زوجین با آن روبه رو هستند به شیوهای پیچیده با هم مرتبط هستند. اغلب چرخهای معیوب پیش میآید که در آن رابطه طرفین بهوسیله انزواجویی و تحریکپذیری شخص افسرده، رفتار تهاجمی و تکانشی فرد مبتلا به مانی (شیدایی)، نیاز به اطمینانبخشی مداوم ناشی از اضطراب و مانند اینها به خطر میافتد. تعارض میان هر یک از زوجین این علایم را تشدید میکند تا زمانی که گفتن اینکه این چرخه از کجا آغاز شده است، مشکل میشود.

زوج درمانگرها ممکن است بر کنشهای اختصاصی متمرکز شوند که علایم فردی را تشدید کند، یا ممکن است آنها یکی از زوجین را به یک درمانگر جایگزین معرفی کنند.

همچنین میتوان به زوجین با درمانهایی مانند آموزش آرامشبخشی، شیوههای رفتاردرمانی مانند قراردادن در معرض عامل تنش و پیشگیری از پاسخ، یا درمانهای شناختی مانند ساختاردهی مجدد شناختی، یاری رساند و در حالی که درمان پیشرفت میکند و اطلاعات به درمانگر ارایه میشود، تغییرات را تحت نظارت قرار داد. در اغلب موارد زوجدرمانی و درمان فردی با هم ترکیب میشود. همچنین در صورتی که خشونت خانوادگی شدیدی وجود داشته باشد، ممکن است زوجین را به صورت جدا از هم درمان کرد.

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

زوج درمانی راهی است برای حل کردن مشکلات و کشمکش های زوج هایی که خود به تنهایی قادر به حل مشکلاتشان نیستند.فرایند زوج درمانی شامل یک زن و شوهر و یک فرد آموزش دیده و متخصص در این زمینه می باشد که در خصوص احساسات و افکارشان بحث می کنند

مشکلات,خانوادگی,زوج,درمانی,آکاایران,مشکلات,زوج,خود,فرد,مشکلات,خصوص,شوهر,زمینه,نیستند,خصوص,بحث,خود,فرد آموزش دیده و متخصص,مشکلات,فرد

هدف در زوج درمانی کمک به زنان و مردان است تا همدیگر را بهتر درک کنند و اگر تصمیم دارند و یا می خواهند که تغییر کنند، به آنها کمک شود تا به خواسته و هدفشان برسند.در مقاله زیر ابعاد و شیوه های مختلف زوج درمانی بصورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفته است.با هم می خوانیم:

● آیا بچه ها در زوج درمانی شرکت دارند؟

- خیر. زوج درمانی فقط زن و شوهر را در بر می گیرد. بچه ها به درجات مختلف در معرض مشکلات زناشویی قرار می گیرند. آنها ممکن است سراسیمه و نگران شوند و مشکلاتی از خود بروز دهند که خود این کمک می کند به بهتر شدن روابط زناشویی یا این که بتوانند بیشتر به بچه ها توجه کرده و به آنها کمک کنند.
البته درمانی که در آن والدین و بچه ها هر دو شرکت داشته باشند، خانواده درمانی نامیده می شود که بر روی روابط بین اعضای خانواده تأکید دارد تا این که فقط بر روی زوج ها کار کند. البته ممکن است در بعضی موارد بحث ها به سوی مسایل زناشویی کشیده شود که در اینجا والدین باید مراقب باشند تا بچه ها مورد بی توجهی قرار نگیرند.

● معمولاً چه قبیل مشکلاتی را مردم نزد زوج درمان ها می برند؟

- مشکلات هر زوجی متفاوت است. ولی بیشترین مشکلات و شکایات رایج عبارتند از:
الف) کاهش رابطه یا ارتباط کلامی
ب) بحث و جدل های همیشگی
ج) برآورده نشدن نیازهای عاطفی و احساسی
د) نگرانی های مالی
هـ) تضاد و اختلاف نظر بر سر بچه ها
این مشکلات در هر ارتباط زناشویی، مهم هستند. اغلب زوج ها به دنبال کمک می گردند برای این که آنها اگر بخواهند خود مشکلات خود را حل کنند نتیجه ای جز ناکامی و ناامیدی نخواهد داشت. بعضی از زوج ها خواهان کمک در زمینه بحران های زناشویی هستند مانند فقدان ظاهری محبت در خانواده یا رابطه نامشروع یکی از زوج ها با فرد دیگری، یا اتفاقات غم انگیزی مانند بیماری و یا مرگ یکی از اعضای خانواده.

