نشانه های پایان رابطه


 

ممکن است شما دوست یا فرد آشنایی را بشناسید که به تازگی رابطه ای را پایان داده است. وقتی از تصمیم ناگهانی این افراد برای جدایی متعجب می شوید آنها می گویند مشخص بود که همه چیز به پایان رسیده بود. برخی افراد دقیقاً می دانند چه زمانی کار رابطه تمام است، اما بسیاری دیگر اغلب تا مدت ها در شک و تردید سرگردان می مانند. سوال اینجا است که از کجا می توان فهمید که کار یک رابطه به انتها رسیده است. در اینجا به چهار سرنخ که می توانند علامتی برای پایان رابطه باشند اشاره خواهیم کرد.

رابطه جنسی و تبادلات عاطفی مرتباً کاهش می یابند

اینکه رابطه جنسی شما بطور چشمگیری کاهش یابد ( خواه به دلیل سردرد، برنامه فشرده کاری، اضافه کاری تا دیر وقت یا مزاحمت بچه ها) و یا تبادلات عاطفی شما (مثل دست تکان دادن موقع خداحافظی یا بوسه خوشامدگویی) کم کم از بین برود علامت خوبی نیست. این موضوع بیانگر این است که ارتباط شما قطع شده است. البته ممکن است این مساله واکنشی موقتی به یک مساله استرس زا باشد اما اگر برای مدتی ادامه پیدا کند نشان دهنده فروپاشی رابطه است. ممکن است منحنی سقوط رابطه اکیداً نزولی نباشد و هر دوی شما برای احیای مجدد رابطه تلاش های گاه و بیگاهی انجام دهید اما به دلیل نارضایتی کلی که در رابطه وجود دارد و اینکه ارتباط شما عموماً قطع است این تلاش ها به جایی نمی رسند

گفتگو قطع می شود

صحبت های سر شام در حد «چه خبر؟، سلامتی... خبری نیست» کاهش می یابد یا به شرحی سه دقیقه ای از کارهای روزمره اکتفا می کنید. بعد از شام هر یک از شما با موبایل یا کامپیوتر خود سرگرم می شوید، بچه ها را به تخت می برید و یا به کارهای دیگری رسیدگی می کنید. در اوقات فراغت و تعطیلات هم برنامه معمولاً به همین منوال است. اگر بچه دارید سرگرم آنها هستید وگرنه هرکسی به کارهای خودش رسیدگی می کند. ساختار «زندگی موازی» به این شکل است که از هر مساله پیش پا افتاده ای صحبت می شود جز مشکل بزرگی که جلوی چشم همه است. کسی مایل نیست از مسائل عمده و یا هر موضوعی که به صمیمیت یا عواطف مربوط می شود صحبت کند چرا که یا از دعوا واهمه دارد، یا می ترسد که طرف مقابل خودش را از موضوع کنار بکشد و یا نگران است که معلوم شود آنچه از آن می ترسیده حقیقت دارد. در چنین خانه ای به نظر می رسد که آدم ها سرهم بندی می کنند، تمام مدت مراقب هستند که چیزی به کسی برنخورد و همیشه بهانه ای وجود دارد تا کارها را با همدیگر انجام ندهند. 

مشاجرات بر سر مسائل بی اهمیت افزایش می یابد

اینکه چرا سر میز صداهای ناخوشایند در می آورید  و یا اسفنج خیس را در سینک دستشویی رها کردید می تواند موضوع مشاجره باشد. شما مدام در مورد مسائل جزئی دعوا دارید درحالیکه به ندرت در مورد مسائل مهم تر بحث می کنید. صرفنظر از این که سر چه موضوعی بحث می کنید و چه می گویید پایان کار مشخص است. این دعواها در بهترین حالت به نتیجه ای نمی رسند و در بدترین حالت اوضاع ناخوشایندی اتفاق می افتد. مغز شما با افزایش حساسیتتان به مسائل بی اهمیت سعی می کند تا بین هیجانات شما و رفتارتان ارتباط برقرار کند. شما احساس می کنید ارتباطتان قطع شده و در آستانه ترک کردن رابطه هستید، بنابراین به لطف عدم توازن شناختی، سعی می کنید تا افکار و عواطفتان را هماهنگ کنید. بنابراین دنبال شواهدی می گردید تا نشان دهند احساس شما مبنی بر اینکه دیگر فایده ندارد و باید رابطه را ترک کرد درست است.

شما به این فکر می کنید که از این رابطه خلاص شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید

شاید به رابطه جدیدی فکر می کنید و یا در مورد تنها زندگی کردن خیال پردازی می کنید. این افکار به راحتی ذهن را درگیر می کنند مخصوصا اگر احساس می کنید که به دام افتاده اید این افکار روزنه هایی برای فرار هستند. اما اگر این خیال پردازی ها بالا بگیرند و بیش از پیش تکرار شوند و هربار با جزئیات بیشتری تداعی شوند شاید بخش نیمه خودآگاهتان به شما پیغام می دهد که زمان ترک رابطه فرا رسیده است

مشاور و روانشناس مصطفی آفریدون


 

مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب

تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:

0616-638-0922 فرزاد سلحشور

مرکز مشاوره تلفنی