مهارت مدیریت بر هیجان ها:

 اگر بتوانیم مدیریت مطلوبی بر هیجان های خود مانند شادی، غم، خشم، ترس، نگرانی و... داشته باشیم، رویاها،خاطره ها و ادراک های ما جان می گیرند.

تعریف هیجان:

 تغییرات جسمانی و روانی که به طور مستقیم به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده ایجاد می شوند.


کارکرد های هیجان ها

1-به زندگی ما تحرک و روح می بخشند.

2-موجب همبستگی بیشتر ما و دیگران می گردند

3- پایه و اساس هنر و آفرینش آثار هنری هستند.

4- می توانند موجب تولید یا اتلاف نیرو و انرژی شوند.

5- این توانایی را دارند که به کارهای کمک کننده یا آسیب زننده منجر شوند.

مدیریت هیجان ها(هوش هیجانی):

این مهارت فرد را توانا می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده، شیوه تاثیر آن بر رفتار را بداند و واکنش مناسبی به هیجان های گوناگون نشان دهد. امروزه افراد را به میزانی که توانا باشند از هیجان ها به سود خود و روابط شان استفاده کنند، دارای هوش هیجانی می دانند.

اهمیت هوش هیجانی:

1-در موقعیت های تهدید کننده و خطرناک رفتار مناسبی را از خود بروز دهیم.

2- از خوشنودی و شادی در زندگی خود و اطرافیان مان به شکل شایسته استفاده نماییم.

3- نیازهای دیگران را بهتر درک کرده و ضمن همدلی برای کمک به دیگران پیشقدم باشیم.

4- حس مسئولت پذیری را در ما افزایش می دهد.(پذیرش مسئولیت احساسات خود)

پیشنهادهایی برای افزایش مدیریت هیجان ها:

1- با تشکیل جلسه های گروهی، درباره احساسها و هیجان های خود آگاهی های دقیق تری پیدا کنیم.

2- هیجان ها را مانند میهمان های خود گرامی بداریم، ولی به آنها اجازه ندهیم هر کاری که دوست دارند انجام دهند.

3- تلاش کنیم بر هیجان های مثبت و پسندیده خود مانند شادی، عشق، همدلی و... بیفزاییم.

4- به کودکان کمک کنیم تا واژه ها و جمله هایی را که دربرگیرنده هیجان ها و احساس ها می باشند را بیاموزند، احساس های خود را نقاشی کند،... و خود نیز بهتر احساس های خود را بیان نماییم.

5- ضمن به وجود آوردن محیطی امن و آرامش بخش، درباره احساس های خود به راحتی گفت و گو کنیم و صداقت هیجانی را از راه عشق بدون شرط تشویق نماییم.

6- برای شناخت بهتر احساس های دیگران از دستور دادن، توهین، داوری، نصیحت و تهدید کردن پرهیز نموده و با گوش دادن به آنها و دقیق شدن به زبان بدن(حالت ها و حرکت های اعضای بدن و صورت)، احساس های آنها را شناسایی کنیم.

7- هیجان های خود(به ویژه هیجان های منفی) را بلافاصله ابراز نکنیم.

8- در حالت های هیجانی شدید، مشاجره نکنیم و تصمیم نگیریم، زیرا پیرو احساس های منفی خواهیم شد.

9- در هیجان های مثبت و منفی یکدیگر سهیم شویم.

10- در کنترل هیجان های پر انرژی مانند خشم، تنفر و... از روش های آرمیدگی هیجانی، تنفس عمیق، پیاده روی، نوشیدن آب سرد، دویدن و... استفاده نماییم.

11- هیجان های منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده ما به وجود می آیند. پس بهتر است درباره هیجان های ظاهرا منفی مانند خشم گفت و گو کنیم.

12- به جای نامگذاری افراد با صفت های گوناگون(ترسو، دیوانه و...) احساس آنها را نامگذاری کنیم(مثل اینکه خشمگین هستی، به نظر می رسه احساس ترس می کنی،...).  

13- هرگاه تصور کردیم که از نظر احساسی و هیجانی نیاز به کمک و تقویت بیشتر داریم، به دوستان با تجربه و یا روانشناس و مشاور مراجعه نماییم.

14- تلاش کنیم رفتارهای هیجانی نامطلوب و خطرناک(خشم، اندوه، افسردگی و...) را به تعویق انداخته با تدریج ترک کنیم.

15- تاثیر افکار بر هیجان ها و احساس ها زیاد است. ضروری است با شناخت افکار و افزایش خودآگاهی، هیجان های خود را بیش از پیش کنترل نماییم.

نکته بسیار مهم:

 به یاد داشته باشیم که خلاف کاری و جرم و جنایت از احساس ناتوانی، ناکامی، تحت کنترل بودن و احساس زیان کاری به وجود می آید. اسلحه، چاقو، مواد مخدر و...، جانشین احساس محترم بودن می گردند. کسانی که مورد احترام قرار می گیرند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی و قدرت ندارند. پس بیاییم با گرامی داشتن، محبت و عشق ورزی به یکدیگر، هیجان های منفی را به مثبت تبدیل کنیم.