● تراپیت یا درمانگرها چه کاری انجام می دهند؟

- درمانگر ها نفر سومی هستند که به مشکلات زوج ها گوش می دهند تا این که آنها افکار و احساسات خود را بیان کنند و همچنین به آنها کمک شود تا زمینه مشکلات و مسایل خود را روشن و معین کنند.
درمانگرهای شروع می کنند با:
۱) مشکلات و این که زن و شوهر آنها را چگونه می بینند؟
۲) تاریخچه ای از ارتباطات خود
۳) و تاریخچه زندگی فردی هر کدام از طرفین (زوج ها)
این کار، درمانگر راقادر می کند تا تفاهم بیشتری را برقرار سازد و ارزیابی های خود از موقعیت را به بحث بگذارد و بالاخره، راهکارها و نوع درمان را مشخص کرده و پیشنهاد دهد. درمانگر ممکن است مانند یک آرام بخش عمل کند به گونه ای که کوشش کند تا کج فهمی ها و سوءتفاهم ها در روابط بین زن و شوهر مشخص شود که نتیجه این امر، نگاه جدیدی است که آنها به رفتار و احساسات خود پیدا می کنند تا بتوانند مشکلات خود را راحت تر حل کنند.
نگرانی های رایج در مورد زوج درمانی

● من فکر می کنم مشکلات شخصی ام موجب تنش در زندگیمان می شود، آیا من به تنهایی باید از یک درمانگر کمک بگیرم یا هر دو با هم؟

- مشکلات شخصی مانند اعتماد به نفس پایین، بیماری، استرس کاری و غیره... بر روی شریک زندگی و روابط بین آنها تأثیر می گذارد. پس معمولاً بهتر است هر دو زوج در جست وجوی کمک برآیند تا این که هر زوج قادر شود، مشکلات زوج دیگر را درک کند و درمانگر نیز مشکلات را از هر دو دیدگاه بشنود و بررسی کند و سپس وی می تواند درمان فردی یا زوج درمانی را پیشنهاد دهد.

● اگر من به کمک احتیاج داشته باشم، به این معنی است که من دیوانه یا روانی ام؟

- جست وجوی کمک برای مشکلات شخصی یا مشکلات زناشویی به معنی بیماری های روانی نیست. آن به معنی بالغ شدن و یا آماده شدن برای اداره کردن مسایل و مشکلات است، که اگر بدون حل باقی بماند ممکن است به استرس های قوی تر و یا از هم پاشیدن زندگی منجر شود.

● اگر همسر من رفتن پیش درمانگر را رد کرد، من چه باید بکنم؟

- زوج ها معمولاً باید همدیگر را به مشارکت تشویق کنند حتی اگر در گذشته مخالف بوده و رد کرده اند. موافقت و تفاهم بر سر رفتن نزد درمانگر می بایست به گونه ای از طرف همسر احساس شود که یعنی «تو درست می گویی و من تقصیر دارم» به ویژه اگر پیشنهاد طوری باشد که او را عصبانی می کند. استرس و نگرانی شما در مورد زندگی و روابطتتان، همسرتان را به فکر وا می دارد. اگر یکی از دو زوج احساس کند که مسأله جدی است در صدد گرفتن کمک برمی آید.

● آیا این که ما نیاز به زوج درمانی داریم، به این معنی است که زندگی ما از هم پاشیده است و روابط ما قطع شده است؟

- خیر، در جست وجوی کمک برآمدن نشانه شکست نیست. بهتر است قبل از این که مشکلات بزرگتر شوند، تقاضای کمک کنیم. که نتیجه آن بستگی به یک سری عوامل دارد. ۲ عامل مهم در این زمینه:
۱) چقدر و تا چه اندازه زوج ها حاضرند بر روی مشکلاتشان کار کنند؟
۲) روابط درست برای آنها تا چه اندازه ای مهم است؟

● آیا زوج درمانی همیشه موفق است؟

- جواب این سؤال بستگی به این دارد که (موفقیت) چگونه تعریف شود و دیگر این که هدف از اقدام به زوج درمانی چیست؟
که هر کدام از این عوامل بستگی به زوج ها و موقعیت دارد. زوج درمانی اغلب به زوج ها کمک می کند تا این که آنها بتوانند روابط بین خود را بهبود بخشند و به طور کلی، انگیزه برای تغییر کردن به هر دو زوج نیاز دارد. اگر تغییرات ایجاد شده نتواند نیازهای هر دو طرف را برآورده سازد، زوج درمانی ممکن است وسیله ای باشد برای پایان بخشیدن به این روابط به گونه ای که برای آنها و فرزندانشان مخرب نباشد.

● آیا درمانگر ارزش ها و عقاید مرا درک خواهد کرد؟

- درمانگرها برای احترام گذاشتن به ارزش های دیگران، آموزش دیده اند ؛نه هرگز عقایدشان را به دیگری تحمیل می کنند و نه در کارشان قضاوت می کنند. به هر حال مشکلات و مسایل زوج ها آنقدر پیچیده است که در بعضی موارد درمانگر نتواند مفهوم آنها را درک کند. در این صورت است که لازم می شود بر روی مسایل و ارزش ها بین زوج ها و درمانگر کار شود. شما ممکن است پیشنهاد و یا اظهار نظر یک درمانگر را به عنوان یک قضاوت در نظر بگیرید در حالی که ممکن است اصلاً چنین منظوری نداشته باشد. پس در این گونه شرایط شما باید موضوع را مستقیماً با خود درمانگر مطرح کنید.

● آیا من باید همه چیز را در مورد خودم، بازگو کنم؟ در غیر این صورت آیا درمان فایده ای خواهد داشت؟

- بسیار مهم است که شما در مورد احساسات و مسایل و مشکلات خود صادق باشید و این که چگونه مسایل را بازگو کنید که در مورد آن بشود بحث کرد، بسیار مهم است. احتیاط، استتار و راحت بودن، کمک خواهد کرد به این که افراد مشکلات خود را مطرح کنند. درمانگر سوءتفاهم ها و کج فهمی هایی که ممکن است به وجود آید را تصحیح می کند و به زوج ها برای تداوم صحبت کردن با یکدیگر کمک می کند.
بعضی از احساسات عمیقاً شخصی هستند و افراد برای بحث کردن در مورد آنها، راحت نیستند. مطرح کردن مطالب محرمانه همیشه ضروری نیست. بعضی از مسایل هستند که تأثیر خاصی بر روی روابط ندارند ولی بعضی مطالب دیگر هستند که راه بحث کردن را سد می کنند.
شما می بایست، ارزیابی کردن مسایل مهم در روابط تان را به دقت تمرین کنید. اگر دلیلی برای بیان نکردن احساسات خود داشتید در مورد آن با درمانگر خود صحبت کنید.

● آیا اطلاعاتی را که من بازگو می کنم می تواند علیه من در دادگاه استفاده شود؟

- زوج درمان ها ممکن است به ندرت و به طور خیلی استثنایی توسط دادگاه ها برای شهادت دادن و تحت شرایط معینی احضار شوند، ولی اطلاعات و مسایلی که در زوج درمانی مطرح می شود به طور کلی محرمانه هستند، به جز در یک سری موارد خاص.اما اگر شما سؤال یا نگرانی در این زمینه دارید حتماً با درمانگر یا وکیل خود در مورد آن صحبت کنید.

● درمانگر چگونه خواهد فهمید که روابط ما به پایان رسیده است و یا ما به بن بست رسیده ایم؟

- این بخشی از وظیفه درمانگر است که یک موقعیت را تشخیص دهد ولی او نمی تواند تصمیمی در این زمینه بگیرد. زیرا این مسأله مربوط به هر دو زوج است که بخواهند ادامه زندگی بدهند و یا خیر؟
با این حال رسیدن به بن بست یا انسداد به این معنی نیست که درمان دیگر نمی تواند ادامه پیدا کند و یا دیگر امیدی به آینده نیست. چه بسا که بعضی از این انسدادها می تواند مورد حلاجی قرار گرفته و منتج به منافع قابل ملاحظه ای گردد.

● آیا ممکن است درمانگر مرا مقصر و گناهکار بشمرد؟

- هیچ شخصی به تنهایی مسئول تمام مشکلات زناشویی نیست. شما ممکن است احساس گناه کنید و یا در طی دوران درمان انگشت نما شوید و یا برعکس و حتی بفهمید که همسرتان مثل شما فکر می کرده، شگفت زده شوید، تمام این تجارت بخشی از مراحل درمان می باشد و باید در مورد آن بحث کنید.

● ما می توانیم درمانگر های مختلفی را تجربه کنیم تا شخص مورد نظر را پیدا کنیم؟

- این مهم است که به درمانگر یک فرصت کافی داده شود تا بتواند کمک کند. این جریان ممکن است دردناک باشد و خیلی مهم است که بین مسأله مورد نظر و درمانگر تمیز داده شود. اگر یک زوج درمانگر خود راضی نباشند، می بایست خیلی باز در مورد این مسأله صحبت کنند. زیرا راحت نبودن با درمانگر ممکن است منجر به یک تجربه درمانی بد شود. در ضمن در مورد مشکلات قبلی خود حتماً در اولین وهله با درمانگر جدید خود صحبت کنید.

● معمولاً زوج درمانی چقدر طول می کشد؟

- مدت زمان این نوع درمان ها بستگی به درمانگر و شدت مشکل مورد نظر دارد .زوج درمانی ممکن است به یک یا ۲ جلسه تمام شود و یا این که ماه ها و سالها طول بکشد.

 

####################################################################

مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره باران

####################################################################

زوج درمانی

مشاوره زوجی که زوج درمانی یا مشاوره ازدواج هم نامیده می شود، به مشکلاتی می پردازد که در روابط صمیمانه و جنسی بزرگسالان پیش می آید. درمانگر در اینجا رابط این دو نفر است نه هریک از آنها. نزدیک ترین رابطه ما یعنی “ازدواج” براساس صمیمیت و اعتماد بنا نهاده می شود. زمانی که این رابطه به مشکل برخورد کرد، از کارآیی می افتد به شدت روی ما اثر می گذارد و به سلامت و شادکامی صدمه می زند. احساس هویت و ارزشمندی ما معمولا تابع قدرتمندی رابطه مان است بنابراین زمانی که مهم ترین ارتباط ما با مشکل روبرو می شود احساس استیصال و ناامیدی می کنیم. فشارکار، خانواده، مسایل اقتصادی و عدم سلامت جسمانی همگی می توانند روی رابطه زوجی اثر گذاشته و به یکباره ارتباطی که زمانی بیشترین انرژی و اعتماد به نفس را به ما می داد را تبدیل به ارتباطی فرسایشی و ناامید کننده کند. الگوهای رفتاری که در کودکی یادگرفته ایم، اغلب در روابط بزرگسالی ما مجددا ظاهر می شوند. برای مثال افرادی که احساس می کنند در کودکی نقش “قربانی” یا “مورد ظلم واقع شده” را در خانواده داشته اند ناگهان از طرف همسری که تا پیش از این آنها را می ستودند، مورد سرزنش و عقاب قرار می گیرند.

زوج-درمانی

نشانه هایی که حاکی از مشکلات در رابطه زناشویی هستند:

- مکالمه بین زوجین متوقف شده است.

- رابطه جنسی متوقف شده یا مشکلاتی در آن ایجاد شده است.

- مجادلات بدون راه حل ادامه پیدا می کند.

- خشونت افزایش یافته است.

- افسردگی یا سایر مشکلات جسمانی بروز پیدا کرده است.

- اعتماد شکسته یا از بین رفته است.

آسیب دیدن روابط زوجی تحت تاثیر فشارها و مشکلات زندگی روزمره، چندان هم غیرطبیعی نیست. عشق ممکن است ناپدید شده و با رنجش و خشم جایگزین شود. هریک از زوجین بسته به تجربه ای که از زندگی در خانواده اولیه شان کسب کرده اند دیدگاه خودشان از این مساله را دارند، این در حالی است که یکی از زوجین ممکن است سرخورده شده باشد، دیگری ممکن است مشکل را تنها یک شکل مقطعی و موقتی ببیند.

زمانی که یک زوج تنها به دلیل یک احساس زودگذر، بچه دار بودن یا سایر نیازهایی از این قبیل کنارهم قرارگرفته یا به زندگی با یکدیگر ادامه می دهند، ناامیدی به وجود می آید و احساسات و هیجان ها از رابطه رخت برمی بندد. حل و فصل مشکلات در کنار یک روان شناس که با مهارت و تخصص لازم به بازسازی مجدد یک ارتباط عمیق و واقعی تر می پردازد کمک به سزایی می کند.

بهترین زمان برای مشاوره زوجی چه وقت می باشد؟

- وقتی که احساس اعتماد به کنار رفته و احساس تردید یا پنهانکاری وجود دارد.

- صحبت کردن در رابطه با مشکل باعث سردرگمی بیشتر یا خشم های غیرقابل تحمل می شود.

- متارکه یا طلاق تنها راه حل ممکن به نظر می رسد.

- اشتیاق ها از بین رفته و رابطه جنسی توأم با شادی و لذت نیست.

- دعوا و متهم سازی متقابل تمام  فضای زوجین را پرکرده است.

تا جایی که ترس یا خشونت خانگی وجود ندارد، بهتر است که زوجین با هم به درمان بیایند. اما در غیر این صورت مشاوره با یکی از زوجین پیش می رود. توانایی مدیریت کردن تعارض، مجادله و مشکلات سنگ بنای حفظ یک رابطه خوب است. البته شایان ذکر است که نباید انتظار داشت در رابطه ایی مشکل وجود نداشته باشد. چرا که وقوع مشکل اجتناب ناپذیر است. هر یک از زوجین با باورها و ارزش های خودشان وارد زندگی مشترک می شوند و هم اتاق درمان، بنابراین لازم است که هر دوی آنها احساس کنند که شنیده شده اند. زوج درمانی به ما کمک می کند پیامی که در پس تعارض و اختلاف زوجین نهفته است را دریابیم.

نگاهی عمیق‌تر به مشکلات زناشویی در خانواده درمانی

حدود ۴۰ درصد موارد ارجاع شده به روانشناسان، مطب‌ها و کلینیک‌های روانشناسی مشکلات زناشویی یا نیاز به زوج‌درمانی یا خانواده‌درمانی است که تعداد بسیار قابل‌توجهی است. این نوع درمان چالش بزرگی برای زوج درمانگرها یا خانواده درمانگر‌ها محسوب می شود، چرا که زوج‌درمانی یا خانواده درمانی کار بسیار مشکلی است. از آنجا که چنین مشکلاتی دونفره است و زوجین یا خانواده را درگیر می‌کند، بنابراین لازم است که زوج‌درمانی یا خانواده درمانی تقریباً کوتاه‌مدت باشد، چرا که مستلزم حضور هم‌زمان همه اعضا در جلسات می¬باشد. اگر جلسات زوج‌درمانی یا خانواده‌درمانی بیش از بیست جلسه ادامه یابد، میزان همکاری درمانی و احتمال ادامه درمان کاهش می یابد.
در بسیاری از موارد مشکلات مطرح شده در زوج‌درمانی یا خانواده‌درمانی به کمبود برخی مهارت‌هایی که لازمه حفظ ارتباط است باز می‌گردد. عدم ‌آگاهی از نیازهای احساسی و روانشناختی همسر یا مراحل رشد روانشناختی که زوجین به مرور زمان از آن گذر می‌کنند، وظایفی که در هر مرحله باید توسط هر یک از زوجین ایفا شوند و نیازهایی که باید ارضا شوند، علت نارضایتی زوج ها می¬باشد. علاوه بر این در بسیاری از موارد هر یک از زوجین، با پیشینه‌ایی از افکار، ایده‌ها یا نیازها از زندگی اولیه خود وارد رابطه با همسرشان می‌شوند و این تاریخچه در یک ارتباط جدید گویی دوباره زنده می¬شود. گاهی مشکلات و تعارض‌هایی حل نشده از زندگی گذشته در این رابطه جدید تکرار می‌شود یا ارضا شدن آنها به رابطه زوجی یا خانوادگی فعلی موکول می‌شود. در این حالت زوج دیگر احساس می‌کند که زندگی زناشویی فعلی از حالت زنده و انگیخته خود خارج شده و تکرار گوشه‌ای از گذشته خود و همسرش شده است. این حالت منجر به بروز مشکلات زوجی، دلخوری‌ها و نارضایتی زوجی می‌شود و اکثرا هم جنبه تکراری پیدا می¬کنند. در بسیاری از زوج‌درمانی‌ها یا خانواده درمانی‌ها با شناسایی اینگونه مشکلات در روابط فعلی، درمانگر به زوجین نشان می‌دهد که چگونه به جای توجه به مشکلات فعلی، هر یک از زوجین با استفاده از ابزارهای قدیمی خود اقدام به بازشناسی مشکل یا حل آن می‌کنند و همین مسأله باعث تکرار مشکلات زندگی گذشته آنها در زندگی زوجی فعلی یا بروز دلسردی‌، ناامیدی، سردمزاجی، مشکلات جنسی و غیره شده است. با شناسایی‌راه‌حل‌های ناکارآمد، درمانگر به زوجین کمک می‌کند با روش های جدیدی که یادگرفته‌اند یا نگرش‌های جدیدی که اتخاذ کرده‌اند، راه‌های بهتری برای مشکلات زوجی یا خانوادگی خود پیدا کنند

در ادامه شرح مختصری از فرآیند زوج‌درمانی که در کلینیک ویرا ارائه می‌شود را با شما به اشتراک می‌گذاریم. فرایند زوج‌درمانی شامل مراحل زیر می‌باشد:

مرحله اول: بررسی مشاجره

معمولاً دو یا سه جلسه اول به بررسی تخصصی و جزئیات مشاجرات زوجین می‌گذرد. چه فضاها، نشانه‌ها یا علایمی نشان‌دهنده به راه افتادن مشکل هستند؟ هر یک از زوجین چه اقداماتی انجام می‌دهد یا چه حرف‌هایی می‌زند که آتش مشاجره شعله‌ور شده و ادامه پیدا می‌کند؟ گاهی ممکن است زوج درمانگر ارزیابی روانشناختی مختصری از طریق مصاحبه، یا برخی تست‌های روانشناختی داشته باشد.
در نظر داشته باشید که در اکثر مواقع تم یا اسکلت مشکل زوجین ثابت است اما در موقعیت‌های مختلف، همان مسأله در شکل‌های مختلف تکرار می‌شود. زوج‌ها بیشتر به دعوا یا جنگی که بینشان در جریان است توجه دارند. در حالیکه به نظر می‌رسد اکثراً زوجین یک تعارض یا مشکل دارند که آن را هزار بار به شکل‌های مختلف تکرار می‌کنند یا در هزار موقعیت مختلف به همان مشکل می‌رسند. این الگو هر چند وقت یکبار در رابطه زوج مشاهده می-شود. به مرور زمان هم زوجین به این مشکل مزمن عادت می‌‌کنند و هم به شکل عجیبی الگوی مسلط ارتباط آنها می‌شود. عدم توجه به این مسأله باعث فرسودگی ذهنی زوجین، احساس بی‌کفایتی در تغییر دادن اوضاع یا راضی کردن همسر، سرد مزاجی یا استفاده از راه‌حل‌های ناکارآمد دیگری مانند خیانت، تغییر توجه از کانون خانه به کار، سایت‌های اجتماعی، دوستان و اطرافیان، الکل و مواد، ولخرجی، غذا و… به عنوان جایگزین صمیمیت، حمایت و محبت از دست رفته می‌شود.

مرحله دوم: بررسی مثلث اطلاعات

در این قسمت هر یک از زوجین یکسری اطلاعات مربوط به خودشان را مورد توجه قرارداده و در یک مثلث کنار هم قرار می‌دهند.

۱. اطلاعات مربوط به محتوای مشاجره
۲. اطلاعات مربوط به ویژگی‌های شخصیتی خود
۳. اطلاعات مربوط به خانواده اولیه

در این مرحله درمانگر به هر یک از زوجین کمک می‌کند که یافته‌‌های موازی بین اضلاع این مثلث را کشف و دسته‌بندی کنند. از آنجا که افراد در موقعیت‌های اضطراب آمیز یا مبهم معمولاً یکی از ابزارهای قدیمی خود را استفاده می‌کنند، پس در یک موقعیت جدید معمولاً به شکلی تکراری مسأله را بازشناسی یا حل می‌کنند. این نکته احتمال پیدا کردن وقایع موازی یا تکراری در اضلاع این مثلث را افزایش می‌دهد. تا همین جا هم هر یک از زوجین به آگاهی از تکرار یکسری مسایل در گذشته و حال زندگی خود می‌رسند.

مثلث اطلاعات

مثلث اطلاعات

مرحله سوم: بررسی مثلث اختلاف

در این قسمت درمانگر به هر یک از زوج‌ها کمک می‌کند که سری به دنیای درون ذهن و احساسات خود داشته باشند و افکار و احساسات پراکنده خود را یافته، نامگذاری و به هم وصل کنند. با پیدا شدن ارتباط بین احساسات، افکار و اقداماتی که بر اساس آنها انجام می‌دهیم، هر یک از زوج‌ها متوجه می‌شود که در هر موقعیت، هر حرکت همسرش چه اضطرابی را برای او زنده می‌کند، بر اساس این اضطراب چه افکاری پیدا می‌کند و بعد چه اقداماتی در رابطه با همسرش انجام می‌دهد. در نهایت اینکه تمام این حرکات، از طرف همسرش چگونه برداشت می‌شود یا حتی چه چرخه‌ای را در همسرش به جریان می‌اندازد.
در مثلث اختلاف ما بر این اعتقاد هستیم که هر یک از ما احساسات پنهانی دارد که ممکن است با استنباط‌هایی که از حرکات همسرمان داریم زنده شده اضطراب‌هایی به راه افتد. با راه افتادن اضطراب هر یک از ما به موجب نوع شخصیتی که داریم با مکانیزم خاصی در مقابل این اضطراب از خود دفاع می‌کنیم. این مکانیزم در تلاقی با مکانیزم همسرمان در برابر اضطرابش قرار می‌گیرد و با مچ شدن آنها الگوی تکراری مشاجره حل نشدنی، ادامه پیدا می‌کند.

مکانیزم دفاعی

تقابل مکانیزم های دفاعی در مشاجره بین زوجین

مرحله چهارم: تغییر دادن مثلث اختلاف

تغییر دادن مشاجره‌های تکراری زوجین بدون تغییر دادن حداقل یکی از  اضلاع مثلث اختلاف هر یک از زوج‌ها امکان‌پذیر نیست. حداقل اینکه میزان اضطراب یا الگوی پاسخ دادن به اضطراب در هر یک از آنها باید تغییر یا تعدیل پیدا کند. این مرحله مستلزم ارائه آموزش مهارت‌های جدید، خودشناسی هر یک از زوجین یا حل و فصل یکسری اضطراب‌ها از زندگی گذشته یا فعلی می‌باشد که در فضایی نسبتاً امن و تخصصی برای هر یک از زوج‌ها و در حضور درمانگر میسر می‌شود.

مرحله پنجم: بررسی محتوای مشاجره‌های مختلف در گذشته و کاربرد راه‌حل‌های جدید در موقعیت‌های جدید

مرحله چهارم سریعاً به مرحله پنجم می‌رسد. در این مرحله، زوجین همراه با درمانگر محتوای مشاجره‌های قبلی را بر اساس آنچه یاد گرفته‌ا‌ند بازسازی می‌کنند. در اکثر موارد علت شروع و تداوم مشاجره این است که مثلث اختلاف هر یک از زوج‌ها حل نشده باقی مانده و هر یک دیگری را مجبور به ایفای نقشی در مثلث اختلاف می‌کند. در زوج درمانی، هر یک از زوج‌ها با آگاهی‌هایی که به دست می‌آورند، قادر می‌شوند به جای وادار کردن زوج دیگر به ایفای یکسری نقش‌ها، از اضطراب‌ها و مشکلات خود صحبت کنند و به جای جنگیدن از راه‌حل‌های جدید استفاده کنند.
در این روش از زوج درمانی، تغییر در مشاجره‌ها مستلزم ایجاد تغییر در هر یک از زوج‌هاست.
– برگرفته از کتاب زوج‌درمانی کوتاه‌مدت با رویکرد روابط ابژه (جیمز داناوان، ۲۰۰۶)

در این قسمت خلاصه‌ایی از یک زوج درمانی بر اساس رویکرد فوق را ارائه می‌دهیم

محمد مردی ۴۰ ساله‌ با تحصیلات دانشگاهی، شغل اداری و درآمد متوسط و اعتقادات مذهبی است. مریم همسر او خانم ۳۸ ساله‌ایی است که او هم تحصیلات دانشگاهی دارد و در یک شرکت کار می‌کند. اگرچه از بیرون زوج متناسبی به نظر می‌رسند اما از درون مثل گلادیاتورها با هم می‌جنگند. از همان روز اول مریم این احساس را داشت که از طرف والدین محمد پذیرفته نشده و در امور  جزیی خانه و برنامه کاری‌اش از طرف محمد کنترل می‌شود و… مریم تقریباً هر آخر هفته این احساس را دارد که همان مقدار وقت آزادی که داشته با توقع‌های محمد پر شده و احساس می‌کند از طرف محمد خیلی تحت فشار قرار می‌گیرد و به همین دلیل اعتراض‌های او شروع می‌شود. حال و هوای این مشکلات محمد و اعتراض‌های دائمی خودش او را به یاد کودکی‌‌اش می‌اندازد که بسیار تحت تأثیر پدر سلطه‌گرش قرار گرفته است.

مرحله اول: بررسی مشاجره

مشاجره مریم و محمد از لحظه‌ای شروع می‌شود که به توقع‌های محمد اعتراض می‌کند و محمد مسئولیتی در قبال نارضایتی مریم قبول نمی‌کند. سپس هر دو از هم کنار می‌گیرند این مسئله در طول چند ساعت ادامه پیدا می‌کند و دائما شدیدتر می‌شود. محمد خودش شکایتی از شرایط نداشت و به همین دلیل فکری هم برای بهتر کردن شرایط مریم نداشت. برای او مسئله فقط جور نشدن شرایط و کمبود وقت برای وقت گذاشتن برای همسرش بود. دست آخر اینکه مریم می‌زد زیرگریه، در اتاق خواب را به هم می‌کوبید و تهید به طلاق می‌کرد. در این لحظه محمد احساس خطر کرد که دارد همسرش را از دست می‌دهد اما با وجود اینکه از شدت واکنش مردیم شوکه بود باز هم نقشی برای خودش در مشکل قایل نبود. یعنی هر بار فقط احساس می‌کرد که در مشکل مریم گیر کرده و مظلوم ماجراست بعد از این مشاجره ارتباط آنها برای چند ساعت تا چند روز سرد می‌شد.

مرحله دو: بررسی مثلث اطلاعات

در مورد این زوج، چگونه ویژگی‌های شخصیتی و زندگی گذشته هر یک در مشکل فعلی آنها ریشه دوانده است؟ درمانگر طی بررسی‌های خود به این یافته رسید. محمد سال‌ها با خواهر بزرگتر و کنترل کننده‌اش مشکل داشته و دست آخر این که در سال‌های اخیر با او حرف نمی‌زده است. آیا ممکن است عدم اعتماد محمد از خواهرش به مردم سرایت کرده باشد؟
علاوه بر این پدر مریم هم از بدبینی و افسردگی‌های شدید رنج می‌برده و حتی بستری هم شده بود. هر بار که مریم به نحوی جلوی او ایستادگی می‌کرد، به شدت با مریم برخورد کرده و حتی گاهی او را کتک می‌زده است. آیا ممکن است اعتراض‌ها و درگیری‌های مریم با محمد به مشکلات قبلی رابطه او با پدرش ارتباطی ارتباطی داشته باشد؟ در اینجا می‌بینیم که هم مسایلی از زندگی اولیه و هم برخی ویژگی‌های شخصیتی، اضلاع مثلث اطلاعات هر دو زوج را پر می‌کنند.

مرحله سوم: بررسی مثلث اختلاف و تنظیم دیاگرام مشاجره

محمد در طول زندگی خود، ترس از دست دادن احساس کنترل روی مسایل زندگی و مداخله توسط خواهر بزرگ‌ترش را داشته (اضطراب) که این مسأله باعث شده جلوی مریم حالت مقابله‌ایی و لجبازی توام با بی‌تفاوتی داشته باشد (مکانیزم دفاعی) که این مسأله مانع فهمیدن این نکته شده که او بتواند تصور کند که با شخص دیگری می‌توان داد و ستد عادلانه توأم با ایمنی داشت (احساسات پنهان) و همیشه آرزوی این رابطه با یک شخص موهوم در سر می‌پروراند.
از طرف دیگر مریم به عنوان کودکی که مورد آزار پدرش قرار گرفته، هنگامی که در برابر توقعات همسرش احساس زندانی بودن می‌کند (اضطراب)، معترض و سرکش می‌شود (مکانیزم دفاعی) و آرزوی اینکه از طرف شخص مهم زندگیش دوست داشته می‌شود که استقلال و فردیتش را می‌پذیرد را در سر می‌پروراند(احساسات پنهان). در ابتدا آنچه دیده می‌شد یک مشکل زوجی بود که در ادامه به یک خواهر و پدر مداخله‌گر رسیدیم که این ازدواج را احاطه کرده‌اند.

مرحله چهارم: تغییر دادن مثلث اختلاف

در این مرحله درمانگر روی روابط اضطراب‌آور گذشته هر یک از زوجین کار می‌کند. برای مثال روی روابط اضطراب آمیز محمد با خواهرش و روش‌های کنترل او در برابر خواهرش و ویژگی‌هایی که در او شکل گرفته و مریم را آزار می‌داد کار شد. با مریم نیز درصدد اضطراب‌هایش در مورد پدر آزاد کرد زندانی کننده کار شد. درمانگر به زوجین نشان می‌دهد که چگونه در مقابله با اضطراب‌های خود با همسر خود را در نقش خاصی انداخته و تعارض‌های گذشته‌شان را تکرار می‌کنند. علاوه بر این درمانگر با برطرف کردن الگوهایی تکراری ارتباطی و آموزش برخی مهارت‌های ارتباطی جدید به مریم و محمد کمک کرد که از سیکل معیوب تکراری مشاجره‌ها‌یشان بیرون بیایند.

مرحله پنجم: بررسی محتوای مشاجره‌های گذشته و کاربرد راه‌حل‌های جدید در موقعیت‌های جدید

در این مرحله درمانگر با مریم و محمد مشاجرات مهمی که در طول زندگی‌شان پیش آمده را بازنگری می‌کند.
با کمک درمانگر مریم و محمد الگوهای خود را در مشاجره‌های پیشین یافته، علایم راه افتادن مشاجره، تشدید و تکرار آنها را پیدا می‌کنند، همچنین درمانگر به آنها کمک می‌کند خودشان اقدام به تصحیح این موقعیت‌ها کنند. با روش‌هایی که آموخته‌اند، راهکارهای پیشگیری از این مشکلات را بیان کنند.